سیر حکمت در اروپا کتابی است از محمّدعلی فروغی که جلد اول آن در سال ۱۳۱۰ منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سالهای ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰ انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران است.
در مقدمه سیر حکمت در اروپا، فروغی انگیزهاش از تألیف این کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «ملاحظه فرمایید که در مشرقزمین و ممالک اسلامی از چندین قرن به اینطرف جریان امور معارفی کاملاً مانند اوضاع اسکولاستیک اروپا بودهاست و این حالت بیشتر ازاینجهت شگفتآور است که شرع مقدس اسلام بنیاد احکام و کلیهٔ امور را بر عقل گذاشته و تعلیمات هیچ حکیم و فیلسوفی را ضروری دین نشمردهاست. بااینهمه، فضلای ما هم جمود و رکورد اصحاب اسکولاستیک را داشتهاند و نتیجه یکسان بودهاست و عجیبتر اینکه مردم کشور ما در علم و حکمت نسبت به اروپائیان پیشقدم بودند و مغربیان اسکولاستیک را برچیده، وارد مراحل جدید شده، هفت شهر علم را گشتند و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.» در همین مقدمه فروغی میگوید که «کوشیدهام تا افکار اروپایی را به شیوهٔ بیان ایرانی ارائه دهم و اصطلاحاتی را که در زبان و بیان ما سابقه نداشتهاست، از نو بسازم. اگر قصوری رفته ما را معذور دارند که در این راه پیش از ما کسی قدم نگذاشته و جاده کوبیده نشده بود.»
مدت ها بود میخواستم یه دور کامل فلسفه ی غرب رو بخونم و دست نمیداد، تا بالاخره این بار عزمم رو جزم کردم و این کتاب رو خوندم و از بعضی فلاسفه ی مهم خلاصه برداری هم کردم.
نکات مثبت از نکات مثبت فروغی اینه که فلسفه غرب رو با بيانى نزديك به حكمت اسلامى شرح كرده و زياد اصطلاحات جديد ايجاد نكرده. در نتيجه كسى كه فلسفه اسلامى خونده باشه، به راحتى مى تونه حرف ها رو بفهمه. هر چند يكى از دوستان گفت كه حرف هاش صد در صد صحيح و در نتيجه قابل استناد نيست. حالا بايد كتب معتبر ديگه رو بخونم.
نكته ى خيلى مهم و جالب اينه كه الفاظى كه ما امروزه در فلسفه استفاده مى كنيم رو فروغی توی اين كتاب ابداع كرده، مثل "بر نهاده، برابر نهاده و هم نهاده" به جاى "تز، آنتى تز، سنتز" يا حتى كلماتى كه توی حرف زدن روزمره مون استفاده مى كنيم، مثل "خودآگاه و ناخودآگاه" و "وجدان" به عنوان دو معادل براى conscience و... واقعاً فرهنگستان زبان رو دست خوب كسى سپرده بودن.
نکات منفی از اشكالات كتاب اينه كه گاهى شروع مى كنه به بيان زندگى كسایى كه تأثيرى توی "سير" حكمت نداشتن و اصلاً حرف جديدى از خودشون نزدن و صرفاً مقلد پيشينيان بودن. فكر كنم توی كتابى كه اسمش "سير حكمت در اروپا"ست، بايد فقط به كسایى پرداخته بشه كه فلسفه رو یه قدم بردن جلو، نه هر فیلسوفی. چرا، اگر كتاب دائرة المعارف فلاسفه بود، مى شد به اين مقلدها پرداخت.
" سیر حکمت در اروپا و رساله ی گفتار در روش به کار بردن عقل رنه دکارت" کتابی بود که مرحوم دکتر" امیر ناصر کاتوزیان" ،پدر علم حقوق ایران ،در دوران جوانی به سفارش یکی از معلمین دبیرستان خواندند و آن گونه که در زندگی نامه ی خود ذکر کردند: "هنوز در شگفتی این کتاب به سر می برم وآن را چندین و چند بار قرائت کردم" جدا از مطلب ذکر شده شاید بتوان علت اصلی لذت بخش بودن مطالعه ی کتاب ذکر شده را نثر کم نظیر محمد علی فروغی دانست که برای خواندن این اثر مزید بر علت شده است. هم اکنون آن دو جلد کتاب در یک جلد توسط انتشارات زوار منتشر می گردد.
