سرگذشت «مهاتما گاندی» نوشته رومن رولان (۱۹۴۴-۱۸۶۶) فیلسوف و نویسنده معاصر فرانسوی است. او این کتاب را در دورانی نوشتهاست که نهضت استقلالطلبانۀ هندوستان به پیشوایی گاندی و بسیاری از میهنپرستان دیگر در گرماگرم شکفتن بود و هندیان بر طبق تعالیم آن مرد بزرگ با سلاح شگفتانگیز عدم همکاری و عدم زور به مقابله با انگلیسیها غاصب و زورگو برخاستهبودند. رومن رولان از دوستان نزدیک تاگور و از ارادتمندان گاندی بوده و شخصیت اجتماعی و فلسفی او را بهتر از هرکس دیگر میشناختهاست و به همین جهت برای تشریح و توجیه افکار و عقاید به ظاهر عجیب آن رهبر روحانی از هر کس صالحتر است.
بریدهای از کتاب:
نام حقیقی او مهنداس کرم چند گاندی است. در کشور نیمه مستقل کوچکی واقع در شمال غربی هندوستان، در شهر پوربندر (شهر سفید) در کنار دریای عمان، در اکتبر ۱۸۶۹ به دنیا آمدهاست. از نژادی زنده و پرجوش است که تا دیروز، هنوز بر اثر جنگهای داخلی منقلب بود. نژادی باحرارت و دارای شمّ کافی در امور تجاری که با تجارت خود از عدن به زنگبار شهرت یافته است. پدربزرگ و پدرش هر دو نخستوزیر بودند که به جرم استقلال رأی مغضوب واقع شدند و مجبور به فرار گردیدند و حیات ایشان در معرض تهدید بود. گاندی از محیطی ثروتمند و هوشمند و تربیتشده برخاستهاست ولی از طبقات ممتاز نیست. پدر و مادرش از پیروان طریقت «جائینیسم» مذهب هندو بودند و یکی از اصول عمدۀ فرقۀ نامبرده عقیدۀ «آهیمسا» است که گاندی میبایست فاتحانه در جهان استوار سازد.
در نظر پیروان جائینیسم، محبت راهی است که بیش از درایت رهنمون بشر به خداوند است. پدر مهاتما کمترین ارزشی برای پول قائل نبود و به همین جهت چون همۀ ثروت خود را در راه امور خیریه خرج کردهبود چیزی برای فرزندان خود به جا نگذاشت. مادرش که سخت مقدسه بود، سنت الیزابت هندوستان بهشمارمیرفت و کاری جز روزه گرفتن و صدقه دادن و تیمار بیماران نداشت
Varied works of French writer Romain Rolland include Jean Christophe (1904-1912), a series of satirical novels; he won the Nobel Prize of 1915 for literature.
The committee awarded him "as a tribute to the lofty idealism of his literary production and to the sympathy and love of truth with which he has described different types of human beings."
در باب کتاب، مقدمه خوبی است در مورد مبارزه هندوستان با استعمار انگلستان و بخشهایی از آن مثلا درباره فعالیت های گاندی در آفریقای جنوبی، تفاوتهای فکری گاندی و تاگور، و روش فکری و مبارزاتی گاندی مبتنی بر اصل عدم همکاری و پیگیری راستین آن جذابیت و تازگی داشت. به نظرم تا حدی ویژگی های شخصیتی گاندی بیش از حد پررنگ شده اند و در نظر رولان تا مقام یک قدیس بالا رفته است. اما مسلما زاویه دید تاگور به مسائل عموما منطقی و اجتماعی هم جای تامل دارد. بعلاوه بخش هایی از زندگی گاندی بعد از خاتمه این اثر تا زمان ترورش در حدود بییست سال بعد هم بدیهتا جایی در این اثر ندارند
در باب ترجمه، با ترجمه ای قدیمی و کمی غریب روبرو هستیم و اصرار طرفداران محمد قاضی برای بزرگ بودن نام این مترجم دردی را دوا نمی کند. بخش هایی از ترجمه نامفهوم اند و یا کلماتی به کار رفته است که در زبان فارسی بسیار نامانوس اند و ایرادی ندارد که بزرگی یک مترجم را بویژه در زمان خودش که حدود 50 سال پیش است بپذیریم اما درصدد بهبود آن و تطبیق دادن با زمان فعلی باشیم
