Jump to ratings and reviews
Rate this book

حاج مم‌جعفر در پاريس

Rate this book
عنوان: حاج‌ مم‌ جعفر در پاريس؛ نویسنده: ایرج پزشکزاد؛ تهران، صفیعلیشاه، ۱۳۳۳، در 266 ص؛

266 pages

First published April 1, 1954

11 people are currently reading
158 people want to read

About the author

ایرج پزشکزاد

32 books375 followers
Iraj Pezeshkzad (1928 in Tehran - 12 January 2022 in Los Angeles) was an Iranian writer and author of the famous Persian novel "Dā'i Jān Napoleon" (دایی جان ناپلئون) (Uncle Napoleon, translated as "My Uncle Napoleon") published in the early 1970s.

Iraj Pezeshkzad was educated in Iran and France where he received his degree in Law. He served as a judge in the Iranian Judiciary for five years prior to joining the Iranian Foreign Service. He began writing in the early 1950s by translating the works of Voltaire and Molière into Persian and by writing short stories for magazines. His novels include "Haji Mam-ja'far in Paris", and "Mashalah Khan in the Court of Haroun al-Rashid". He has also written several plays and various articles on the Iranian Constitutional Revolution of 1905-1911, the French Revolution, and the Russian Revolution. He is currently living in Paris where he works as a journalist.
(from Wikipedia)

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
30 (20%)
4 stars
41 (27%)
3 stars
57 (38%)
2 stars
16 (10%)
1 star
4 (2%)
Displaying 1 - 28 of 28 reviews
Profile Image for Asad Asgari.
155 reviews43 followers
December 14, 2022
کتاب نسبتاً خوب و خوش خوانی بود که میشه به نوعی برای دور کردن افکار پریشان و اندکی رهایی از بار غم دنیا به اون رجوع کرد. شخصاً طنز ایرج پزشکزاد و نوع روایتش را دوست دارم و شاید این ناشی از این باشه که حس می‌کنم نویسنده همیشه صادقانه با مخاطبش ارتباط برقرار می‌کنه. خیلی نمیشه به عنوان یک اثر تامل برانگیز ادبی به این اثر نگاه و البته به گمانم نویسنده اصلاً به دنبال این هدف هم نبوده و تنها راوی بخشی از زندگی فردی بوده که او را در غربت همراهی می‌کرده و حوادث طنزی که گاه به خاطر طرز نگاه و فکر حاج مم جعفر و گاه ناشی از ندانستن زبان و ... بر او و همراهش حادث میشه، را برای خواننده به قلم آورده. یک نکته جالب برای من این بود که در گذشته چه اندازه مسافرت اتباع ایرانی به کشورهای اروپایی آسان و بی دغدغه بود و البته مقایسه آن وضع با وضعیت کنونی، بسیار تاثر برانگیزه.
Profile Image for Mina khamoushi.
190 reviews205 followers
September 13, 2014
لطف خوندن این کتاب به اینه که تو سال 1333 نوشته شده و خاطرات روزانه یک ایرانیه که به پاریس مسافرت میکنه و میشه یه کم حال و هوای ایران اون موقع رو با ایران الان مقایسه کرد و به حال چی بودیم چی شدیم خودمون تاسف بخوریم.
هرچند واسه اثباتش لازم نبود 400 صحفه کتاب بنویسه با نصف همین کتابم میتونست منظور رو برسونه.
البته پشیمون نیستم از خوندنش.
Profile Image for Hamideh.
107 reviews9 followers
August 19, 2015
کلی خندیدم خیلی بامزه بود اما باورم نمیشه که همه اش بخواد راست باشه حس میکنم یکی با خلق و خوی فریبرز داستان رو نوشته :))
مغز قلم... عجب تشبیهاتی :)))))))))))))))
Profile Image for M.H Ansari.
72 reviews4 followers
October 7, 2021
در واقع این کتاب یه سفرنامه طنزه .

