داستان: رفتم به باغ کاکا مرد رنگينكمانی کاربرد نمادینِ در كبريت میروم و میگويم دندانهای واشینگتن برگهای گيلاس و سوت اسرارآميز مرد قوی لوئیس آلبرتو خاطرۀ فرِد شمع جمع
روایتهای داستانی: روز عليه شب (گزیدهای از اولین داستان کتاب هزار و یک روز) كزهمه عالم به درم (سيزدهم نوروز در نگاتيوهای قاجاری) با اسب خود پادشاه شد
روایتهای مستند: یک سفر / بار دیگر شهرهایی که دوست میداشتم
یک تجربه / خانهبهدوش چند روايت از «باربند»
یک شغل / سلطان جادهها «خاطرات يک رانندهی کاميون»
یک اتفاق / سنگ، کاغذ، آتش روايتی از آتشسوزی پالايشگاه نفت آبادان در مهر ۵۹»
یک مکان / روز ازنو نوروز در مزارشريف
یک نفر / زندگی روی ابرها ماجراهای عجيب مردی که آسمانپيمايی میکند
پایان خوش: داستان امدادی / زندگی دوگانۀ لیلا داستانهای دیدنی / قسمت شصتوچهارم داستان یکخطی / مسابقه هفتادودوم
دربارهی این شماره: یک ویژهنامهی نوروزی داستان را به روال همیشه در صفحاتی بیشتر و پروپیمانتر از دیگر شمارههای مجله و به همراه دو هدیه برایتان تدارک دیدهایم. هدیهی اول هفت ترانهی بهاری محلی از گوشه و کنار ایران است که در لابهلای صفحات مجله با تصاویری خوشآبورنگ همراه شدهاند تا حال و هوای بهار را در طول خواندن این شماره برایتان به ارمغان بیاورند و هدیهی دوم لوح فشردهی صوتی داستان همراه ۸ ویژهی زندگینگارههای ایرانی با آثار و صدای چهارده نویسنده که همراهتان در سفرهای نوروزی خواهد بود. امیدواریم این هدیههای بهاری داستان را دوست داشته باشید.
دواسفند و فروردین امسال دو مناسبت ارزشمند را در خود جای دادهاند. روز مادر و روز پدر. شاید بیمناسبت نباشد که بهخاطر همزمانی این دو روز گرامی با انتشار ویژهنامهی نوروزی، این شمارهی مجلهی داستان را تقدیم کنیم به پدران و مادران خوب و دوستداشتنی سرزمینمان به پاس همهی مهربانیها و فداکاریهایشان. زندگینگارههای «جستوجو در باغ درونی» و «اسم پدرم لطفی بود» و «یادتان نخواهد ماند» در بخش دربارهی زندگی را با نظر به این دو مناسبت فراهم آوردهایم.
سهمدتها بود ایدهی گردآوری یک مجموعهداستان عاشقانه را در بخش داستان ایرانی مجله در ذهن داشتیم تا اینکه این شماره دیدیم بیآنکه آنقدرها هم حواسمان باشد انگار بهار حواسش بوده و کارش را کرده و به خودمان که آمدیم دیدیم هر شش داستان ایرانی این شماره با اینکه هرکدام در فضایی متفاوت نوشته شدهاند، همگی بهنوعی رنگوبویی از عشق دارند. شما را به خواندن این عاشقانههای آرام دعوت میکنم.
چهارنوروز و تعطیلات نوروزی همیشه با سفر قرین است. در کنار مجموعهای از مطالب که در بخش روایتهای مستند با موضوع سفر برایتان فراهم کردهایم. بخش داستانها و روایتهای خارجی این شماره هم با آثاری که از هفت زبان مختلف یعنی انگلیسی، فرانسوی، آلمالی، اسپانیولی، ترکی، عربی و ژاپنی انتخاب و ترجمه شدهاند شما را با خود به گوشه و کنار جهان میبرند.
پنجبخش روایتهای داستانی این شماره با تحفهای ویژه همراه است؛ روایتی داستانی از کتاب دیدهنشدهای با عنوان «هزارویک روز» که برای نخستین بار است منتشر میشود. این کتاب که حدود سیصد سال پیش و با نگاهی به کتاب معروف هزارویک شب نگاشته شده داستانهایی تودرتو و شیرین را نقل میکند. «روز علیه شب» در این شماره گزیدهای از نخستین داستان این کتاب است و داستانهایی دیگر از این کتاب را نیز در شمارههای بعدی مجله در همین بخش خواهید خواند.