در باب حواشی اخیر که از یک مسابقه کتابخوانی توسط ناشر جدید - روزبهان - شروع شد و با قیمت گذاری بالا برای اثری که بعید میدانم بهترین گزینه برای تشویق به کتابخوانی باشد، و بعد ابهاماتی که برای شرکت کنندگان بوجود آورد. دنبال کردن حواشی برای من جالب بود از این لحاظ که نشر روزبهان ادعا کرد این اثر با توجه به شرایط روز انتخاب شده است و اگر کسی اثر را بخواند در پایان متوجه این نکته خواهد شد. نمی شود انکار کرد که مباحثی مانند عدم خشونت در اعتراضهای اجتماعی و طرح مبارزه منفی و اصل عدم همکاری و نافرمانی مدنی قابل ربط به وقایع اخیر ایران دارند و شاید در جای خود به لحاظ علمی و نظری قابل طرح باشند، اما باید قضاوت را به عقل سلیم مخاطب سپرد و از نسخه پیچی برای توده پرهیز کرد
448 اصل در این ایمان آن است که نه فقط نباید منکر خصومت در جهان شد، بلکه باید آن را دید و باور کرد، و اگر علیه آن مبارزه شود چه بهتر! زیرا ایمان همان مبارزه است و اصل عدم زور ما سخت ترین مبارزه هاست. راه صلح از راه ضعف جداست. ما ضعف را بیش از زورکویی دشمن میداریم. هیچ چیز نه بدی و نه خوبی بدون قدرت ارزش ندارد. و بدی کامل بهتر از نیکی ناقص است. صلح طلبی با عجز و ناله برای صلح مهلک است. در واقع بزدلی و بی ایمانی است
چون آشنایی خوبی با تاریخ و سیاست هندوستان ندارم، این کتاب برام یه روایت نسبتا خشک تاریخی بود. نتونستم زیاد ارتباط برقرار کنم. اما کتابی که در مورد گاندی باشه(هرچند از زبان خودش نيست) بخش های جالبی داره قطعا.
با کتابی طرف هستیم که قسمتهایی از انقلاب هندوستان و نقش گاندی در این انقلاب را به تصویر کشیده است. در قسمتهایی از کتاب به زوایای مختلف شخصیت گاندی اشاره شده اما با زندگینامهای تماموکمال سروکار نداریم و انتظار داشتم از گاندی در این کتاب بیشتر بخوانم.
این کتاب شروعی خوبی است برای مطالعه بیشترِ تاریخ هندوستان و شخصیت گاندی.
دوستان اگر در این زمینه پیشنهادی داشتند ممنون میشوم اگر معرفی کنند.
به نظرم خيلي خوب بود وبعضي از تفكرات هندي هارو برام روشن كرد حالا اينكه اوناهم مثل اقاي گاندي فكر ميكنند واعتقاداتشون همينه يا صرفا تقليد ميكنند رو ديگه مطمن نيستم ولي خب چون اين نمونه كتابا باب ميلم نيست يكمي سخت گذشت
Some books deserve a rating larger than 5 stars. This is one of them!
I made the proofing of this book for Free Literature and it will be published by Project Gutenberg.
The literal translation of Mahatma, the name which the people of India gave to Gandhi, is "the great Soul," _maha_, great; _atma_, soul. The word goes back to the Upanishads, where it is used in speaking of the Supreme Being, and, through communion of Knowledge and Love, of those who become One with Him:
"He is the One Luminous, Creator of All, Mahatma, Always in the hearts of the people enshrined. Revealed through Love, Intuition, and Thought, Whoever knows Him, Immortal becomes. . . ."
روش های مبارزه گاندی به شدت عبرت آموز و مفید و جالب بوده است. تاثیر زهد گاندی بر تاثیر اجتماعی وی به خوبی در این کتاب ترسیم شده است. اما نویسنده پرچانگی کرده و ترجمه تعریفی نیست.
