در کتاب «عناصر داستان» کوشیده شده است تا حد امکان به بررسی و شناخت ادبیات تخیلی پرداخته شود و عناصر آن جداگانه مورد ارزیابی و مطالعه قرار گرفته شود؛ البته در این کتاب بیشتر تاکید بر ادبیات داستانی است؛ یعنی به آثاری که جنبهی روایتی دارد، بیشتر پرداخته شده، اما عناصری که برای ادبیات داستانی عنوان شده، اغلب دربرگیرندهی بخش دیگر ادبیات تخیلی یعنی ادبیات نمایشی نیز میشود. جمال میرصادقی، نویسندهی معاصر متولد ۱۳۱۲ تهران است. او صاحب آثار بسیاری در زمینههای رمان، داستان بلند، نقد ادبی و مجموعه مقالات است. میرصادقی، در دوران زندگی ادبیاش، حرفههای مختلفی را تجربه کرده است. معلمی، مسئول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران و تدریس در دانشگاه از فعالیتهای برجستهی اوست. از آثار مهم او میتوان به «چشمهای من خسته»، «هراس»، «دوالپا»، «درازنای شب» و «بادها خبر از تغییر فصل میدادند» اشاره کرد. بعضی از آثار ادبی او به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است. میرصادقی از اولین کسانی است که در ایران کارگاه داستاننویسی راهاندازی کرد و دست به تالیف آثار پژوهشی در این زمینه زد که از مهمترین آثارش در این زمینه «عناصر داستان»، «ادبیات داستانی»، «جهان داستان غرب» و «شناخت داستان» را میتوان نام برد. چاپ ۱۳۹۴
جمال میرصادقی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. فارغ التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است. جمال میرصادقی مشاغل گوناگونی داشتهاست. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسوول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران. در دوره دراز کار نویسندگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و نه رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ، ارمنی ، ایتالیایی ، روسی ، رومانیایی ، عبری ، عربی ، مجاری,، هندو و اردو رجمه شدهاند.
چیزی که تازگی زیاد بهش فکر می کنم و اعتقاد پیدا کردم، فرارفتنه. چیزی شبیه به سنتز هگلی. توی سنتز هگلی، سنتز، تز رو نفی می کنه و ازش می گذره، اما در همون زمان تز رو در خودش داره. نمی دونم چقدر این حرف هگل رو درست فهمیدم و درست توضیح دادم، اما این در زندگی عادی ما وجود داره و ملموسه و من بهش میگم «فرارفتن». توی فرارفتن، تو چیزی که ازش فراتر میری رو به کلی رها نمی کنی، مثل کسی نمیشی که هیچ اون چیز رو نداشته. بلکه داریش، ولی به شکلی رشدیافته تر. اما نمی تونی به حالت رشدیافتهٔ ب برسی، مگر این که قبلش حالت رشدنایافتهٔ الف رو پشت سر گذاشته باشی. این چیزیه که فراموش میشه.
حالا عناصر داستان جمال میرصادقی هم تا حد زیادی، کتابیه برای پشت سر گذاشتن. کتابیه که باید ازش گذشت. اما نمیشه ازش طفره رفت. باید حتماً یادش بگیریم، حتماً بهش مسلط بشیم، تا بتونیم ازش فراتر بریم.
معروفه که پیکاسو، قبل از اون که کوبیسم رو ابداع کنه، در نقاشی کلاسیک زبردست بوده و آثاری کلاسیک هم ازش باقی مونده. این هم مثل اون.