آقای پزشکزاد این ماجرا رو خیلی خوب روایت کرد،

همیشه آخر کتاب های ایشون یه غم خاصی میاد سراغم 😁

💫💫💫💫💫
Profile Image for Amir Sahbaee.
389 reviews21 followers
October 10, 2022
نمیدونم چی شد که تو این شرایط رفتم سراغ این کتاب.کاملا تصادفی انگار.
کتاب داستان یک بازاری تهرانی به اسم حاج مم جعفره که سفر میکنه به فرنگ و اونجا یک دانشجوی ایرانی(راوی کتاب)به اسم ایرج کمک و مترجمش میشه تا بتونه از پس کاراش بربیاد.
شاید جالب ترین چیزاش همین گرفتن ویزا در چندساعت برای کشورهای اروپایی و چشم چرونی ها و عاشق شدن های حاجی باشه.ینی ایناست که در کل داستان نظر آدم رو بیشتر جلب میکنه.ولی چیزی که خود کتاب رو به صورت کلی دوست داشتنی میکنه نثر ساده و روون و روایت خودمونی پزشکزاده که مثل دایی جان ناپلئون،شبیه یه فیلمه که دوس داری ورقش بزنی و همینجوری باهاش همراه بشی.طنز کتاب هم اونجوری نیست که یهو بزنی زیر خنده و این چیزا.ولی در بخش زیادی از کتاب آدم نیشش باز میمونه و اون طنز لطیف رو حس میکنه.
اواسط کتاب فک میکردم اگر کوتاه تر بود بیشتر دوسش میداشتم ولی انقدر شبیه فیلم بود برام که از تموم شدنش ناراحت شدم در نهایت.به نظرم شخصیت های اصلی داستان خیلی خوب پرداخته شده بودن و داستان هم علاوه بر ریتم کلیش،گره و شوک داشت و خوندنش خوشایند بود.پایان بندی کتاب هم جذاب بود
--
بعدا نوشت:
الان یهو یادم اومد شعر هایی هم که حاجی میخوند چقدر قشنگ و بجا بود
مخصوصا زمان نوشتن کتاب در دهه ی ۳۰ مثل الان اینترنت و سرچ نبوده که راحت بیت با کلمه ی مورد نظر سرچ کنن.واقعا روح داده بود به کتاب و حاجی
Profile Image for Mercedé Khodadadi.
254 reviews18 followers
April 10, 2022
خیلی کتاب بامزه‌ای بود. توصیفات نویسنده از افراد و ماجراهای خنده‌داری که براشون اتفاق می‌افته رو خیلی دوست داشتم و اگر نسخه فیزیکی کتاب رو جایی پیدا کنم، حتماً می‌خرمش (کیفیت نسخه پی‌دی‌اف خیلی بد و چشم‌آزار بود). این وسط هم باید افسوس خورد که ایرانی‌جماعت چقدر یه زمانی می‌تو‌نسته بی‌دردسر ویزای اروپا بگیره و به قول خودشون فرنگ رو چقدر راحت از پاریس تا رم و مادرید و ژنو و لندن بگردند و لذت ببرند. هی روزگار!
Profile Image for Sanaz.
126 reviews3 followers
June 5, 2021
داستان این کتاب در مورد مسافرت یک حاجی بازاری تهرانی به نام حاج مم جعفر در تاریخ ۶ ژوئن ۱۹۵۱ برای معالجه به پاریس است که در این سفر نویسنده کتاب (ایرج پزشکزاد) که در آن زمان در پاریس زندگی می‌کرده است به عنوان آشنا به پیشواز حاجی در فرودگاه پاریس می‌رود و در کل این سفر به صورت دوست و مترجم او را همراهی می‌کند.

این سفر پنج ماهه که از پاریس آغاز و بعد در لندن، سوییس و اسپانیا ادامه می‌یابد، دوباره به پاریس ختم می‌شود. معالجه در این سفر بهانه بوده است و حاجی بیشتر برای سیر آفاق و انفس به اروپا رفته است و به قول خودش دنبال مغز قلم است و اینکه یک زن موبور و جوان بگیرد که نفس آن زن، حاجی را جوان کند.