محمد علی فروغی برای ایرانیان بیش از آنکه به عنوان یک تاريخنگار سیر حکمت در اروپا شناخته شود،چهره ی سیاسی و ادبی است. اهمیت فروغی در سیر حکمت بیش تر از آن روست که اولین مجموعه تاریخ فلسفه غرب از یونان تا اوایل قرن بیستم در ایران است. (تاریخ نگاشت این کتاب به قبل تر از تاریخ نگاشت کتب راسل و کاپلسون در مورد تاریخ فلسفه غرب بر میگردد.)و خیلی از معادل های فارسی نیز برای اولین بار در این کتاب ترجمه شده اند. وی در معادل گزینی اصطلاحات،استدلال های زبانی خود برای واژه های معادل را هم آورده است.
از نظر دکتر مجتهدی کتاب سیر حکمت از لحاظ تاریخی و در مسیر آشنایی ایرانیان با فسلفه های جدید غرب که عمیق ترین صورت ارزیابی فرهنگ غربی است،اهمیت خاصی دارد و خواناخواه از لحاظ تجدد نقطه عطفی در تاریخ فرهنگ معاصر ایران به شمار می رود.
کتاب سیر حکمت در اروپا اقای فروغی گرایشی فلسفی و سیر نظریات و تکامل فلسفه در مغرب زمین است از فیلسوفان یونانی تا هگل و کانت و....با خواندن این کتاب از نظر چگونگی علم در اروپا اشنا خواهید شد کتابی پربار برای دانشجویان رشته فلسفه و انتلکتول ها میباشد.
تا کنون بنا را بر این گذاشته بودم که تا حد امکان راجع به کتبی که مطالعه میکنم،مطلبی در goodreads ننویسم. اما این کتاب و نویسندهاش مرا واداشتند تا اندک مطالبی را متذکر شوم.از میان اندک کتب مقدماتی تاریخ فلسفهای که تا کنون خواندهام، کتاب شادروان فروغی جامعترین است؛به چند علت:
۱.در ابتدا،این کتاب نخستین کتاب تاریخفلسفه غرب نگاشته شده به زبان فارسیست؛ و مهمتر از همه فارسینویسی دلنشین این نویسنده ارجمند، مهمترین مطلب قابل تذکر است.فروغی با کوله باری از تجربه در تصحیح کلیات سعدی، و همچنین مطالعه گسترده در ادبیات فارسی،دایرهای وسیع از واژگان را در ذهن پویای خود دارد.همین باعث شده که جناب فروغی جادهی نکوبیدهی تاریخ فلسفه را،برای آیندگان بکوبد و هموار کند.جایگزینی واژگان قابل فهم فارسی سره، در عین ملموس و امروزی بودنشان،موجب غنای ادبیات فلسفی معاصر شده و نویسندگان و مترجمان بعدی را یاری داده. اصطلاحات «اینهمانی» و «ایننهآنی» به جای «تساوی» و «تناقض»، اصطلاحات «برنهاد»،«برابرنهاد»و «باهمنهاد» به جایthesis, antithesis & synthesis نمونه ایست از کار بزرگ فروغی در این زمینه.
۲.دانش وسیع نویسنده در زمینه فلسفه در کل متن هویداست.نویسنده به خوبی توانسته جانفلسفهی هر فیلسوف را در ابتدا،خود، درک نموده و سپس برای مخاطب عام فارسیزبان به شیوه قابل فهم بنگارد.از اطناب و شرح جزئیات گذشته و به بیان اصل فلسفه پرداخته.در بسیاری از موارد بیان فروغی از لحاظ قابلفهم بودن با متن کتب تاریخفلسفی مقدماتینویسانی چون براین مگی برابر، وحتی در برخی موارد برتر است، با اینکه فروغی کتاب را کمی پیش از اشغال ایران توسط قوای متفقین نگاشته و از لحاظ زمانی،پیشتر است.
۳.هر آنجا که سخن از اشراق و شهود اسا، روح شرقی فروغی پر میگشاید و جان را بیقرار میکند. فروغی شهود را مرقوم کرده.
