خودكشی..دوبار خودكشی كرده ام. اينكه خودش زندگی را از خود دريغ ميكند نميدانم مايه افتخار و مباهات است يا نه اما هنوز كه هنوز است وقتی جايش را بر روی مچ دستم ميبينم بغضم ميگيرد. هنوز نميدانم اين بغض از قبيح بودن اين كار می آيد يا اينكه افسوس ميخورم چرا به سرانجام نرسيد....
تلخ و متوسط بود و جاهایی هم قشنگ بودن ... همراه با نسخه ی صوتیش گوش بدهید لذت بخش تره 💫علاوه بر صدای گرم خالق داستان شب، با موزیک های شنیدنیش و دیالوگ فیلمای خاطره انگیزش کیف کنید.
روایتی شاید پسا مدرن که سرشار از تعلیق یک نویسنده سرگردان است ،تجاربی غم انگیز را برای دخترش بازگو می کند. از پدری که جفا کرده در حق زندگی عزیزانش از عشقی که سرانجامی تلخ دارد و ...
و این که کتاب تقدیم شده به من و دوست جان! نازنین زیبایم با امضای نویسنده ی عزیز😋 خب من تمومش کردم تا تو دیدار بعدی تقدیمتون کنم 😻
دو جا از کتاب بود که عینا دیالوگ فیلم "تنهایی" به کارگردانی و نویسندگی "حجت قاسم زاده اصل " و بازیگری "شهاب حسینی" و "رویا تیموریان" اورده شده بود که تو نسخه ی فیلم هم از زبان روایت کننده خوانده شد !!
از متن کتاب
تمام جرم من این است که مدام به او فکر کردم. در فکرش غرق شدم. در فکرش بزرگ شدم. در فکرش مردم، تناسخ ایجاد شد و در کالبد دیگری نفس کشیدم. باز در فکرش بودم و عاشق چشم هایش...تمام جرم من این است اعتقاد دارم که چشم هایش سر آغاز هر اتفاقی می تواند باشد. با چشم های او می شود هزار جنگ جهانی به راه انداخت. با چشم هایش می شود هزار نقش زد، در سه بعدی های قهوه ای چشم هایش آرام به خواب روی و رویاهای بزرگ ببینی.با چشم هایش و ای وای با چشم هایش که هیچ کس نفهمید چقدر دنیا را به هم ریخته است.پاییز می شود به خاطر همین چشم ها، باران می آید به خاطر همین چشم ها...
درست در شب هایی که نیاز داشتم ، کاملا اتفاقی با داستان شب آشنا شدم . در عرض چند روز کل ویژه برنامه های نوروز و هزار و یک شب و یلدا که در آرشیو موجود بود رو گوش دادم. اون دوران صدای گرم آقای داستان شب ، همدم لحظه هام بود. ساعاتی که به کل از دنیای اطراف جدا می شدم و غرق در قصه ها می شدم... حالا به لطف فرشته ی عزیز کتابی به قلم خالق داستان شب خوندم. محمد امین چیت گران شخصیت عجیب و تلخی دارد. به یاد دارم که با شنیدن داستان های واقعی که شب های تولدش می خواند چطور میخکوب می شدم و اشک می ریختم...این کتاب کوتاه مجموعه ای از نامه های او به یوناست . دختر (هنوز) نداشته ای که مخاطبانی مثل من ، به خوبی او را می شناسند.
امیدورام با گذشت زمان سرگردانی نویسنده کمتر شود و با معجزه ی امید ، آینده ای بهتر بسازد تا نوشته ها و داستان هایش هم رنگ و بوی شیرین تری بگیرند...همین طور از ته دل دعا می کنم روزی یونا همه ی این نوشته ها را بخواند..
پ . ن : مرسی فرشته ی عزیز دل . این خیلی فوق العاده ست که این کتاب رو با یادداشت های تو خوندم.و یه دنیا ممنون که آقای داستان شب در صفحه ی اول کتاب رو با امضاشون به من تقدیم کردند...این نهایت بزرگواری و مهر تو به منه رفیق🌷😗
خیلی اتفاقی همین عید با از طریق ویژه برنامه های نوروز با داستان شب آشنا شدم. خیلی با تردید کتابش رو از نمایشگاه خریدم، و بعدش با تردید بیشتری شروع کردم به خوندن. باید بگم که دوسش داشتم چون شبیه بقیه نبود !
کتاب خوبیه البته بنظرم باید مثل من پیگیر داستان شب باشید تا بیشتر درک کنید و بهتون بچسبه . داستان جاهای خیلی خوب بود بعضی وقتا هم حوصله ادم رو سر میبرد ...
اولین کتاب نمایشگاه ۱۴۰۱ که خوانده شد. وقتی دیدم یک روز قبل از اینکه بخواد عمل بشه رفته و یک سری رو امضا کرده اومد تو لیست کتابای نمایشگاه 😌 اون یک ستاره تاریک بخاطر اینکه توی کتاب "مرلین مونرو غمگین نیست" میشه قشنگ پختگی رو دید و حس کرد. بسیار خوشخوان در یک کلام در عین سادگی قشنگ بود.