این رمان اقتباسی از زندگی پرماجرای شهید علیاکبر پیرویان است . این شهید در سال 1359 که دانشجوی دانشکده علوم پزشکی است به همراه چند تن از همکلاسی ها به افغانستان سفر می کند تا به مجاهدین افغانستانی در برابر اتحادیه جماهیر شوروی کمک کند و بعدها در جنگ تحمیلی به شهادت می رسد. این رمان در فضای تکفیریها قرار دارد و آن را پیش چشم خواننده ترسیم می کند.
نویسنده در این کتاب سعی کرده به برنامههای جبهه تکفیری علیه کشور اسلامی ایران اشاره کند و همچنین خاستگاه فکری آنها را به خواننده نشان دهد.
خیلی خیلی تیکه تیکه خوندمش تا اواسط داستان اواخر داستان واقعا خیلی پشیمون شدم که چرا انقدر بد و پراکنده خوندمش خاطرات راهیاننور و شلمچهی دوستداشتنی رو برام زنده کرد همهی داستان یکطرف اون جملهی آخر داستان یکطرف ..
داعش یکی از نیروهای زبده خود را برای انجام سلسله ماموریتهایی تروریستی را در پوشش یک بیمار به ایران اعزام کرده تا پس از شناسایی و گردآوری اطلاعات بتواند به جمهوری اسلامی ایران که محور مقاومت در خاورمیانه است ضربه بزند.
«منصور» آن نیروی زبده اطلاعاتی است که با پیشنهاد عبدالقادر اُردنی به بهانه درمان نارسایی کبد راهی ایران میشود و با ظاهر یک شیخ عرب به عنوان توریست درمانی وارد خاک ایران میشود که پس از پا گذاشتن به کشور عناصر موجود در ایران با او مرتبط میشوند و عملیات شناسایی طرحریزی میشود.
مهدی دُریاب در رمان «تکفیری» فضایی را رقم زده که در آن خواننده بین خیال و واقعیت معلق است و به خوبی این بخش ها را با هم تلفیق کرده است. شهید علی اکبر پیرویان شخصیتی است که مرز بین واقعیت و تخیل را در این رمان به وجود آورده و همین سبب میشود در بخشهایی شخصیت «منصور» که در دوره حمله ارتش شوروی به افغانستان با این شهید آشنا شده واقعی و مستند جلوه کند.
نویسنده رمان با اطلاع کافی از خاستگاه اندیشهای جریان انحرافی «داعش» پرده از واقعیت این جریان تروریستی که این روزها در خاورمیانه در حال مکیدن خون مردم بی گناه عراق و سوریه است برداشته است. او به خوبی توانسته خاستگاه فکری دو جریان تروریستی در سالهای اخیر در خاورمیانه را به هم ربط دهد که پُر بیراه نیز نگفته است.
طالبان و داعش به عنوان دو گروه محارب که دست به اسلحه کشیدند تا زیر پرچم اسلام ساختگی اربابان خود، این دین را در منطقه حاکم کنند دو جریان و اندیشهای هستند که در این رمان تا حدودی معرفی میشود و نگاه آنها به مسلمین به خوبی تبیین میشود.
«منصور» که از طلاب علوم دینی در مدارس وابسته به وهابیت در افغانستان و پاکستان بوده به خاطر نبوغ مثال زدنیاش پلهها و مدارج علمی را به خوبی طی کرده و به زیر و بم جریان وهابیت که منادی اسلامی آمریکایی در منطقه است آشنایی دارد و در این سفر که به ایران آمده بسیاری از آنها در قالب شبهه مطرح میشود و او مستاصل از مسائلی است که از سوی ایرانیان بیان میشود.
«تکفیری» به خوبی تعلیق را در خواننده ایجاد میکند. مخاطب هنگام خواندن رمان هم حس تنفر نسبت به این گروه نفوذی دارد و هم علاقه دارد تا از انتهای ماجرا با خبر شود. گره افکنیها و بازگشایی به موقع آنها همه از ویژگیهایی است که این کتاب از آن بهرهمند است و خواننده از آن لذت میبرد.
