در جستوجوی طبیعت مقدمهای خواندنی و قابل فهم برای آشنایی با یکی از با استعدادترین دانشمندان جهان است. ادوارد ویلسون، شاید بیش از هر دانشمند دیگری در قرن ما، جانوران را در زیستگاه طبیعیشان زیر نظر گرفته و قوانین حاکم بر رفتار، سازمان اجتماعی، و روابطشان را با محیط دریافته است. اما او نه فقط در پی آنچه این یافتهها دربارۀ خودِ این جانوران به ما میگویند، بلکه در پی چیزی است که میتوانند دربارۀ طبیعت انسان و رفتارِ گونۀ ما به ما بگویند. او نتایج جذاب و گاه شگفتانگیز بررسیهایش را به واسطۀ کتابهایی فوقالعاده همچون تنوع حیات، طبیعت انسان و زیستشناسی اجتماعی ، با خوانندۀ عام در میان گذاشته است. نثر جذاب و دقیق او دربارۀ موضوعات پیچیده دو جایزۀ پولیتزر برایش به ارمغان آورده و ستایش دانشمندان و خوانندگان سرتاسر جهان را برانگیخته است.
ادوارد ویلسون، زیستشناس و طبیعیدان ۸۸ساله امریکایی، یکی از بزرگترین نظریهپردازان تکامل در جهان است و نویسندۀ بیش از ۳۰ کتاب دربارۀ مورچهها، بومشناسی و حفاظت، زیستشناسی اجتماعی، تنوع زیستی و تکامل است. او استاد بازنشستۀ دانشگاه هاروارد و برندۀ جایزههای متعدد است. دوران کودکی ویلسون در جنوب امریکا و جمعآوری مارها و حشرات در جنگلها و مردابهای این منطقه تأثیری جادوانه بر کار و زندگیاش گذاشت.
در جستوجوی طبیعت ویلسون را در تهاجمی ـترین و خواندنیترین هیئتش به نمایش میگذارد؛ جشنوارهای از ایدهها درباره مورچهها، مارها، کوسهها و طبیعت انسان متعالی و وحشی، و نیاز عمیق ما به وحش. ناتالی انجییر، مجلۀ ساینس و نویسندۀ دلبری دیوها
ادوارد ویلسون یکی از جسورترین و تأثیرگذارترین زیستشناسان قرن بیستم است. خوشبختانه او اتفاقاً نویسندهای دلپذیر و زبردست هم هست. در جستوجوی طبیعت، لبریز از شگفتیهای حیات و ایدههای مهمی است که با ظرافت بیان شدهاند. این اثر بار دیگر نشان میدهد که چرا ما غیردانشمندها باید از داشتن صدای او ممنون باشیم. دیوید کوآمن، نویسندۀ آواز دودو و غول خدا
عجب ماجراهایی! ادوارد ویلسون داستانهای رنگارنگی دربارۀ مارها و کوسهها، مورچهها و کفتارها به هم میبافد تا از آنها اصول طبیعت را استخراج کند و به درکی از طبیعت انسان برسد. سپس با چشمی تیزبین و علمینگر، حس شگفتی شاعرانه، و با طنزی افسونگر، نگاهی به آیندۀ علوم تجربی و انسانی میاندازد. هرگاه چیزی از ویلسون میخوانم، احساس میکنم کسی رازهایش را با من در میان میگذارد. هلن فیشر، نویسندۀ آناتومی عشق و جنس اول
Edward Osborne Wilson, sometimes credited as E.O. Wilson, was an American biologist, researcher, theorist, and author. His biological specialty is myrmecology, a branch of entomology. A two-time winner of the Pulitzer Prize for General Non-Fiction, Wilson is known for his career as a scientist, his advocacy for environmentalism, and his secular-humanist ideas pertaining to religious and ethical matters. He was the Pellegrino University Research Professor in Entomology for the Department of Organismic and Evolutionary Biology at Harvard University and a Fellow of the Committee for Skeptical Inquiry. He is a Humanist Laureate of the International Academy of Humanism.
