كتابي خوب و مناسب حال فضاي انتزاعي شهر تهران ، با توجه به نمايش كارهاي اين هنرمندان در موزه هنر هاي معاصر كه همچنان هم ادامه دارد. به نظر من وجود اين دو در كنار هم يك آگاهي خوشايندي از فضاي هنري سال هاي ٤٠ به آدم مي دهد كه وقتي براي بار دهم به تماشاي اين آثار رفتم احساس كردم در آن زمان و مكان قدم برمي دارم و تماشا مي كنم. يك نوع لذتي كه كاملا مي توان لمس كرد.
این کتاب اگرچه چند مورد ایرادات در تاریخ و اسامی داره که یا در ترجمه مقالات آقای کریم امامی پیش اومده یا از ابتدا اشتباه بوده ولی در حال حاضر منبع بسیار خوبی برای پژوهش و درک حال و هوای هنرهای تجسمی دههی ۴۰ و اوایل پنجاه هستش. از نمونه ایرادات اینه که از شخصیتی به اسم بنجامین گری اسم میبره که در واقع وجود خارجی ندارن و در واقع ایشون خانم ابی وید گری هستن که مجموعهی بسیار غنی از آثار سقاخانه دارن:)
اگر نقاشی مدرن بخواهد در ایران پا بگیرد، و اگر قرار باشد نقاشان ما روی پای خودشان بایستند، به گستره وسیعی از مخاطبان هنرپرور و گالریهای متعدد نیازمندیم تا انتقال نقاشی از آتلیه به اتاق نشیمن سادهتر باشد.
مقالات کریم امامی بسیار شیوا هستن، زبان نقدش هم بیشتر اروپاییه، از جمله کسانیه که ادبیات نقد هنری را تغییر داد، ترجمهی رسای مهران مهاجر را هم نباید فراموش کرد.