استجواب الرئيس

by John Nixon, جون نكسون, إياد أحمد (ترجمة)

وهذا الكتاب شهادة حيّة لخبير في شؤون الشرق الأوسط هو جون نكسون الذي كان قد أمضى ثلاثة عشر عامًا لدى وكالة الاستخبارات المركزية كمحلل سياسي لشأني العراق وإيران، ومحللًا في مقر الوكالة في بغداد. وكان عمله يتمثل في مساعدة ضباط الوكالة ووحدات الجيش الخاصة في استهداف الأفراد بغية القبض عليهم والتمكن من استجوابهم. وكان استجواب صدام بمثابة التحدي لهُ.

ولكنّه استطاع أن يكون أول أميركي أجرى استجوابًا مطولًا مع الرئيس الأسير بعد أن قبضت عليه القوات الأميركية. ويقول عميل وكالة الاستخبارات المركزية الأميركية السابق جون نكسون في كتابه "استجواب الرئيس" "لقد شعرت لدى المباشرة في جلسات الاستجواب، أنني أعرف صدام، ولكن الأسابيع التالية جعلتني أدرك أن الولايات المتحدة الأميركية كانت قد أساءت فهمه وفهم دوره كعدو حازم للتيارات الراديكالية في العالم الإسلامي...". وعن تجربة استجوابه للرئيس كثيرًا ما كان الناس يسألونهُ: كيف وجدت صداماً؟...أو: هل كان مجنوناً؟... يجيب نكسون: خلال الفترة التي تحدثت فيها مع صدام حسين وجدته بكامل قواه العقلية. كان العالم مليئًا بأعداد من السفاحين المختلين ولكن الغريب هو أننا اخترنا ملاحقة هذا الرجل، خصوصا في ضوء التداعيات. أما أنا فاعتقد – والكلام لنكسون - أن الحكومة الأميركية لم تأخذ في اعتبارها أبدًا ما سيؤول إليه الشرق الأوسط بغياب صدام. (...)، الإطاحة بصدام خلّفت فراغًا في السلطة حوّل الخلافات الدينية في العراق إلى حمام دم طائفي. ظل الشيعة لفترة من الزمن يغضون النظر عن فظائع الزرقاوي السني، آملين بنيل السلطة من خلال صناديق الاقتراع. ولكن، مع تزايد أعداد القتلى، تدخلت الميليشيات الشيعية في القتال...".

ومما يذكره نكسون في كتابه هذا عن لسان الرئيس صدام حسين أثناء الاستجواب أنه اعتقد أن هجمات الحادي عشر من أيلول كانت يجب أن تقرّب الولايات المتحدة الأميركية منه ومن نظامه لا العكس، فقد اعتقد صدام أن التحالف بين البلدين أمر طبيعي وبديهي في الحرب على التطرف وهو حسب جون نيكسون كرر أكثر من مرة خلال التحقيق معه أنّه لا يفهم سبب الخلاف معه وهو السني الذي يمثل حزبه رمز القومية العربية الاشتراكية والذي يَعتبر بالوقت نفسه أن التطرف السني مصدر تهديد لقاعدة سلطته.

وعن صدام ينقل جون نيكسون أيضًا أنّه توقع بانتشار الفكر السلفي في الأمة بسرعة تفوق كل التوقعات ويعود ذلك بحسب رأيه إلى أن الناس ستعتبر السلفية فكرًا ونضالاً، وسيصبح العراق ساحة لكل من يريد حمل السلاح ضد أميركا.

- العديد من تفاصيل حكم صدام للعراق وعن الأسباب التي جعلته يفعل بعض ما فعل؛ وغير ذلك من الملابسات التي استخدمت لتبرير غزو أميركا العراق وإسقاط نظام صدام، وعن أهداف صانعوا السياسية في البيت الأبيض والقيادات من القابعين في مبنى وكالة الاستخبارات المركزية ومخططاتهم اتجاه المنطقة، وعن كواليس عملية إعدام صدام بمنصة مؤقتة في سرداب مظلم ببغداد.. هي مدار هذا الكتاب، الذي يكشف زيف الشعارات التي يدعيّ حاملوها محاربة الإرهاب والدعوة إلى احترام حق الشعوب في تقرير مصيرها، وكما يقول المؤلف: أتينا إلى العراق قائلين إننا سنحول الأوضاع نحو الأحسن، وسنجلب معنا الديمقراطية وسلطة القانون. وها نحن نسمح بشنق صدام في ظلام الليل

Genres: History, Nonfiction, Politics, Biography, Middle East, War, Memoir

237 pages, Paperback

First published January 1, 2016

Reviews

[Odai Al-Saeed · Rating 3 out of 5]

قال لهم سوف تفشلون لانكم عاجزين عن فهم الذهنية العربية ومتاهات بلادنا وأحوال الطقس التي تتحكم في طباع الشعب ،، تخيل ثلاثة آلف مليار دولار صرفت لبناء عراق جديد لم يبن
جون نيكسون هو من تولى استجواب الرئيس صدام حسين بعد أن وجده الأمريكان بسبب خيانة أحد أعاونه أبدى فيها الكثير عن الكيفية التي كان يفكر بها هذا القائد من خلال ردات فعله وإعترافاته وأحزانه ... كتاب جيد تجد فيه الكثير من الإجابات

[Max Berendsen · Rating 4 out of 5]

Media and politicians in the Western World have a tendency to portray leaders of rival powers/countries as comic book type villains and "bad guys". This tendency reached its height during the run-up to the Iraq War. Night after night audiences had to listen to pundits and politicians telling them how Saddam Hussein was a "new Hitler", a "maniac with a desire to plunge the world into destruction," etc.

John Nixon's refusal to continue this "tradition" and his portrayal of the human being behind the brutal dictator makes for a long needed, refreshing new take on the biggest foreign policy quagmire in modern history. As a CIA analyst, Nixon was the first person to interrogate Saddam Hussein. A process which would shatter his perception of the Iraqi dictator.

I want to emphasize that this book does not in any way make excuses for the horrible atrocities that Saddam Hussein committed during his 30-odd years in power. The use of chemical weapons against Iraq's Kurdish population, human rights abuses against Iranian soldiers and the overall state of repression during his reign are mentioned throughout the book and Nixon confronted Saddam with these despicable acts on multiple occasions.

The latter part of the book deals mainly with the inside machinations regarding Iraq of the CIA and The White House during the latter years of the Bush administration. In this part Nixon shines a light on the utter incompetency and ignorance regarding Iraq which prevailed in DC during that time. (And perhaps continues to prevail today).