فورغی مرد سیاست بود، اما هیچگاه از حکمت و ادب فاصله نگرفت.به جرئت میتوان گفت یکی از افراد جامعالاطراف تاریخ معاصر کشورمان ایران است.بسیار مایه افتخار است که ایران نوین به همت بزرگانی چون فروغی،زیر سایهی رضاشاهکبیر در حال بالیدن و پیشرفت بود؛ والاهمتانی که ویرانهای از وطن گرفتند و در عرض ۵۷سال، دورانی طلایی از شکوفایی و عظمت ساختند.امید است راه این بزرگمردان فراموش نشود.
برای سالیان دراز، این اثر فروغی بهترین مرجع برای فلسفه و فلاسفه ی اروپایی بود. شاید هنوز هم با وجود کتاب های بسیاری که در این زمینه در فارسی منتشر شده، یکی هم به علت تعدد فلاسفه و اندیشمندان در قرن نوزده و بیست که شهرتشان به گوش فارسی زبانان رسیده، .. با این همه کتاب های تازه هم، در این زمینه بسیار اندک اند
nemikahm ajre zahmate marhoome forooghi ro zaye'konam,vali aslan az in ketab khosham naioomad va ba zoor o badbakhti khoondamesh.mitoonid ba tarikhe falsafeye russel moghayese konid.
کتاب بسیار خوبی هست تا یک دیدگاه کلی در مورد فلسفه غرب داشته باشیم. فروغی بدون غرض و منصفانه این کتاب رو نوشته برای من که کتاب های فلسفی زیادی نخونده بودم بسیار مفید بود.
قلم فوق العاده، بیان زیبا و خط شکنی فروغی در ارائه تاریخ فلسفه غرب به مردمان ایران زمین قابل تحسین است اما واژگان این کتاب، در ادبیات علمی امروز ما تغییر کرده به عنوان مثال تجربه گرایی را اصحاب حس مینامد �� ... ضمن اینکه کتاب برای صد سال پیش است و تحولات این صد سال اهمیتی کمتر از اهمیت دوران سابق ندارد. خواندن این کتاب حدود یک ماه از من وقت گرفت اما ارزشش را داشت اما حقیقتا آنهایی که حوصله خواندن کاپلستن را دارند، درک نمیکنم:))
هنوزهم از معتبرترین کتابهای فلسفی جهان هستش و به چند زبان نیز ترجمه شده است و برای فهم فلسفه عالیست و البته خواندن کتاب دنیای صوفی(نوشته یوستین گردر) نیز همراه و یا پیش از کتاب بسیار خوب است
این کتاب در واقع شامل سه جلد و یک ضمیمهاست. جلد اول شامل یازده فصل است. دراین جلد فروغی تاریخ فلسفه و علم را از حکمای پیش از سقراط تا دکارت و سده هفدهم میلادی به شکلی مجمع توضیح و تشریح میکند. فصل اول به حکمای پیش از سقراط مانند تالس، آنکسیمنس، هراکلیت، فیثاغورس و... میپردازد. فصول دوم و سوم تشریح دیدگاههای سقراط، افلاطون و ارسطو هستند. فصل سوم به بررسی ارسطو میپردازد. فصل چهارم دوران یونانی گری یا هلنیسم را که شامل فلسفه اپیکور، کلبی، رواقی و شکاکان است بررسی میکند. فصول هفتم و هشتم به بررسی ظهور مسیحیت و فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) پرداخته که اندیشههای آباء اولیه کلیسا قبل آنسلم و آلبرت کیسر مطرح شده و شرحی مختصر از فلسفه آکوینامس آمدهاست. نکته جالب اینکه از آگوستین جز نامی اشارهای به آراء او نشدهاست. فصل نهم بحث رنسانس و تجدید حیات علمی اروپاست که در فصل دهم یکی از فیلسوفان تجربی که آغاز گر تحولی مهم در علم و فلسفه باشد. به نام فرانس بیکن بررسی میشود. تاکید بیکن بر علوم تجربی و کسب علم به منظور کاربرد آن است. فلسفه دکارت به شکلی مفصل تر در فصل یازدهم تشریح میشود. بخش ضمیمه کتاب نیز ترجمه رساله دکارت به نام گفتار در روش راه بردن عقل را شامل میشود. مختصرا میتوان گفت که دکارت در این رساله به روش شناسی میپردازد و اینکه انسان چگونه میتوان کسب علم و دانش کند.