Jump to ratings and reviews
Rate this book

کآشوب #1

کآشوب

Rate this book
کتاب کآشوب شامل بیست و سه روایت از نویسنده‌های مختلف با دیدگاه‌های متفاوت است که درباره‌ی نسبت خودشان و محرم نوشته‌اند. روایت‌ها به زبانی روشن و ساده نوشته شده‌اند و هرکدام طعم و لحن اقلیم یا فکری را دارند که نویسنده در آن رشد یافته است. دغدغه‌های متفاوت هر کدام از نویسندگان، روایتشان را منحصربه‌فرد کرده و یکنواختی را از کتاب گرفته است.

245 pages, Paperback

First published January 1, 2017

27 people are currently reading
200 people want to read

About the author

نفیسه مرشدزاده

25 books86 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
90 (27%)
4 stars
115 (34%)
3 stars
99 (29%)
2 stars
17 (5%)
1 star
10 (3%)
Displaying 1 - 30 of 97 reviews
Profile Image for Saman.
337 reviews159 followers
July 6, 2025
سومین یا چهارمین کتابی است که از نشر اطراف می‌خونم و فکر می‌کنم کتابهای این نشر واسه من نیست...نقطه اتصالی که بین من و کتاب باید ایجاد بشه، نمیشه.حس خوبی دریافت نمی‌کنم.حس تصنعی بودن،سفارشی بودن،حرکت در یک قالب مشخص بهم دست میده. البته از اونجایی که نظرم حسی است،ممکنه کاملا اشتباه باشه و اصراری روش ندارم ولی به هر حال این چیزی است که دریافت می‌کنم.در برخی نوشتارهای این کتاب هم خودنمایی به چشم میومد و یا بسیاری از جستارها با خب که چی؟ برام تمام شد.جستار اولی از بقیه بهتر بود.زیاده عرضی نیست.
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
July 28, 2020
اول قرار بود...

خب قرار بود روضه‌هایی باشد که زندگی کرده‌ایم ولی بخشی از روایت‌های این کتاب چنین چیزی را نشان نمی دهد
در مجموع این کتاب گاهی حال خوشی داشت و در برخی موارد هم نداشت
خودنمایی در برخی روایت‌ها چشمگیر بود
در برخی راوی به جای روایت روضه و زندگی خاطره‌اش از یک موضوع را گفته بود یا دیگری در جستجوی جنس اصل وارد تکیه می‌شود و ...
نمی‌خوام بگم بد بود ولی خب یک تجربه جدید بود تا از زاویه نگاه افراد به روضه و حواشی آن توجه کنیم
Profile Image for Sara MostaghaC.
191 reviews79 followers
January 12, 2018
فکر نمی کردم روزی برسد که من همه ی داستان های یک مجموعه داستان را دوست داشته باشم و مشکل فقط سر کمتر و بیشترش باشد.
کآشوب را هفته ی اول محرم و در قطار تهران-مشهد شروع کردم و خواندن ش حدود چهار ماه طول کشید. محرم تمام شد و صفر آمد و حتی قرار بود بدون من کربلا هم برود. بعد ش هم دست یک تازه از کربلا برگشته بود تا ربیع الاول که دوباره به من برگشت. و البته این کش آمدن از سر جذاب نبودن ش نبود. فقط این که وقت می خواستم بعد از هر روایت که مزه مزه ش کنم و سه چهار ماه زندگی کردم روایت های کآشوب را.
هر روایت یک چیزی داشت که خاطرم بماند. ولی از بین شان انگار سید روایت آخر یک چیز دیگر بود. آن جایی که گیر افتاده بود در جوانان بنی هاشم بیاییدِ روضه ی حضرت علی اکبر...