The only downside to the book is that Nixon had to send it to this former employer before publishing. This has resulted in some parts of the book getting censored by the CIA. Overall though, it's a true must read for everyone interested in the Iraq War, CIA or (recent) American foreign policy!

[Mohamadreza Moshfeghi · Rating 2 out of 5]

بند اول)
عنوان کتاب بخشی از محتوا وماهیتی است که جان نیکسون(تحلیل گر و کارمند CIA آمریکا) در پروسه بازجویی از صدام درآن مشارکت ونقش داشته و بیشتر شبیه به گزارش و خاطره نویسی کارمند سابق وبازنشسته سازمان اطلاعاتی آمریکا است.بخش دیگرکتاب تحلیل ومرور برنامه ها واهداف آمریکا در خاورمیانه ونتایج آن است که از نظر و تحلیل خود نویسنده نشأت می گیرد و همینطور نگاهی مختصر به فعالیت ها و فرجام محمد باقر و محمد صادق صدردارد.
بند دوم)
سانسور و حذفیات این کتاب چاپ شده در کنارپانویس ها و نکات بی ارتباط با محتوا ازضعف و نقص های این کتاب سیاسی و تاریخی می باشد که به خوانندگان علاقه مند به این حوزه کمک شایانی نمی کند.
بند سوم)
با وجود نقص ها و اشکالات فراوان کتاب،انزجار و نفرت صدام وحکومت بعث از کشور ایران درگفته هایش مشهود است.انزجار و نفرتی که کردهای هموطن و عزیز ایران به علت وطن پرستی با واقعه تلخ وفراموش نشدنی نسل کشی حلبچه بهای بیشتر آن را با جان خویش دادند.
بند چهارم)
حذف صدام و رژیم او به دست آمریکا نه تنها در منطقه خاورمیانه موثر ومفید نبود بلکه باعث رشد ونمو بیشتر اسلامگرایی افراطی وتندرو در منطقه گردید.لطفی بزرگ وناخواسته درحق جمهوری اسلامی
بند آخر)
دیکتاتور درهرجا وهرزمانی محکوم به شکست است.

[Taha Rabbani · Rating 3 out of 5]

ترجمه چندان دلچسب نیست، هرچند قابل فهم هست. درواقع این‌طوری بگم بهتره که شاهکار نیست.
یک‌شبه تمامش کردم. اینکه می‌گن خارجی‌ها خیلی اهل مطالعه‌اند، به‌احتمال زیاد، منظورشون خوندن چنین کتاب‌هاییه. یعنی کتاب‌هایی که داستان نیستند اما روایی‌اند، و درباره‌ی اتفاقات روز هستند. وقتی بشه در کتاب سیاست خارجی کشور را انقدر زیر سوال برد، قاعدتاً مخاطب هم احساس وقت‌تلف‌کردنِ کمتری می‌کنه.
از نکات جالب کتاب اشاره به سیستم فشل اداری است. یعنی حتی در خفن‌ترین سازمان جهان هم بوروکراسی اداری و پاچه‌خاری مقامات بالاتر معضل است. و وقتی افسار بزرگترین اقتصاد دنیا و رهبری بزرگترین ارتش دنیا در دست آدم‌هایی مثل بوش بیفته، عوارض چنین سیستمی به قیمت جان هزاران انسان تموم می‌شه.
از دیگر نکته‌ها اشاره به افسانه‌سازی از دشمنان است. آن‌قدر مطالب جنجالیِ تبلیغاتی علیه سران دیگر کشورها قوت دارند که بدیهی فرض می‌شوند. مثلاً یکی از تصورات ما درباره‌ی صدام وجود چندین «شبیه» و بدل برای او است که نویسنده هیچ بنیان و اساسی برای آن قائل نمی‌شود. نویسنده می‌گوید که از این دست مطالب فراوان بوده و آنها مجبور بوده‌اند وقت زیادی را برای بررسی این مطالب تلف کنند تا به مقامات سیاسی ثابت شود که این حرف‌ها بی‌بنیان است.
دست آخر اینکه این کتاب اثر نویسنده‌ای آمریکایی است. او برای ارزش‌هایی جهان‌شمول و از این دست مزخرفات دل نمی‌سوزاند. دلش برای این می‌سوزد که جان بی‌ارزش چند سرباز آمریکایی در این جنگ گرفته شده و پول مردم و انرژی سازمان‌های آمریکایی برای این کار صرف شده.

[Alam · Rating 3 out of 5]

کتاب بازجویی از صدام اونطور که نویسنده مدعی “تخلیه اطلاعاتی” صدام هست کامل نیست و اطلاعات جامعی به خواننده نمیده یا نمیتونه که بده چون در اون با توجه به مسائل امنیتی فقط اسناد عمومی ذکر شده‌اند و البته سانسور هم از طرف سیا و هم از طرف ناشر (احتمالا) صورت گرفته اما نویسنده دیدگاه جالبی در مورد سلسله مراتب سیا و ‌سیاست‌های آمریکا در روابط خارجی و نحوه تعامل سیا و کاخ سفید ارائه میده. حدودا سی الی چهل درصد کتاب درمورد زندگی شخصی و شغلی نویسنده‌اس که با وجود اطلاعات خوبی که در مورد آمریکا داده اما انتظارم از این کتاب چیز دیگه‌ای بود، فکر میکردم جان نیکسون به عنوان تحلیلگر مسائل عراق اطلاعاتی در مورد خط فکری، نقاط قوت و ضعف و میزان پیشرفت عراق در دوران حکمرانی حکومت بعثی، نحوه دستگیری و دادگاه صدام ارائه بده که تقریبا میشه گفت جای خالی چنین چیزی حس میشد. صدام در ابتدای کتاب حاضر و آماده دستگیر شد و در انتهای کتاب هم کاملا ناگهانی اعدام شد.
به طور کلی کتابی است که خوندنش خوبه اما کافی نیست.

[Christopher Lawson · Rating 4 out of 5]

For Years At The CIA, I Lived And Breathed Saddam

DEBRIEFING THE PRESIDENT is an informative look into the life of a senior CIA analyst, John Nixon, who happens to also be the one who debriefed Saddam Hussein. When he was first confronted with the dictator, Nixon thought, “Holy shit, it’s Saddam!” Nixon was introduced as "Mr. Steve."

