Jump to ratings and reviews
Rate this book

خداحافظ سالار

Rate this book
خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر پاسدار شهید حسین همدانی

448 pages

12 people are currently reading
104 people want to read

About the author

حمید حسام

14 books23 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
105 (53%)
4 stars
55 (28%)
3 stars
29 (14%)
2 stars
3 (1%)
1 star
3 (1%)
Displaying 1 - 30 of 51 reviews
Profile Image for Sara MostaghaC.
191 reviews80 followers
May 27, 2018
چه می شود که آدم این قدر آخر داستان زندگی یک شهید، غافل گیر و ناراحت می شود؟
Profile Image for جَنّات.
107 reviews7 followers
August 4, 2018
خداحافظ سالار کتابی است از خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی....

داشتم فکر می کردم کتابی که در دست دارم حاصل حداقل ۵۰ یا ۶۰ سال زندگیست...این برایم جالب بود که ۶۰ سال زندگی یک آدم را در دستانم داشتم...اما بعد یادم افتاد که این فقط خلاصه ایست از زندگی او...زندگی اش بسیار پرفراز و نشیب تر از آن بوده که بتوان نوشت....


راوی این زندگینامه نمونه ایست از یک زن فداکار که برای آرامش خانه و خانواده اش همه ی دل مشغولی ها و عشق و علاقه ی به همسرش را در خود پنهان داشته تا در هنگام ماموریت های پدر، فرزندان بهانه ی پدر را نگیرند....و همچنین نشان دهنده ی مردی است که پر است ازعشق...
عشق به خدا...به خانواده...به شهادت...به خدمت...و به رفقایی که در جنگ ۸ ساله از آنها جدا افتاده بود...


برش قسمتی از کتاب:
بساط گردو شکستن را پهن کرد و مشغول شد. با تعجب پرسیدم چکار می کنی؟ مگه فردا صبح زود نمیخوای بری دیدار آقا؟
با خوشرویی جواب داد: سارا خانم(دخترش) صبحونه گردو با پنیر دوست داره، میخوام برای این چند روزی که نیستم براش گردو بشکنم.
سارا خوابیده بود وگرنه با دیدن این صحنه، مثل من، آشوبی به جانش می افتاد که خواب را از چشمانش می‌گرفت....
Profile Image for R_Kaveh.
83 reviews28 followers
May 23, 2019
شهید حسین همدانی، مردی که الان بیشتر از قبل بعید می‌دانم حالا حالا جای خالیش در جبهه‌ی مقاومت پر شود...
Profile Image for طـيـبـه فاضلی نیا.
27 reviews6 followers
November 28, 2020
دلتنگ شهدا بودم
در اين شرايط قرنطينه كه حتى نميشه تا مزار شهداى شهرمونم سر بزنيم بلكه دلمون آروم بگيره شروع كردم خوندن اين كتاب
مثل تمام زندگينامه‌های شهدا واسم جذاب بود
قطعاً نویسنده ای چون حمید حسام بد نمی نویسد، مضاف بر اینکه زندگی و منش شهید بزرگوار به اندازه‌ی کافی جاذبه دارد
شهید حسین همدانی بزرگ بود و لایق شهادت و مرگ او اگر به جز شهادت رقم میخورد از عدالت به دور بود...
باز هم حسرتی سنگین بر دلم نشست
شهدا چقدر زیبا زندگی کردند و چقدر زیبا از دنیا رفتن... ایکاش با نگاه شهدا به زندگی هایمان ما نیز اندکی شبیهشان میشدیم