جمال میر صادقی در این کتاب با زبانی ساده به توضیح تمام عناصر داستانی به صورت مجزا در 13 فصل می پردازد.برای تبیین هرچه بیشتر موضوع مورد نظر،مثال های متعددی نیز ذکر می شود.ادبیات کتاب در نامگذاری ها،بعضی از تقسیم بندی ها و مثال ها آنچنان به روز نیست،با این حال این موضوع از ارزش این اثر نمی کاهد
عناصر داستان را باید خواند. کتابی ست جزو بایدها. اگرچه باید خواند وتامل کرد و یاد گرفت و بعد هم گذر کرد. اما باید. سیصد صفحه ی آخرش را در دو روز خواندم. از داستان کوتاه ورمان وتفاوت ها وانواع مختلف نوشته بود. اینکه داستان کوتاه و تعریفش خیلی مشخص و واضح نیست. مثلا شما بورخس و کارور و گی دو موپاسان وآلن پو وگوگول و جیمز جویس وکافکا و..را نمیتوانید در یک تعریف جامع ومانع از داستان کوتاه بگنجانید. به همین دلیل جا به جا این تعاریف عوض می شود. داستان کوتاه خیلی بر پیرنگ استوار نیست و بیشتر به حال وهوا می پردازد. . از اولین هایی مثل ادگار آلن پو وگوگول نام برده. اینکه همه ی ما از زیر شنل گوگول درآمده ایم. دماغ و یادداشت های یک دیوانه ی گوگل را نیز بایدخواند. . ادگار آلن پو که گویا در نوشتن فضای داستان های وهم آودش تحت تاثیر نویسنده ی آلمانی هوفمان بوده . پو برخلاف چخوف، جهان داستانی وحوادثش را می آفریند وبا واقعیت بیرونی کاری ندارد. . گی دو موپاسان. نویسنده ای پرکار با داستان های خیلی خوب. خوب و بد. داستان های حادثه ای که حادثه ها نقش تعیین کننده دارند.خصوصیت شخصیت ها خودشان را نشان نمیدهند. گیدو موپاسان. بدگمان وتلخ اندیش و خوبی های انسانی را در داستان هایش نمی بینیم. . چخوف تجربه وعینیت وبرشی از زندگی. عمق وظرافت و تاکید بر حال و هوا نه بر پیرنگ. داستان ها بر اساس جز جز واقعیت ها و جزییات حتی اگر به از دست رفتن جذابیت داستانی بیانجامد. هیچ جزیی نباید عبث بماند. . جیمز جویس. ایرلند با لحظه ی پایانی داستان همه چیز روشن می شود. تصویر هنرمند در جوانی- دوبلینی ها- اولیس- داستان مردگان نقطه ی اوج و بزنگاه داستانی دارد. برای بار اول از شیوه ی سایل ذهن استفاده کرد. . کافکا- که می گویند داستان کوتاه را به دو دوره ی قبل وبعد از خود تقسیم می کند. قلمرو خیال و رویا و نمادگرایی.دلهره واز خودبیگانگی وتنهایی انسان مدرنیسمو اما آثارس به جهت نظم و ترتیبی که داره با سوریالیست ها تفاوت دارد. . او. هنری به شیوه ی موپاسان حادثه ای. نقطه ی اوج و پایان های غافلگیرانه. اما هدق نویسندگان جدید خلق شخصیت های روانکاوانه است. داستان های ماشینی ازش نام برده. . همینگوی سادگی در نوشتن وگفت و گو و از بین بردن سانتی مانتال و حذف حواشی و پیرایه ها. سادگی کلمه ها و جمله ها. مثل چخوف بی طرفانه می نویسه و از هرگونه ذهنیت اضافی جلوگیری می کنه. بر حادثه ها تاکید نمی شه و به دنبال تحول درونی شخصیت هاست.