خلاصه شرح چشم‌چرانی‌ها و شیطنت‌های حاجی در این سفر با قلم طناز جناب آقای پزشکزاد خواندنی است و لحظه‌ای لبخند از لب آدم دور نمی‌شود.


۱۴۰۰/۰۲/۰۴
Profile Image for Arefeh.ps.
196 reviews10 followers
November 28, 2014
حکایتی از هوسبازیهای یک حاجی که به فرنگ رفته
Profile Image for Shahryar.
23 reviews5 followers
November 2, 2017
يه جاهايى واقعا خنديدم. كارهاى عجيب و غريب " آجى " شايد يه جاهايى دور از تصور و واقعيت بود.
اما روى هم رفته كتابش رو دوست داشتم و از خوندنش خوشحالم.
Profile Image for Mehrnaz.
204 reviews23 followers
March 11, 2020
کتاب با نمکی بود خاطرات نویسنده همراه یک حاجی بازاری در پاریس و چشم چرونی های حاجی و....نکته جالبش برای من این بود که بعنوان ایرانی در اون زمان چقدر راحت ویزای کشورهای مختلف رو میگفتن☹
Profile Image for Negar Ghadimi.
321 reviews
May 14, 2022
من هر بار به فرودگاه می‌رفتم، بی اختیار در عالمِ خیال، خشکی‌ها و دریاها را سیر کرده و به فرودگاهِ‌ مهرآباد می‌رسیدم. بنای مختصرِ فرودگاهِ مهرآباد، قیافه‌ی متأثرِ مشایعت‌کنندگان، یک طیاره‌ی خوش قد و بالای سوئدی، از جلوی چشم‌هایم رژه می‌رفتند. به یادِ آخرین آبادی‌ها، درخت‌ها و تپه‌های وطن که از ارتفاعِ چندهزار پا دیده بودم می‌افتادم.
---------------------------------
این اجناسِ انگلیسی خیلی بادوام است، مرگ ندارد ... این مسواکی که من دارم دو سال است کار می‌کند. یک مویش نریخته. یعنی یک سال بنده‌زاده هوشنگ آن را استعمال می‌کرد. بعد که برای او یکی تازه خریدیم، این را خودم برداشتم.
---------------------------------
-قربونت برم الهی را چی میگن؟
-حاجی آقا اینجا کسی قربانِ‌ کسی نمی‌رود، شما فقط همان جمله‌هایی که نوشته‌ام حفظ کنید.
---------------------------------
ترجمه‌ی جمله‌های عاشقانه‌ی حاجی خیلی مشکل بود. الهی قربونِ‌ اون معرفتت برم، الهی داغت را نبینم و شعرِ سعدی و حافظ هم پشتِ سرِ هم صادر می‌کرد که من می‌بایستی فورا ترجمه کنم.
---------------------------------
می‌دانی من از چی می‌ترسم؟ از این که این اهلِ الجزیره مثلِ آدم نمی‌آیند دعوا کنند یا آدم را بکشند. نصفِ شب یک مارِ عینکی را می‌فرستند سراغِ آدم خودشان هم می‌نشینند نی‌لبک می‌زنند که مار نشئه بشود و خوب بگزد. من خنده‌ام گرفته بود ولی در مقابلِ حاجی که رنگ و رویش مثلِ گچ سفید شده بود جرأتِ خندیدن نداشتم. گفتم: حاجی آقا اون هندی‌ها هستند که مارِ عینکی می‌فرستند به سراغِ آدم. الجزیره‌ای ها با خنجر می‌زنند.
---------------------------------
راستی چیزِ غریبی است. من اولین باری که به انگلستان رفتم، وقتی کرانه‌ی نیوهاون را از دور دیدم، یک‌باره غمِ عجیبی قلبم را فشرد. مثلِ این که به سرزمینِ تاریک و ظلماتیِ موجوداتِ وحشتناک و دیوها نزدیک می‌شوم و جریانی شبیهِ جریانِ برق از سر تا پایم را لرزاند. آن‌چه سال‌ها در مملکتمان از استعمارگرانِ این جزیره دیده و شنیده بودم در دلم مانده و در آن لحظه ترکیده بود. دلم می‌خواست برگردم.
---------------------------------
بعدا متوجه شدم که هر مردی را می‌بینم عاشقِ من شده است. بعد از آن فهمیدم که هر مردی عاشقِ هر زنی است که می‌بیند. از چیزهای عجیبی که در تهران دیده‌ام ...
Profile Image for Asal Akz.
79 reviews3 followers
August 9, 2024
با این کتاب مثل کتابای دیگه پزشکزاد همراه شدم و خندیدم
تکرار شوخی ها و موضوعشون که تو کتابایی که من خوندم یکسان بوده یکم لوس، ولی در نظر میگیرم که این کتاب کی نوشته شده .
ارزش پول ما تو اون زمان چیزی بود که دلم رو سوزوند.
Profile Image for Rokhsana.
14 reviews1 follower
June 15, 2023
اولین کتابی که خوندم و اولین کتابی که از ایرج پزشکزاد خوندم "ماشالله خان در بارگاه هارون الرشید" بود.
کتابی بود بسیار دلنشین که در اوایل جوونی منو جذب کتاب خوندن کرد. برای همین ارادت خاصی به جناب پزشکزاد دارم :)