درود و رضوان خداوند بر روح شهید بزرگوار حاج حسین همدانی
Profile Image for Hana.
60 reviews12 followers
June 21, 2023
چند وقتی بود خیال می کردم کتاب خاطرات شهدا تکراریه و من دیگه نیازی به خوندن شون ندارم.
چه خیال خامی...!
حالا بعد از گوش دادن این کتاب، سرااااسرِ وجودم، احساس نیاز به زندگی در تک تک لحظات با شهدا شده و هر روز دارم بیشتر شیفته و شیدای اون مرام و مسلک میشم.
حالا می فهمم چرا حضرت آقا این قدر کتاب های شهدا رو مطالعه می کنن و خسته نمیشن. چون دارن با شهدا زندگی میکنن و بین خاطرات شون نفس میکشن.
همه اش با خودم میگم یعنی میشه ما هم مثل اون ها بشیم؟!
و اخلاق مون بوی شهدا رو بده؟!
و انتهای مسیر سرنوشت مون مثل اون ها عاقبت بخیری و شهادت باشه؟!
مثل اون ها، خدا عاشق مون بشه و خودش خریدار و خون بها مون بشه؟!
شاید بشه...
فقط اگر خودشون دست مون رو بگیرن...
____________________________
با کتاب های صوتی ارتباط بیشتری برقرار می کنم. اصلا وقتی تموم میشن دلم برای شخصیت هاش تنگ میشه، انگار که چندین ساله دارم باهاشون زندگی میکنم.
ولی این یکی فرق داشت.
شخصیت ها واقعی بودن و خب معلومه که شهدا با شخصیت های خیالی یا حتی واقعیِ دیگه فرق دارن:)
نمی دونم چه چیزی از این شهید این قدر من رو جذب خودش کرد.
شاید اخلاص و گمنامی ایشان...
و در حال خواندن کتاب و بعد از خواندن این کتاب، هر لحظه بیشتر و بیشتر این جملهٔ حاج قاسم تو گوشم می پیچه که:
«باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آنکس که باید ببیند، می بیند...!»
_____________________________
دلم حال روضه داره
و گریه....

من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد...
Profile Image for Mohammad Sadegh Alizadeh.
148 reviews76 followers
April 14, 2019
از #حمید_حسام پیش از این #آب_هرگز_نمی_میرد را خوانده بودم. روایت حسام در آنجا، منسجم است؛ دست مخاطب را گرفته و صاف میبرد در دل حادثه. چه اهمیتی دارد؟ در روایت وقتی مخاطب، فاصله ای با واقعیت احساس نکند یعنی خاطره نگار، کار خودش را درست انجام داده. این را از آن جهت گفتم که بگویم نقدی که در ادامه بر #کتاب #خداحافظ_سالار وارد خواهد آمد به معنای نفی تواناییهای حسام نیست. «خداحافظ سالار» قرار بوده روایت زندگی یک زن که زندگی اش هم خیلی بالا و پایین داشته. #کتاب اما این خصوصیت را ندارد. ظریف نیست. حکم یک بنای در حال ساخت را دارد که به مرحله سِفت کاری رسیده و رها شده. ظرافت ندارد.
همین موضوع هم تو را مشکوک میکند که احتمالا مواد و متریال از پیش آماده ای وجود داشته و حالا خاطره نگار آمده و بدون آنکه دستی به سر و روی متریال بکشد و روایت خام آنها را منسجم و روان کند، صرفا خط اول و آخر تدقیق شده و نخ تسبیح آن طراحی و کتاب روانه چاپ شده. برای همین هم روان و یکدست و منسجم نیست. مثلا تاریخ تویش گم است. یکباره از ابتدا و اواسط #جنگ پرتاب میشوی به سالهای آخر. باگ دارد. خاطره نگار لاجرم باید اینها را رفع میکرده که ظاهرا نکرده یا تلاشش ناکام بوده. منهای اینها، شروع کتاب هم بیش از آنکه دست مخاطب را گرفته و به تماشا ببرد، بالای منبر رفته و انگار که قصد شیرفهم کردن و اقناع مخاطب را داشته.
این بخش را وقتی میخوانی، حس میکنی وارد یک دوره فشرده رفع شبهات شده ای که قرار است به شبهه حضور نظامی ایران در سوریه پاسخ بگوید. «خداحافظ سالار» ایراد عمده دیگری هم دارد و آن عنوانی است که برایش انتخاب شده. البته این عبارت، فلسفه و معنایی دارد که درون کتاب توضیح داده شده و مخاطب هم آن را درک میکند اما این درک در بطن و کانتکست متن کتاب قرار دارد. حالا وقتی که نفس این عبارت را از کانتکست اصلی آن بیرون میکشی، عقبه معنایی را از عبارت گرفته و آن را سترون کرده ای و طبعا مخاطب برای فهم عبارت، آن را به کانتکست معنایی فرهنگ عامه برده و معنادار میکندش که از قضا معنای شایسته ای نخواهد داشت آن هم برای کتابی که قرار بوده خاطرات زندگی یک زن باشد.
با همه اینها خواندن کتاب، به خصوص بخش اولش که اتفاقات بالای منبر هم رفته اما توصیف دقیقتری از بحران #سوریه دارد و اگر فارغ از کیفیت کتاب، نقب زدن به اصل واقعیت برایتان اهمیت دارد، توصیه می شود.
Profile Image for Ayda.
58 reviews1 follower
July 12, 2024
کتاب خوبیه مجاهدت کسی که ۴۰ سال تلاش کرد تا به خواسته‌ش رسید.
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
Profile Image for MT.
13 reviews
Read
June 14, 2020
راستش از حمید حسام انتظار بیشتری داشتم.