بازهم کتابی خوب از نشر نو و ترجمهای مقبول؛ در صورتی که به مباحث زیستشناسی علاقمند هستید سراغ این کتاب بروید. در ضمن ادوارد ویلسون حدوداً ۶ ماه پیش (۵ دی ۱۴۰۰) فوت کردهاست. ******************************************************************** بنابراین یکی از تفاوتهای اساسی میان جوامع انسانی و مورچهای آن است که انسانها مردان جوانشان را به جنگ میفرستند، اما مورچهها زنهای پیرشان را. تفاوت دیگر آن است که ما عمدتاً از طریق بینایی و شنوایی راهمان را پیدا و با همدیگر ارتباط برقرار میکنیم، اما مورچهها عمدتاً از طریق چشایی و بویایی این کار را انجام میدهند. صفحات ۸۱-۸۰ کتاب مورچهها از بسیاری جهات هوش و ابتکار ما را به چالش میکشند و توجه ما را به خود جلب میکنند. نظم اجتماعی آنها تقریباً از هر جهت متفاوت از ماست. آنها مدتها پیش از آنکه نخستین نخستی ها روی زمین راه بروند، چه رسد به نخستین انسانها، کنترل بخش بزرگی از محیط خشکی را به دست گرفتند. صفحات ۸۶-۸۷ کتاب تصور رایج اما اشتباهی است که مهرهداران همهکاره جهان هستند، پوشش گیاهی را تخریب میکنند، از میان جنگل راه باز میکنند و بیشتر انرژی را مصرف میکنند. در معدودی از اکوسیستمها همچون علفزارهای آفریقا با گلههای بزرگ پستانداران علفخوارشان ممکن است این حقیقت داشته باشد. در مورد گونه خودمان نیز در چند قرن گذشته قطعا حقیقت یافتهاست، چرا که انسان اکنون تا ۴۰ درصد از انرژی خورشید که توسط گیاهان ضبط میشود را به خود اختصاص میدهد. این شرایط همان چیزی است که ما را برای محیط زیست شکننده جهان بسیار خطرناک میسازد. اما در بیشتر بخشهای جهان این بیمهرگان هستند که همهکاره اند و نه مهرهداران غیر انسان. صفحه ۱۶۱ کتاب حقیقت این است که ما به بیمهرگان نیازمندیم اما آنها نیازی به ما ندارند. اگر انسان همین فردا از صحنه روزگار محو شود، جهان با کمترین تغییر به راه خود خواهد رفت. گایا، یعنی مجموعه حیات روی زمین، خود را ترمیم خواهد کرد و به شرایط محیطی شکوهمند ۱۰۰ هزار سال پیش باز خواهد گشت. اما اگر بیمهرگان ناپدید شوند، بعید است که گونهی انسان بتواند بیش از چند ماه دوام بیاورد. صفحه ۱۶۲ کتاب آیا بشر خودکش است؟ آیا گرایش به فتح محیط زیست و تکثیر خود چنان عمیق در ژنهای ما نهفته است که جلوی آن را نمیتوان گرفت؟ پاسخ کوتاه من-یا اگر ترجیح میدهید، عقیده من- این است که بشر خودکش نیست، دستکم نه به معنایی که اکنون بیان شد. ما بهاندازهی کافی باهوش هستیم و وقت کافی داریم که از یک فاجعهی محیطزیستی در ابعادی که تمدن ما را تهدید کند جلوگیری کنیم. صفحه ۲۰۵ کتاب
اگر اندازه سیستم گود ریدرز برای کتابی ده ستاره به نشانه کیفیت بینظیرش می گذاشت؛ من تمام ده ستاره را با کمال میلم به این کتاب میدادم،کتاب خوب ان است که ذهن ات را پر از سوال کند،قلبت را بلرزاند،و نگرش ات را در مورد زیست ات،انتخاب هایت و...دنیای ات، تغییر دهد،کمی عمیق تر،کمی ریشه ای تر مسائل زندگی ات را ببینی و لمس کنی...انچه که تجربه این کتاب را برای من، منحصر بفرد کرد تجربه دو ساله ام در مدرسه طبیعت به عنوان تسهیل گر بود.... تجربه ای فرای تمام واژگان زبان بشردر توصیف ان؛ اما انچه که لمس کردم انچه که حس کردم... در تمام خطوط این کتاب جریان داشت جناب فیض اللهی و نشر محترم نو،از صمیم قلبم سپاس گزار شما هستم برای ،انتشار این اثر ،کتاب با بررسی زندگی جانداران شروع میشود به تنوع گونه ها میرسد ؛جاندارانی چون مار و کوسه و مورچه را از بعد زیست شناسی بررسی می کند.....بعد به مبحث اخلاقی همیشگی نوع بشر،چالشی که در طول هزاره ها با ان روبرو بودیم،میپردازد!....