خط روایی رمان به خوبی مخاطب را دنبال خود میکشد و نویسنده با تسلط بر اصل روایت ماجراها را یکی پس از دیگری برای خواننده خود بیان میکند و همین سبب جذابیت بلکه افزایش جذابیت اثر شده است.
کتاب نسبتا خوبی بود من بیشتر بخش شلمچه رو دوست داشتم چون اوالین و اخرین باری که به مناطق جنگی رفتم ۱۲ سالم بود و یه حس نوستالژی رو در من زنده کرد. هرآنچه انتظار بیشتری از داستان داشتم که بخش های پایانی داستان خیلی عمیق تر باشه و نشان دهنده حس شکست زیاد به عبدالقادر داشته باشه، در کل برای یکبار مطالعه ارزشمنده.
خوب بود و لذت بردم فقط نمیدونم چرا انقدر نویسنده عجله داشت . فصل ها کوتاه و سریع بود حتی پایان کتاب هم خیلی خیلی سریع جمع شد و میتونست کامل تر و با جزئیات تر باشه ولی در کل خود روایت و حسی که داخلش بود ارضا کننده بود پس نمیتونم امتیاز خیلی کمی بهش بدم
داستان کتاب درباره یک مجاهد تکفیری افغانستانیه که برای درمان بیماریش به ایران میاد و در ازای آن مأموریتی هم به او محول میشه. طی ماجراهایی پای او به مناطق جنگی ایران کشیده میشه. چیزهایی که اونجا میبینه و سؤالاتی که براش مطرح میشه و پاسخهایی که میگیره تردیدهایی رو در اون به وجود میاره... کتاب خوبیه. شما رو تا اندازهای با تفکرات سلفی آشنا میکنه. گریزهایی هم به جنگهای افغانستان و حضور طالبان در اونجا داره.
#كتاب #تکفیری یه رمان ایرانی کوتاه و جذابه از آقای #مهدی_دریاب از #انتشارات کتابستان_معرفت کلا 176 صفحه اس. داستان یکی از #مجاهدان افغان به نام منصور که الان به #داعش پیوسته و قصد یک عملیات براندازی را در #ایران داره. و به طور اتفاقی با یکی از #مدافعان_حرم آشنا میشه و سعی میکنه از او اطلاعات سری و نظامی به دست بیاره.... داستان کتاب بسیار کشش داره و هیجان انگیزه
کتاب خوش خوان و خوبی بود.. نویسنده روی شخصیت اصلی که مجاهدی افغان بود که بعد از درس خواندن در عربستان با بالاگرفتن سلفی گری به دریوزه ی خرج درمان خواه ناخواه سرکرده ی عملیات تروریستی داعش در ایران شده بود تسلط خوبی داشت.. فضاها سازی ها مخصوصا فضای حاکم بر اردوی راهیان و کازرون رو دوست داشتم..
عالی بود این کتاب... اگر ادامه دار باشه هم خیلی خوب میشه، درست جایی که انتظار داشتم ادامه بده تموم شد... یه نکته اینکه: اون قسمت های که از گذشته نقل میکرد میتونست با قالب بهتری باشه، که خواننده خیلی از متن قصه دور نشه. ان شالله قلم نویسنده پایدار باشه♥️
هو تکفیری داستان یک مجاهد افغانستانی که سال ها در کشورهای منطقه جنگیده و حالا به اندازه ی کافی کارکشته شده است. وهابی ای که برای عملیات تروریستی قرار است به ایران بیاد و آمدن به ایران همانا و زنده شدن خاطرات مبارزه اش در افغانستان کنار شهید علی اکبر پیرویان همانا.حالا وقت آن می رسد که دوباره به عقایدش فکر کند و آتشی از درونش شعله ور می شود... خوب بود اما جای کاره بیشتری داشت...