"حاج مم جعفر در پاریس" روایت مرد تاجری که به پاریس سفر میکنه و اتفاقات جالبی که براش پیش میاد
میشه گفت داستان خاصی نداره ولی بسیار روون و قشنگه و کشش زیادی داره کتاب که دوست نداری زمین بذاریش و در طول خوندن کتاب لبخندی روی لب هاتون نقش میبنده :)

ولی موضوعی که منو بیشتر تحت تاثیر قرار داد و در عین طنز بودن کتاب یه تلخی در کل خوانش کتاب همراهم بود اونم اینکه ایرانی ها از اعتبار بالایی در دنیا برخوردار بودند و مسافرت های خارجه براشون چقدر راحت بوده در مقایسه با الان... دلمو میسوزوند...

در آخر بسیار دوستش میداشتم و وقتی کتاب تموم شد حس کردم دلم برای شخصیت هاش تنگ میشه...
4 reviews
December 8, 2018
Haj Mam Jafar is a very traditional Iranian businessman who travels to Paris with the excuse of medical need, but in reality he just wants to experience a fun life in Europe. Iraj is his translator and leader inn this journey and the book is the story everything that happened to them during 5 months of Haji's stay in Europe.

The book clearly tries to tell its readers the differences between the culture and lifestyle of east and west in a very fun and interesting series of events that happens to Iraj and Haji and their friends.
Profile Image for بهروز آريان.
2 reviews1 follower
April 14, 2018
همانطور كه از اسم كتاب مشخص شده در رابطه با خاطرات يك تاجر مذهبي مي باشد كه در سال ١٣٠٦ از تهران به پاريس براي تداوي و درمان عزيمت كرده.ايراج پزشكزاد با قلمي ساده و روان از عشق هاي نافرجام حاجي در پاريس مي گويد .پزشكزاد كه نقش مترجم حاجي را در اين سفر به عهده دارد از گرسنگي كشيدن در سويس با لبتاكن سويسي و دزدي ميوه از باغ تا افتادن به چنگ مافياي مواد مخدر در اسپانيا قصه مي كند.كتابي به شدت جذاب و دلنشين بود كه شما عزيزان هم پيشنهاد ميكنم.
Profile Image for Nasim Shademan.
14 reviews1 follower
December 4, 2014
معمولا برای داستان های اینگونه چندان وقت نمی گذارم اما چیزی که در این کتاب من را به دنبال خود کشید تهران قدیم بود و برخی اصطلاحات مثل "سگ باد هندی"!!!!
29 reviews
May 25, 2019
لحن نگارش ایرج پزشکزاد خیلی دوست داشتنیه.
Profile Image for BAHMAN.
5 reviews
July 4, 2020
فوق العاده بود و احساس میکنم ایرج همون اسدالله میرزاس😄
Profile Image for Kieslowski.
84 reviews2 followers
September 21, 2025
پزشکزاد از همون اولین رمان که شرح خاطرات همراهیش با یک عدد حاجی بازاری در سفر اروپا است نشان میده که چقدر در بکار بردن درست واژگان و استفاده درست از موقعیت برای رنگ و لعاب طنز دادن به اتفاقات و موقعیت ها، توان منده.
کتاب که با اسم ا.پ.آشنا به صورت پاورقی در روزنامه ها چاپ شد شرح دلاوری های حاج مم جعفر نامی در سفر پاریس و تضاد رفتاری او در مواجهه با فرهنگ غرب هستش.
