عشق بالاترین مرحله احساس انسانی است و به نظر من کاملا کنار عقل قرار میگیرد، و اخلاق و مفهوم آزادی را با خودش دارد، و متعلق به دو تا آدم آزاد و آزاده است. ماهیت رابطه زن و مرد با هم، هیچ ارتباطی با رابطه مادر و فرزندی ندارد. در رابطه میان زن و مرد،برابری و آزادی و رابطه جنسی وجود دارد، دو انسان که نیازِ یکی به دیگری به دلیل زنده ماندن نیست. در رابطه ای که شما با فرزندتان دارید، دو انسانِ نابرابر، یکی محتاج که دیگری میتواند احتیاجِ آن یکی را برآورده کند، و ریشه و هدفِ جنسی ندارد. بنابراین همه احساس ها یکی نیستند، شما احساس نسبت به انسان دارید، ممکن است حساسیتی نسبت به رنج حیوانات داشته باشید، به دوستانتان علاقه دارید، پدر و مادر و فرزندتان را دوست دارید، همه اینها در یک مجموعه ای از احساس خوب قرار میگیرند. اما زمانیکه به عشق میرسیم، عشق یکه خواه است، شما دو یا چهار فرزندتان را دوست دارید اما عاشق نمیتواند چهار تا زن یا چهار تا مرد را در آنِ واحد دوست داشته باشد. اینها دو تا چیز کاملا متفاوت و مختلف است. من عشق را فقط و فقط برای رابطه زن و مرد میدانم، روابط دیگر باید نام دیگری داشته باشند، به همین جهت است که من اصلا عشق پدرانه و عشق مادرانه سرم نمیشود و به کار بردنِ عشقِ مادرانه یا عشقِ پدرانه، یا از سر نادانی و یا کم آوردن واژه هاست.