Although he spoke cordially with Hussein, the author makes it clear that he wasn't fooled; he knew exactly what this man stood for: "He was a ruthless dictator who, at times, made decisions that plunged his region into chaos and bloodshed." And, "Saddam was tough, shrewd, and manipulative."

The author explains that for interrogating Hussein, he was given a $75 gift certificate to a local Italian restaurant!

Nixon believes, like many others, that the U.S. effort to capture the dictator was misguided, and came at too high a price. Looking back, it just seemed not worth it: "In hindsight, the thought of having Saddam Hussein in power seems almost comforting in comparison with the awful events and wasted effort of America’s brave young men and women in uniform, not to mention the $ 3 trillion and still counting we have spent to build a new Iraq."

Nixon's offers withering criticism of the Bush administration; they just didn't understand Iraq, and especially Saddam: "The United States had vastly misunderstood both him and his role as a determined foe of radical currents in the Islamic world, including Sunni extremism." Nixon sees Saddam's removal as a tragic mistake, with lots of unintended consequences: "Saddam’s removal created a power vacuum that turned religious differences in Iraq into a sectarian bloodbath."

DEBRIEFING THE PRESIDENT is a deadly serious book, but it does have a few light moments. Describing the CIA staff living in Iraq, Nixon recalls their poor conditions: "We lived in trailers, and often four or five of us were packed into each one." Longing for American food was common, and there was a single "Burger King" restaurant not too far away--they just had to make sure they weren't blown up on the way there: "Like other service personnel, CIA officers made special trips to the airport, braving the gauntlet of improvised explosive devices (IEDs) for a Whopper and fries."

Mr. Nixon expresses frustration with the marginal competence of his superiors, as well as the inexperience of his fellow analysts. The agency is not what people might think: "The CIA, like most large bureaucracies , was plagued with competing fiefdoms."

After the Iraq invasion, tons of newbie analysts were brought in, and the CIA thought they could be brought up to speed quickly. Nixon says they were simply not up to the job: "Few of them had analytic skills, and most were content to cut and paste material from previously published intelligence reports. . . " The agency foolishly thought that a good analyst could be developed quickly: "The Agency still thought it could take anyone and make him or her a first-rate analyst within a few months. I can say from hard experience that this approach simply doesn’t work."

Nixon relates his frustration with the Bush administration and their pre-conceived ideas of the situation in Iraq. As a senior analyst, he was frustrated that they stuck to their options, "No matter what the intelligence showed."

The author also has harsh words for CIA management, complaining of the "CYA" culture and just telling higher-ups what they wanted to hear, whether it was precise or not: "The CIA’s cover-your-ass culture is a formidable obstacle. Expertise is not valued, indeed not trusted, because experts can be wrong."

Nixon had a handful of visits to the Oval Office, to brief the president and vice-president. I thought these accounts were perhaps the most fascinating part of the book. The author's final meeting with President Bush was tense. He was asked a lot of off-subject questions by the president, who was rude to the author when he didn't quickly respond (Nixon thought to himself, "What an asshole!")

In this last briefing, Nixon answered the questions as best as he could, but his opinions conflicted with senior officials. Word got around about Nixon's turbulent briefing, and others in the agency seemed to avoid him: "When I walked around headquarters during the next few weeks, it was if I were radioactive."

The author has critical words, of a different sort, for President Obama. The analysts at the CIA had high hopes for Obama, and thought he would be more interested in truly understanding foreign affairs, but they were disappointed: "The new president could not understand why the government spent so much on intelligence but, in his view, got so little in return."

All in all, I found DEBRIEFING THE PRESIDENT to be an interesting, informative book. The author seems to me to be a dedicated, intelligent man, who gave his job 100%, under some difficult circumstances. I thought the book was well written, and I found his narrative easy to follow. I appreciate the author's expertise on Iraq--and especially his "insider view" on the life of Saddam Hussein and his last days. I especially appreciated the author's arguments for the need to have highly experienced analysts in the field, as opposed to "yes men" who simply tell higher-ups what they want to hear. It will be interesting to hear the reaction from those who were the object of this book's criticism

Advance Review Copy courtesy of the publisher.
For more views like this, see: https://www.bassocantor.com

[Murtaza · Rating 4 out of 5]

Firsthand accounts of historical figures have always been fascinating to me, and this is a particularly captivating recollection by a former CIA officer of his interrogations of Saddam Hussein. John Nixon studied Saddam from afar for years, and later had the rare opportunity of confronting him face to face in weeks of interviews. The simple fact of having quotes from Saddam is amazing, but Nixon is also a smart interlocutor and writer. He eschews cliches and gives a humane and thoughtful account of his discussions with Saddam, as well as the consequences of the American role in Iraq generally.

A few things that are particularly striking are Nixon's accounts of the organizational dysfunction within the U.S. government and the CIA in particular. The CIA has a public reputation as a highly sophisticated (and nefarious) organization, but from his telling it functions just like any other dysfunctional bureaucracy. While it accomplishes its goals sometimes, it is also full of departmental politics, careerists and time-servers. It is notable that some of those tasked with interviewing Saddam, a highly consequential role, didn't have much knowledge or experience on the subject. Nixon himself had only a few years of study on Iraq and the Middle East and evidently spoke little Arabic (despite this, he seemed to be among the most knowledgable about Saddam in the CIA). Many others in sensitive roles seemed to be similarly situated. Its a reminder that all organizations, even the CIA, are full of people of varying degrees of knowledge and skill, and there are few if any large bureaucracies that are full of supermen. Through his work he also spends some time briefing George W. Bush and Dick Cheney, and has interesting insights on both (he describes Bush as "an asshole" at one point when he makes a snide comment at him during a briefing).

The subtext to the entire book is Nixon's relationship with Saddam. The surreality of confronting Saddam in the flesh after years of studying him is well conveyed. Through their conversations he grapples with the difficult question of what America's role should have been when dealing with an undeniably murderous ruler like Saddam. Ultimately, he takes a pragmatic perspective, arguing that Saddam, while a heinous individual, was not the Hitlerian figure he had been caricatured as in the United States. Nixon argues instead that Saddam was a product of the political environment in his country. He describes him as parochial and unworldly, but deeply knowledgable about the currents of his own society; far more so than those who invaded and attempted to make a new political order in the void that he left. Ultimately Nixon describes the invasion as a great error, citing reasons that are humane and thoughtful, regardless of ones own beliefs.

All in all this is an excellent book, lucidly written and by an author who comes across as quite likeable and self-reflective. Close-quarters accounts of history are always engaging, and this is a particularly good example.

