اشعار اقبال در اوج قله شعر است. خود اقبال با تمام تواضع اش هم این نکته را در بیتی اشاره دارد: باغبان زور کلامم آزمود ... مصرعی کارید و شمشیری درود مطالعه اشعار این پارسی گوی غیر پارسی را به تمام اهالی شعر توصیه می کنم
بــوعـلی انـدر غــبـار نــاقـه گـم دسـت رومی پـردۀ مـحمل گرفت این فـروتر رفـت و تا گـوهـر رسید آن به گردابی چو خس منزل گرفت حق اگر سوزی ندارد حکمت است شعر میگردد چو سوز از دل گرفت (لاهوری، ۱۳۶۱: ۲۳۹)
دیوان اشعار فارسی محمد اقبال لاهوری (۱۸۷۷-۱۹۳۸) شامل دفترهای متعددی است که عبارتند از: اسرار خودی، رموز بیخودی، پیام مشرق، گلشن راز جدید، زبور عجم، جاویدنامه، ساقینامه، بندگینامه، افکار، مسافر، مثنوی پس چه باید کرد، میباقی و ارمغان حجاز.
این شاعر نامدار هندیپاکستانی باآنکه دانشآموختۀ غرب - انگلستان و آلمان - بهشمار میرفت و هرگز به ایران سفر نکرده بود، بینشی شرقی داشت و چنان به زبان فارسی علاقهمند بود که بیشتر اشعارش را به فارسی سرود. اقبال از نیچه، گوته، حلاج و مولوی تمجید میکرد و خود را مرید و شاگرد مولانا میدانست. در سرودن غزل گویی پیرو حافظ بود، اما افکار وی را نمیپسندید و در نخستین چاپ کتاب اسرار خودی، اشعار حافظ را بهشدّت نقد کرد و او را مبلّغ فرهنگ سستعنصری و خمودگی شمرد. هرچند در چاپهای بعدی بهسبب انتقادات متعدد، مجبور به حذف این اشعار شد.
اقبال لاهوری علاوه بر نقد حافظ، افلاطون را نیز مورد نوازش قرار داد و از او بهعنوان گوسفندی یاد کرد که باید از وی دوری جُست (همان: ۱۰۰): راهب دیرینه افلاطون حکیم از گــروه گــوســفــنـدان قــدیـم
گوسفندی در لباس آدم است حکم او بر جان صوفی محکم است
این شاعر و فیلسوف لاهوری، که از دیگر آثار او میتوان به رسالۀ دکتریاش با عنوان سیر حکمت در ایران و کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام اشاره کرد، علاقۀ شدیدی به اسلام و پیامبر اسلام داشت. او، که عقل و عشق توأمان را محترم میشمرد، بر عقل صرف و نمایندگان آن یعنی فارابی و ابنسینا طعنه میزد. چنانکه عرفان را از تصوّف جدا کرد و همواره صوفیان را بهسبب تنبلی و دریوزگی مورد شماتت قرار میداد.
ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موج ز خود رفتهای تیز خرامید و گفت هستم اگر میروم گر نـروم نـیـستم (همان: ۲۲۱-۲۲۲)
حسین منصور حلاج او را بیشتر به نام پدرش، منصور حلاج، معروف است. برای وی کنیههای دیگری نیز چون «ابو عماره»، «ابو محمد» و «ابو مسعود» نیز آوردهاند. حسین بن منصور در سال ۲۴۴ هجری قمری در روستای تور از توابع شهرستان بیضا استان فارس در خانوادهای تازه مسلمان و سنی مذهب متولد شد، جد او در ابتدا زرتشتی بود که مسلمان شد. او در دارالحفاظ شهر واسط به کسب علوم مقدماتی پرداخت و در ۱۲ سالگی حافظ کل قرآن شد. سپس برای درک مفاهیم قرآن نزد سهل بن عبدالله تستری رفت و راه و رسم تصوف را از او آموخت و خرقه پوشید. *درباره* ابومحمدسهل پسرعبدالله پسر یونس شوشتری که در متون عربی سهل التُستَري نامیده میشود از عارفان نامی قرن سوم قمری است. وی در سال ۲۰۳ قمری در شوشتر به دنیا آمد. در تذکره الاولیاء درباب احوال سهل بن عبدالله شوشتری آمدهاست: "از محتشمان اهل تصوف بود و او در این شیوه مجتهد بود و در وقت خود سلطان طریقت و برهان حق بود. و در ریاضات و کرامت بی نظیر بود، وی شبانه روز در عبادت بود. نقل است که یک روز در مسجد نشسته بود کبوتری بیفتاد از گرما و رنج، سهل گفت: شاه کرمان بمرد، چون تفحص کردند همچنان بود" نقل کردهاند که به زیر آب میرفت تا وقت نماز سپس بیرون میآمد بدون این که یک موری آن تر شده باشد و با اشارهٔ او زر از آسمان میریخت همچنین در تذکرة الاولیاء عطار دربارهٔ وی آمدهاست که جانوران و درندگان گرد خانه وی گرد میآمدند و به کسی آسیب نمیرساندند لذا خانه وی به «بیت السباع» معروف بودهاست و کتاب تفسیر قرآن العظیم او قدیمیترین تفسیر عارفانه موجوداز قرآن میباشد که در میان آثار او فقط این اثر چاپ شدهاست. در این کتاب، سهل تستری بعد از بیان یک مقدمه بابی را میگشاید به نام باب فی صفحات طلاب فهم القرآن که در آن اهمیت جایگاه قرآن را تشریح میکند و به شرح وظایف حاملان قرآن و شرایط تلاوت و حفظ آن میپردازد.*نکته شایان ذکر این است که من از ایشان (سهل شوشتری)مطلبی یا کتابی مطالعه نکردم و فقط نقل قول از عطار داشتم*
اشعار حکیمانه و زیبا از شاعر ایرانی ، ایران کشور فرهنگ و هنر با شاعران بسیار فرهیخته ، شخصیت حکیم و عارف دارای ذهن متفکر و حکمت اندیش دانلود رایگان https://taaghche.com/book/2448