Jump to ratings and reviews
Rate this book

كبريت خيس

Rate this book
مجموعه شعر سال‌های 1381-1383

144 pages, Paperback

First published January 1, 2005

11 people are currently reading
342 people want to read

About the author

عباس صفاری

18 books106 followers
عباس صفاری (متولد ۱۳۳۰ در یزد) شاعر ایرانی است. مجموعه شعر او به نام دوربین قدیمی در سال ۱۳۸۲ از برندگان سومین دوره جایزه شعر کارنامه شد. شعرترانه «خسته» از فرهاد مهراد نیز سروده صفاری است. او در سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ به همراه بهروز شیدا و حسین نوش‌آذر سردبیری فصل‌نامه فرهنگی هنری سنگ را به عهده داشت. او در حال حاضر در لس‌آنجلس زندگی می‌کند.
کتاب
در ملتقای دست و سیب: مجموعه شعر (۱۹۹۲ - ۱۹۸۸)، نشر کارون، لس‌آنجلس، ۱۹۹۲
تاریک روشنای حضور، نشر کارون، لس‌آنجلس، ۱۹۹۶
دوربین قدیمی و اشعار دیگر، نشر ثالث، ۱۳۸۱
کبریت خیس، مجموعه شعر سال‌های ۱۳۸۱-۱۳۸۳، نشر مروارید، تهران، ۱۳۸۴
کلاغنامه: از اسطوره تا واقعیت، نشر مروارید، تهران، ۱۳۸۵
مقاله
چارلز بوکافسکی، ن‍گ‍اه‌ ن‍و، ش‌ ۶۴، (ب‍ه‍م‍ن‌ ۱۳۸۳): ص‌ ۷۸ - ۸۱
فرزندان پاز نسل جدید شاعران مکزیک، مجله کارنامه‌، ش‌ ۳۰ ، (ش‍ه‍ری‍ور ۱۳۸۱): ص‌ ۷۲ -


Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
126 (21%)
4 stars
192 (33%)
3 stars
172 (30%)
2 stars
62 (10%)
1 star
21 (3%)
Displaying 1 - 30 of 58 reviews
Profile Image for Tandis Toofanian.
91 reviews193 followers
July 24, 2010
از هزاران زنی که فردا
پیاده می شوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند
Profile Image for Masoud Irannejad.
196 reviews130 followers
July 26, 2019
نظم
محشرتر از این نمی شود
مُرده ی خود را با خیال راحت
به اداره ی اموات بسپارید ،
مرده شور هم که نباشد
مرده ها خودشان
نوبت را رعایت می کنند .

در سایه درخت های غسالخانه
فاصله ای سپید خواهید داشت
ُآنرا می توانید با یک سیگار و
همهمه ی گنجشکها پر کنید
اما جیک جیک شادمانه ی آنها را
جدی نگیرید 

گنجشکها فقط یک نُت بلدند
آنرا هم برای دل خودشان می خوانند
رفتار غریب آنها
هیچ ربطی به مرده ی شما ندارد

از نگاه پی در پی
به ساعت خود بپرهیزید
دایره ی تدفین
کار امروزش را هرگز
به فردا نمی افکند 

حواس پرتی مرحوم
و دست‌پاچگی بازماندگان را
به حساب گورستان نگذارید ،
تقصیر باجه ی تحویل نیست ،
اگر موبایل مرده شما
در جیب بارانی اش هنوز
زنگ می زند 

ترازوی مرگ از دم
فقط بیست و یک گرم
از وزن مسافران ابدی می کاهد
شما اما
 شانه هایتان را
برای سبک ترین بار دنیا آماده کنید 

فوریت خاک
در هیچ مرحله ای
تاخیر پذیر نیست 
به تکبیر هفتم نرسیده
آمبولانس در گشوده ای
انتظارتان را می کشد
انگار آمده است مسافرتان رابه فرودگاه برساند 
مرده ی خود را
با آدرس جدیدش
به او بسپارید
و یقین داشته باشید
خونسردی راننده
به هیچ وجه مُسری نیست
کنار خاک که نشستید