[GeneralTHC · Rating 4 out of 5]

4-stars

Trust me, you don’t wanna read this. It’s so much easier to believe the blowhards on Fox News. Just forget what the CIA’s top expert on the matter has to say. And just forget the fact that Saddam neither had WMDs nor a thing to do with 9/11. And why should it matter that Saddam thought the attack on 9/11 should actually bring our countries closer together? Because the religious lunatics that attacked us were his enemies as well. It isn’t like Cheney and Rumsfeld and company had been plotting an invasion into Iraq for many years or that the whole world knew the stabilizing role Saddam played in Iraq and that removing him would end in disaster. Oh, except they did. And that essentially Saddam laughed into our faces and wished us the best of luck with that. Just forget it all. It’s so much easier to believe Saddam was a monster who kept the rule totally by fear and didn’t have any good reasons for anything he did. You don’t want to read something that portrays Saddam as being the least bit logical or rational, do you? Just tune into Fox News. They got your vote, er, back, I mean.

[كِـنزة بـاء سيـن · Rating 2 out of 5]

عنوان مضلل لأن الصفحات التي تكلمت عن استجواب صدام لم تقدم فائدة تذكر

عموما قدم الكتاب دليلا أن موضوع محاكمة صدام كان مجرد تمثيلية كما وصفها هو في أحد الجلسات التي شاهدتها يوميا على اليوتيوب ، إذ أن بوش سأل جون نكسون قبل أن تبدأ المحاكمة العلنية أصلا : أيعلم صدام أنه سيتم اعدامه
ههخ

الأهم من كل هذا .. مانشر من أقوال كان بعد وفاته رحمه الله ... بمعنى = البطل الشهيد الصنديد لم يبق حيا ليثبت صحة أو خطأ ما كتب المؤلف

العبارات المكتوبة بالخط العريض في الكتاب حاولت ايصال فكرة مفادها أن صدام .. مجرم حرب .. سفاح .. ظالم ..حقير .. يقوم بالأمور بارتجالية ودون تفكير مسبق إلخ

خسئتم ... كلنا نعرف شدة بغضكم للبطل الذي لم تلد نساؤكم مثله

[Ahmed Aladaash · Rating 1 out of 5]

المنتصر دائماً هو من يكتب التاريخ كما يحلو له، بالطبع جون نكسون هو أحد أفضل رجالات الإستخبارات المركزية الأمريكية وإن كان متواضعاً في الحديث عن نفسه، أعتقد أنه ألف هذا الكتاب بعد أن تلقى الضوء الأخضر من الإستخبارات المركزية لنشر أفكار ووجهات نظر معينة، معلومات الكتاب إما ليست جديدة أو غير مفيدة وأظن أن كثير منها ملفق في محاولة من الكاتب للتقليل من شخصية صدام حسين وتحميل إدارة جورج بوش المسؤلية الكاملة للحرب على العراق، وفي نفس الوقت التحسين من صورة الولايات المتحدة الأم الحنون لشعوب العالم المضحية دائماً من أجل أبنائها والراعي الرسمي للديمقراطية وحقوق الإنسان، ويتجاهل السيد نكسون أهم أهداف الغزو مثل سرقة ثروات الشعب العراقي والسيطرة على النفط وزعزعة إستقرار منطقة الشرق الأوسط وتأجيج الطائفية والعنصرية وضمان تفوق إسرائيل في المنطقة.

[Haniye safarpour · Rating 2 out of 5]

نمیدونم چرا این کتاب رو شروع کردم و نمی‌دونم چرا ادامه دادم به خوندنش! ابتدا کتاب گفته شده که متن اصلی سانسور شده و هرجا سانسور شده علامت —— قرار داده شده که توی کتاب خیلی این علامت‌ها زیادن! اما خوبه که به مخاطب گفته شده که کجای کتاب سانسور شده! ولی من فکر نمیکنم ترجمه و چاپ کتاب در ایران بدون سانسور بوده باشه! سانسوری که بهش اشاره نشده و حتما اعمال شده! شاید زیادی مشکوکم ولی همین حس باعث شد به کتاب اعتماد نکنم! کاش حداقل نسخه انگلیسی‌شو میخوندم!

[Mostafa Bushehri · Rating 4 out of 5]

صدام حسین را، ما ایرانیان، به خوبی به یاد داریم. فردی که نفرتی عجیب از ایران و ایرانی داشت و قصد کرده بود صرف مدت چند روز تهران را فتح کند و سردار سلحشور قادسیه لقب گیرد.

صدام در ردای پان‌عربیسم در رویای رهبری جهان عرب بود و نه تنها همسایه‌ی شرقی‌اش، ایران، بلکه همسایه‌ی جنوبی‌اش و کشور هم‌نژاد و هم‌زبانش، کویت، را نیز در تیررس جاه‌طلبی‌های خود قرار داد. هرچند برهیچکدام فائق نیامد.

شاید آغازِ پایان صدام را بتوان حمله او به کویت دانست. حمله‌ای که جهان، و به ویژه غرب، آن را برنتافت و با ورودِ به موقعِ غرب به جنگ ترمز جاه‌طلبی‌های صدام کشیده شد.

در خونخواری و کشتارهای صدام در عراق کم نشنیده‌ایم. صدامی که عراق را به شیوه عشیره‌ای و با قانون خود رهبری می‌کرد و حاکم عراق کسی نبود جز صدام و خانواده‌اش.

دیری نپایید که قرعه «اتاق بیضی» به نام «بوشِ پسر» افتاد. فردی که قصد کرده بود نگذارد هیتلری دیگر در جهان سربلند کند، به ویژه در منطقه مهم خاورمیانه!

جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سیا، بازجوی فردی است که در دوره حکومتش هیچگاه به هیچ احدی پاسخ نداد. پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و سقوط صدام، نیکسون از طرف دولت آمریکا و سازمان سیا مامور شد که بازجویی از صدام را انجام دهد.

این کتاب روایتی است از بازجویی‌های صدام و پرسش و پاسخ‌هایی که پس از دستگیری از وی صورت گرفت. هرچند کتاب، کتاب کاملی نیست و در جای‌جای آن تیغ سانسور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نمایان است اما در نوع خود اولین کتابی است که روی دیگر شخصیتِ این دیکتاتور تاریخ را به خوانندگان نشان می‌دهد.

نیکسون که تحلیلگری ماهر و زبده در امور عراق است و بیشتر عمر حرفه‌ای خود را صرف تحلیل و بررسی صدام کرده است در این کتاب نه با عینکی لیبرال، بلکه با عینکی واقع‌گرایانه نگاهی به عراق و خاورمیانه پسا-صدام می‌اندازد.