چرا حیات دیگر جانداران به اندازه حیات من بشری که غالب شده ام براین سیاره ارجمند است؟... درست در میانه این بحث اخلاقی و جذاب سوسک کوچکی روی میز تحریرم راه رفت،به عادت همیشگی با یک دستمال کاغذی!سوسک را له کردم و بقایای جنازه اش را در دستمال ،در سطل زباله خشک خانه انداختم،چون اتاقم قلمرو من بوده و او متجاوز اما نه!!!....ناگهان شعر اخوان در ذهنم جوشید:و دیگر انکه از خواندن چه حاصل؟/گرت رفتن نیانجامد به منزل/حصول معرفت کامل نگردد گرت انسایت حاصل نگردد/ گرفتم هر چه در عالم کتاب است/ همه در هر زبان،هرفصل و باب است/ بخوانی و بخوانی و بدانی/بی اندروزی، بیاموزی، بدانی/ ز حرف انبار بالاتر صفت چیست؟ تو را گر بار رفتن معرفت نیست/.....دیدم مصداق همان خری باری کتابی چند شدم!مصداق همان حکایت.... سوسکی که من کشته ام از دوران دایناسور ها روی زمین می زیسته،به چه حقی حیات اش را از او گرفتم؟سوال در ذهنم زنگ می خورد .. پررنگ ....و ذهنم پر شد از سوال ها که مبهم بودند اما بعد از خواندن کتاب در ذهنم زاییده شد.... کتابی که تو را به سوال و فکر بکشاند...کتابی است که دستت رادر مسیر کسب معرفت میگیرد.... زیاده گفتم نقل قول پایانی کتاب و یک توصیه کتاب را حتما بخوانید ؛بخوانید و فکر کنید به خودمان که این روزهای قرنطینه دور از طبیعت و اجتماع و انسان ها در کنج های خانه هایمان برای حفظ حیات چسبیده ایم.... کتاب سرنوشت روشنی درمورد بشر تصویر می کند !!من نگاه امیدوارِکتاب را دوست دارم. بخوانید از تنوع حیات شگفت زده شوید و شگفتی لذتی است که در سطرسطر کتاب تو را محسور می کند"مهم ترین نکته درباره طبیعت این است که غنی است و با این حال مال هیچ کس دیگری نیست.منظورم این است که فرزند شما منظره تماشایی جهیدن یک قورباغه و پاشیدن اب،عبور یک مار ابی از کنارش،شکفتن یک گل عجیب را در طبیعت میبیند و همه این ها به هیچ کس تعلق ندارد.کسی ادعایی در مورد ان ندارد.و لمس کردن ان ممنوع نیست.مال خودش است.مال خودش!"
من یک مهندس محیط زیست هستم و جدا از تخصصم عاشق طبیعت و هرآنچه در آن هست، هستم. اما این کتاب دیدگاهی جالب، جذاب، تاملبرانگیز و جدید برای من داشت. خوشحالم که این کتاب رو خوندم *_*
این کتاب مجموعهٔ چند مقاله است با سه مضمون کلی. بخش اول با طبیعت جانوری شروع میشه، از مار و کوسه، تا میرسه به بحث مورچهها و به بیانی ساده، به مکانیزمهای خودسازماندهی این ابرجاندارها و ایدههایی که تحت عنوان علم پیچیدگی دستهبندی میشن میپردازه و گذری میزنه به خصایل انسانی. بخش دوم، دربارهٔ الگوهای طبیعته و باز هم با الگوهای حاکم بر رفتار حشرات و حیوانات شروع میشه و میرسه به بحث جالبی و مناقشهبرانگیزی به اسم «زیستشناسی اجتماعی انسان». فرهنگ جوامع انسانی، قواعد وراژنتیکی و ارتباط بین ژنها و فرهنگ برام کاملا تازه بود. طبق توضیحات مترجم در پیشگفتار، این ایدهها چندان مورد اقبال قرار نگرفتند و بحث دربارهشون ادامه داره آخرین بخش کتاب به تکثر انواع پرداخته و اینکه این فراوانی گونهها چه تاثیر مهمی بر پایداری اکوسیستمها داره، چه میزان ناچیزی از این فراوانی گونهها رو تابهحال موفق شدیم شناسایی کنیم و گونههای بسیاری رو ندیده و نشناخته داریم منقرض میکنیم. هشدار تندی که دربارهٔ تاثیرمان بر محیطزیست به ما میده و نظریهٔ ویرانگری طبیعت رو شرح میده، بررسی طیف نظرات استثناگرایان و محیطزیستگرایان دربارهٔ آیندهٔ محیط زیست و اینکه انسان تا چه حد خواهد توانست وضعیت رو اصلاح کنه و اشارههایی کوتاه هم به مشکلات ناشی از غریزهٔ زیستگرایی در فضا میکنه از موضوعات مهم دیگهٔ کتاب، باید به غریزهٔ زیستگرایی و نیاز ما به پایهگذاری اخلاقی جدید در زمینهٔ محیط زیست اشاره کنم.
