اشعار بخش اول کتاب با مصرع «داشت عباس قلیخان پسری» شروع میشود و عرب امیری در هر یک از این اشعرا به وصف یکی از پسرهای عباس قلیخان میپردازد! «لالهزار، شاعر بد دفن، خریت، فیلم هندی، بر سنگ مزار خوده، گربه مسکین، کریم شیرهای، منشی، حاجی، بازیگر بیجنبه، کافه، ذکر خیر استاد و حوادث» نام تعدادی از اشعار کتاب هستند. در یکی از اشعار کتاب میخوانیم:
بسی شعر طنز بود از بانوی جوان کشور، که تنها بخش عباسقلی خان و پسرانش به دل نشست. مابقی خیالات و نغزهای جمع و جور شاعر که وزن و قافیه داشت و خیلی طولانی بود.