با خواندن چندبار از کتاب... دیگه کاری به نثر ساده و شیرینِ آل احمد نداشتم... به شخصه واسم جایِ سوال هست که داستانِ گلدسته رو جلال آل احمدی نوشته که شاگردِ مکتب صادق هدایتِ بزرگوار بوده؟ هرچه به پایانِ کارهای آل احمد میرسم شک میکنم که نوشته هایِ بهشتی و مطهری رو میخونم یا جلال آل احمد
نمیدونم... ولی میدونم که ایرانیانِ عرب پرست، در به عضویتِ درآمدنِ حذبِ باد، استاد و زبردست هستن
اولین بار داستان گلدسته ها و فلک رو تو کتاب ادبیات خونده بودم،خیلی خوشم اومده بود ازش به طور اتفاقی توی طاقچه نسخه صوتیش رو پیدا کردم ، شنیدنی بود
پ.ن۱: کتاب رو به اسم گلدسته ها و فلک میتونید در طاقچه پیدا کنید ،طبیعتا نسخه صوتیش سانسور شده است ولی بازم گوش دادنش رو بهتون پیشنهاد می کنم
پ.ن ۲: علاوه بر سانسور ها داستان شوهر آمریکایی توی طاقچه صوتی نشده،اون داستان رو از کتابش خوندم یه جورایی دلم برای شوهر آمریکاییه سوخت،داستان ماجرای خانمی بود که
پنج داستان کوتاه و دوستداشتنی از جلال آل احمد که اولی، یعنی گلدستهها و فلک، را همگی از ادبیات دبیرستان در خاطر داریم. فضاسازیهای دقیق، دوستداشتنی و منحصربهفرد جلال و قدرتش در داستانگویی از سوژههای ساده و بعضاً پیشپاافتاده، باز هم در این پنج داستان به چشم میخورند. بهطور خاص، در مورد سه داستان اول فضای قصهها و اتفاقات بهشدت قابل باور و ملموس بودند؛ چند صفحه زیست در دورهای مهم از تاریخ معاصر. داستان چهارم سبکی خاص داشت؛ یک مونولوگ ۱۵ صفحهای که سوژهاش از جنس دغدغههای همیشگی جلال است. و داستان پنجم که ۴ و فقط ۴ صفحه بود و مرا عمیقاً با خود همراه کرد و به دخمه برد.
پنج داستان آل احمد رو خوندم. برام جالبه که چطور آل احمد اینقدر قشنگ، از اتفاقات روزمره و تکراری داستان های جذاب ساخته. مخصوصا سه داستان اول که از زبان یه پسربچه بود برام جالب بود. قبلا که کتاب از رنجی که می بریم رو خونده بودم، خیلی جذب قلمش نشده بودم. ولی این کتاب نظرم رو عوض کرد.
داستان اول منو برد به فضای دبیرستان و داستان گلدسته های مسجد ... کتاب در مجموع از ۵ تا داستان و یه شرح حال تشکیل شده، سه تا داستان اول با الهام از زندگی شخصی نویسنده تو کودکی نوشته شده و دو داستان دیگه عملا زاییده تخیل نویسنده است. از یه منظر دیگه میشه گفت چهارتا داستان اول یه شرح وضعیته از اوضاع مردم و فرهنگشون تو دوره رضاخان و داستان پنجم و شرح حال هم برای خالی نبودن عریضه و پر کردن صفحات کتاب
یه داستانش که تکراری بود (دبیرستان توی کتابمون بود)، یه داستانش خوب بود، سه تا داستانش علیالسویه :))) کلا هم با جلال خوشحال نیستم، نمیدونم چرا باز میرم سراغش.