به سرزمینِ افتخار و بندگی سرزمینِ امپراتوریهای یک روزه و اندیشههای جاودانی به ملتی که زمان را به مبارزه میطلبد ... ——————————— من از مذهب بت نمیسازم و هیچ عملِ بدی را که در لوای نامِ مقدسِ او انجام بگیرد، نمیبخشم ... هیچ اشتیاق ندارم که کسی را به دینِ خود بیاورم مگر آن که بتوانم از عقلش مدد بگیرم ... ——————————— آن جا که امر منحصراً بر انتخابِ ترس و زورگویی دایر است، من زورگویی را توصیه میکنم ... من مشوقِ شهامت و شجاعتِ مسالمت آمیز، مردنِ بدون کشت هستم، لیکن آن که چنین شهامتی ندارد میخواهم مروجِ فنِ کشتن و کشته شدن گردد نه این که مفتضحانه از خطر بگریزد ... من هزار بار بیشتر راغبم تن به زورگویی بدهم ولی نسلی را از مردی و مردانگی نیندازم ... ——————————— از دیوانه نباید کینه به دل گرفت، باید وسایلِ بدی کردن را از دستِ او بیرون آورد. ——————————— جنسِ لطیف جنسِ ضعیف نیست؛ بلکه به خاطرِ نیروی فداکاری و رنج کشیدنِ بیسروصدا و تحملِ تحقیر و به سبب ایمان و هوشِ خود از جنسِ مرد شریفتر است. احساس و پیشبینیِ زن اغلب از ادعای بیشرمانهی مرد در داشتنِ دانش و فضیلتِ برتر سبق برده است ... ——————————— خوشا به حالِ مردی که به تنهایی ملتی محسوب شود، ملتِ خودش، که به گور رفته بود ولی اینک در وجودِ او احیا میشود!
مطالعه این کتاب عظمت و انسانیت گاندی رو نشون میده ، همونطور که در طول کتاب هم اشاره میشه فارغ از هر مذهب و مسلکی ما باید انسان باشیم. گاندی نماد جنبه انسانی سیاست و رهبری سیاسی و روحانیی است که در این عصر کمتر اثری از آن می بینیم چندین بار در طول کتاب که گزارش تعرض های نیروهای انگلیسی به آزادیخواهان هند رو می خوندم و هر بار که گاندی دستور به خویشتنداری و عدم به مقابله به مثل می داد ، اعصابم بهم می ریخت ( منی که فقط خواننده روایت بودم و نه حتی ناظر یا قربانی ، صبرم لبریز می شد ) اما امثال گاندی و مارتین لوتر کینگ ها بودند که با ایمان به آرمان هایشان این جهان را اگر شده اندکی بهتر کردند ، به عبارتی شمعی شدند در ظلمت ها.
پ.ن: بسیاری رهبران بودند که می توانستند رهایی بخش و گاندی قوم خویش لقب بگیرند اما ملت هاشان را به بندهایی بس عظیم تر از اسلافشان گرفتار کردند. گویی به ازای هر ماندلا و گاندی ، ده ها موگابه و قذافی بر مردمان ظاهر می شوند
من دوست دارم خودم و همه کسانی که کتابی را می خوانند اعلام کنند. تا کتاب خوانی در پناه فضای مجازی غریب نماند. کتاب مهاتما گاندی نوشته رومن رولا با ترجمه ی محمد قاضی را خواندم.از گاندی به صورت کلی اسم ونام و یاد شنیده بودم. در این کتاب آمده بود که ابتدا برای مبارزه با استعمار انگلیس به آفریقای جنوبی رفته و بعد در هند نهضت مبارزه منفی ومدنی را به راه انداخته و به شدت ازخشونت پرهیز می کرده است و آسیب هایی هم که دیده از افراط گرایان و خشونت خواهان بود. زندگی پر فراز ونشیبی است. به وحدت جامعه متکثر هند اهمیت میداد وهمواره بر مسالمت آمیز بودن مبارزاتش تاکید داشت. این پرهیز از خشونت رمز ماندگاری نام او شده است. انتشارات روزبهان آن را منتشر کرده است.
Although the book is a biography I learned a lot of historical facts about the Indian culture and history. Taking in consideration the fact that India is the largest democracy of the world with a population of over 1,3 billion this easy read will give some good insights about them. It talks a lot about the British colonization and how they got their independence while trying to keep the violence at minimum under the leadership of Mahatma.