. [ ]سلینجر بعد از جنگ جهانی دوم و تاثیرات ویرانگر جنگ و پوچ گرایی فردی. . دوگانگی فرد با جامعه . زبان محاوره و گفتاری و ضد ارزش های جامعه ی آمریکا . . ویژگی ممتاز کارهای سلینجر شنوایی ست. . زبان کودکی و نوجوانی. . تاکید بر گفت و گوها. . دو شیوه. زندگی مردم طبقه ی مرفه خونه ی نیویورک و زندگی کودکان و نوجوانان . یک روز عادی برای موزماهی. مرگ و خودکشی در ساحل و دریا . . [ ]کافکا ۴۱ سالگی از بیماری سل . قصر و محاکمه و آمریکا همه ناتمام مانده. به دوستش وصیت کرده بود همه ی آثار چاپ نشده ش رو بسوزونه که این کارو نکرد . . کافکا نوشتن را استعداد شوم می نامید و در طول روز براش نوشتن میسر نبود. . داستان پزشک دهکده . . تمثیلی بودن آثار کافکا . . [ ] در تعریف داستان کوتاه که بر یک پیرنگ مرکزی استوار باشد. خیلی از داستان کوتاه های همینگوی و چخوف و بورخس و... حذف می شوند. . فقط او. هنری و سامرست موآم ک گی دو موپاسان می مونه . تعریف ثابتی نداره. در یک نشست که بیش از سه ساعت نباشه همه ی اون رو بخونه. . اچ آی بیتس. داستان کوتاه را یه بار تشبیه می کند که طبیعتی نامتعین دارد. . داستان کوتاه بری از زندگی. . داستانی که در نیم ساعت خوانده شود. . داستان کوتاهی که یک شخصیت اصلی دارد و یک کنش داستانی . داستان کوتاه باید نکته ای داشته باشد . [ ]ناولت. داستان بلند کوتاه داستانهای پر آب چشم. بدون عمق و... [ ]یکیلا و تنهایی او. تقی مدرسی . داستانک از پانصد تا هزارو پانصد کلمه ماهی و جفتش. گلستان مادلن هدایت . داستان غم های کوچک امین فقیری. . داستان لرزه جمال میرصادقی . چقدر عطر و بوی غذا داشت در این سرما و در این مه. گشنه م شد. . از این داستان های درویشیان طور . . less is more . . [ ]میمینال کارور. بارتلمی. آن بیتی . [ ]رمانی کردن داستان کوتاه داستان کوتاه تنها یک ساز است و رم . داستان کوتاه تنها یک راز است و رمان مجموعه ای از سازها . رمانی کردن داستان کوتاه. بیش از ۵۰ هزار کلمه. . . ز ندگی را به آواز بخوان. . دو پرنده . فصل اول. یک فصل فقط یک م سر از جوی آب مرید با صدا باران و فلان....🤐 . . فرانک اوکانر. صدای تنها . . داستان که پایان گرفت زندگی قهرمان دیگر همان نخواهد بود. باید در لحظه ی بحرانی ز ندگی اش گیر بیندازد . [ ]تفاوت رمان و داستان کوتاه [ ]اشتراک رمان و داستان کوتاه پیرنگ. سیر منطقی و علت و معلولی . گره افکنی و گره گشایی و تعلیق و بحران و نقطه ی اوج و بزنگاه . درونمایه. موضوع و زاویه ی دید و کانون توجه . گفت و گو . شرح جزئیات. توصیف دقیق فضا و وضعیت روان شناختی . . چخوف میگه وقتی میخوابد چیز غم انیری را توصیف کنید خودش را دقیق نه با اضافات غم انگیز . .گزارش هدفش آگاهی دادن است اما داستان سرگرمی و بعد آگاهی دادن . .. فرق طرح و داستان . طرح از اوضاع و احوال حرف می زند و داستان از نوع وقایع و وضعیت ها. طرح جنبه ی توصیفی و داستان توالی وقایع و حوادث زا روایت . پیرنگ شبکه ی استدلالی و نظم تشکیلاتی . . طرح عربی از جیمز جویس. طرح ایستگاه گل عنابی از پرویز دوایی . . عربی خیلی عاشقانه و کودکانه مثل مصطفی انصافی. داروی دوا. .
