اولش خیلی طوفانی شروع شد. با حس بدی که از اتفاقات یدی که برای عزیز جان افتاده ادامه میدی. بعد داستان یه روال عادی تری به خودش میگیره و باز به یک سری اتفاقات طوفانی تموم میشه. از جرئت جسارت و صلابت و شجاعت عزیز جان قطعا خوشت میاد و دوست داری بشینی و اون ساعت ها برات حرف بزنه. بس که زندگی ساختتش و بس که پخته شده و بس که میدونه با هر سختی چطوری باید رو به رو بشه
داستان از زبان مادربزرگ قصه (عزیز جان) برای نوه پسری اش تعریف میشه داستان زندگی عزیزجان از 11 سالگی تا زمان حال هست فضای داستان مربوط به جند دهه پیش بود و برای من اصلا جذابیت نداشت شخصیت عزیزجان خیلی غیر واقعی و غلو آمیز بود هرکاری می کرد میشد اند اون کار خیلی الکی همه فن حریف بود اونم در حد لالیگا خوندنش رو توصیه نمی کنم
داستان یه زندگی، پر از فراز و نشیب... متن و ماجرای خیلی جذاب👌🏻
زن قصه که اتفاقا ماجرای واقعی زندگیش رو میگه خیلی شجاع و جسوره، تمام تلاشش رو میکنه که به هدفهاش برسه، اونم تو زمانهای که موانع فرهنگی اجتماعی خیلی زیادی سر راهش وجود داشته😊
یه جاهایی از کتاب نقدهایی به دین داری اون زمان وارد شده که تا حدیش درسته، اون موقع مردم به منابع دست اول دینی دسترسی نداشتن و خیلی راحت خرافه و حدیث جعلی رو میشد وارد فرهنگ مردم کرد. ولی اینکه عزیزجان قصه بابت دعا و رعایت یه سری احکام و... به دخترش کوکب مدام ایراد میگرفت، جذاب نبود که خب چون ماجرا واقعیه، دست نویسنده تو اصلاح این موارد بسته بوده.
اما در کل بخونید... جذابیتها و نکات مثبت خیلی زیادی داره👌🏻
پ.ن: چند تایی اشتباهات نگارشی داشت کتاب که خوبه برای ویرایش های بعدی اصلاح بشه.