شیوهی داستاننویسی محمدعلی جمالزاده میتونه به عنوان استاندارد داستاننویسی قرار بگیره؛ با همهی ایجاز و طنز و پنهانبودن مفاهیم عمیق در یک ماجرای بسیار ساده و دلنشین.
اینکه آخرش مثل انشا های دبستانی نتیجه گیری کرده بود چندان حرکت جالبی نبود احترام به شعور مخاطب و سپردن درس و پیام گرفتن از نوشته به او کمترین کاریست که یک نویسنده میتواند انجام دهد
نتیجه ای که از این قصه می توان به دست آورد این است که چه بسا یک اشتباه مختصر(خوانش اشتباه عمل -> قَبَل -> قُبُل)، دردسرهای عظیم و عجیب ایجاد می نماید و پشه ای را به صورت فیلی در می آورد و دنیا را به هم می زند (سمبل دُهُل) و بندگان خدا را به جان یکدیگر می اندازد !