او در این کتاب تصویری از صدام ارائه می‌دهد که با آن صدام همیشگی متفاوت است. نیکسون نشان می‌دهد صدام را «بدفهمی‌ها» (misperception) برای جهانیان صدام کرد و او در واقعیت چیزی نبود جز یک ببر کاغذی!

نیکسون منکر جنایاتی که صدام مرتکب شده است نمی‌شود اما از آنجایی که جهانبینی‌اش واقع‌گرایانه است عراقِ با صدام را، از نظر امنیت منطقه و جهان، بهتر از عراقِ بی‌صدام می‌داند.

وی از مخالفین حمله به عراق بوده است و در این کتاب نشان می‌دهد که اشتباهات‌، حماقت‌ها و کوته‌بینی بوش و اطرافیانش منجر به جنگ عراق شد که نتیجه‌اش جز بی‌ثباتی خاورمیانه و یک بازی باخت-باخت برای آمریکا و عراق نبود.

کتاب سیری روایی داشته و سرشار از نکات سیاسی و آموزشی برای اهل سیاست، هم در عرصه عمل و هم در عرصه نطر، است.

نیکسون در این کتاب مخاطب را به اعماق شخصیت و زیرپوست صدام برده و در کنار آن سرگذشت صدام و اقدامات وی را نیز بررسی مختصری می‌کند. او در همین حین مخاطب را به قلب تصمیم‌گیری‌های آمریکا و اتاق بیضی می‌برد و روایتگر جهانبینی و شخصیت بوش و اطرافیانش است. بوشِ پسری که نیکسون آن‌ها را کم شبیه به صدام نمی‌داند!

پ.ن: کتاب بدون در نظر گرفتن چند جای جزئی، در مجموع از ترجمه نسبتا خوبی برخوردار است.

[Fatemeh · Rating 4 out of 5]

به نظرم خیلی جالب بود. این که بایاس‌های مختلفی هم در نظر راوی وجود داشت که می‌تونستی بفهمیش جالب بود. ولی همچنان این که یه چیزایی سانسور شده بود باعث میشد حس کنم همه‌ی حقیقتم نیست کتاب. یه طوری بود این مساله‌ش.

[Kshitij Chaurel · Rating 4 out of 5]

I am totally stunned after reading this. With his own prejudices, the writer (former CIA employee) produces some brutal truths and gives harsh critical insights about America's dominant nature.
I got surprised reading about Saddam Hussein. He seems completely different person than what we have been told about him.
[Highly Recommended]

[Tariq Alferis · Rating 4 out of 5]

يتذكر المحلل السابق في وكالة المخابرات المركزية الأمريكية جون نيكسون الوقت الذي قضاه في استخلاص المعلومات من صدام حسين ، الزعيم العراقي السابق. بينما يناقش الكتاب جلسات الاستجواب المختلفة والمعلومات المستقاة من تلك المناقشات ..._ هذه القصة هي محاولة جون نيكسون لرواية القصة من أجل التاريخ, ليست القصة عن الراحل صدام حسين فالكتاب يعتبر نقد لجهاز الاستخبارات الأميركية و أساليبه
اولاُ : يناقش نيكسون تكتيكات صدام حسين وتقنياته المثيرة للجدل للحفاظ على الاستقرار النسبي في العراق ويلمح إلى أنه إذا تُرك صدام لمواصلة حكمه في العراق ، فربما أدى ذلك إلى وضع مختلف كثيرًا عن الوضع في العراق اليوم .
ثانيًا : يناقش نيكسون اختيار أمريكا ومبرراتها لدخول العراق بناءً على معلومات استخباراتية يرى نيكسون أنها غامضة ويصعب التحقق منها بدقة, وكيف يتم التلفيق المكرر للمعلومات لمصلحة الأحزاب داخل أمريكا
وأكد الكاتب إن صدام كان حصنًا فعالًا ضد الأصولية الإسلامية في بلده ، كان بإمكان امريكا العيش مع صدام, مهما كانت الشخصية غير مرغوبة ،لم تملك الولايات المتحدة اي خطة بعد اطاحة بصدام وتدمير الغراق, مثل ماحدث لليبيا لم ترسم الدول التي شاركت في تدمير ليبيا 2011 اي خطة وتركت البلاد لعملائهم

الكتاب ممتاز, يوفر للقارئ رؤية أعمق وواقعية لآلية الاستخبارات في شن الحروب وتقرير كيف يتم ابادة شعوب كاملة بأدلة كاذبة.

[Alireza Farahani · Rating 3 out of 5]

این جوری می نویسم که کتاب با یه روانی و هیجان خوبی شروع می شه و انگیزه ی خوبی به ادامه دادن می ده اما تا اخر فقط روانی و گویا بودن متن همراهی می کنه و از نیمه ی کتاب تقریبا افت محسوسی پیش می اد.
نشون می ده مثل هر جای دیگه، نظام سیاسی امریکا هم تافته جدا بافته نیست، فراز و فرودهای بیشتری نسبت به قبل داره در دوران های گذشته یکنواختی بیشتری به خصوص در زمینه خارجی امریکا وجود داشت تا مادامی که کلینتون به ریاست جمهوری رسید که نگاه متمرکز تری به سیاست داخلی داره.
این که امریکا هم در تحلیل شخصیت صدام تا چه جایی مرتکب اشتباه شد، این که عمیقا جبهه غرب به خوبی کشورهای عربی و رهبراشون رو نمی شناسه تا جایی که اصلا زحمت این جست و جو رو در عین تعجب مخاطب حتی به خودش نمی ده.
چند دسته‌گی در مورد ایده تصرف عراق و عراق بعد از صدام و دیدگاهای نویسنده جالب بود اما خیلی تعجب برانگیز نبود.

یکی از طنز های بزرگ جنگ عراق و امریکا این بود که صدام و‌ بوش از بسیاری جهات شبیه هم بودند، هر دو رفتارهایی خودخواهانه و سلطه جویانه داشتند، هر دو به شدت نسبت به جهان خارج بی اعتنا بودند و به مشورتهایی که بر خلاف سیاستشون بود اعتنا نمی کردند، کمتر به خارج از کشورشان سفر کردند و تماما با نگاهی سیاه و سفید قضایا رو تحلیل می کردند و خیلی بیشتر از اینها باز شباهت هست.