پی نوشت:
۱. این که چقدر ذوق کردم از برخوردن به اسم آشنای روایت «هیئت تازه مادر ها» که گفتن ندارد و این که چله ها چهل روزه تمام نمی شود و چقدر حیف که تا الان نمی دانستم.
معصومه توکلی
۲. با دوستی قرار گذاشتیم محل هایی که در بعضی از روایت ها اسم شان برده شد را پیدا کنیم و برویم.
۳. اول ش نوشته ام به نیت مشهد:)
۴. این شهر های بی امام زاده و حرم چقدر سردرگم اند. آدم باید در شهرش جایی باشد که به سمتش جاری شود.
حرف حق!
Profile Image for زینب هاشم‌زاده.
162 reviews68 followers
September 12, 2019
کتابی با ۲۳ روایت از سبک زندگی بیست نفر که با محرم گره خورده. مشخصاً محرم موضوع محوری نیست. نگاه‌های هرکسی به امام حسین و عزاداری. یسری از روایت‌ها شرح حال خاصی نداره و بیشتر گزارش نوع و شیوه‌ی عزاداری ِ مراسم‌هایی که می‌رفتن هست. کتاب دقیقاً توی حالت میانه قرار داره. یعنی یکی می‌تونه اصلاً از کتاب خوشش نیاد یکی هم می‌تونی عاشق کتاب بشه بخاطر هم‌ذات پنداری با راوی یکی از روایت‌ها. می‌گردی ببینی خودت رو بین خودت روایت پیدا می‌کنی. قصه‌ت به کدوم نزدیک‌تره.
دنبال گفتن حرف خاص یا پیام خاصی نیست اصولاً. معمولی‌ای که می‌تونه برای یکی بی‌معنی باشه برای یکی پُرمعنی‌.
اگر یکی بهم بگه یه کتاب درموضوع محرم بهم معرفی کن که حال و هوای من رو عوض کنه و دنبال یه کتاب خوب و خاص باشه، قطعاً من کاَشوب رو بهش پیشنهاد نمی‌کنم.
اما اگر صرفاً دنبال کتاب‌هایی با موضوع محرم باشه اون هم در قالب روایی و سبک زندگی امروزی کآشوب توی لیست معرفی من خواهد بود.
Profile Image for Mohammad reza khorasanizadeh.
775 reviews65 followers
October 8, 2017
بیست و سه روایت مختلف از افراد مختلف در وصف احساسات و احوالات زندگی حسینی همراه با روضه و هیئت و شور و عشق حسینی
این مجموعه به سرپرستی خانم نفیسه مرشد زاده نوشته و جمع آوری شده و حقیقتا کار ارزنده ای از آب درآمده است
سطرها خودشان روضه خوانند و دل ها را روان میکنند. بهترین روایت این مجموعه در نظرم کتیبه سفید برای واترلو است که کلمه کلمه اش حس و عشق امام را دارد و خودش حرف میزند از حال نویسنده
داستان خوب بعدی در نظرم گیسوی حور در امین حضور بود.
کتاب جالبی است
Profile Image for Zahra Naderi.
339 reviews56 followers
September 6, 2019
توی توییتر فردی را دنبال می‌کردم [هنوز هم دنبالش می‌کنم، ولی مدتی‌ست که دیگر هیچ‌وقت توییت نخواهد کرد.] که سرطان متاستاتیک داشت و کنار اسم‌ش توی پرانتز نوشته‌بود «عبدالله». اسم‌ش هیچ‌وقت در خاطرم نمی‌ماند. همان «عبدالله» و عکس‌ش بعد از شیمی‌درمانی‌های بی‌شمار بدون «هیچ‌» مویی برای به‌خاطر آوردن‌ش کفایت می‌کرد.
ایمان‌ش و نگاه‌ش به بیماری‌ش برایم جذابیت داشت. شاکر بودن‌ش و حس خوبی که با تمام این اتفاقات به خداوند و زندگی داشت و «چرا من؟»هایی که وجود نداشتند.
مدتی پیش متوجه شدم نام‌ش «مهدی شادمانی» بود و این دنیا را ترک کرده‌ست. چند شب پیش روایت‌ش را توی این کتاب خواندم، حس عجیبی داشت؛ بعد از دانلودکردن و شنیدن نوحه‌ی علی‌اکبری که در موردش نوشته‌بود، این حس عجیب به غم تبدیل شد.



«روضه‌هایی که زندگی کرده‌ایم» توضیحی جذاب و شاید اندکی گمراه‌کننده‌ست، برای این کتاب.
این کتاب مجموعه روایت‌های افرادی کاملاً متفاوت است از عزاداری‌هایشان در ایام محرم و به طور کلی روضه‌هاست.

