ژیلا جان!سلام این روزها زندانیان بند 350 حالوهوای متفاوتی دارند. تعدادمان یکدفعه زیاد شد. دستگیرشدههای تظاهرات 25 بهمن 1389 را که آوردند، انگار قدرت جدیدی به ما تزریق شد. اینها جوانهایی هستند از هر قشر و گروه اجتماعی: از فوتبالیست و هنرمند گرفته تا دانشجو و بازاری و کارمند آژانس هواپیمایی. در میان اینها یکی دو نفر هستند که داستان زندگیشان برایم جذابتر از داستان زندگی دیگران است. «کورش قاسمی» مهندس صنعت نفت که از اهواز برای شرکت در راهپیمایی به تهران آمده بود، «رامین پرچمی» بازیگر سینما و تلویزیون و «اکبر امینی» که این آخری داستانش شنیدنیتر است. او بشاش و شادرو است و بهآسانی میشود با او حرف زد. هیکل ورزشکاری دارد و کمی بور میزند. همیشه موقع حرفزدن، لبخندی کلمههایش را همراهی میکند. روز ۲۵ بهمن ۸۹ از همان اول صبح که خیلی از مردم پایتخت خوابيده بودند، تصویرش در بسیاری از رسانههای دنیا منتشر شد. او بالای یک جرثقیل و در ارتفاع ۳۵ متری، چند ساعتی چشمهای بسیاری را به خود خیره کرده بود. از متن کتاب
بهمن احمدیامویی، متولد 1968 روزنامهنگار و منتقد اقتصادی و سیاسی است که به خاطر فعالیتهای روزنامه نگاری و با اتهامات عقیدتی و سیاسی از سال 2009 (پس از حوادث پرمناقشه ریاست جمهوری در ایران) به مدت پنج سال در زندان به سربرده است. او با بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب از جمله روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز، شرق و سرمایه همکاری داشته است و همواره از شیوه عملکرد جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی و بویژه ازعملکرد جمهوری اسلامی نسبت به زندانیان سیاسی انتقاد کرده است. احمدی امویای نویسنده کتابهای اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی و مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند، است. او در سال در سال 2011، برنده جایزه جهانی هلمن- همت و در سال 2015 برنده جایزه جهانی قلم (اکسفام) شد
کتاب را یکی از زندانیان سابق جنبش سبز که حتی نامی هم از وی در کتاب برده میشود به من هدیه داد و چه گزینه جالب و متفاوتی. پیش از هر چیز باید بیندیشیم توقعمان از کتاب نامه نگاری های یک زندانی روزنامه نگار پس از انتخابات سال ۸۸ برای همسرش که فعال سیاسی و روزنامه نگار است و در آستانه زندانی شدن چیست؟
به نظرم نگارش امویی با تمام نقص هایش یک شجاعت بزرگ در خودش دارد. شجاعت نه فقط در انتخاب سوژه (مثلا صندوق های قرض الحسنه یا مردان اقتصاد سیاسی در کتاب های دیگر) بلکه همین طور در نترسیدن از تحلیل و پیش گویی معطوف به آینده با علم به اینکه ممکن است سطحی یا اشتباه باشند. بنابراین من یاد گرفته ام حتی پیش بینی های وی را هم که در طول زمان نادرستی شان ثابت شده در این حال و هوا ببینم
فارغ از این کلیات، کتاب برایم واقعیت های جالبی داشت. از فراوانی زندانیان القاعده در زندانهای ایران که بیشترین تعداد زندانیان عقیدتی هستند! تا بهایی ها که مسن ترین هستند و دانشگاهی برای خود زده اند، در کنار مجاهدین خلق، نوکیشان مسیحی با کلیساهای خانگی و البته زندانیان جنبش سبز که خاطرات آن روزها را زنده میکنند. مهم ترین ویژگی کتاب همین است که از داستان حرف نمیزنیم و شخصیت ها و اسامی همه واقعی اند و برخی از آنها را شاید از نزدیک بشناسیم. گرچه گاهی نگاه ژورنالیستی و اغراق آمیز حاکم میشود و فرصت تحلیلی بهتر از عقاید این همه زندانی دگراندیش متنوع از دست میرود.
بهمن احمدی کار بسیار ارزشمندی کرده؛ اطلاعات مهمی را که در دسترس همگان نیست، ثبت کرده. روایت تاریخی مفیدی که حفظ آن لازم است. یک جای کتاب درباره تفاوت زندانیان سیاسی و غیرسیاسی نکتهای گفته میشه که به نظرم زیبا نیست. صحبت از تجمعات در حمایت از زندانیان سیاسی و اعتراض به رفتار خشونتآمیز با اونهاست. بهمن امویی مینویسد: «حکومت باید تفاوت بین زندانی سیاسی و غیر سیاسی را متوجه شود و رفتارش را با ما به عنوان زندانی سیاسی تغییر دهد.»
برخورد قانونی و غیرخشن حق همه زندانیان است چه سیاسی باشند یا نه و نگاه جز این به نظرم نگاهی تحقیرآمیزه.
اما در کل کتاب ارزشمندی است و بهمن احمدی درباره زندانیان و شرایط آنها اطلاعات خوبی میدهد.
کتاب آقای بهمن احمدی امویی درباره تجربیات زندان، در قالب نامههایی به همسرشان ژیلا بنییعقوب، در سالهای بعد از حوادث ۸۸ یک سند تاریخی مهم است. این کتاب نکات تاریخی مهمی دربر دارد که بدون این روایتگریها در تاریخ گم میشدند، مثل شرایط زندان و مسائل حقوق بشری، تا نکات جالبی مثل حضور افراد وابسته به القاعده در زندانهای ایران، تا درک نوع تحلیل و تفکر فعالان سیاسی ایرانی در آن دوره. اما علاوه بر این مسائل، این کتاب به روایت احساسات و جنبههای شخصی تجربه زندان نیز میپردازد و از این جهت هم خواندنی است.