برای شناخت آثار احمد محمود، باید از نخستین مجموعه داستان کوتاه او یعنی «مول» که در سال ۱۳۳۸ چاپ شد، آغاز کرد. مجموعهای که حضور او را در مقام نویسندهای جستجوگر و قدرتمند اعلام داشت. داستانهای «مول» و بیشتر داستانهای مجموعههای «دریا هنوز آرام است» (۱۳۳۹) و «بیهودگی» (۱۳۴۱) سرشار از مشاهدات دقیق دربارۀ کار و زندگی مردم عادی است. درواقع میتوان گفت گسترۀ قصههای او سرزمین عطشناک جنوب و زندگانی ساده اما پررنج مردم آن دیار است. این داستانها غالبا کوتاه هستند و گفتگوی درونی در آنها غلبه دارد و با ایجاز نوشته شدهاند که واقعیتهای اجتماعی را بیان میکنند، به ویژه شرح زندگی مردم فرودست جامعه را که رنج میبرند، کار میکنند و پناهگاهی ندارند، با این همه چرخ زندگی اجتماعی را صبورانه پیش میبرند. بیشک لقب داستانسرای جنوب ایران بیشتر برازندۀ احمد محمود است که بدون گرایش به فوت و فنّ داستانی مدرنیسم، واقعیت خشن زندگانی مردم جنوب ایران را در افق تاریخی نشان میدهد.
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰، اهواز – ۱۲ مهر ۱۳۸۱، تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او، همسایهها، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده میشود
مسافر ★★★☆☆ انتر تریاکی ★★★★☆ مول ★★★★★ کابوس ★★★☆☆ مامور اجرا ★★★★☆ سه ساعت دیگر ★★★★★ حسرت ★★★★★ کهیار ★★★★☆ و -------------------------- دریا هنوز ارام است ★★★★★ یک چتول عرق ★★☆☆☆ بود و نبود ★★★★★ معبد ★★★☆☆ و -------------------------- تکرار ★★★☆☆ الاچیق ★★☆☆☆ بیهودگی ★★★★★ و --------------------------
سه مجموعه داستان از احمدمحمود و کلاً پانزده داستانِ کوتاه و نیمه بلند. هر سه مجموعه از کارهای اولیه ی احمد محمود هست. برخی داستانها جالب بود و برخی هم ملال آور.
اولین تجربه خواندن احمد محمود به صورت بسیار جست و گریخته برایم عمیقا بینظیر بود. جنوب را خوب میداند و گرما عنصر اصلی نگارشش است این به کلی برایم حس سمپاتی عمیقی ایجاد میکند که در فضای احمد محمود غرق شوم و گاها با زندگی اطرافیانم مقایسه کنم و مکان های توصیف شده غنی اش را کوچه پس کوچه های وطنم ببینم. بیشتر باید خواند از او و در مجالی دیگر حرف زد
حالا متوجه شده بودم که خیلی چیزهای بیاهمیت برای زندگی ضروری است. اصلا محموعهای از چیزهای به ظاهر بیاهمیت زندگی را تشکیل میدهد. زندگی یعنی این. (بود و نبود)
فقط مرگ است که میتواند آدم را متقاعد کند. (بود و نبود)
اگر قرار باشد همه چیز نابود شود و مدت زندان تمام شود و آدم بمیرد، زندان و بیرون چه فرق میکند؟ (بود و نبود)
پیرمرد چنگی نیامده بود. وقتی که بهش گفتم، گفت:《نه... من ساززن قبرستان هستم. ساز مرا تنها مردهها خوب میفهمند و لذت میبرند...》(معبد)
تو فکر میکنی از دست انسان چه ساخته است، هان؟ انسان وجود عاطل و باطلی است. آلت فعل یک مسخره بازی بیانتهاست. (تکرار)
سیاهی میزند بر شیشه انگشت غم گنگی به جانم میزند مشت صدای عابری میآید از دور خدایا درد تنهایی مرا کشت (بیهودگی)
حرفی؟ حرفی ندارم... یا دست کم حرفی نمانده که بزنم. خیال میکنی برای من چه تفاوتی داره. هان؟ اینجا یا آنجا برای من علی السویه است. این چیزی که شما اسمش را آزادی گذاشتهاید برای من مفهومی نداره. (تکرار)
فکر میکند که بهتر است تقویم را سربهنیست کند تا روزها بینام شود هفتهها در هم بپیچد...