[Lilyanthropy217 · Rating 3 out of 5]

I gave it a 3 stars rating just because it didn't focus on Saddam's interrogation as much as I would have like it to , I didn't mind reading about John Nixon's life because it was an important part of knowing why this man in particular was chosen to question Saddam , but I loved the fact that the writer doesn't bow to the general assumption that the war on Iraq HAD to happen but discusses the fact that mistakes were made on both sides and with that knowledge the Iraqi situation should have been solved in a much better way considering the facts after the war and the heinous results that came out of it

[Ali Niazi · Rating 4 out of 5]

علاقمندان به تاریخ معاصر توصیه می شود مطالعه کنند ولی جذابیت های کتاب های داستان های زندگی را ندارد

[Mohamadad ali Abtahi]

كتابهايي را كه ميخوانيم به ديگران هم بگوييم: ‎
هفته گذشته کتابی خواندم بنام بازجویی از صدام، تخلیه اطلاعاتی رییس حمهور. این کتاب را جان نیکسون نوشته که از اعضای سیا است و تخصصش در مورد صدام بوده است.
‎در ایامی که صدام دستگیر می شود ماهها هر روز او را می دیده و تخلیه اطلاعاتی اش می کرده است که بخش هایی از آن را در این کتاب آورده است.
‎بخشهایی از کتاب هم توسط سیا حذف شده که نقطه گزاری است. ‎نویسنده اعتقاد دارد که نباید صدام توسط آمریکا ساقط می شد. نبودش خلآ امنیتی درست کرد و تنها بلند پروازی های بوش باعث شد که دست به جنگ با عراق برند.
‎حرفهایی که در این کتاب از صدام نقل شده،‌بیشتر شبیه سرِ کار بودن جان نیکسون است.ولی مهمتر از حرفهای صدام تحلیل های است که خودش به عنوان یک کارشناس ارایه می کند.
‎چندین بار بدون لکنت زبان از حمایت های بی دریغ آمریکا به صدام در طول جنگ ایران و عراق یاد می کند و اذعان دارد که در آن ایام حمایت از صدام به نفع آمریکا بوده است و همه کارشناسان سیا حمایت از صدام را تایید می کرده اند. چه جنگ مظلومانه ای کرده اند رزمندگان ما
‎نویسنده این کتاب حداقل پس از اتفاقات عراق و مصاحبه هایش با صدام بارها تکرار می کند که نباید صدام ساقط می شد و لحنی نسبتا حمایتگرانه از صدام می گیرد.
‎وقتی مواضع جان نیکسون را بوش نمی پسندد،‌تلاش می کنند تا او را تغییر دهند و افراد موافق تری را پیدا کنند.
‎سه صفحه از کتاب در مورد شباهت های صدام حسین و جرج بوش است. این بخشها توسط سیا حذف نشده است. ‎خواندن این کتاب برای اهالی سیاست در ایران مفید است. اطلاعات زیادی دارد.
‎این کتاب توسط انتشارات پارسه با ترجمه هوشنگ جیرانی در ۲۴۳ صفحه منتشر شده است.

[Zahra · Rating 3 out of 5]

رسیدم به کتاب از دیکتاتور بزرگ.
من هیچوقت با دید بد کتاب از دیکتاتورها نمیخونم چون معتقدم از جنبه روانشناسی این افراد نابغه و باهوش بودن اما مسیر ترسناکی رو انتخاب کردن و هرچه بیشتر میخونم میفهمم ۹۹ درصد رهبران جهان دیکتاتورهای ترسناک آشکار و پنهان بودن. این کتاب ترجمه عالی نداره اما پشت پرده مخفی شدن صدام تا بازجویی و مرگش را به تصویر میکشه.

[Keith CARTER · Rating 5 out of 5]

Excellent read, this book really opened my eyes regarding the invasion of Iraq by coalition forces. Nixon was one of the first of many agents of the CIA to debrief Saddam and although the man was a monster he also comes across as intelligent and articulate who was also proud of his country. But most of all it shows us that the U S had absolutely no plan for post-invasion Iraq. Bush Jnr seems to me to be nothing more than (if you will pardon my language) an A-----E.. This is not my normal choice of book but boy am I glad I read it.

[الزهراء الصلاحي · Rating 3 out of 5]

أتذكر صباح اغتيال الرئيس صدام حسين
أتذكر هذا العيد
بالرغم أني كنت لا زلت صغيرة
فقد كان عمري وقتها حوالي ٩ سنوات فقط
لم أكن أعرف من هو ولا ماذا يفعل!
لكن وقتها علمت أن أميركا اغتالت رئيس العراق صباح عيد الأضحى المبارك!

هذا الكتاب شهادة من خبير الشؤون السياسية "جون نكسون" الذي كان منذ شبابه مهتم بتاريخ الشرق الأوسط عامة والعراق وإيران خاصة!

شهادة من أول أمريكي يقوم باستجواب مطوّل للرئيس عقب اعتقاله.
تعرّف خلاله على شخصية صدام حسين الحقيقية بعيداً عن المشاحنات السياسية.

كتاب جيد مجملاً.

تم
٢ يوليو ٢٠٢١

[علیرضا · Rating 4 out of 5]