جای جای کتاب این تضاد پر رنگ میشه و لبخند رو به لب مخاطب میاره.
پزشکزاد متخصص خلق این چنین صحنه هاییه.کاری که بعد ها در دایی جان ناپلئون به اوج قدرت قلمی خودش میرسه.
مثل بقیه کارهای پزشکزاد این کتاب هم به شدت تصویریه و خواننده به راحتی خودش رو در پاریس و ژنو و مادرید دهه سی شمسی میتونه تصور کنه.با شخصیت ها همراه بشه.به بارها و کازینو ها بره و حتی عاشقی کنه.
اینکه جامعه در حال پیشرفت ایران تو اون زمان چطور هنوز با اینکه لباس فرنگی به تن میکرد طرز فکر سنتی داشته،در کنار ارج و قرب ویزای ایرانی و راحتی سفر به کل اروپا برای یک ایرانی، از اون دست نکته هایی که ‌با وضع و حال و روز الان ایران چیزی جز مایه تاسف نمیتونه همراه داشته باشه.
حیف که این کتاب فقط یک بار سال ۱۳۳۳ چاپ شده و بعد ها حتی قبل از انقلاب هم تجدید چاپ نشد و به نسبت رمان های دیگه پزشکزاد اون نام و ارج و قرب واقعی خودش رو نتونست پیدا کنه و بهش کم لطفی شد.
خوندن این سفرنامه و شرح حال، دلچسبه و نکته بینی و ظرافت های قلم پزشکزاد جوان، اون دلپذیری رو چند برابر هم میکنه.
Profile Image for Mahshid Naderi.
199 reviews26 followers
January 29, 2022
شرح سفر حاجی بازاری ایرانی به اروپا و اتفاقاتی که دله باری ها و هول بازی های حاجی پیش میاره.
سطح توقع از این کتاب رو پایین بیارین. در سطح دایی جان ناپلئون نیست ولی بامزست. اتفاقات در قالب داستانهای کوتاه دو صفحه ای نوشته شده که خسته کننده بودن کتاب رو کم کرده. در کل اگر قصد خوندن طنز دارین، این کتاب میتونه اوقات خوبی رو براتون درست کنه
Profile Image for Erfan Forghani.
23 reviews
October 30, 2023
لحن کتاب بسیار شبیه به دایی جان ناپلئون بود. و داستانش برگرفته از یک شخصیت واقعی و از آشنایان پزشکزاد هستش.
Profile Image for Nil.
75 reviews2 followers
August 16, 2024
The story was so hailarious, yet not boring
I enjoyed it very much cause of good subject and good storytelling
Profile Image for Amir.
4 reviews
August 25, 2025
مثل تمام نوشته های استاد جذاب و سرگرم کننده بود
Profile Image for G.
155 reviews18 followers
April 29, 2016
با دیدن اسم پزشکزاد روی جلد این کتاب توقع خوندن طنز منسجم و قوی‌ای مثل کار‌های قبلیشو نداشته باشید که در طی تمام ۲۶۷ صفحه کتاب به شدت سرخورده میشد.
Profile Image for Samira Yousefi.
5 reviews1 follower
June 5, 2016
خیلی کتاب جالبی هست. من می خونم شاد میشم. اون زمان ایران واسه خودش کسی بوده
2 reviews
Read
December 20, 2018
درسته ریتم یکنواختی داشت، ولی قسمتای جالب و خنده داری هم داره، کلن نباید بیشتر از سه چهار ساعت واسش وقت گذاشت
Displaying 1 - 28 of 28 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.