گاندی در برابر هندیانی که او را یکی از تجلیات ویشنو(یک از خدایان سگانه اصلی هندوها) شمردند و در پی بت سازی معمول مرمان کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته با قاطعیت و صلابت یک رهبر بی همتا و طمانینه یک حکیم فرزانه،چنین تاریخ ساز پاسخ می دهد:
در زندگی کنونی بر کلمه مقدس باید خط بطلان کشیده شود...من نیز مانند هر فرد خوب هندو دعا و نماز می خوانم معتقدم که ما همه می توانیم پیغمبران خدا باشیم،لیکن من هیچگونه رسالت خاصی از جانب خدا ندارم.ایمان راسخ من این است که به هر موجود بشری وحی و الهام میشود ولی ما گوشهای خود را میگیریم تا صدای آهسته درون را نشنویم.من ادعا می کنم که به جز یک کارگر حقیر،یک خدمتگزار ناچیز هند و بشریت نیستم. من هیچ میل ندارم که واضع آیین و طریقه ای جدید باشم.من در واقع بسیار جاه طلبم،من حقایق جدیدی عرضه نمی کنم،بلکه می کوشم حقیقت را به صورتی که میشناسم نشان دهم و پیروی کنم.
من نوری تازه بر هزاران واقعیت کهن می تابانم. و باز بسیار شنیدنی است دیدگاه او درباره وطن،این کلام او عشقو وحدت این مرد را می رساند بر تمام بشریت و هستی(به یاد ترجه شاملو از شعر مارگارت بیکل می افتم"وطن انسان بر هیچ نقشه ای، جای ندارد، وطن هرکس در قلب کسانی است که دوستش می دارند!"
در من مفهوم وطن پرستی با فکر بشریت مخلوط میشود.من وطن پرستم برای اینکه انسان و انسان دوست هستم.من انحصار طلب نیستم.من به خاطر خدمت به هند،به انگلستان یا به آلمان بدی نمی کنم.امپریالیسم در زندگی من محلی ندارد.یک فرد وطن پرست هر قدر احساس انسان دوستیش ضعیفتر باشد،وطن پرستیش کمتر است.
ترجمه ي محمد قاضي از اين كتاب رو خوندم كه ترجمه ي زياد جالبي نبود. اوايل كه راجع به زندگي گاندي در كودكي و جواني و سفرهاش توضيح داده شده بود را خيلي دوست داشتم. با شروع خواندن، توقع يك كتاب مستند رو داشتم اما خيلي از جاهاي كتاب نظر رولان درباره هند و شخص گاندي نوشته شده بود و براي مني كه هدفم آشنايي با شخصيت گاندي و اتفاق هايي كه بر سر مردم هند آمده بود، شايد انتخاب هاي بهتري براي خواندن موجود بود. خيلي از جاهاي كتاب حس ميكردم قواعد و اصولي كه در ذهن گاندي است به اصولگرايان كشور خودم نزديك هست و شايد الگوي ناخداگاه اون ها باشه. در اين كتاب خيلي به زندگي شخصي گاندي پرداخته نشده بود و جسته گريخته وضعيت هند و مردمان اين سرزمين رو توصيف ميكرد. با خواندن اين كتاب بيش از جذب شدن به شخصيت گاندي، شخصيت تاگور برام جذاب بود.
آیا مهاتما گاندئ احتیاج به معرفی دارد ؟ و آیا کسی نام فرماندار انگلیسی هندوستان را به یاد میاورد ؟ همین بس که مهاتما گاندئ گفته است : ابتدا نادیده ات میانگارند ؛ بعد مسخره ات میکنند و سپس با تو مبارزه میکنند ؛ اما در نهایت پیروزی با توست.
«وقتی ناامید میشوم بخاطر میآورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بودهاست حکمرانان و قاتلان در برههای شکست ناپذیر جلوه میکنند ولی درنهایت همه آنها سقوط کردهاند - همیشه به این واقعیت فکر کنید.» .
. «چه فرقی میکند که مرگ وبی خانمانی وبی سرپرستی ریشه در حکومتهای استبدادی داشته باشد یا با نام مقدس آزادی و دموکراسی ایجاد گردد؟» . «ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر چشم دنیا را کور میسازد.» . «من بنا به دلایل زیادی آماده مردن شدهام و نه برای کشتن.»
In the form of biography this is a "mantra" for worshiping Gandhi. Writing Sri ramaksishna's biography is not the same type of task as wiring Gandhi's biography as the later claims for political understanding. Thus at the end I don't get anything extra from this book on Gandhi. Yes I liked his Jean Christopher best.