کتاب را دوست دارم و از دو لحاظ برایم دارای اهمیت است و ایضاً باارزش برای توصیه کردن.

یک.
از دایره‌ی محدود اطراف‌م خارج‌‌م می‌کند و باعث می‌شود بتوانم ببینم در دایره‌های دیگر چه می‌گذرد.

دو.
امام حسین برای همه‌ست. همه‌ی عالم، هرجای این دنیا و با هرنگاهی که دارد.



~ کتاب باطن‌داری‌ست. ⁦[چشمک]
Profile Image for Fahime.
329 reviews257 followers
March 10, 2018
مجموعه‌ی واقعا متنوع و جذابی بود. خواندنش طول کشید چون اوایلش بودم که هدیه دادم به برادرم. دو سه هفته بعد که دوباره خریدمش، اواسطش بودم که هدیه دادم به دوستم. این‌بار خیلی طول کشید تا بخرم و تمام کنم.
در کل خوب بود، به جز دو سه روایت روی اعصاب.
کهنه شرم، تاریک روشنای کوره و گیسوی حور در امین حضور عالی بودند. خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالی. مجلس مواجهه‌ی مهدی امارات و مهدی قمی هم خوب بود. اما چندتایی از نظرم بد بودند، مثل بغض دونفره.
Profile Image for Mahdiar.
62 reviews6 followers
August 10, 2022
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کآشوب، در تمامی ذرات عالم است
بیست و سه روایت، بیست و سه طعم، بیست و سه رنگ.
این کتاب در مورد روضه است؛ در مورد محرم و عزای امام حسین.
این کتاب در مورد نقشیه که از عاشورا در ذهن آدم‌هایی با دنیایی از شخصیت‌های متفاوت بسته شده.
این کتاب درمورد تلخی چای روضه و سیاهی کتیبه عزاست.
با یکسری از روایت‌ها تا حدودی همذات‌پنداری کردم و از مزه‌کردن اونها نهایت لذت رو بردم.
یکسری از روایت‌ها هم برام ملموس نبودن و این خیلی طبیعیه؛ هیچکس نمیتونه ادعا کنه همه روایت ها براش کاملا قابل فهم بودن چون هریک از ما توی یک جهان و جو به خصوص زندگی میکنیم و چیزی که مطابق اون جو نباشه برامون ملموس نیست.
با این وجود بهش پنج ستاره کامل میدم چون فکر میکنم اون روایت های ناملموس _ برای شخص من _ هم بهم چیزی اضافه کردن و اون درک گستردگی این سنت بود.
Profile Image for نفیسه‌سادات‌موسوی.
54 reviews101 followers
August 22, 2021
باتوجه به زمانی که خوندمش، یعنی دهه اول محرم، واقعا لذت بردم از کلیت کتاب. اما نمیشه منکر شد که توازن قوت قلم رعایت نشده بود. برخی روایت‌ها کاملا پخته و چفت‌وبست‌دار بودن و برخی کاملا رها و افسارگسیخته. هم در ساحت واژه هم نحو و هم روح. آدمهای دوست‌داشتنی نام‌آشنایی هم بودن که از قلمشون بنا به خونده های دیگه، توقع بهتر و بالاتری داشتیم!
اما آنچه باعث لذتم شد و تصمیمم برای رفتن سراغ بقیه جلدها، نفس و روح حاکم به اصل داستانه. روایتهای شخصی مجزای محرمانه. از دریچه چشم آدمهای خیلی مختلف! اقلیمی، فرهنگی، سنی، جغرافیایی، اعتقادی، احساسی و ..... . دیدن دنیای مشترکی به اسم محرم و مراسمات و ملزوماتش از دریچه چشم آدمهای متفاوت و مختلف واقعا تجربه منحصر بفرد و دوست داشتنی ای بود
Profile Image for Maryam Zarei.
120 reviews13 followers
August 3, 2020
کتاب مجموعه ای است از قصه ی ارتباط آدم ها با امام حسین علیه السلام، با محرم و فضایش، با مکتب عاشورا
از زوا��ای مختلف و از زبان آدم های مختلف
روایت ها هم قوت و ضعف دارند این بستگی به شما دارد که چقدر و کجا با آنها ارتباط بگیرید
در مجموع برای من شیرین بود
در کنار کتاب های مختلف دیگر در حوزه ی عاشورا و امام حسین علیه السلام این کتاب در قالب و سبک متفاوت بود برای من
Profile Image for Tayebe Ej.
192 reviews40 followers
October 8, 2017
بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