هو * از تکرار ترکیب گُله به گُله تو سه داستان اول حرصم در میومد... * اصل داستان گل دسته ها و فلک با اون چیزی که تو کتاب های دبیرستان آوردن فرق داشت... حالا می فهمم چقدر اون بنده خداها زحمت کشیدن که کتاب مناسب دانش آموزا بشه! * در داستانسوم (خواهرم و عنکبوت) نفهمیدم سرب را برای چی می خواستن. کسی می دونه به منم بگه... * عجیب قلمی داره این بشر
خیلی خوب... فضاسازی داستان ها گرم و ملموسه بنظرم چون از کارهای آخر جلال است پختگی خوبی دارند داستان ها. کسی بخواد جلال بخونه حتما جزو سه چهارتای اوله این کتاب
«پنج داستان» اثری کوتاه از آل احمد که در آن به صورت نمادین به نقد جریان وابستگی فرهنگی میپردازد. در داستانی از آن به لاشه ی واردات غربی و در داستان دیگر به پری رویان درجه چندم دهاتی تگزاسی که آن ها هم به چشم حقارت و نادانی به گذشتگان میهن نان می نگریستند، میپردازد. در انتها زندگینامه ای از مبارزات، فعالیت های سیاسی وفرهنگی خود و تحلیل مختصری از شان تحریر آثار خود می آورد که مطالعه آن را برای هرکسی که قصد مطالعه آوار جلال را دارد توصیه می کنم.
داستان اول "گلدستهها و فلک" که یادش به خیر که از درسهای کتاب ادبیات سال پیشدانشگاهی بود. کلا نکتهی قابل توجه راجع به این کتاب نثر خودمونی و راحتش برای خواندن بود. از بین ۵داستان، داستان سوم (خواهرم و عنکبوت) خیلی توجهم رو بیشتر جلب کرد و منم به همراه عباس نگران خواهرش بودم.
مجموعه 5 داستان از جلال آل احمد گلدسته ها و فلک جشن فرخنده شوهر آمریکایی خواهرم و عنکبوت خونابه انار
تمام داستان ها به زبان تمثیل و ایجاز و استعاره هست همه هم در مذمت غرب و غرب گرایی + حکومت
شاید تنها گلدستهها و فلک باشد که جذابیت داستانی بالایی هم دارد، و البته با آن چیزی که در کتاب ادبیات آمده کمی متفاوتتر یک داستان گیرا، استعارهای پنهان از ترقی و رشد، با کمترین اضافات و اظهار نظرهای اجتماعی خاص جلال (که به طور واضح کاملاً مشخص است که فقط می خواهد بد بگوید)
خواهرم و عنکبوت، داستان دیگری است که قابلیت خواندن دارد، استعارهاش هم بیشتر می شود البته عنکبوت به عنوان سرطان، و یا در یکی دو بار به عنوان دامادی که وبال خانه شده
شوهر آمریکایی قرار است داستان زنی باشد که گول زرق و برق غرب را خورده، شوهری آمریکایی کرده که بعداً میفهمد توی کار کفن و دفن هست و قرار است این مورد نقطه منفی باشد یکی از ضعیفترین داستانهای کتاب هست. جلال خواسته از زبان زن بگوید، اما لحن داستان از زبان مرد در آمده! مردی که حتی نمیتواند فرهنگ غرب را درست تشریح کند و تنها به دنبال نقد هست
جشن فرخنده، داستانی است در مذمت کشف حجاب چیز خاصی ندارد، نه زبان قشنگ، نه ایده خوب، نه پرداخت جالب
خونابه انار، تمثیلوارترین داستان کتاب هست و ایضاً بدترینش لاشخورهایی که حکومت هستند و به جان مردم افتادهاند
در کل کتاب خوبی نیست فقط گلدستهها و فلک را پیدا کنید و بخوانید و لذت ببرید
به نظرم این کتاب از لحاظی ناب و یگانه بود. به قول استادم در راوی نوجوان داشتن و تعریف داستانی از دل قشر متوسط مذهبی. آخرین داستان به فضای کل کتاب نمیخورد. اما دلیل بر این نیست که مجموعه داستان خوبی نبود. به نظرم یک بار ارزش خواندن را قطعاً دارد.
کتاب شروع بسیار خوبی داره اما هر چه به آخر کتاب نزدیک میشیم داستان و شیوه روایت شدیدا افت میکنه و نزدیک به یک کار بد میشه. من کتاب رو به خاطر داستان گلدستهها و فلک خریدم و به نظرم بهترین داستان کتاب بود.
