Shel Silverstein was the author-artist of many beloved books of prose and poetry. He was a cartoonist, playwright, poet, performer, recording artist, and Grammy-winning, Oscar-nominated songwriter.
Shel Silverstein will perhaps always be best loved for his extraordinary books. Shel’s books are now published in more than 47 different languages. The last book that was published before his death in 1999 was Falling Up
به شدت این مجموعه رو دوست داشتم. موقعیتهای فانتزی و گاهی ابزورد شل سیلورستاین رو دوست دارم. مجموعهای از موقعیتهای جالب و کوتاه برای نمایشهایی خیلی کوتاه و خندهآور!
دوازده نمایشنامه تکپردهای از شل سیلور استاین است. نسبت به کارهایی که تا کنون از این نویسنده در ایران منتشر شده، کار متفاوتی است و از فضاهای شاد و طرحهایهای بانمکش خبری نیست. نوع طنزش بیشتر حول موقعیت احمقانهای شکل میگیرد. در بعضی از موقعیتها اتفاقهایی میافتد که ممکن است در زندگی عادی هم پیش بیاید. مثل پسربچهای که توی دستشویی است و پدر و مادرش سعی میکنند او را به روشهای مختلف بیرون بیاروند یا مشتری یک مغازه که میخواهد لباسی که آبرفته به مغازهدار پس بدهد اما مغازهدار در برابرا این کار مقاومت میکند و بعضی از موقعیتها کمی پیچیدهتر هستند مثل ماموری که به زنی نشسته در ساحل گیر میدهد تا آنچه که زیر حولهاش پنهان کرده نشان بدهد. زن میگوید آن چیز شوهرش است که خوابیده و مامور اصرار میکند آن چیز یک سگ است. https://goo.gl/EvsDCk
کار های دیگر شل سیلورستاین را بیشتر دوست داشتم ولی خواندن سه نمایش - به این حیوان غذا ندهید - قایق نجات دارد غرق می شود - بهترین بابا خالی از لطف نبود. پ.ن : ترجمه هم اذیت کرد !
تمام نخ: شانزده قطعهی مفرح برای آدمبزرگهای وقیح / شل سیلور استاین / ترجمه ی بهرنگ رجبی / نشر چشمه / 130 صفحه / تاریخ اتمام کتاب: 31 خرداد 98 / امتیازم به کتاب از پنج: یک این کتاب مجموعه ای از نمایشنامه های عمو شلبیه که از چند کتاب مختلفش جمع آوری شده. متاسفانه، متاسفانه و متاسفانه، اصلا با نمایشنامه هاش ارتباط برقرار نکردم و به نظرم خیلییی رو مُخی هستن. همشون اینجوری بودن که چند تا کاراکتر راجع به یه موضوع چرت دارن بحث میکنن و اینقدر یه موضوعِ مزخرف و بی فایده رو بازش می کنن که فقط و فقط وقت اعصاب آدم خورد میشه و حس میکنه وقتش داره هدر میره! برعکس کتاب شعرهاش که همشونو خوندم و عمیقا دوستشون دارم و در عین سادگی پرمحتوا هستن، اصلا از نمایشنامه هاش خوشم نیومد.
شانزده نمایشنامه کوتاه از شل سیلورستاین عزیز. اولین بار بود که از این هنرمند نمایشنامه می خواندم. طنزهایی اجتماعی و گاها گریز ناپذیر که تقلای آدم های این قطعات برای نجات یافتن از موقعیت های پیش آمده را نشان میدهد.
چنگی به دل نمیزد. از ۱۶ قطعه، شاید ۲،۳ تا من رو به وجد آورد و کِیف کردم حسابی، ولی باقی بیشتر در حد خلق یک موقعیت میموند و چیزی فراتر از خلق یک موقعیت با پرداخت خیلی معمولی نبود.
کتاب سختی بود. به جز دو یا سه تا از نمایشنامهها که درکش برای من راحتتر بود. شاید چون با ذهنیت قبلی کتاب رو خوندم. اما قطعات مختلف سیر معینی دارند: موقعیتی کاملا بدیهی با مقدماتی بدیهی تر به نقطه اوج و انفجارآمیز خود میرسد و سپس فرودی تند به آرامش اولیه.
محشر بود! من واقعا لذت بردم و احتمالا باز هم میخونمش. بخصوص یه ریزه کاریای مشکوکی که همیشه تو قلمش بوده… اینجا بین چند نمایشنامه متفاوت وجودش واقعا جذاب بود. فقط خیلی دلم میخواد انگلیسی داستانهارو پیدا کنم متاسفانه توضیحی در این باره نیافتم.
كتابي از شِل سيلورستاين با ترجمه ي بهرنگ رجبي از نشر چشمه. كتابي با شانزده نمايشنامه ي كوتاه كه مجادله و كلنجار رفتن عده اي از انسان ها را نشان ميدهد براي رهايي از شرايط موجود يا اثبات نظر و عقيده ي خود.
کتاب تمام نخ نویسنده: شل سیلور استاین مجموعه داستان یا نمایشنامه های طنز طنز ظریفی داشتند داستان ها بیشتر یه جور گول زدن خواننده بود و لذت بخش. مخصوصا داستان تق رو خیلی دوست داشتم.