توصیه می شود.. تنوع روایت ها بسیار جذاب است.. حداقل یکی از این روایت ها خیلی به دلتان خواهد نشست.. :)
Profile Image for Einakikhoshghalb.
73 reviews52 followers
November 9, 2018
کلاسم مجلس روضه شده، کم مانده خودم گریه ام بگیرد. برای انسانی ها یک روایت از هیئت واترلو کانادا را می خوانم، برای ریاضی ها حکایت آن پسرجوانی که در ترافیک پاسداران مانده بود و می ترسید شب علی اکبر به تکیه دزاشیب نرسد، برای تجربی ها روایت آن مادری را که با تکان ها گهواره برای خودش روضه مجسم ساخته بود. کلاسمان امروز سرتاسر روضه ست. به بچه ها می گویم آن جاهای داستان را که برایتان آشناست بنویسید، هر متن که تمام می شود با ذوق و شوق شروع می کنند حرف زدن و من می خواهم که همه آن چه گفته اند را بنویسند، خودم هم داستان در به دری شب اول محرم پارسال را تعریف می کنم. برایشان می گویم محرم برای من بی آر تی های اتوبان چمران در شب های طولانی پاییز است وقتی به هر سختی ای شده خودم را به دانشگاه امام صادق می رسانم.
کلاسمان روضه مجسم می شود، محرم برای من کتابفروشی کیهان است وقتی دارم 31 جلد "کآشوب" برای بچه ها سفارش می دهم و می گویم حداکثر تا پنج شنبه به دستشان برسانند
Profile Image for فــ کریمی.
76 reviews29 followers
October 24, 2019
بسمـ الله... .
روضه هایی که زندگی میکنیم، تعریف خیلی خوبی برای کتاب #کاشوب بود.
همۀ روایت های کتاب، جذاب و اثرگذار نبودند اما روایت خوب هم داشت، ضمن‌اینکه ادبیاتِ روایتِ نفس، ادبیات نسل ماست. اگر به سمت تقویت بره، جای خوبی بین مخاطبها باز خواهد کرد.
.
از کتاب:
حاج آقا مجتبی:
آقایان! مردم ابوجهل و ابولهب نیستند. نفوس مستعده اند. اگر وضع دینداری مردم خوب نیست، ما موفق نبوده ایم. اشکال از ما بوده! ص 134
Profile Image for Mohsen.
118 reviews27 followers
October 14, 2018
خب طبیعتا در کتابی با ۲۳ نوشته از ۲۳ نفر مختلف، نمی‌شود همه‌شان را دوست بداری ولی اکثریتشان برای من دوست‌داشتنی بودند. از دو روایت «کتیبه سفید برای واترلو» و «به هیئت تازه مادرها» بیشتر از بقیه لذت بردم
Profile Image for Masood.
157 reviews9 followers
November 4, 2018
چند تا از روایت ها را منقلب شدم اگر تنها بودم پتانسیلش را داشت که بزنم زیر گریه
کاشوب را ایام اربعین خواندم بخصوص برای من که مجبور بودم جا بمانم از این قافله عشق مرهمی بود...
Profile Image for maryam.
188 reviews25 followers
September 25, 2018
کتاب مجموعه ۲۳ روایت از روضه‌های حسینی است. روایت‌هایی از زندگی و اینکه چطور عزاداری و روضه با زندگی‌‌های‌مان عجین شده. شور و شوق هر ساله آدم‌ها از آدم محرم و برپایی آئین عزاداری. انگار که کل سال و کل زندگی‌مون دور محور محرم و این روضه‌ها می‌گذره.