احمد محمود، نابغهی قصهگوییه بنظرم.در نوشتار،توصیفاتش بهقدری زیباست که آدمو به سر شوق میاره و باخودش همراه میکنه. این کتاب، اولین مجموعهداستانکوتاهی بود که من از ایشون خوندم، و فهمیدم من دنبال قصههای طولانیتری از ایشون میگردم. تا میومدم غرق یه داستان بشم تموم میشد. مثل بیشتر مجموعهها، یسریش رو خیلی زیاد و یسریش رو کمتر دوست داشتم، ولی درنظرم، کتاب اول(مول) درخشانتر و خیلی بهتر بود.
قدم های اول احمد محمود در شیوه ای از داستان نویسی که به مرور به الگوی تمام عیار ادبیات داستانی ایران درآمد. گرچه از بهترین کارهای او نیستند ولی مطالعه شان برای شناخت این نابغه ادبیات ضروری است. رئالیسم اجتماعی تند و تیز، مشاهده دقیق اقشار پایین دست و داستان هایی از ظلم طبقاتی جاری در جامعه متاثر از مدل جان اشتاين بک
«تنها رمقى که از زندگی داشت، بوى گورستان مىداد. ديگر دل و دماغ نداشت. فقط با خاطره زنده بود، با دنياى افسون شده خاطرات سكرآورى كه پشت سر گذاشته بود مىزيست.»
گاهی آدم خودش را گناهکار میداند؛ ولی نمیتواند گناه خود را توجیه کند. به این جهت درد میکشد. بعضیها ممکن است به خاطر رهایی از این وسوسهی دردانگیز خودشان را تنبیه کنند. گناه بزرگتری مرتکب بشوند تا روی گناه قبلی را که مثل نطفهای دردانگیز و حلنشدنی در ضمیرشان وجود دارد، بپوشانند. در هر حال هرکس یک نوع عمل میکند.
من از داستان کوتاه زیاد خوشم نمیاد. نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم. عاشق داستانهاییم که دیالوگ های زیاد و جذاب داشته باشن ولی قلم احمد محمود( که اولین بار بود ازش کتابی میخوندم) شیوا و جذاب بود. جوری که حتی منی که این مدل کتابها رو دوست ندارم زیاد رو هم خسته و بی حوصله نمیکرد . بعضی داستاناش جذاب تر از بعضی دیگه بود اما در کل لحظات خوبی رو سپری کردم با خوندنش.❤️
گاهی اتفاق میافتد که آدمی با تمام ادراک به خطای خود واقف است.معذالک دست برنمیدارد. آنقدر به دنبال خطای خود میرود و آنقدر سماجت و سرسختی و حماقت نشان میدهدکه یا سقط شود یا اگر نشود تبدیل به تفاله ای متعفن و مشمئزکننده میگردد.
“ولی واقعیت در آن چیزی است که به وجود می آید، در آن چیزی است که هست” همه داستان کوتاهاش جذبم نکرد ولی داستان های مثل مول بیهودگی به شدت تحت تاثیر قرارم داد شروع پایان جذابی داره متنشون یک امضایی داشت و بعد از خوندن چندتا داستان قاعده و تصویر سازی داستان کاملا مشخص هست واقعا نمیشه به همه داستان ها یک امتیاز داد شاید اگر چندتا از داستان ها نبودن میانگین نمره بالاتر داده میشد ولی خب اونا باعث شد امتیازی که دادم یکم بیاد پایین ولی این چیزی ارزش های داستان ها خفنش کم نمیکنه😅
«سه کتاب» عنوان مجموعه داستانی از احمد محمود است که خود شامل سه مجموعه داستان کوتاه از وی است. سه مجموعه داستان کوتاه «مول»، «دریا هنوز آرام است» و «بیهودگی»، نخستین نوشته های محمود، بیش از پنجاه سال پیش به چاپ و نشر رسیده بود و اکنون پس از سال ها دوباره وارد بازار نشر شده است. احمد محمود که نوشته هایی غنی چون رمان «همسایه ها» را در کارنامه ی خود دارد، در سال های جوانی نوشتن را با این داستانهای کوتاه آغاز کرده است. پسر او بابک اعطا به سبب آن که بسیاری از افراد به دنبال این آثار بودهاند، با همکاری انتشارت معین تصمیم به انتشار مجدد آنها میگیرد. http://sarbook.com/product/354520/