نام صدام حسین شاید برای بسیاری از مردم خاورمیانه و جهان کاملا شناخته شده باشد؛ دیکتاتور قصاب عراقی که در بهار سال 1937 در یکی از فقیرترین مناطق شمال عراق به نام تکریت چشم به جهان گشود ولی آوازه ی جنایت هایش حتی به 10000 کیلومتر دور از محل زندگی اش در آمریکا رسید.
آنقدر بدنام است که شاید هر ایرانی وقتی نام او به گوشش برسد نتواند چیزی جز قساوت در او ببیند. آنقدر منفور که چیزی از انقلاب سال 57 نگذشت که نام او جایگزین "شاه" در تمام دیوارنویسی های "مرگ بر شاه" شد. اما او فقط منفور مردمان ایران نبود. جرج پدر هم در همان اوایل جنگ اول خلیج فارس او را به "هیتلر" تشبیه کرد و پسرش که سال ها بعد رئیس جمهور آمریکا شد برای به زیر کشیدن او بیش از هر کس دیگری اصرار داشت.
اما آیا صدام همین چهره ی کاریکاتورگونه ای است که مدت هاست به خوردمان داده اند؟ و آیا اصلا شناخت فردی چون صدام اهمیت دارد و می تواند کمک کند بهتر شرایط امروز منطقه پرالتهاب آسیای غربی را درک کنیم؟
برای سوال اول جواب "خیر" است و اگر میخواهید بدانید چرا، این کتاب را بخوانید ولی راجع به دومین سوال به نظر من هنوز هم شناخت صدام و تاثیری که نبود او در عراق و منطقه گذاشت برای تمام ما و حتی آمریکایی ها درس عبرت است.
تا حد زیادی صدام را از نظر ایدئولوژی شبیه محمدرضاشاه میدانم هر چند عجیب به نظر برسد اما واقعیت دارد. یکی با کودتا به قدرت رسید دیگری با کودتا در قدرت ماند. اگر شاه فقید داعیه ی امپراطوری یک تمدن به جامانده از زمان هخامنشیان را داشت و ادعا میکرد که منشور کوروش نشانی از سبقه ی طولانی حقوق بشر در ایران است؛ صدام هم عراق را ادامه ی تمدن پرافتخار بابل میدانست و ادعا داشت که ما اولین کسانی بودیم که خط و خیل�� از چیزهای دیگر را به به جهان صادر کردیم.
هر دو معتقد بودند که یک کشور عقب افتاده از هر نظر را تحویل گرفته و آن را پیشرفته کرده اند؛ صنعت را گسترش داده و برق را به همه روستاها رسانیده اند. هر دو به تئوری های توطئه معتقد بودند و باور داشتند که کشورهای غربی نمی توانستند ببیند که کشوری چون ایران و یا عراق در منطقه آنچنان قدرتمند باشند و حتی صدام معتقد بود که قدرت بالای عراق، در نظر آمریکا، تهدیدی برای اسرائیل بود.
البته تفاوت های آن ها هم بسیار است. مثلا شاه بسیار دنیا دیده تر از صدام بود و به سه زبان زنده ی دنیا مسسلط بود اما صدام کمتر درکی از مناسبات جهانی داشت و کمتر پایش را از عراق بیرون میگذاشت. اما مهم ترین تفاوت این دو با هم نحوه ی برخوردشان با مخالفانشان و به خصوص مخالفان کلیدی بود. صدام كمتر با مخالفانش مماشات داشت و اگر آن ها را تهدیدی برای حکومتش به حساب می آورد از دم تیغ میگذراند؛ خواه آن فرد روحانی پرنفوذ شیعه باشد چه یکی از هم قطارانش در حکومت عراق که میخواست مسیر عوض کند. او حتی در اواخر جنگ ایران و عراق با سلاح شیمیایی به مردم حلبچه عراق هم حمله کرد به جرم آنکه با ایرانی ها همکاری میکنند و 5000 نفر را به ظالمانه ترین شکل ممکن کشت.
اگر تا اینجای متن را خوانده باشید حتما با خود میگویید خب صدام دیکتاتور غاصب تکریتی بود که برای همه دردسر درست کرده بود و باید او را از مسند قدرت پایین می کشیدند تا تمام مشکلات عراق و منطقه حل شود و باید از پلیس خوب داستان، بخوانید آمریکا، تشکر کرد که زحمت این کار را به دوش کشید. اما متاسفانه هیچ چیز به این سادگی حل نمی شود.
نویسنده ی کتاب که خود تحلیلگر ارشد سیا در بازجویی از صدام بوده، میگوید انگار دولت بوش از مدت ها به دنبال پایین کشیدن صدام بوده و جامعه اطلاعاتی آمریکا با تهیه ی مدارک و اسناد نامعتبر دال بر وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق، ربط دادن ماجرای یازده سپتامبر به صدام و ساختن شمایلی کاریکاتوگونه از صدام که میخواهد دختران بوش را ترور کند، سعی میکرد تا جای ممکن رئیس جمهوری را از خود راضی کند. البته که واقعه یازده سپتامبر هم هزینه ی گزاف این حمله و هم هزاران کشته ی آمریکایی در عراق و افغانستان را توجیه میکرد. حمله به عراق انجام شد، صدام سرنگون شد و فرایند ساده لوحانه ی آمریکا برای دموکراتیزه کردن عراق آغاز شد. (انگار میشود با برگزاری انتخابات و سرکار گذاشتن چند فرد دموکرات یک کشور را دموکراسی کرد.)
حالا در سال 2021 هستیم و عراق بدون صدام حتی چند برابر از قبلش آشفته تر است و به خاطر خلا یک حکومت مرکزی قدرتمند گروه های تروریستی بیش از پیش در منطقه جولان می دهند و حتی حکومت اسلامی هم تشکیل میدهند. حالا بعد از گذشت دو دهه نه تنها نویسنده ی کتاب بلکه تمام مفسران و حتی خود جرج بوش حمله به عراق را یک شکست مفتضحانه میدانند. در مورد افغانستان هم بایدن جوری با عجله ارتش آمریکا را از خاک افغانستان بیرون کشید که آدم را یاد عبارت "کی بود کی بود من نبودم" می انداخت.
آیا سوریه و افغانستان و عراق ویران شده برای فهمیدن اینکه برقراری دموکراسی در یک کشور با ساختار سیاسی- اجتماعی کهنه با این روش ها ممکن نیست کافی ست یا بعد از آن نوبت عربستان یا ایران است؟ راه حل موثر چیست؟
نکند اصلا تمام دغدغه های حقوق بشری و اصرار به ایجاد دموکراسی فقط بهانه ای باشد تا مخالفان را از مناطق استراتژیکشان در منطقه بیرون کنند؟
جواب این ها را من نمیدانم...

[Zahra · Rating 4 out of 5]

کتاب بسیار جالب و جذابیه و خوندنشو به همه توصیه می‌کنم. مخصوصا ایرانی‌ها که صدام در برهه‌ای سرنوشت جامعه‌شون رو به کلی تغییر داده، نکات خوندنی زیادی تو این کتاب پیدا میکنن چون تصویر متفاوتی با اونچه خوندیم و شنیدیم از این آدم ارائه میده. در کنار این، نویسنده‌ی کتاب که در اون زمان تحلیلگر ارشد سیا در مسائل عراق بوده، نقدهای عمیق و جالبی نسبت به دلایل و نحوه‌ی آغاز جنگ عراق، اداره‌ی جنگ، و عملکرد سیا و دولت بوش و اوباما در این زمینه مطرح میکنه. ترجمه‌ی فارسی به‌طور کلی خوب بود اما بخشی از اصطلاحات انگلیسی و بعضاً لحن کتاب درست ترجمه نشده بود و برای همین از وسطش رفتم سراغ متن انگلیسی. حدس می‌زنم جاهایی که درباره‌ی ایران حرف‌های تندی زده شده در نسخه‌ی فارسی سانسور شده باشه البته مطابقت ندادم.