روایت اول: کهنه شرم به قلم حمید محمدی، من رو برد به دوران کودکی و روضه‌های خانگی و ماهانه‌ی مادربزرگم.
روایت پنجم: بغض دونفره به قلم محبوبه سربی، آرمان‌ها و رویاهام برای ازدواج و تجربه همه مراسم‌های تهران و پیدا کردن مجلس ایده‌آل با شریک زندگی‌م را به خاطرم آورد.
روایت هشتم: کتیبه‌ی سفید برای واترلو به قلم نرگس ولی‌بیگی، ماجراها و سختی‌های برپایی یک مجلس عزا در آن سوی کره خاکی و با کمترین امکانات را روایت کرد که برای بسیار جذاب بود و بارها از ته دلم به حال‌شان و همت و عشق‌شان غبطه خوردم.
روایت یازدهم: کجای مجلس نشسته‌اند به قلم اعظم ایرانشاهی، با توصیفات زیباش از عمویی گفت که رفت و نیامد. نیامد...
روایت هجدهم: پرچم هنوز توی کادر است به قلم زهره ترابی، از اعتقاداتی گفت که گاهی کمرنگ می‌شود و گرفتاری‌هایی که به چالش می‌کشد آدمی را.
روایت بیست و یکم: به هیات تازه‌مادرها به قلم معصومه توکلی روضه علی اصغر(ع) و مادرش رباب را به زندگی‌ها آورد.
و در نهایت روایت بیست و سوم: گیسوی حور در امین حضور به قلم نفیسه مرشدزاده از روضه‌ای گفت که بیست و دو سال تمام هر ماه در خانه‌ای خوانده شد.
Profile Image for Haniyeh Rahmani.
39 reviews5 followers
September 19, 2018
کآشوب چرخیده بود و چرخیده بود که بعد از یکسال چندروز قبل از محرم به دستم رسید. تنبلی ام نذاشت قبل از محرم تمامش کنم.. روزهای اول یک روایت، روزهای بعد چند روایت بعضی روزها هم اصلا نمیرفتم سراغ خواندنش تا امروز که تمامش کردم. کآشوب مانده بود روز تاسوعا با روضه ی نفیسه مرشدزاده تمامش کنم. با روضه ی ابالفضل... بیست و سه روایت که نه داستان بلکه روایت بودنش آرامش میداد به بغض های خورده شده ی هربار خواندن. خدا نفیسه مرشد زاده را برای ما نگه دارد که ما روایت بخوانیم نه داستان...
Profile Image for Hamid.
132 reviews11 followers
September 2, 2020
دومین کتاب از این مجموعه بود که در این دهه محرم خوندم. اول کتاب دومش رو خوندم و بعد هم این کتاب. به مراتب داستان های بهتری در این کتاب بود و
از نویسندگان بهتری استفاده شده بود. داستانهاش با حال و هوای این روزها تناسب داشت و به دل مینشست
Profile Image for Amin.
Author 15 books216 followers
April 30, 2021
به‌نظرم ایده‌ی این کتاب، از اون ایده‌های متفاوتی بود که کمتر توی ایران می‌بینی. مجموعه روایت نویسنده‌ها از تجربه‌ای مشترک. تجربه‌ای که برای هرکس شکل متفاوتی داره، اما امکان نداره توی ایران زندگی کرده باشی و تا حالا باهاش مواجه نشده باشی.