به نام خدا عناصر داستان رو نه میشه مرجعی برای کارهای تحقیقی در نظر گرفت و نه اون رو یک کتاب آموزش داستان نویسی. باز در صورت اول بخشی از کتاب به کار میاد اما به دلیل ایرادات و نقص البته کمی که در خودش داره برای شخص ناآشنا با اصول داستان نویسی ممکنه گمراه کننده باشه. در هر حال تلاش خوبیه برای نوشتن این قبیل کتب با بن مایههای عموما فارسی. ، برای کسی که احیانا نویسندهی ژانره و یا اینکه به دنبال این کاره پیشنهادش نمیکنم.. با این حال نمیشه تنها از نواقص اندک کتاب گفت. باید ذکر کنم که عموما در مباحث شخصیت پردازی، پیرنگ و زاویهی دید خوب وارد شده و پاسخگوی نیازهای خواننده خواهد بود. در کل ای کاش تنها به همون عناصر داستان عام می پرداخت و وارد مباحثی مثل داستان فانتزی و ... نمی شد. در این صورت به راحتی چهار ستاره رو میشد بهش داد و ازش به عنوان یک کتاب کامل و خوب نام برد.
خیلی از مدرسین داستان نویسی این کتاب رو به عنوان یکی از کتابهای مرجع و منبع برای آموزش داستان معرفی میکنند. برای افرادی که تازه مسیر داستان نویسی رو شروع کردند پیشنهاد نمیکنم. چون خیلی پایهای نیست و مفاهیم و تعاریف اولیه رو توضیح نداده مثلا اینکه پیرنگ چیه، درون مایه چیه. منظور از فرم چیه و... اینارو توضیح نداده یا اگر توضیح داده جوری نیست که یه تازه کار خوب متوجه بشه. ولی اگه شناخت اولیهای از داستان نویسی دارید این کتاب میتونه کمک کننده باشه.
داستان را نباید آموزش داد. باید نشست و نوشت و خواند و از دیگران بازخورد گرفت. بسیاری از طمالبی که در این کتاب آمده بود در کتاب راهنمای داستان نویسی تکرار شده بود. باید عناصر داستان را سریع یاد گرفت و زیاد در آن جا وقت تلف نکرد و مستقیم سراغ نوشتن برویم
جمال میرصادقی در چهارده فصل عناصر اصلی داستان رو توضیح داده و بررسی کرده و برای هر کدام تا جایی که شده از داستانهای ایران و جهان مثال اورده. به نظرم خوندن چنین کتابی برای هرکسی که از مطالعه ی داستان لذت می بره واجبه، چون کمک میکنه داستان رو بهتر فهم کنیم و داستان خوب و حرفه ای رو از داستان بد و سطحی تشخیص بدیم، حتی بتونیم یک جاهایی معانی پنهان که مد نظر نویسنده بوده رو هم درک بکنیم.
تکرار مکرراتِ کتابِ «ادبیات داستانی» در فهوای این کتاب مشهود بود. آقای میرصادقی همچنان به آموزش مفاهیمی که هیچ نیازی به آموزش ندارند (و چه بسا نویسنده را موقع نوشتن گیج میکنند که آیا درست مینویسم؟ این همان فلان چیز بود که آقای میرصادقی میگفت یا قرار است با فلان بخش از داستانم جور درنیاید؟) و دستهبندیهای خیلیخیلی ریز و تنگ. نوشتن، ساختن یک جورچین نیست. در هنر نوشتن، حس مهمترین چیز است. و بله، برای ایجاد حس به یادگیری تکنیک نیاز داریم؛ که اگر کتاب را بچلانیم، مفید، ۲۰ صفحه تکنیک میآموزد. وقتی یک داستان بتواند حس را منتقل کند، چه فرقی دارد که راوی اول شخص درونی محدود باشد یا پیرنگش فشرده باشد یا باز یا بسته؟
خواندن این کتاب را به تمام علاقهمندان داستان و ادبیات، بهخصوص آنان که به دنبال شناخت پایه هستند، توصیه میکنم. برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات انگلیسی، این کتاب میتواند به درک بهتر آنها در درس "درآمدی بر ادبیات۱" کمک بسزایی کند. از نکات مثبت این کتاب میتوان به مثالهای متعدد در ادبیات فارسی و جهان و ارائه واژه نامه در پایان کتاب اشاره کرد. نکات منفی، از دیدگاه من، یک اینکه کاش در چاپ نهم مشکلات فاحش نگارشی تصحیح میشد که بهحق وجودشان شایسته این کتاب نیست. دو، مثالها در برخی از فصلهای کتاب بیش از حد تکراری میشوند، مانند "بوف کور" صادق هدایت. مورد دیگر اینکه ایشان برای "science fiction" معادل "علمی-خیالی" را برخلاف "علمی-تخیلی" برگزیده اند؛ به باور من، معادل مورد نظر ایشان برای "science fantasy" مناسبتر است. با آرزوی توفیق برای نویسنده محترم و دوستداران ادبیات.