ششنوروز فرصتی برای دور هم بودن است. فرصتی برای اینکه بیشتر کنار هم باشیم و با فراغ بیشتری با خانواده وقت بگذرانیم. همین مجال فراخ با هم بودن جای خالی بعضی آدمها را در جمع خانوادهشان بیشتر به چشم میآورد. آنهایی که شغل و حرفهشان بهشان آموخته آرامش و امنیت همنوعانشان را به آسایش خودشان ترجیح دهند. این بهار جای خالی آتشنشانان حادثهی پلاسکو هم در کنار خانوادههایشان بیشتر حس خواهد شد. «سنگ، کاغذ، آتش» در بخش روایتهای مستند پردهای دیگر از جانفشانیهای آتشنشانان را پیش چشم مخاطب میگذارد. روایتی که یادمان میآورد نه برای امروز و دیروز، که سالها است وامدار ازجانگذشتگیهای آتشنشانان و همهی ایثارگرانی هستیم که با به خطر انداختن جان خود امنیت و آرامش را به ما هدیه میدهند. یاد و خاطرهی همهی این عزیزان گرامی.
هفت«زندگی دوگانهی لیلا» در بخش پایانخوش نوروزی، داستانی در دو ژانر مختلف و با هشت نویسنده است که مانند سال گذشته به شیوهی «امدادی» نوشته شده است. یک شروع داستانی مشترک که در اختیار دو گروه چهارنفره از نویسندگان قرار گرفته تا یک گروه در ژانر طنز و گروه دیگر در ژانر ملودرام آن را ادامه دهند. هر نویسنده بعد از نوشتن بخش خود، ادامهی داستان را به نویسندهی بعدی سپرده. شما را به خواندن نتیجهی این کار گروهی خلاقانه دعوت میکنم.
هشت مخاطبان پیگیر مجله با صفحهی مسابقهی پیامکی آشنا هستند. صفحاتی که در هر شماره این امکان را فراهم میآورند تا مخاطبان به داستانها و روایتهای مورد علاقهشان امتیاز دهند و نتیجهی این امتیازها در شمارهای دیگر منعکس میشود. به روال سالهای گذشته مجموع رایهای مخاطبان را به داستانها و روایتهای سال گذشتهی مجله در جداولی تنظیم کردهایم که نتیجهی آن را میتوانید در صفحات ۳۸۸ و ۳۸۹ این شماره ببینید. امیدواریم سال آینده نیز شاهد مشارکت هرچه بیشتر شما، هم در بخش نظردهی پیامکی و هم در بخش بازتاب مجله باشیم. مثل همیشه یادآوری میکنیم که نظرات و خوانشهای شما بر مطالب مجله ـ بهخصوص بازخوردهایی که مفصلتر و باجزئیاتتر هستند ـ هم برای نویسندگان آثار مغتنم...
داستان همشهری از مجلات گروه همشهری است که اول هرماه منتشر میشود. داستان، از آذرماه ۱۳۸۷ به جمع مجلات گروه همشهری پیوسته است. در اردیبهشتماه ۱۳۸۹ داستان همشهری در قالب مجله با رویکردی جدید در فرم و محتوا، با سردبیری نفیسه مرشدزاده و دبیری مینا فرشیدنیک و احسان لطفی کارش را شروع کرد و اولین شمارهی ماهنامه با عنوان «ویژهنامهی داستان» به صورت ضمیمهی مجلهی خردنامه همشهری در تیرماه ۱۳۸۹ منتشر شد. پس از انتشار نه شماره، از شمارهی اردیبهشتماه ۱۳۹۰، مجله با دریافت مجوز مستقل با عنوان «داستان» به روی کیوسک آمد و سی شمارهی بعدی آن باعنوان «دوره جدید» شماره خورد. در آذرماه ۱۳۹۲، مینا فرشیدنیک سردبیری ماهنامه را به عهده گرفت. از دیماه ۱۳۹۲، شمارهی مجله با مجموع کردن دو سری ۱ تا ۹ (تیرماه ۸۹ تا اردیبهشتماه ۹۰) و ۱ تا ۳۱ جدید (خردادماه ۹۰ تا دیماه ۹۲)، به دلیل تقارن با شب چله از «سیویک دورهی جدید» به «پیاپی چهل» تغییر کرد