روایت‌ها همه در یک سطح نیستن. البته از هیچ مجموعه داستان یا روایتی هم همچین انتظاری نمی‌ره که کیفیت همه‌ی داستان‌هاش در حد اعلی باشه. از مجموع 23 روایت کتاب 14 روایت رو خوندم و به‌نظرم روایت‌های ابتدایی، گیرایی خیلی بیشتری داشتن. هرچه کتاب بیشتر پیش می‌رفت، تجربه‌ها شخصی‌تر می‌شدن و به‌نظرم دامنه‌ی افرادی که می‌تونستن از خوندنشون لذت ببرن و باهاشون هم‌ذات‌پنداری کنن، کمتر. البته شاید هم اشتباه می‌کنم. شاید دارم برداشت خودم رو تعمیم می‌دم. نمی‌دونم. اما روایتی که از بقیه بیشتر من رو به فکر فرو برد و جذاب‌تر از همه بود، روایت دوم کتاب، «وضعیت غریب نوه‌ی عباس بنگر» به قلم محسن‌حسام مظاهری بود.

کتاب رو ناتموم گذاشتم. فعلاً قصد ندارم برگردم و اون روایت‌های نخونده رو هم بخونم، اما شاید روزی این کار رو کردم.

پ.ن: این از اون کتاب‌هایی بود که توی پادگان خوندنش شروع شد و کِش اومد و کِش اومد تا امروز که بالاخره تصمیم گرفتم از وضعیت «در حال خوندن» درش بیارم. آخرین کتابی که به قفسه‌ی «در پادگان» اضافه شد.
Profile Image for Farshaad Noori.
11 reviews5 followers
September 14, 2018
کلا کتاب به دلم نشست، چند داستان اول و چند داستان آخر رو بیشتر دوست داشتم
Profile Image for R_Kaveh.
83 reviews28 followers
March 18, 2019
″کربلای هرکسی از یک‌جایی شروع می‌شود...″
این جمله در یکی از روایت‌های همین مجموعه آمده ولی به‌شدت شرح حالی است بر تمام مجموعه.
Profile Image for Elahe.
12 reviews1 follower
September 22, 2019
حال و هوای کتاب خیلی خاص بود. روایت آدم‌های مختلف از انواع مختلف عزاداری تو جاهای مختلف. و با وجود این همه اختلاف، همه‌شون دلنشین بودن. همه‌شون یه غم مشترک داشت و به راحتی می‌شد با همه‌شون همراه شد.
Profile Image for ریحانه شهبازی.
83 reviews
November 5, 2021
کتاب «کآشوب» با هر کدام از بیست و سه روایتی که درباره‌ی نسبت افراد با محرم و حماسه‌ی کربلا نگاشته شده‌اند، مجلس روضه‌ای برایم برپا کرد. از زمان انتشار کتاب، بخش‌های مختلف آن را پراکنده خوانده بودم؛ اما محرم و صفر امسال را به صورت پیوسته با داستان آدم‌هایی گذراندم که متکثّرند و واحد. از پژوهشگر و دانشجو و طلبه، تا مادر و فرزند و رفیق، همه به بخشی از این پرچم گره خورده‌اند. بعضی روایت‌ها را زندگی کرده بودم، بعضی عزاداری‌ها را آرزو داشتم، برخی تجربه‌ها قصه‌ی نزدیکانم بودند و با آن‌ها غریبه نبودم و در نهایت روایاتی هم بودند که باعث شدند زاویه‌ی دید جدیدی نسبت به این رستخیز عظیم داشته باشم. کتاب ادعای ممتاز بودن تک تک روایت‌ها را ندارد و به نظر می‌آید ذکر آن‌ها به معنای تأیید کامل رویکرد و نگاه راوی به مسئله نیست. اگر با این دیدگاه کتاب را مطالعه کنیم، قضاوت و نقد کمرنگ‌تر شده و جای خود را به گوش سپردن خواهد داد. به عبارت دیگر، کآشوب کتابی برای مطالعه‌ی برترین آثاری که درباره‌ی محرم ثبت شده‌اند نیست؛ اما محفلی بسیار ارزشمند برای حضور تجارب زیسته‌ی متنوع و خواندنی است.