کتاب جامع و مفیدیه برای کسب اطلاعات و شناخت بهتر عناصر مختلف داستان و خواننده رو می تونه از ی خواننده اماتور ب ی خواننده ی حرفه ای تبدیل کنه ک حین خوندن رمان ب عناصر مختلف اون توجه کنه مثل شخصیت ها،سبک،مکتب،خرق عادت،پیرنگ،زاویه دید،فاصله هنرمندانه،فضا و رنگ،صحنه وصحنه پردازی،حقیقت مانندی،مضمون،موضوع ،چگونه روایت داستان و گفت و گوها،لحن و نمادها که برای توضیح این عناصر و انواع آن به عنوان مثال گوشه ای از رمان،داستان کوتاه و قصه ای رو ذکر هم می کنه که می تونه به درک بیشتر نحوه به کارگیری عناصر و چیستی عناصر کمک کنه
لابد باید خیلی عجیب به نظر بیاد که کسی که هیچ وقت نویسندهٔ درجه اولی نبوده،بخواهد در باره داستان و داستان نویسی کتابی بنویسد،ولی اصلا اینطور نیست،چون معمولان نویسندههای درجه اول چنین کتاب هایی توی عمرشون ننوشتند.پس آخرش این کار اساسی و مهم به گردن امثال جناب میرصادقی می افتد :)
بالاخره تموم شد :) به طور کلی کتاب خوب و به درد بخوری بود و در این برهوت کتابهایی که در حوزه داستاننویسی سرشون به تنشون بیارزه این کتاب جز خواندنیهاست و برای کسانی که قدم در این راه گذاشتند و علیالخصوص تازهکار تر هستند، کمک کننده. البته شما با خوندن این کتاب بیشتر از این که نحوهی استفاده از عناصر رو یاد بگیرید این رو یاد میگیرید که عناصر داستان چی هستند و اصلا باید بیشتر روی آموختن چه چیزهایی در ادامهی مسیرتون در داستاننویسی سرمایهگذاری کنید. اما با توجه به همه نکات مثبت و منفی مورد نظرم در مورد این کتاب (که پایینتر بهشون شاره میکنم) بعید میدونم دوباره به ان کتاب برگردم و احتمالا حالا حالاها سراغ آثار دیگهی آقای میرصادقی نرم و باقی کتابهای این حوزه رو امتحان کنم.
- مهمترین نکته "کلیگو" بودن کتاب هست که فکر میکنم نه میشه نکتهی خیلی مثبتی ارزیابیش کرد و نه خیلی منفی (بسته به نیازتون میتونه متغیر باشه). کتاب تقریبا به همهی عناصر داستان اشاره میکنه و در موردشون توضیحاتی میده اما توی هیچکدوم اونقدرها عمیق نمیشه و به نظرم بیشتر میتونه مناسب افرادی باشه که خودشون هنوز خیلی به این مباحث مسلط نشدند.