زندگی دوگانه لیلا در انتهای این شماره چیزی از زندگی هایی و ساختن هایی بود که دست خود فرد نیست و هر کسی یه تیکشو براش می سازه، جذاب ولی غیرقابل اعتماد. من عادت دارم تیکه هایی از کتابارو ثبت می کنم، هرکی یه روشی برای زنده نگه داشتن داره :) این پایینی ها ثبتیاتمن... - ولی زن ها مرد نیستند. در لحظه زندگی می کنند. آهنگ پشت کلمه ها را دوست دارند. مهم این است که حرف های یک مرد بوی چشم و دل گرسنگی ندهد. حرف های دم دستی زن های عاقل را پس می زند. -به دکترم گفتم شاید جست و جو با احساس شادی در تناقض است و من حاضرم شادی را بدهم و کاشف باشم و دکترم با دلسوزی لبخند زد و برایم نسخه نوشت. -درست نمی دانست چرا این حرف های عجیب و غریب را می گوید. حس می کرد آدم ها هیچ وقت از سفر بر نمی گردند. می روند و همه چیز عوض می شود. وقتی بر می گردند، دیگر خودشان نیستند، همانی نیستند که سال ها است می شناسی. دست همدیگر را صمیمانه تر از صبح های دیگر فشردند. -الخسیراس، تطوان، کی وست، طنجه، شفشاون اسم شهرهایی بود که توی یک سفر راجع بهشون صحبت کرده بود و می تونن مقصد بعدی سفرام باشن.
بالاخره تمومش کردم :-) حقیقتش اینه که من همشهری داستان رو فقط ویژه نامه های عیدنوروزش رو میخرم و میبینید که خوندنش رو خیلییییی طول میدم. واقعا تک تک داستان ها، روایت ها و ... عالی بودن. از تک تکشون لذت بردم. بخش های به خصوصی که حتما یادم میمونه، داستان امدادی زندگی دوگانه لیلا، زندگی روی ابرها، می روم و می گویم، انگ هم هست.
" ماهنامهای در حوزهٔ ادبیات داستانی از گروه مجلات همشهری بود که اول هر ماه منتشر میشد. نخستین شمارهٔ آن در قالب ماهنامه، تیر ۱۳۸۹ منتشر شده و در مهر ماه ۱۳۹۷ پس از انتشار شماره ۹۲ تولید و انتشار این مجله به علی رزاقی بهار واگذار شد. انتشار مجله با مدیریت و تحریریه جدید از شماره ۹۳ (آبان ماه ۱۳۹۷) با تغییرات ساختاری ادامه داشت، و در نهایت آخرین شماره ی آن در شهریور ماه ۱۴۰۰ به چاپ رسید. اولین شمارهٔ این ماهنامه با عنوان «ویژهنامهٔ داستان» با سردبیری نفیسه مرشدزاده و دبیری مینا فرشید نیک و احسان لطفی به صورت ضمیمهٔ مجلهٔ خردنامه همشهری در تیرماه ۱۳۸۹ منتشر شد. پس از انتشار ۹ شماره، از اردیبهشتماه ۱۳۹۰ مجله با دریافت مجوز مستقل با عنوان داستان انتشار یافت و از آن پس باعنوان دوره جدید شماره خورد. در آذرماه ۱۳۹۲، پس از استعفای مرشدزاده، مینا فرشید نیک سردبیر ماهنامه شد و از دیماه ۱۳۹۲، شمارهٔ مجله با مجموع کردن دو سری ۱ تا ۹ (تیرماه ۸۹ تا اردیبهشتماه ۹۰) و ۱ تا ۳۱ جدید (خردادماه ۹۰ تا دیماه ۹۲)، از سی ویک دورهٔ جدید به پیاپی چهل تغییر کرد. در مرداد ماه ۱۳۹۷ آرش صادق بیگی سردبیر مجله شد و شماره های ٩٠ تا ۹۲ به سردبیری وی انتشار یافت. در آبان ماه ۱۳۹۷ پس از واگذاری تولید و انتشار مجله به یک شخص حقیقی، حمید اسلامی راد سردبیر مجله شد. انتشار مجله با مدیریت و تحریریه جدید از شماره ۹۳ (آبان ماه ۱۳۹۷) با تغییرات ساختاری در مجله ادامه دارد. در نوروز سال 99 و از شماره 110مجله داستان با تغییراتی زیر نظر شورای سردبیری به نام های احمد ابوالفتحی، شهریار وقفی پور و هادی تقی زاده منتشر شد."