تقریبا درونمایه تمامی داستانهای این مجموعه ارتباطی، چه سمبلیک و چه مستقیم، با جامعه ی غرب زده و بلاتکلیف آن زمان ایران دارد. گرچه همزمان کنایاتی هم به تحجر موجود میزند و گویی نویسنده نه این طرف ایستاده و نه آن طرف، که جایی بین این دو ایستاده و آنها را قضاوت میکند. روایات مجموعا طبق معمول نوشته های جلال آل احمد، لحنی عامیانه، صمیمی و روان دارد و خوانش را برای مخاطب بسیار آسان میکند. اولین داستان این مجموعه همان داستان آشنای «گلدسته ها و فلک» است که پیشتر در ایام تحصیل و در کتاب ادبیات خوانده ایم. چهار داستان دیگر به ترتیب: جشن فرخنده، خواهرم و عنکبوت، شوهر آمریکایی، خونابه ی انار است، که هرکدام حداقل در زمینه ای خاص از تکنیک یا شیوه ای متفاوت بهره میگیرند. بهترین داستان این مجموعه به نظر من «خواهرم و عنکبوت» بود، که حتی پس از خوانش باقی داستان ها هم، هنوز تاثیرش از ذهنم پاک نشده.
نسخه صوتی از کتابخوان طاقچه + نسخه الکترونیکی شوهر آمریکایی توصیهی خواندن برای شما: ۱۰ از ۱٠
* نکته بینی آل احمد در این داستانها ستودنیه. رفتارهای سادهی شخصیتها انقدر زیبا توصیف میشن که آدم لذت میبره. * هر پنج داستان استعاری هستن و بعد از پایان داستان آدم رو به فکر فرو میبرن که این استعارات یعنی چی. به همین دلیله که میبینم خیلیها گفتن داستان «گلدستهها و فلک» رو دوست داشتن و بقیه رو خیر. برای مثال عنکبوت در «خواهرم و عنکبوت» نماد سرطانه و شوهر خواهر هم که مورد تنفر عباسه (درست مثل عنکبوت) همون تاثیر سرطان رو روی خواهرش داشته چون نماد تجدد گرایی در مقابل خانوادهی مذهبی عباسه که این خانواده رو دچار مشکل کرده. و همچنین پدر نشان از ذات خراب با وجود داشتن سیمایی موجهه. یا لاشخورها در «خونابهی انار» که به خون جوانهای این مملکت تشنهان نماد مذهبیهایی هستن که از تغییر دیدگاه مردم نگرانند. مردم قبلا با راه و رسم مورد علاقهی اینها زندگی میکردن که باب میل بود. الان که مردم تغییر کردن به اینها کمتر جیره و مواجب میرسه و از خوردن گوشت مردم میمیرند. تاکید به دخمه هم نشان از مذهبی بودن لاشخورهاست که خانهشان دخمهاس. * در کل توصیهی زیادی به خواندن و جستجو برای مفاهیم دارم.
با توجه به عنوان کتاب فکر میکردم پنج داستان گوناگون بخوانم، اما اینطور نبود. سه داستان اول به هم مربوطند، انگار دفتر خاطرات یک شخصاند. کاش دو داستان دیگر هم در ادامهی همان سهتای اولی بود که فکر میکنم ایدهی خوبی میشد. سه داستان اول راجع به کودکیست در دورهی رضاشاه؛ سه تکه از زندگی او؛ و در خلال آن اشاراتی میشود به جامعهی آن دوره و سیاستهای متجددانهی دولت برای تغییر به سوی تمدن و البته مخالفتهای آخوندها –این قشریون قهقراگرا- که پدر راوی داستان هم از آنهاست؛ اشاره میشود به خانوادهی ایرانی آن دوره، به رسم و رسومات آنها و تطبیق آرامشان با شرایط نوین جامعهی خود. داستان چهارم که اسمش «شوهر آمریکایی»ست در نقد غرب و غربزدگیست، به شیوهای مبتذل. تو گویی نویسنده خود متفکریست که جایگزین مناسبی برای تمدن غربی دارد یا دنبالهروی راهی بهتر است که میدانیم هرگز چنین نبوده است.