کتاب در فصل‌های ابتدایی جزئیات دقیق زیادی داره. ضمن اینکه کمی هم به دنبال پاسخ‌گویی به برخی سوالات در مورد سوریه و چرایی حضور ایران در اونجاست که به نظرم یا باید کامل‌تر بیان میشد تا حق مطلب ادا شه یا کلا بحثی ازش نمیشد. ترجیحا دومی.
خداحافظ سالار در فصل‌های بعدی سرعت زیادی می‌گیره. من نه با تسریع روایت که با عدم انسجام کتاب مشکل داشتم.

این کتاب رو صرفا یک «خاطره‌نگاری شفاهی» می‌بینم که برای پرداخت روایت اون چندان تلاشی نشده و گویی که صرفا مصاحبه‌هایی انجام شده و پیاده شده.
Profile Image for Zeinab.
138 reviews7 followers
November 14, 2019
کتاب «پیغام ماهی‌‌ها» روایت خود شهید همدانی است و این کتاب روایت همسر ایشان. وقتی «پیغام ماهی‌ها» را می‌خواندم توجهم به این نکته جلب شد که شهید همدانی هنگام نقل خاطراتشان، در کنار لحن طنزگونه‌شان، کمترین اشاره را به خودشان داشتند و بیشتر به تعریف هم‌سنگرها و هم‌رزم‌هایشان پرداخته‌ بودند. تواضع ایشان در روایت‌هایشان کاملاً آشکار بود. اما با این کتاب، یعنی «خداحافظ سالار»، ایشان را بهتر شناختم، آن هم از زبان شریک زندگی‌شان.
جدا از ضعف‌هایی که خود کتاب داشت، واقعاً مجذوب شخصیت این شهید بزرگوار و همین‌طور صبوری همسرشان شدم. هرچقدر خودم را جای همسرشان می‌گذاشتم می‌دیدم که چقدر ایشان بزرگوار و صبور بودند و کارشان کم از جهاد در جبهه جنگ نداشت.

واقعاً ما کجا و شهیدان کجا.

اما از نقاط ضعف کتاب اینکه نقل خاطرات دارای پیوستگی نبود. مثلاً شرح یک ماجرا شروع می‌شود و وقتی شما تازه درگیر آن ماجرا شده‌اید، ناگهان نقل آن تمام می‌شود و سراغ ماجرای بعدی می‌رود. در اکثر موارد تاریخ یا حداقل سال وقوع رویدادها ذکر نشده که به نظرم نقطه‌ضعف بزرگی است.

شروع کتاب حداقل برای من چندان جذاب نبود و حتی می‌خواستم کنار بگذارمش، اما در ادامه خی��ی بهتر شد، به خصوص پایان کتاب که دوست نداشتم انقدر زود تمام شود. کاش کمی از نحوه شهادت ایشان گفته می‌شد. نمی‌دانم چرا نه در این کتاب و نه در «پیغام ماهی‌ها» چیزی در این زمینه گفته نشده است.
Profile Image for Hamed.
22 reviews4 followers
May 9, 2018
روایت چهل سال زندگی مجاهدانه ی شهید همدانی
کتاب خیلی هیجان انگیز و پر کشش شروع میشه ولی بعد از خروج از فضای سوریه کمی افت می کنه.
کتاب شامل مطالبی از ماموریتهای برون مرزی شهید همدانی (مثل سفر ایشان به کنگو برای تشکیل بسیج مردمی!) نیز هست که از قسمتهای خواندنیه کتاب محسوب میشه
3 reviews1 follower
May 29, 2019
عالی و زیبا!
کتاب انگیزشی بنظرم😅
واقعا عالی بود...
از دست ندهید...
Profile Image for سیّـد.
24 reviews4 followers
October 28, 2019
تموم شد..
و من خودم رو در غم از دست دادن "بابا حسین" با زهرا و سارا شریک میدونم..
چیزی که همچنان برام مجهول موند (شاید هم من کتاب رو درست نخوندم) علت تغییر فامیلی شهید همدانی بود.
Profile Image for Navid Ebrahimi Mood.
56 reviews16 followers
February 18, 2021
یکی از کتاب هایی که واقعا پیشنهاد میکنم
به شدت دوسش داشتم
Profile Image for mohammadhossien.
6 reviews
December 20, 2018
بالاخره تمومش کردم
با این قلم شیوا و روان و با این داستان فوق العاده ، خودم رو جزوی از خانواده سردار شهید ، سرداری که پر بود از کار و تلاش و کوشش بی وقفه و جهاد بود ، سرداری که خالی بود از مادّی گرایی
این کتاب رو همیشه یادم می مونه و هیچ وقتی از وقتی که برای خوندن این کتاب خوب گذاشتم پشیمون نمیشم
کسی که 40 سال برای این مملکت جنگید ، و در سالگرد 40 سالگی اش با شهادتش بازنشسته شد.
Profile Image for Fatemeh  khadempir.
9 reviews5 followers
January 9, 2023
احساس می‌کنم در پس سطر به سطر کتاب حرف نگفته باقی مونده... حرف‌هایی که در یک کتاب نمی‌گنجه... احساس‌هایی که در قالب کلمات نوشته نمی‌شه...
Profile Image for Zahra.
55 reviews4 followers
August 14, 2020
کتاب «خداحافظ سالار»، خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی، قافله سالار مدافعان حرم است، که به زندگی و فراز و نشیب های این شیرزن بزرگ پرداخته که از کودکی آغاز و نهایتا به شهادت سردار همدانی در سال ١٣٩٤ ختم می شود.
شروع کتاب از سال ۹۰ و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت آغاز می شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه۴۰ ادامه می یابد.
این کتاب حاصل ۴۴ ساعت مصاحبه با همسر شهید است که نوع روایت داستانی هیچ دخل تصرفی را در آن وارد ننموده است.

سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبههٔ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بوده است. دست آخر نیز در حین انجام ماموریت مستشاری در سوریه به شهادت، آرزوی دیرینه اش رسید.