[Cav · Rating 4 out of 5]

This one was pretty good. Author John Nixon is a former CIA analyst with experience in Iraq during the 03' and onwards war-era.
As its title implies, the book is a telling of the debriefing [read: interrogation] of Saddam Hussein after his capture in ad-Dawr, near his hometown of Tikrit, on 13 December 2003.
It is a fairly short read and a rather matter-of-fact telling of the aftermath of Saddam's capture.

Nixon wraps up the book with some cogent writing about the neocon regime of Bush Jr, and what a complete SNAFU the 2003 invasion turned out to be. I completely agree:

"One could argue that Bush was right to attack Afghanistan after 9/11, but his decision to invade Iraq was based on false premises and didn’t serve American interests. Bush, Cheney, and Rumsfeld did their best to justify the war in their memoirs, but no serious Middle East analyst believes that Saddam Hussein was a threat to the United States."

A somewhat grating quirk of the book was that sections of it are literally blacked-out, and the audiobook says: "This information has been redacted by the Central Intelligence Agency" when that part was supposed to be read. I guess the CIA didn't want some of this info published. The way the book editing handled this seemed a bit ridiculous though, especially after entire paragraphs of the book were blacked-out. Better editing could have just had this info omitted, without the theatrics. Maybe the publishers thought this was cool, I don't know. It didn't read as cool to me...
This aside, the book is still decent, and was short enough to not have this grind my gears too much.
Nixon drops a great quote right at the end, expressing his disgust with the eventual execution of Saddam by a group of cackling Shias bent on sectarian revenge:

"I thought Saddam’s execution would be televised because it would show the world, especially the Iraqis, that he had died according to the rule of law. Instead, the exchange took place in the dark of night, after midnight, as a U.S. helicopter took Saddam from his prison to a compound where he was handed over to the Maliki government. Saddam was then whisked to a basement of an Iraqi ministry building by his captors. God knows what must have transpired between Saddam and his captors. What the world saw the next day was, in my opinion, shocking. On a cell phone video, Saddam was seen ascending a makeshift scaffold and facing down his persecutors.
We saw an angry lynch mob of Shiites shouting revenge against their onetime Sunni overlord. This was not what the United States was supposed to be fighting for. This was not what our young men and women were dying for. This was not what President Bush had promised a new Iraq would be.
Watching the grainy cell phone images being taped by Maliki’s national security adviser, Muaffaq al-Rubai, I was struck that Saddam looked like the most dignified person in the room. He handled the occasion as I expected he would—defiant and unafraid to the end. It was a rushed execution in a dark basement in Baghdad. For me, the final pillar justifying Operation Iraqi Freedom had collapsed. Saddam was not a likable guy. The more you got to know him, the less you liked him. He had committed horrible crimes against humanity. But we had come to Iraq saying that we would make things better. We would bring democracy and the rule of law. No longer would people be awakened by a threatening knock on the door. And here we were, allowing Saddam to be hanged in the middle of the night."

I would recommend this book to anyone interested in the Iraq War, and/or Saddam Hussein.
4 stars.

[15 · Rating 3 out of 5]

يستطيع أي متابع عن كثب للحالة العراقية أن يؤلف مثل هذا الكتاب.
أغلب ما نقل عن الاستجواب سمعناه من الرئيس وهو يخطب من قصره الجمهوري في بغداد أو و هو يخوض معركته الأخيرة في جلسات المحاكمة.
الجزء الخاص فيما قيل انه استجواب الرئيس لا يتجاوز ١٠٠ صفحة من
محتوى الكتاب وما عداها حشو زائد وسيرة شخصية للمؤلف.
بدون شك أنه أتخذ قرارات أدت بنا إلى هذا النفق المظلم ولكنه كان في المكان الصحيح مع الأطراف التي ناصبها العراق العداء في عهده: اسرائيل ، إيران الخميني، الرجعية العربية، بعث سوريا، نظام كامب ديفيد في مصر، التشدد بطرفيه السني والشيعي.
أحيانا ومع كثير من العاطفة تستطيع ألا تلومه بشيء إذا نظرت من علو إلى المرحلة البائسة التي عاشها بشعوبها ورموزها وظروفها؛ وأنه كان ولو لفترة وجيزة أقدرهم على تحقيق المستحيل.

[أحمد هاني · Rating 2 out of 5]

عنوان مستغل ما يوجد فيه عن استجواب صدام لا مثل أكثر من ١٥٪‏ من الكتاب من وجهة نظري هي محاولة من الكاتب بعلم من المخابرات الامريكية او بمجهود شخصي وهو تحميل غزو العراق وتباعياته لبوش الابن وادارته وخاصة تعميق لن ما حدث كان انتقام شخصي لبوش الابن لمحاولة اغتيال والده وتبرئة ساحة المخابرات وحزنها على ما حدث ويحدث في العراق والشرق الأوسط
الحقيقة الوحيدة في الموضوع هو ان حرب بوش الابن على العراق يكاد يكون انتقام شخصي فعلا ومن دلائل ذلك إلقاء اللوم على إدارة كلينتون لعدم اتخاذها إجراءات مشددة مع العراق في فترته وجودهم في البيت الأبيض بعد محاولة اغتيال بوش الأب المزعومة
من الاخر كتاب لا يستحق الوقت ولا المال ولا المجهود

[Farhana · Rating 5 out of 5]

very focused writing. The writer looks into what was it all about USA's invasion in Iraq & whether the effort was worth the cost in blood, treasure & regional stability. It focused on how USA often took impulsive decisions regarding their foreign policy rather than deliberative, how intelligence in CIA was highly politicized. Being a middle east expert & first debriefer of Saddam from the CIA, Nixon showed how US authority & policymakers often misunderstood the mind of this man & how Arab minds work. The Arab Spring quickly turned into an Arab Winter of civil wars and political chaos.

[Arwaraheem · Rating 2 out of 5]

جذبني العنوان واشتريته بس من قريته مشفت شي جديد
ما اتفق وية الكاتب بفكرة ان صدام كان متوقع مصير العراق بوجود الاحزاب الدينية سواء الشيعية والسنية لان صدام حارب اي معارضة دينية او ليبرالية ....

[Foad Ansari · Rating 4 out of 5]

کتاب را یکی از مأموران سازمان سیا نوشته اما اطلاعات خوبی در مورد سیاست آمریکا و خاورمیانه به خواننده میدهد. پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید.