دیدار در کوالالامپور قصهی مهاجران است. آنها که در جستوجوی بهشت خیالیشان دست به هر کاری میزنند و چنگ به هر ریسمانی و سرانجام یکی هویتش را میبازد، دیگری عشق بزرگ زندگیاش و یکی هم جانش را. یکی هم راه میانبُر پُر پیچوخم را بهسلامت طی میکند و موفق میشود. نویسنده آنها را از ایران تا لنجهای قاچاقچیان انسان در اندونزی، کمپهای جزیرهی کریسمس استرالیا و البته شهر کوالالامپور مالزی، با همهی زیباییها و وحشتهایش، دنبال میکند تا با روایتی رئالیستی و قصهگو جهانی پُر از غافلگیری و جذابیت بیافریند. ناصر قلمکاری در دومین رمانش توجه خاصی به طبقهی متوسط ایرانی دارد و رفتارها و افکارشان را زیر ذرهبین قرار میدهد و موفق میشود عاشقانهای مدرن و امروزی خلق کند...
نرم و روان و بی دست انداز. ناصر قلمکاری به خوب سوژه ای پرداخته بود: مهاجرت. آن هم نه مهاجرت به شکل فرار مغزها که رسانه ها شورش را در آورده اند. که البته مهاجرت از نوع فرار مغزها هم در ادبیات داستانی ایران قفسه اش خالی خالی است. مهاجرت آدم های معمولی ایرانی. آدم هایی که مهارت خاصی ندارند. برای هیچ کشوری جذابیت ندارند. نمی توانند برای کار و پیشرفت به صورت قانونی مهاجرت کنند. راهی جلوی شان نیست جز فرار و پناهندگی و آوارگی... قصه ی جدایی بهداد و غزل در یک جزیره ی متروک اندونزی بار سنگین و دراماتیک این کتاب است... پایان بندی اش دوست داشتنی بود. لحن و روایت کتاب بی ادعا بود. ولی تا آخرش آدم را می گرفت و رها نمی کرد... خیلی راضی بودم از خواندن این کتاب. وقتم تلف نشد.
کتاب داستان خوبی داره و گذر به زمان گذشته و بازگشت به حال بسیار خوب گنجانده شده و بارها گفتم اگه دنبال چیز خاصی تو کتاب نمیگردین و دوست دارید یک کتاب خوب و روان بخونید انتخاب خوبی هست با موضوع مهاجرت ، عشق و تلاش دوست دارم کتابهای بیشتری از نویسنده ی کتاب بخونم
آیا شما هم جز کسانی هستید که دوست دارند به هر قیمتی مهاجرت کنند؟حتی به قیمت جون خودتون و عزیزترین کستون؟ دیدار در کوالالامپور داستان مهاجرت است. بهداد کیانی تحلیلگر بازارهای مالی چون بورس ایران است.غزل همسر بهداد سودای مهاجرت و رفتن به خارج را دارد. اصرار زیاد غزل برای مهاجرت به هر قیمتی،بهداد را تسلیم خواسته غزل می کند اما سختی های راه اتفاقات دیگری را برایشان به ارمغان می آورد... دست گذاشتن نویسنده روی موضوعی که در این شرایط کشورمان بسیار داغ است سبب شده مخاطب را تشنه دانستن بکند؛دانستن شرایط مهاجرت و سختی هایش. دید نویسنده به مسئله ی موجود بسیار مناسب است. دیدی که واقع بینانه است و مهاجرت را نه، اما مهاجرت به هر قیمتی را با استناد به دلایل و شرایط، بد میداند. داستان از ۲۰ فصل تشکیل شده،فصل هایی که یکی در میان از حال گریزی میزند به داستان مهاجرت بهداد کیانی. فلش بک هایی که به اندازه است و مخاطب را خسته نمی کند. شخصیت پردازی ها ملموس،روند و کشش داستان به قدری مناسب است که این کتاب آموزنده را بیش از پیش خواندنی می کند. اگر شما هم از آن دست از افرادی هستید که سودای مهاجرت به هر قیمتی را دارید و یا اگر خواهان دانستن اطلاعاتی درباره مهاجرت هستید این کتاب را از دست ندهید.
یک ملودرام آبکی با تم مهاجرت به استرالیا، مملو از کلیشهها و داستانکهای تکراری و دستمالی شده تلویزیونی ایرانی. داستان در دو زمان گذشته و حال روایت می شود و از ابتدا به وضوح قرار است که جایی این دو خط روایی به هم متصل شوند. منتها همین وصل شدن هم ناشیانه و بالیوودی اتفاق می افتد. از منطق روایت در این اثر خبری نیست، بجای شخصیت تیپهای باسمه ای داریم و از هیچگونه نوآوری و خلاقیتی در این اثر خبری نیست. البته اثر نثر روانی دارد و روی هم رفته خوشخوان است.