متن کتاب روان و گیراست و شرح خاطرات همسر شهید از زمان کودکی ایشان، بیان خلق و خوی شهید از زمان کودکی تا ازدواج و پس از آن، شرح سختی ها و مشکلات زندگی در شرایطی که کشور همواره با بحران روبرو بوده و شهید همدانی همواره در خط اول جبهه مبارزه بوده است، خواننده را ترغیب میکند که کتاب را زمین نگذاشته و تا انتها مشتاقانه به مطالعه آن بپردازد.
نقطه ضعف کتاب عدم پرداختن به ذکر تاریخ های اتفاقات مهم است که گاهی ذهن را درگیر میکند.
Profile Image for Zeysa.
15 reviews4 followers
July 30, 2018
خاطرات همسر شهيد حسين همداني، با وجود قلم قوي حميد حسام باز هم اواسط كتاب خسته كننده شده بود كشش نداشت... شايد اگر راوى كسى ديگر بود به مراتب داستان اين شهيد بزرگوار دلچسب تر ميشد ... كتاب دختر شينا هم از خاطرات همسر شهيد بود ولي انگار ارتباط روحي قوي تري با خواننده برقرار ميكرد ...
49 reviews3 followers
December 4, 2019
خداحافظ سالار خلاصه ای از یک زندگی ۶۰ ساله است .
خاطرات سرکارخانم پروانه چراغ نوروزی و همسر ایشون پاسدار شهید حسین همدانی .


هم طراحی جلد کتاب جذاب بود و هم متن نوشته .
نویسنده به خوبی روایتگر سال ها مجاهدت و همچنین زندگی شخصی این شهید بود .


کتاب توصیه میشه به همه و همه .
Profile Image for Mohamadjavad Taghipour.
97 reviews4 followers
November 1, 2022
روایت از زندگی سردار شهید همدانی است از نگاه همسرش، به طبع این نوع روایت به دور از نقشه‌ها و صحنه‌های سخت و جنگی معمول در خاطرات شهدا، سعی شده است با نگاهی به زندگی شهید از ابتدا تا انتها بیشتر با افکار، عقاید و روحیات و سبک زندگی شهید آشنا شویم.
55 reviews5 followers
November 2, 2018
کتاب اتفاقی به دستم رسید. مدتها بود توی این سبک کتاب نخونده بودم و خوندن این کتاب از این لحاظ که حاج حسین همدانی همین سه سال پیش شهید شدن و بخش اصلی روایت تو زمان زندگی خود من اتفاق می‌افتاد جالب‌تر هم بود.
اوایل و اواخر کتاب کشش بیشتری داشت و سریع‌تر پیش می‌رفتم نسبت به وسطاش.