گاهی اتفاق می افتد که آدم با تمام ادراک به خطای خود واقف است. مع ذالک دست برنمی دارد. آنقدر به دنبال خطای خود می رود، آنقدر سماجت و سرسختی و حماقت نشان می دهد که یا سقط شود یا اگر نشود تبدیل به تفاله ای متعفن و مشمئزکننده می گردد... بعضی از عواطف بی جا هست که فقط می توان آنها را دو الپا نامید. چنان به گرده آدم می چسبند که تا آدم را از پا درنیاورند آسوده نخواهند نشست. هیچ چیز از این دوالپاها برای زندگی مضرتر نیست. این دو الپاها شیره آدم را مثل اناری که ابلمبوش کرده باشند می مکند، هستی را ریزه ریزه تحلیل می برند، تا آنجا که ادمکی با دو چشم نگران که توی کاسه های خشک دودو می زنند و با اضطراب و وحشت برای بازیافتن زندگی به هر سوراخ سنبه ای سر می کشند از آدم باقی می گذارند و...
این کتاب برای شروع اشنایی با قلم محمود بسیار مناسب است شامل سه مجموعه داستان کوتاه که هر کدام تعدادی داستان رو در بر میگیره قلم بسیار قوی اما در عین حال غمگینی داره و پایان داستان ها به نحویه که بعد از خوندش باعث میشه که ادم به فکر فرو بره در یک جمله سنگینی گرمای جنوب همراه با غم قلم اقای نویسنده
اکثر داستانها عالی بودند. نویسنده در داستانها از بیهودگی، مرگ، ناامیدی و تکرار و تکرار میگوید. داستانها زمان و مکان ندارند و این بسیار بر جذابیت اثر افزوده است. چند داستان در زندان میگذرد که به نظرم استعارهای است از دنیایی که خود زندانی است که زندانیان بر عبث در آن گرفتارند و سلولها میمانند ولی زندانیان عوض میشوند...
مجموعهای از ۱۵ داستان کوتاه در حال و هوای جنوب ایران در دهه ۴۰. داستانها همه مضامین اجتماعی دارند و مسائلی مثل فقر، فساد، زندان، خیانت، تنهایی، بیکاری و … رو در قالب زندگی افراد مختلف روایت میکنند. فضای داستانها تلخه و بیشتر به مشکلات زندگی پرداخته شده.
اولین کتابی که از احمد محمود خوندم جوری عشق کردم که گفتم اقا ایشون بهترین نویسنده ایرانیه و میخشو زدم. هنوزم با خوندن هر کتابی ازش انگار چکش و گرفته دستش و داره اون میخ رو محکمتر میکوبه، بهترین❤️
از نظر من سه کتاب جز کتاب هایی هست که باید واسش حوصله کرد؛ بخش های ابتدایی کتاب به خصوص اولین داستان یه جوری توی ذوقم زد و از نظرم عادی بود که حتی دیگه رغبتی به خوندن ادامه ش نداشتم. شاید این مورد سهون نبوده باشه تا فقط دوستداران واقعی نویسنده بتونن سعادت خوندن اولین دست نوشته های ایشون رو داشته باشن ؛ نمیدونم . در هر حال میتونم ازش به عنوان یکی از کتاب های تاثیر گذار زندگیم یاد کنم که مدام در قالب داستان ها و سناریوهای مختلف سعی به خاطرنشان کردن این موضوع داشت که انقد به خودت سخت نگیر ؛ دنیای ما فانی هست و همه مون یه روزی خلاصه با تجربه ی هر کیفیتی از زندگی ، تهش میمیریم و نیست میشیم ! چیزایی که داری خودتو براشون عذاب میدی هم باقی نمی مونن برات . پس تا هستی خودت باش و از خودت بودن لذت ببر ، قلبتو بزرگ کن و به نظرات همه احترام بذار ؛ حرص و طمع دردسر سازه ؛ پس حواست به کارات و عواقبشون باشه اگه احوال خوب میخوای .