کتاب کوتاه پنج داستان همانطور که از نامش پیداست شامل پنج داستان کوتاه از آل احمد است.جلال در چند داستان اول آن طور که پیداست به زندگی خودش و خانواده ی خود می پردازد.پدری مذهبی و روحانی که همیشه در خانه بد اخلاق است و وقتی در خانه است همیشه زندگی رندی کند و قانونی دارد چنانکه هوا هم در حضورش سنگین است و مادری که تنها پشت وپناه فرزند است خواهری افتاده بر تخت و خواهری کوچکتر.آل احمد در کتاب سنگی بر گوری به ماجرای ریختن سرب در سینه ی خواهرش که سرطان داشت اشاره می کند و ان را در این کتاب بسط می دهد.در اولین داستان این مجموعه که گلدسته و فلک نام دارد به آرزو ی مدرسه اش که بالارفتن از گلدسته نزدیک مدرسه بود اشاره می کند آرزویی که به آن می رسد و البته کتکش را هم می خورد و فلک می شود نثر جلال همیشه برای من جذاب بود جملات کوتاه،توصیفات بسیار ساده و از همه مهمتر شاید صداقتش در داستان باشد که در این کتاب هم به چشم می خورد.
سبک نوشتاری جلال را می پسندم. شیوه نگاهش را می پسندم. این کتاب با تمام سادگیش یکی یگر از کتاب هاییست که به دلیل روانی و شیوه محاوره ایش دوستش دارم. پنج داستان که هرچند بی ارتباط به نظر می آیند اما دست کم حتی خواننده ی کودنی چون من هم پس از خواندن داستان دوم میفهمد که راوی یک نفر است... عباس نامی که بی گمان کودکی خود جلال است. جلالی که با تمام بی پروایی و شییطنت های کودکیش در بزرگسالی آثاری خلق می کند که دهه ها بعد می توان رد پیش گوئی هایش را در اجتماع دید. فقط باید کمی دقیق تر خواند و اندکی دقیق تر از آن در اجتماع جستجو کرد.
من مسئول کتابخانهی مدرسه بودم. روزی، درِ آهنی کتابخانه باز شد و یک بستهی گنده آمد داخل و پشتسرش هم مدیر مدرسهمان. از آموزش و پرورش رسیده بود و پر از کتاب. امّا مگر کسی پول فلافلاش را میداد به کتاب؟ آن را سرصف نشان همه دادیم. چندتایی مشتری جور شد امّا بیشتر کتابها ماند روی دستمان و ناچار، چهارپنجتا از آنها را خودم خریدم. آنجا بود که دو نویسندهی رؤیاییِ تمام عمرم را پیدا کردم. با «پیمانشکنی»، آقاخسرو باباخانی را کشف کردم و با «پنجداستان»، جلالخوان و جلالدوست شدم.
اين كتاب شامل 5 داستان كوتاه از جلال بود. داستان معروف گلدسته ها و فلكش رو توي كتاب هاي ادبيات دوران دبيرستان خونديم. بقيه ي داستان هاش هم به قشنگي همون بود. من از اين مجموعه داستان خيلي بيشتر از مجموعه داستان زن زيادي خوشم اومد.
طری��ه نوشتن جلال آل احمد رو دوست دارم .عامیانه رو خوب میتونه نگارش کنه.داستان گلدسته ها و فلکش رو هم که یه یادآوری از کتاب مدرسه بود شیرینی خاصی داشت.اتفاقهای زمان خودشو،آداب و رسوم ،طریقه زندگی مردم رو به نظرم قشنگ به تصویر می کشه آل احمد
از این مجموعه از نظر من داستان "گلدسته ها و فلک"، که در کتاب ادبیات سال آخر دبیرستان هم البته با یک سری حذفیات آورده شده بود، از بقیه بهتر است. نثر کتاب ساده و روان است و نویسنده بیشتر سعی کرده با کمک بیان جزِییات افکار در 3 داستان اول، به بیان عقاید سنتی جامعه قبل از سالهای 1330 بپردازد.