Jump to ratings and reviews
Rate this book

پرتقال در جعبه ابزار

Rate this book

232 pages, Paperback

First published January 1, 2018

5 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
6 (21%)
4 stars
9 (32%)
3 stars
8 (28%)
2 stars
5 (17%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 6 of 6 reviews
Profile Image for Ali.n.
162 reviews3 followers
May 8, 2020
از این نظر که احوالات یک مهندسی‌خوانده‌ی مشتاق به ادبیات (نویسنده) را با زبان طنز نوشته بود خیلی احساس همدردی با متن داشتم. اما اینکه آن‌روزها اوضاع مهندسی تعریفی داشته و امروز به این روز افتاده به سوز ماجرا اضافه می‌کرد.
Profile Image for ツAlirezaツ.
36 reviews
March 27, 2019
شاید برای دانشجو ها یکم جالب باشه و بعضی جاهاش بخندند ولی خیلی پراکنده بود و یه سیر واحدو طی نمیکرد.
Profile Image for Batul.
169 reviews83 followers
April 10, 2020
همین آقای احمد ملکوتی‌خواه، آقای صدرالمتوهمین است که روزی در گوگل پلاس، نوشته‌هایش را دوست داشتم. الان هم از توصیفات ناب و تعابیر تازه اش لذت بردم.
کاش فرم و به هم پیوستگی بهتری داشتند نوشته‌ها.
45 reviews13 followers
February 3, 2018
کتاب زیبایی بود
از خواندنش لذت بردم
داستان زخم خاطره ها را بیشتر از بقیه دوست داشتم
Profile Image for SMehdi Razavi.
152 reviews1 follower
January 10, 2019
طنزِ خواستنی و خوندنی ای بود.صداقت و فضای نوستالژیکش رو دوس داشتم
Profile Image for هومن.
80 reviews4 followers
September 11, 2021
بیست سال طول کشید تا عملاً یاد بگیرم به خودم دروغ نگویم، ادا در نیاورم، فیلم بازی نکنم، تظاهر نکنم، حرفی که حالیم نیست نزنم، محدودیت و محرومیت‌های خودم و اطرافیانم را به رسمیت بشناسم.

بیست سال طول کشید تا یاد بگیرم سهم خواستن از زندگی نمی‌ارزد که انسان به اصالت‌اش صدمه بزند و برای بهره‌ی بیشتر، خلاف تمایل و تمنا و توانایی‌اش قدمی بردارد.

به تلافی تظاهر و تقلب و ادا و نمایش و فیلم بازی کردن و همه‌ی دروغ‌هایی که تا بیست‌وسه سالگی به خود گفتم، قول‌وقرار گذاشتم به هر قیمتی و با هر هزینه‌ای در مسیر صداقت قدم بزنم. راه و رشته و روابطم و خیلی چیزهای سخت دیگر را عوض کردم.

تازه با خودم روراست شده بودم. هیچ‌وقت بیچارگی و بی‌مایگی و بی‌مقداری‌ام را آن‌قدر برهنه، لخت لخت، ندیده بودم. لحظه‌ی دردناک و ترس‌ناکی بود. از وقتی رودربایستی را با خودم کنار گذاشتم اعتماد به نفسم نابود شد. آدم اگر نَفْسَش را بشناسد، هیچ‌وقت به آن اعتماد نمی‌کند.

از وقتی با خودت صادق بشوی، شفاف و شکننده می‌شوی. شکنندگی برای مرد خوب نیست. اما بچه‌ی ناخواسته‌ی صداقت است. یک شب، فقط یک شب که با خودت صادق باشی، فردایش صاحب یک روح شکننده شده‌ای. از وقتی اراده می‌کنی ادا در نیاوری، بدبین می‌شوی. ناامن می‌شوی. مدام فکر می‌کنی دیگران دارند بازی می‌کنند و نمایش اجرا می‌کنند و چیزی که نمی‌فهمند، می‌گویند. مرز صداقت و حسادت گم می‌شود. خیلی وقت است تنها جایی که امن و آرامم، یک فضای نیم‌متر در نیم‌متر، پیش لپ‌تاپ خاموش.

https://hooman.bio.link/

با اینکه در خندیدن سهل‌گیر نیستم اما در دوره‌ای آشفته‌حال از زندگیم این قلم منو به خنده واداشت.
Displaying 1 - 6 of 6 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.