سبکی‌ی مرطوب آنرا
در دستهای ولرم خود بیازمائید
و ترسی از آن به دل راه ندهید
اصلن خاک ار
 دیوار فرو افتاده ای فرض کنید
که مردگان ما آنسویش
در قاب های تمام قد
انتظارمان را می کشند

فراموشی تدریجی نیز
از خواص بی شمار خاک است
حالا با خیال تخت
به خانه باز گردید
و یادتان باشد
خاکسپرده ی شما
هیچ عکسی از آخرت خویش
 برایتان پست نخواهد کرد .
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
Read
December 1, 2013
لازم نیست دنیا دیده باشد
همین که تو را خوب ببیند
دنیایی را دیده است .
از میلیون ها سنگ همرنگ
که در بستر رودخانه بر هم می غلتند
فقط سنگی که نگاه ما بر آن می افتد
زیبا می شود .
تلفن را بردار
شماره اش را بگیر
و ماموریت کشف خود را
در شلوغ ترین ایستگاه شهر
به او واگذار کن .
از هزاران زنی که فردا
پیاده می شوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند
Profile Image for mitra.
15 reviews
October 10, 2008
دنيا كوچكتر از آن است
كه گم شده اي را در آن يافته باشي
هيچ كس اينجا گم نمي شود
آدمها به همان خونسردي كه آمده اند
چمدانشان را مي بندند
و ناپديد مي شوند
يكي در مه
يكي در غبار
يكي در باران
يكي در باد
و بي رحم ترينشان در برف.
آنچه به جا مي ماند
رد پايي است
و خاطره اي كه هر از گاه
پس مي زند مثل نسيم سحر
پرده هاي اتاقت را.
Profile Image for Hodove.
165 reviews176 followers
Read
August 23, 2020
دنیا کوچک تر از آن است
که گم شده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمی شود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه بر جا می ماند
رد پایی است
و خاطره ای که هر از گاه
پس می زند مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را !
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books550 followers
May 27, 2024
آه خاطرات قشنگ من با یک مجموعه شعر فوق العاده

از هزاران زنی که پیاده میشوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند

آی پاییز 87 کجایی؟

این خاطره ای که اینجا تعریف کرده م درباره مجموعه شعر دوربین قدیمی هستش اما درباره ویژگی های کلی اشعار صفاری هم چند کلمه حرف زده م:

تجربه خواندن کتاب- برنامه چراغ مطالعه سال 1400
Profile Image for Gypsy.
433 reviews710 followers
December 30, 2017

تجربه اولم از عباس صفاری خیلی ناب بود. نمدونم سه بدم یا چار. کلی سطر پراکنده ازش یادداشت برداشتم که ریویوم خیلی طولانی می‌شه بنویسم‌شون. فقط یک روز رو هم گذاشتم کانال‌مون. آقای زیپ و خانم ایگرگ رو می‌ذارم:

خانم زیگزاگ فروشنده‌ی بیمه است
و آن‌قدر چرب‌زبان که می‌تواند
به کاکتوس‌های آریزونا
بیمه‌ی خشکسالی بفروشد
و به خرس سپید قطبی
شال‌گردن کشمیر
در دیدارهای هفتگی اما
به آقای زیپ
چیزی جز ناز و عشوه نفروخته است.

آقای زیپ کارمند مأخوذ به حیا
و تا مرز بی‌عرضگی
بی‌دست و پاست
همین‌قدر بگویم که هر نرمه بادی
می‌تواند کلاه از سرش بردارد

یکی از کله‌ی صبح
به هر دری می‌زند
تا به دروازه‌ای برسد
و دیگری سر براه
همان مسیر صبح‌پیموده را
هر غروب بازمی‌گردد

آقای زیپ مست که می‌کند
در برابر یک صندلی خالی
زانو می‌زند
جای خالی دستی بی‌حلقه را
در هوا می‌بوسد
و با صدایی غریبه و لرزان می‌گوید:
Will you marry me
و خانم زیگزاگ قبل از خواب
مسواکش را از دهان درمی‌آورد
تف کف‌آلودی در دستشویی می‌اندازد
و چشم در چشم آیینه می‌گوید:
I will, I will

اونقد برام بانمک و جدید بود که باید یه جا ثبتش می‌کردم. :))

Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
September 18, 2009
می‌آیی و می‌رَوی
رنگ‌ها
مُدها
و مُدل‌ها را
کوتاه وُ بلند
تند وُ ملایم وُ سنگین
پا به پای فصول
می‌آوری و می‌بَری.

دیگر چه باشی چه نباشی
تنها کتاب بالینیِ من شده‌ای
در این اتاقِ پُر از کتاب‌های ناخوانده.

با این حواس پنج‌گانه‌ای که هیچ‌کدام
حساب نمی‌بَرد از من
هزار بار هم که آمده باشی
صدای پِت‌پِت ماشینت از کنار خیابان
هنوز گلویم را خشک
و مرطوب می‌کند کفِ دستانم را

می‌آیی
می‌روی
و همیشه پیش از
پشت سر بستنِ در
طوری نگاهم می‌کنی
که انگار سقف دنیا از سنگ وُ
آسمان لرزه‌ای در راه

Profile Image for Shabnam.
43 reviews39 followers
Read
August 25, 2010
در انتظار جه نشسته ای
زمان علف خرس نیست عزیزم
هر ثانیه حرام شده اش را
باید حساب پس بدهی
حواست نباشد
همین ساعت لکنته دیواری
به نیش عقربه های تیزش
اشتیاق مرا
به اجزای موریانه پسند تجزیه می کند
و جشم هایت را می برد
مانند دو تمبر باطل شده قدیمی
در البومی کپک زده بجسباند

نگو کسی به فکرت نیست
و نامت را دنیا از یاد برده است
شاید دنیا
تویی و من
و نام ما مهم نیست در جریده عالم
با حروف درشت جاپ شود
همین که جانانه بر لبی جاری شود
تا ابدیت خواهد رفت
صفحه96
Profile Image for Azy Saeedi.
70 reviews43 followers
November 16, 2015

نگو کسی به فکرت نیست
و نامت را دنیا از یاد برده است
شاید دنیا
تویی و من

و نام ما مهم نیست در جریده عالم
با حروف درشت جاپ شود
همین که جانانه بر لبی جاری شود
تا ابدیت خواهد رفت

Profile Image for Komail.
81 reviews
November 12, 2013

دنیا کوچکتر از آن است
كه گم شده اي را در آن يافته باشي
هيچ كس اينجا گم نمي شود
آدمها به همان خونسردي كه آمده اند
چمدانشان را مي بندند
و ناپديد مي شوند
يكي در مه
يكي در غبار
يكي در باران
يكي در باد
و بي رحم ترينشان در برف
آنچه به جا مي ماند
رد پايي است
و خاطره اي كه هر از گاه
پس مي زند مثل نسيم سحر
پرده هاي اتاقت را
Profile Image for Nastaran.
57 reviews102 followers
June 22, 2015
خِرت و پِرت های این خانه
چشم تو را که دور می بینند
یکبند پشت سرم حرف می زنند
گلدانها
پرده ها
تختخواب آشفته
ظروف تلنبار شده بر هم
مجلات بازمانده بر میز
حتی این گربه ی بی چشم و رو
که در غیاب تو ترجیح می دهد
حیاط همسایه را..

می گویند تو که نیستی
تنبل می شوم
و سَمبل میکنم هر مهمی را
کسی نیست به این کله پوکها بگوید
وق��ی تو نیستی چه فرق میکند
فرقم را از کجا باز کنم
و یقه ام را تا کجا.
از فرودگاه که بردارمت
خواهی دید ریشِ سه روزه ام
سه تیغه است و معطر
و خط اطو باز گشته است
به پیراهن و شلوارم.

~*~*~*~
Profile Image for Mostafa.
380 reviews9 followers
November 18, 2015
بعضیاش خیلی خوب بود و بعضیاش هیچی!
زندگی غربیش یه مقدار تو ذوق میزد
*
پرنده
نیستم
اما از قفس بدم می آید
دلم میخواهد آفتاب که سر میزند
پرندگان همه از شادی بال در بیاورند
و مرا هم که خواب صبحگاهی ام بی شک
در بسته و تکراری بیدار کنند.
پرنده قفس نشین نه با طلوع آفتاب
شاد میشود و از غروب آن دلگیر
Profile Image for Kebrit !!!.
195 reviews
February 4, 2010
پسر شش ساله ی همسایه گفته است
اگر دخترها به بازی نگیرندش
عکسشان را لُختِ مادرزاد خواهد کشید
.
نگران نباش عزیز دلم
آنتونی دارد بلوف می زند
فقط نقاش ها قادرند
آدم را لخت مادرزاد بکشند
.
عکس را عصر همان روز
وقتی نشانمان داد به سختی
جلوی خنده خود را گرفتیم
و یاد پیکاسو افتادیم
که گفته بود بچه ها نابغه اند
عکس را ایزابل
به آتش شومینه سپرد
و گریه کنان به اتاقش رفت
ما باز مانده ی شب را
کنار آتش نشستیم
و از زنانی یاد کردیم که پیکاسو
به گریه انداخته بود
Profile Image for Soodi.
27 reviews4 followers
June 16, 2008
......
گنجشکها فقط یک نت بلدند
آنرا هم برای دل خودشان میخوانند
رفتار غریب آنها
هیچ ربطی به مرده ی شما ندارد
Profile Image for Roya Shakeri.
118 reviews13 followers
December 4, 2015
حالا اين خواب سرراست را آدم
به كدام شير پاك خورده اي بگويد
كه طرف فرويد از آب در نيايد.

خوش به حال اين پروانه ها
كه هيچ زيست شناسي قادر نيست
خوابشان را ثابت كند.
181 reviews
August 16, 2013
عباس صفاری خلاای را در زبان فارسی پر کرد که سایه سنگین شعر ذهنی قرن ها پنهان کرده بود.

زندگی روزمره ، اشیاء وافعی، مکالمه با شعر جهان و طنز قدرتمند و دلنشین و زبان ساده و بی تکلف تنها ویژگی های کار او نیستند. او بر خلاف ظاهر ساده شعرش نگاه ژرفی دارد

ذکر چند نمونه از شعرش کافی است تا تفاوت کار او با تمام شاعران پیش از او آشکار شود . جنسی از شعر که زبان فارسی به آن نیاز دارد

::


باران در این شهر ساحلی
مسافری تنهاست
که چشم اندازش را
به میل خویش می آراید:
از سرعت ماشین ها می کاهد
و به سرعت رهگذران می افزاید.
صف اتوبوس را
از کنار خیابان
به سینه کش دیوار
می کشاند
روزنامه های باطل را
چتر می کند
و پیش از آنکه
در انتهای خیابان
به دریا بزند
رستوران های ساحلی را
در خلوت ترین ساعت روز
از مشتریان آب کشیده می انبارد
من باران های پیش بینی ناشده را
دوست می دارم

دویدن بچه ها
هجوم کبوتران به پل های راه آهن
پاره شدن چرت کشتی های تنبل
در باراندازها
بی تفاوتی گربه ها
در گرم ترین گوشه ی پنجره
چسبندگی پیراهن های خیس
برجستگی تندیس وار عضلات جوان
و بازگشت رنگ های پنهان
به چهره ها
به برگ ها
به سنگ ها
به آجرها ...

کسی در باران
نقش بازی نمی کند
حتا خودپسندترین بازیگر هم می داند
مردم غافلگیر شده
تماشاگران خوبی نیستند

::


خرت وپرت هاي اين خانه
چشم تو رادور كه مي بينند
يكبند پشت سرم حرف مي زنند
گلدانها
پرده ها
تختخواب آشفته
ظروف تلنبار برهم
مجلات بازمانده بر ميز
حتا اين گربه ي بي چشم و رو
كه در غياب تو ترجيح مي دهد
حياط همسايه را.
مي گويند تو كه نيستي
تنبل مي شوم
وسمبل مي كنم
هر مهمي را
كسي نيست به اين كله پوك ها بگويد
وقتي تو نيستي چه فرق مي كند
فرقم را از كجا باز كنم
و يقه ام را تا كجا،
از فرودگاه كه بردارمت
خواهي ديد ريش سه روزه ام
سه تيغه است و معطر
و خط اطو بازگشته است
به پيراهن و شلوارم
Profile Image for Soheila Amirabadi.
53 reviews30 followers
Read
September 6, 2010
نامگذاری نشریه ادبی

گفتند چرا سنگ
گفتیم مگر در آن صبح غریب
اولین نقشها و کلمات را
اجداد بیابانگردمان
بر سنگ نتراشیدند.

مگر کافی نیست که نانمان هنوز از زیر سنگ بیرون می آید
و ناممان شتابان می رود
که بر سنگ نوشته شود.

سنگمان را کسی به سینه نزد
و سرمان تا به سنگ نخورد آدم نشدیم!

***

Before And After

Before
مثل نیلوفری که بودا
یک صبح بی حکمت بهاری
در آن نگریسته باشد زیبا بود
و زیباتر می شد
وقتی از یاد می برد زیبایی اش را

After
زیبایی اش را
آنقدر از یاد نبرد
که نیلوفر را آب برد وُ
زانوان هیچ بودایی دیگر
کنار برکه سست نشد

***

In a station of metro

لازم نیست دنیادیده باشد
همین که تو را خوب ببیند
دنیایی را دیده است.
از میلیونها سنگ همرنگ
که در بستر رودخانه بر هم می غلتند
فقط سنگی که نگاه ما بر آن می افتد
زیبا می شود.
تلفن را بردار
شماره اش را بگیر
و ماموریت کشف خود را
در شلوغ ترین ایستگاه شهر
به او واگذار کن.
از هزاران زنی که فردا
پیاده می شوند از قطار
یکی زیبا
و مابقی مسافرند.


Profile Image for Arezou.
16 reviews6 followers
August 31, 2014
دور دنیا هم که چرخیده باشی
باز دور خودت چرخیده ای
راه دوری نخواهی رفت
حتی در خواب های آب رفته ات
که تیک تاک بیداری مدام
تهدیدشان می کند.
.
.
.
می گویند دنیا کوچک شده است
و استوا در آینده ای نزدیک
همسایه ی خونگرم قطب خواهد شد.
نه همسفر خوشباور
دنیا هرگز کوچک نمی شود
ما کوچک شده ایم،
آنقدر کوچک که دیگر
هیچ گم کرده ای نداریم
Profile Image for sæm.
131 reviews99 followers
April 18, 2012
به خانه که بازگردم
باید برای این زن بی قرار
که گوشی به دست در باجه تلفن گریه میکرد
شعری بنویسم
می توانم از فلاش بک استفاده کنم
زن را و باجه را یکراست
برگردانم کنار آبهای نازک دل آفرینش
و بیاشوبم با این زجه ی آشنا
آرامش مرجانهای ازلی را
می توانم همانجا
رهایش کنم به حال خود
تا زهر صدایش برای ابد
مسموم کند هوای بهشتی ی فرشتگان را
یا از همان راه رفته ی خیس از اشک
بازگردانمش
به همین تقاطع بی رحم
و با این سکه نیم دلاری
آنقدر به شیشه بکوبم
.تا گور بی تاریخش را گم کند
از فلاش فوروارد هم
میتوانم استفاده کنم
موبایل کوچکی به دستش بدهم
وبنشانمش
پشت فرمان ماشینی پارک شده در باران
تا هرچه دلش خواست زار بزند
ماموران شهرداری را هم بیاورم
باجه ی بی مصرف را از ریشه در آورند
و جای خالی اش
یک درخت پوست کلفت بکارند
Profile Image for Amir .
592 reviews38 followers
June 16, 2011
طعم شعرهای صفاری عین طعم شعرهای بوکوفسکیه. شعرهایی که از فرط سادگی دل نشینه
.
Profile Image for AmirHossein.
49 reviews50 followers
June 13, 2019
آسمان
و هر چه آبیِ دیگر
اگر چشمان تو نیست
رنگِ هدر رفته است.

بر بوم روزهای حرام شده
چه رنگ‌ها که هدر رفتند
و تو نشدند.
Profile Image for Mohsenam.
135 reviews19 followers
September 26, 2018
تنها بودم

اما بودا نبودم

و نیلوفری ارغوانی

درسینه ی بلورینم نمی تپید



در هر زندان دنیا

زندانی ی فراموش شده ای

ود در هر گورستان جهان

عزیز به خاک سپرده ای داشتم

وتنها بودم

مثل ماه

که کوتاهتر از تنهایی من

دیواری نیافته بود.
Profile Image for Mohammad Mirzaali.
505 reviews113 followers
July 24, 2013
صفّاری شاعرِ مرگ و زندگی ست؛ زندگی‌اش عشق است و البته مرگ‌اش: مرگ، و صراحتِ صفّاری در هر دویِ این‌ها در نگاهِ اوّل قدری عجیب است. او ابائی ندارد از «ناخنِ لاک‌زده»‌، «پیراهنِ بی‌آستین»، «زبانِ صورتی»ِ معشوق‌اش بگوید و اضافه کند که لهجه‌ی مید-وِستیِ خانمْ «شهوانی» ست. او شاید وسط شعرش یک‌هُو از لفظِ «دیّوث» استفاده می‌کند و در موارد اوّل و این مورد نه حسِّ هرزه‌نویسی به خواننده دست می‌دهد و نه حسّ هتّاکیِ شاعر. صفّاری با تمام این صراحت‌ها شعرش را به سرِ آدم می‌کوبد و بی‌رحمانه می‌نویسد: «دنیا کوچک‌تر از آن است/ که گم‌شده‌ای را در آن یافته باشی/ هیچ‌کس این‌جا گم نمی‌شود/ آدم‌ها به همان خونسردی که آمده‌اند/ چمدان‌شان را می‌بندند/ و ناپدید می‌شوند...» بله، خیلی بی‌رحمانه
Profile Image for Fsn.
3 reviews1 follower
Read
March 11, 2009
اگر بنویسم سنگ

بی برو برگرد باید

پنجره ای ،سری ،بال پرنده ای

یا چراغ نیمه شب خیابانی را بشکند

در آسیاب دهکده ای متروک

اگربه خواب رفته باشد

حتما ستگ نیست
Profile Image for Fatishaah .
33 reviews30 followers
July 30, 2012


پرنده

نیستم

اما از قفس بدم می اید.

دلم می خواهدافتاب که سر می زند

پرندگان همه از شادی پر دربیاورند

ومرا هم که خواب صبحگاهی ام بی شک

در بسته وتکراری است بیدار کنند.

پرنده ی قفس نشین نه باطلوع افتاب

شاد می شود نه از غروب ان دلگیر.

عباس صفاری
Profile Image for Sara Kamjou.
664 reviews515 followers
August 23, 2024
فضای متفاوتی داشت اما چندان سلیقهٔ من نبود.
--------------------
دور دنیا هم که چرخیده باشی
باز دور خودت چرخیده‌ای
راه دوری نخواهی رفت
...
هیچکس اینجا گم نمی‌شود
آدم‌ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدان‌شان را می‌بندند
و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی‌رحم‌ترینشان در برف
آنچه بر جا می‌ماند
رد پایی است
و خاطره‌ای که هر از گاه
پس می‌زند مثل نسیم سحر
پرده‌های اتاقت را.
Profile Image for Yasamin Rezai.
75 reviews53 followers
November 3, 2013
دروغای خوبی گفته.یا به قولی "خوب" دروغ گفته دوستمون.
یکی از معدود شعرای غیر دروغشو اینجا میارم که خیلی دوسش داشتم ؛ خیلی :


"before
مثل نیلوفری که بودا
یک صبح بی حکمت بهاری
در آن نگریسته باشد ، زیبا بود
و زیبا تر می شد
وقتی از یاد می برد
زیبایی اش را

after
زیبایی اش را
آنقدر از یاد نبرد
که نیلوفر را آب برد و
زانوان هیچ بودایی دیگر
کنار برکه سست نشد!"
Displaying 1 - 30 of 58 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.