دوستانِ گرانقدر، بدونِ تردید این کتاب نمیتواند برایِ هر خواننده ای جذابیت داشته باشد، و البته برای پژوهش گران تاریخی میتواند مفید باشد بانو <مری شیل> یا <لیدی شیل>، همسرِ وزیر مختارِ انگلستان،کلنل شیل، در زمانِ ناصرالدین شاه بوده است... او در موردِ بسیاری از رویدادهای آن زمان سخن گفته و به صورتِ خاطرات آنها را به نگارش درآورده است... خواندنِ تمامی آنها برایِ ما ایرانیان، آزاردهنده است و جز افسوس و البته خشم، چیزی نخواهد داشت به انتخاب بخش هایی از این کتاب را که بنظرم میتواند برایِ شما عزیزان، جالبِ توجه باشد را در زیر مینویسم -------------------------------------------- خبری عجیب از تبریز به ما رسیده است، که از این قرار است: گاوی در موقعِ بردن به کشتارگاه، هنگامی که از مرکزِ شهرِ تبریز عبورش میدانند، به زیارتگاهی (امام زاده) پناهنده شد!! و پس از آنکه آن را به زور بیرون کشیدند، بارِ دوم نیز این کار را تکرار کرد و در دفعهٔ سوم، ناگهان قدرتِ بارگاهِ امام زاده ظاهر شد و سلاخ (قصاب)، در دم جان سپرد!!! خبر در تمام شهر شایع شد و بطورِ ناگهانی سببِ غلیانِ احساسات و خرافاتِ مسلمانها گردید و در مدتِ کوتاهی گفتند که در آنجا، یک کور، بینا شده است - لنگی (معلول و شَل) شفا یافته و راه رفته و بیمارانِ فراوانی، سلامت خود را بدست آوردند و به دنبالِ این شایعات، ناگهان امام زاده از اهمیتِ فراوانی برخوردار شد و اگر انسانِ عاقلی این شایعاتِ پوچ را باور نمیکرد و بدگویی مینمود، متعصبانِ شیعه مذهبِ تبریز، او را به قتل میرساندند..... چندی بعد صدراعظم "امیرکبیر"، واردِ عمل شد و توانست کسانی را که این شایعات را از خود به دروغ ساخته اند و این معجزاتِ ساختگی را به خوردِ مردمِ ساده لوح و عوام، داده اند را دستگیر کند.... امیرکبیر مدتی آنها را در حبس و تحت الحفظ نگهداشت و از آن پس، معجزه ای درموردِ آن امام زاده رخ نداد... آن شایع پراکن ها و دروغ پردازان به سفارشِ چندی از ملّاهایِ تبریزی، از حبس آزاد شدند ********************** زندگی و آدابِ این مملکت (ایران)، به صورتی است که یاد آورِ قرونِ گذشتهٔ اروپاست..: نیروهایِ نظامی از نوکران (حلقه بگوش ها) و حقوق بگیرانِ ارباب هایِ فئودال، تشکیل میشد و ستم ورزی و زورگویی ها جانشینِ حکومتِ قانون بود و همیشه حق را به کسانی میدادند که قدرت و نفوذشان بر دیگران از سایرین بیشتر بود ********************** مکان و عمارتِ ییلاقیِ انگلستان در محلهٔ قلهک، جزو زمینها و ملکِ اربابیِ شاه بود و شاه آن را به طورِ رایگان در اختیارِ دولتمردان و سیاسیونِ بریتانیا، گذاشته بود (منظور از شاه، همان محمد شاه قاجارِ بی کفایت و تورکِ اجنبی پرستِ نادان، بوده است) ... این لطفِ شاهانه، امتیاز و اعتبارِ زیادی برایِ وزیر مختارِ انگلستان (سرجان مک نیل) که پیش از کلنل شیل، وزیر مختارِ انگلستان در ایران بود، به ارمغان آورده و باعثِ افزایشِ اعتبار و وجهٔ اجتماعیِ او گردیده بود.... سالها بعد، در سالِ 1862 میلادی، یعنی در زمانِ سفیریِ آلسین، در دورهٔ ناصرالدین شاه، تمامی آن منطقهٔ ییلاقی را شاه قاجار، از لیستِ اموال و املاکِ شخصی اش خارج کرد و به رایگان و بدون دریافتِ هیچ مبلغ و امتیازی، به دولتِ انگلستان بخشید..... در نتیجه، روستایِ قلهک اهمیتِ فراوانی کسب کرد و ارزشِ زمینهایِ آن منطقه سیرِ صعودی داشت، تا آنجا که عدهٔ زیادی از مردمِ تهران تصمیم گرفتند در آن منطقه ساخت و ساز کنند تا بتوانند از امتیازاتِ آن بهره مند شوند -------------------------------------------- امیدوارم این ریویو برایِ شما دوستانِ اهلِ تاریخ و خردگرا، مفید بوده باشه <پیروز باشید و ایرانی>
مري شيل همسر وزير مختار انگليس در اوائل سلطنت ناصرالدين شاه است، كه طي مدت ماموريت، همراه شوهرش، در ايران به همه جا سركشيد و مجموعه اي خواندنی از خاطرات و مشاهداتش را فراهم آورد که نشان از هوشمندی و اطلاعات بالای او دارد...