"Mărturisirea greşelilor este ca măturatul unei case... Mă simt mai puternic pentru că am dat seamă de greşelile mele, iar cauza pentru care lupt trebuie să câştige, chiar dacă acum pare că dăm înapoi." "Trebuie să convingem fluturele că libertatea cerului valorează mai mult decât adăpostul coconului..."
سرگذشت مهاتما گاندی،رهبر مبارزات هندوستان، توسط رومن رولان فیلسوف فرانسوی معاصر گاندی در این کتاب روایت می شود.به نظرم بیش از آنکه قلم نویسنده جالب باشد،شخصیت گاندی مسحور کننده و بسیار جذاب است.گاندی نماد عملی و غیر قابل باور گریز از خشونت و انسان دوستی است.گو اینکه وحدت هندو و مسلمان را محقق می کند،طبقه مطرود(نجس) را به جامعه باز می گرداند و به خاطر نفی خشونت در مقابل هم جبهه ای های خود می ایستد.....
تا نیمه کتاب چهره ای که از گاندی میدیدم چهره ای منفعل و بسیار نرمش پذیر بود و خب این تا حدودی با روحیه انقلابی ایرانی اسلامی ما مطابقت نداره و درک گاندی رو کمی سخت میکنه. با این حال هرچه که بود گاندی نهضت بزرگی رو در هند تونست پایه گذاری کنه و خب نتیجه هم گرفت. بخش های انتهایی کتاب به این صورته که هر بار چند وقت بعد از چاپ نویسنده بخشی بهش اضافه میکنه که مربوط به واقع پس از انتشار کتابه.
O biografie impresionantă a celui care a adus independența Indiei prin nonviolență de sub stăpânirea Imperiului Britanic. Faptul că peste câteva decenii mai târziu, Londra are un primar indian este iarăși o paradigmă a istoriei. Poate că adevăratele revoluții se fac prin pace și perseverență, nu prin războaie și sânge.
I do believe in Romain Rolland being deeply inspired by Ghandi, but this was a very poor attempt of a biography. One gets some main points on Ghandi’s life, but neither the structure, nor the flow are attractive, despite the attractiveness of Ghandi’s character.
Cartea lui Rolland este o apărare înflăcărată a personalității și concepției lui Gandhi într-o vreme când sistematica propagandă britanică încerca să le ridiculizeze.
„Pentru jainiști, iubirea (și nu inteligența) reprezintă calea care duce spre inima lui Dumnezeu.”
Mahatma Gandhi- o viață legendară-Romain Rolland #192pagini
Autorul, un iubitor și critic al artei, a primit în 1915 Premiul Nobel pentru literatură.
Atenția către India a început cu admirația acestuia față de poetul Tagore, fiind impresioant de speranța pentru umanitate a lui Gandhi. Ciudată situație, spun acest lucru deoarece Tagore îi critica mișcarea de necooperare a lui Gandhi, dorinta acestuia de a se rupe de occident, spre deosebire de Tagore care își dorea o colaborare cu aceasta.
Rolland scrie despre viața acestuia când se afla de 2 ani încarcerat, în 1924, întâlnindu-se ulterior în anul 1931 si petrecând 5 zile împreună în Elveția.
Înainte de a milita pentru drepturile hindusilor în India, a miliatat 23 de ani în Africa de Sud. Mahatma" marele suflet" a miliatat pentru paria, pentru respectarea femeilor.
În martie 1922, Ghandi a fost condamnat la 6 ani de închisoare sub acuzația de subversiune, dar este eliberat deoarece face operație de apendicită.
Gandhi duce o "lupta" non-violenta, în care solicita Regatului Unit să ofere protectorat Indiei sau independentă acesteia, independentă obținută la data de 26 ianuarie 1930. Nu trebuie să omitem modul cum a gândit aceasta revolta sociala, prin care indienii au reușit pe cale pașnică să demonstreze importanță lor. 80% din populatie erau agricultori.
A mărșăluit peste 400 km, "taxa pe sare", unde mai mult de 60.000 de oameni au fost închiși și wliberati în urma Pactului Gandhi-Yurin
Dacă în 1934 a scăpat de 3 tentative de asasinat, în 1948 a fost împușcat la vârsta de 78 ani, la funeraliile lui participând peste 2 milioane de oameni fiind construit un templu în cinstea lui în New Delhi, iar cenușă lui fiind împrăștiata în mai multe fluvii ca : Volga ,Tamisa .