یکی دو جا تناقض‌های کوچیکی در روایت خاطرات به چشمم خورد که به نظرم عجیب اومد چرا نویسنده/ویراستار متوجهشون نشده. البته هیچ‌کدوم اونقدر مهم نبودن که بخوان داستانو تحت تاثیر قرار بدن.
ضمن اینکه برای کتابی که حداقل به چاپ چهلم رسیده، قشنگ نیست که این میزان غلط‌های املایی و نگارشی داشته باشه :) (متاسفانه تازگی این قضیه تو کتاب‌ها داره زیاد میشه)
این دو نکته‌ی آخر رو از این جهت گفتم چون برام مهمه کتابی که مخاطبش زیاده به بهترین شکل ممکن به دست خواننده برسه.
Profile Image for Amir mohammad.
32 reviews2 followers
April 10, 2020
بخش پایانی کتاب بسیار جذاب بود.
روایت وداع شهید با خانواده.
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
Profile Image for MohammadHossein.
40 reviews5 followers
June 27, 2021
کتابی بسیار زیبا باقلمی روان،درود بر روح پر فتوح سردار اسلام شهید همدانی
Profile Image for MohammadHossein Khoshmehr.
45 reviews3 followers
April 8, 2023
روایت کتاب از زمستان سال ۹۰ شروع می‌شه. همسر و دو دختر شهید همدانی قراره برن سوریه دیدن پدر. صبح تو تهرانن. یه روز معمولی مثل روزهای دیگه. و عصر تو دمشق؛ صدای تیر و انفجار و ویرانی‌های جنگ. روایت از زبون همسر شیهده. کاری به بیان دلتنگی و روحیهٔ این زن و دختراش تو اون وضعیت ندارم. شهید زن و بچه‌هاش رو می‌رسونه به یه خونه و خودش میره دنبال کارش. همون شب کار به جایی می‌کشه که محل اسکان اینا محاصره میشه و درگیری به قدری نزدیکه که حتی گلوله وارد خونه میشه! همهٔ این اتفاقا تو چند صفحهٔ اول می‌افته. من تا همین جا خونده بودم؛ در حالی که تو یه روز معمولی تو تهران کتاب رو دستم گرفته بودم، بدنم یخ کرده بود. اصلا باورم نمی‌شد این تغییر سریع وضعیت رو. حتی از دست شهید عصبانی بودم که برداشته زن و بچه‌هاش رو برده وسط منطقه جنگی. که چی آخه؟ چه فایده‌ای تو این کار بوده؟ اونم جنگی که توش ممکنه بلاهایی بدتر از مرگ سر زن و بچه بیاد...
خوندن رو متوقف کردم و به فکر فرو رفتم. دیدم من به شدت از جنگ می‌ترسم. و لحن کتاب خیلی عادی برخورد کرده بود با این موضوع. همون طوری که راحت از غذا پختن و زیارت کردن تعریف می‌کرد، از درگیری مسلحانه هم تعریف می‌کرد. من با خوندن این روایت بیشتر از اون زنی که اون جا وسط درگیری بود ترسیده بودم. چرا؟ چرا اسم جنگ این قدر ترسناک شده برای من؟ چرا ترس از جنگ برام فلج‌کننده‌تر از خود جنگه برای بعضیای دیگه؟
اونی که فکر می‌کنه راهش درسته، امنیت و جنگ براش فرقی نمی‌کنه. تو هر وضعیتی دنبال اینه که ببینه وظیفه‌ش چیه و امتحانش چیه. اما این راحت‌طلبی کلا نگاه من رو به زندگی تغییر داده. این کتاب تلنگر کوچیکی بود. که ببینم واقعا چرا این همه از جنگ می‌ترسم؟
یکم بیشتر.

پ.ن.: قطعا من طرفدار جنگ نیستم. اما با ترس از جنگ هم موافق نیستم.
24 reviews4 followers
July 30, 2018
خواندن این کتاب مصادف شد با اولین روزهای مادری ام. روزهایی ک برای هر کسی سختی هایی دارد و شیرینی هایی.. این تجربه همزمان با خواندن مجاهدت های چهل ساله شهید و همسرش، مرا به شگفتی و احترام زاید الوصفی میکشاند.. از همسر بزرگوار شهید ممنونم ک لذت آشنایی با دنیای خود و همسرش رو به من چشاند..
Profile Image for Mohammad Hoosein.
21 reviews11 followers
January 9, 2019
خاطرات شهید همدانی از زبان همسر
همانطور که خود در زندگی به دنبال اسم نبودند همسر هم در این کتاب نقش خود را کمرنگ کرده است در حالی که خیلی از سختی ها را ایشان تحمل میکنند
نوع زندگی ، حرکت مدام به سوی تعالی

هنوز بعد از چند روز نگاهم به آن عکسی مانده که هر دو دست در دست هم با لبخند بالا می روند
Profile Image for میم . سخنگو.
10 reviews10 followers
October 24, 2020
از کتاب:

رو کرد به دخترم زهرا گفت:
وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد ،
از خانم فاطمه زهرا( س) کمک بخواید.
گره های کوچیک رو هم از شهدا بخواید براتون باز کنن...

#کتاب_خداحافظ_سالار
#شهیدحسین_همدانی
#پروانه_چراغ_نوروزی
13 reviews
Read
June 13, 2019
۵۰ سال مجاهدت شهید همدانی به روایت همسر. قلم خوب و روون و داستان جذاب
Profile Image for Ghasem Safaeinejad.
194 reviews23 followers
December 23, 2019
یه کتاب معمولی از حمید حسام. به نظر میرسه کتاب شخصیت بزرگی مانند شهید همدانی میتونست بهتر از اینا نوشته بشه.
Displaying 1 - 30 of 51 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.