- اما نکتهی منفی با توجه به مورد قبلی تفصیلهای غیرمفید کتابه که واقعا آدمو خسته میکنه یه جاهایی. با توجه به رویکرد آقای میرصادقی در این کتاب فکر میکنم به راحتی میتونستیم با اثری موجزتر و کمحجمتر روبرو بشیم.
- بهترین چیزی که برام وجود داشت مثالهایی بود که از ادبیات ایران ارائه میشد که ما نمیتونیم توی کتابهای آموزشی ترجمه شده ببینیمشون. برای من به شخصه همین یک مورد خوندن کتاب رو ارزشمند کرد.
- کتاب پر از مثالها و نمونهموردی هاست و شما موقع خوندن عملا دارید یک مجموعه داستان کوتاه پر و پیمون از نویسندگان مختلف رو هم مطالعه میکنید.
- و موردی که خیلی اذیتم کرد جهتگیریهای شخصی (و عموما اخلاقی) نگارنده در مورد مدلهای مختلف داستانگویی و حتی برخی جاها قالبهای داستانی بود که اصلا نپسندیدم. نکته مهم: من نمیگم افراد نباید نظرات شخصی داشته باشند یا اصلا کاری با نوع نظرات شخصی آقای میرصادقی در این کتاب ندارم مسئلهام اینه که تو این نوع کتابهای آموزشی که ما نمیخواهیم کاری با نقد و تحلیل و نظریهپردازی راجع به ادبیات داشته باشیم بهتره فقط به آموزش بپردازیم و نه چیز دیگهای.
این کتاب انقدر برای من مفید و ارزشمند بود که حالا بعد از تمام شدنش نگاه دیگه ای به رمان ها و آثار داستانی دارم و با اطلاعاتی که از این کتاب حجیم آموزشی دریافت کردم مطالعه عمیق تری در این حوزه خواهم داشت. البته خوندن یک باره ی این کتاب کافی نیست، این کتاب رو جایی در دسترس قرار خواهم داد تا همیشه با رجوع به اون مطالبش رو دوره کنم.
استاد جمال میرصادقی در کتاب عناصر داستان بطور مفصل به توضیح تمامی اجزای درون داستان و رمان از جمله پیرنگ، شخصیت، صحنه، لحن، واقعیت داستان، نماد و... به همراه مثال های متعدد از رمان ها و داستان ها و از طریق مقایسه بین دو اثر متفاوت جهت فهم بهتر مطالب پرداخته. همچنین در اخر هر فصل یک نمونه داستان کوتاه مرتبط برای یادگیری مفاهیم فصل قرار داده شده.
اگه به مطالعه آثار داستانی و رمان و نویسندگی علاقه دارید و دوست دارید آگاهانه و بطور تحلیلی رمان بخونید این کتاب بسیار مفید رو توصیه میکنم، ضمنا اگر در مسیر نوشتن رمان هستید خوندن و یادگیری مفاهیم این کتاب برای نوشتن یک اثر قوی به شما کمک میکنه.
بهترین کتاب در نوع خود. اگر دوست دارید به جای خواندن داستان خودتان هم داستان بنویسید این کتاب را به هیچ وجه از دست ندهید. متاسفانه داستان نویسی در دهه های اخیر در ایران به شکوه داستان نویسی های قبل از انقلاب نمیرسد و این خود نقطه ضعفی بر ادبیات معاصر ما است و یکی از دلایل عمده آن آشنا نبودن نویسندگان نسل نو با رمان های هم تراز اروپایی و شیوه غربیان است که در این کتاب اکثر نقطه ضعف های شما را به عنوان یک نویسنده برطرف خواهد کرد و نگران سال انتشار این کتاب نباشید مطالب این کتاب تا بخش عمده ای به روز محسوب میشود
این کتاب را برای کسانی که می خواهند داستان نویسی را به شکل جدی دنبال کنند پیشنهاد می کنم کتاب های آقای صادقی کتاب های بسیار خوبی در این زمینه هستند. اگر خواستی می تونی این کتاب رو از طاقچه دریافت کنی: https://taaghche.com/book/61982