روایت نهم: صبح غریبه/ احسان رضایی
من هنوز هم سرمایی‌ام. همیشه مثل این است که با یک لا بلوز نخی مانده باشم پشت دری که به اتفاقی تازه باز می‌شود. هر محرم که می‌آید صدای غمگین چیزهایی می‌خواند که شبیه قرآن خواندن پدربزرگ هست و نیست. هر محرم دارم حساب می‌کنم اگر سریع از بین غریبه‌ها رد شوم تا رسیدن به اتاق پشتی که سیاهی‌های گرم آن‌جاست، چقدر زمان لازم دارم؟ هر محرم یکی مدام می‌پرسد «چرا این‌جایید شما؟ چرا آماده نشدید هنوز؟» و هر بار می‌فهمم اگر این ملافه را که دور خودم پیچیده‌ام بردارم و آن پیراهن سیاه را بپوشم و بروم مثل این است که آفتاب درآمده باشد و سرما رفته باشد. اسم تو هوا را گرم می‌کند.
Profile Image for نیما اکبرخانی.
Author 3 books151 followers
February 14, 2020
عالی بود ، من چرا اینو تا حالا نخونده بودم ؟
روایت های درخشانی داشت واقعا و باقی هم کمی کمتر از درخشان بود، به قول احسان رضایی توی همین کار " نام تو هوا را گرم می‌کند" همون حکایت حالا برای کتاب هم پیش اومده ، نام آن مرد کتاب را گرم کرده! حتما بعدی ها رو هم می‌خونم. واقعا عالی بود.
پی نوشت: روایت آخر رو همین الآن توی تخت و قبل ازخواب خوندم ساعت بیست دقیقه به سه بامداد شنبه‌ست و من انقدر با راوی توی "امین حضور" گریه کردم که پاره شدم رسما.
Profile Image for sara.
11 reviews6 followers
August 15, 2019
هر سهمي از «زخم» که به کسی می‌دهند انگار دعوت‌نامه‌ای باشد به مجلس روضه. رنج‌ها غبار از دل و جان آدم‌ها پاک می‌کنند. هر کس رنج بیشتری کشیده باشد به مصیبت کربلا نزدیک‌تر می‌شود. بعضی‌ها را هم روزگار قدم به قدم می‌رساند پشت خیمه‌ی حسین (ع).


هنوز هم باور دارم اگر کسی خودش را به گوشه‌ای از مجلس عزا می‌رساند دعوت‌نامه دارد، اصلا گبرِ گبر، بگو لادين، اگر آمد دعوت‌نامه دارد.
Profile Image for M Gerafar.
201 reviews42 followers
October 31, 2019
شاید خودِ آن‌هایی که ایده‌ی این کتاب را دادند، فکرش را هم نمی‌کردند که با همین چند روایت ساده، با دل مردم چه می‌کنند...
اجرِ همه‌ی نویسندگانش، باشد با خودِ صاحب عزا
مخصوصا نویسنده‌ی روایت آخر
Profile Image for علی عموکاظمی.
127 reviews7 followers
June 17, 2020
این دو روایت رو بیشتر دوست داشتم:
کهنه شرم: روایت حمید محمدی محمدی از پدر نابینای روضه خوانش
تاریک روشنای کوره: روایت برگزاری مراسم عزاداری در کوره پزخانه ها و حال و هوای محرومین آن منطقه
Profile Image for Kosar Taheri .
51 reviews16 followers
September 28, 2018
۲۳ روایت از آدم‌هایی که با روضه عجین بوده‌اند و از حال و هوای آن و زنده‌ماندنش در طول این سالها گفته‌اند.
از این ۲۳ روایت ۸‌تای آن برای من دلنشین و تاثیرگذار بود و به نظرم منطبق بود با موضوع و هدف اصلی که کتاب برای آن نگاشته شده است.
برخی از روایت‌ ها هم بخاطر تکرار، کتاب را تا حدی کسل کننده می‌کردند.
اما با این وجود یک روایت «دیوانگان در پاییز» کفایت می‌کند که کتاب را خواند.
از متن کتاب:
روضه‌های هفتگی کوچک پدربزرگ تنها شبی بود که دیوانه ها آدم‌های معمولی میشدند و میتوانستند در جایی از زندگی اجتماعی معمولی ها حضور پیدا کنند. آن یک شب در هفته میتوانستند یکی مثل همه باشند که سرساعت وارد مجلس میشوند، گریه می‌کنند، چای روضه میخورند و‌ مهمتر از همه احترام می بینند.
Profile Image for Mohsenam.
135 reviews19 followers
September 11, 2018
23روایت از روضه ی امام حسین و روزهای عاشورا و تاسوعا.

از 15 روایتی که من خوندم دوسه تاش جالب بود و تونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم اما درمورد بقیه روایت ها چون من اعتقادات خاص این افراد رو ندارم دریافت زیادی نداشتم.
انتخاب کتاب تنها بدلیل اسم خانم مرشدزاده روی جلد کتاب بود.
Displaying 1 - 30 of 97 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.