در کل، به نظرم مطالعهٔ این کتاب تجربهٔ خیلی خوبی بود. چه بابت آشنایی بیشتر با ویلسون که قبلا صرفا بابت کتاب پیچیدگی محمدرضا، اسمش به گوشم خورده بود و چه مباحث مختلفی که طرح کرده. ساختار کتاب در چند فصل اول مقداری پراکنده به نظر خواهد رسید، ولی در فصول بعد، عین نخ تسبیح همه رو به هم متصل میکنه.
دربارهٔ ترجمه، مترجم زحمت بسیار زیادی کشیده، چه بابت معادل یابیهای هوشمندانه و توضیحات روشنگرانهشون، چه توضیحات تکمیلی برای بهروز کردن اطلاعات ارائهشده. میشه از این کتاب یک واژهنامهٔ پروپیمان بیرون کشید در عین حال، یک جاهایی هم جملات نارسا میشدند و مقداری ناخوانا. خصوصا یکیدوتا از فصلهای سختتر، بهنظرم بخشی از سختی درکشون به ترجمه هم برمیگشت. ولی کیفیت کتاب در کل بسیار خوب بود و مشخصه که مترجم با وسواس و کاملا حسابشده روی متن فکر کرده. بعید میدونم کتاب پرفروشی از آب در بیاد (متاسفانه) تا زحمت مترجم هر چه بیشتر دیده بشه
فصل های اول کتاب که درباره مطالعه زیست شناسان از زندگی و رفتارهای اجتماعی بعضی حیوانات بود که برایم خیلی جالب بودند. فصل های آخر درباره انسان ها بود و تاثیری که از محیط میگیرند و تاثیری که انسان های نخستین از محیط گرفتند و بعد از طریق ژن هامون به ماها منتقل شده. من چیزی از ژنتیک نمیدانم اما به نظر میرسید که نویسنده بیشتر حدس و گمان هاش را (که البته چندان خلاف عقل و منطق هم نبودند) بیان کرده و گفته هاش خیلی علمی نبودند.
خب من با خوندن این کتاب جواب خیلی مسائل رو دربارهی خودم گرفتم و از این بابت خیلی خوشحالم. دلیلش هم این بود که موضوع رو که شاید بشه گفت یه جورایی ارتباط گونهها به خصوص انسان با طبیعته رو از زوایای مختلفی هرچند کوتاه بررسی میکنه، به این شکل که در نهایت شما با دید بهتر و احتمالا یک سری سوال کتاب رو تموم میکنید.
خیلی روان و راحت نوشته شده، توصیه میکنم حین خوندن کتاب حیوانات و گونههای جانوری رو که معرفی میکنه رو سرچ کنید و عکساشونو ببینید.
کتاب جالبی درباره زیست گرایی (دوست داشتن و ترس و هراس از طبیعت) است. توصیف و توضیحات جذاب و جالبی از گونه های مختلف مثل مورچه ، زنبور، کوسه و غیره می دهد. درباره برخی رفتارهای اجتماعی و روانی انسان و ارتباط آن با تکامل انسان توضیح می دهد. درکل کتاب جالبی است به دوست داران طبیعت توصیه می شود. یه معمای فرانسوی از کتاب با عنوان برکه نیلوفر: در ابتدا فقط یک نیلوفر آبی در برکه است، اما روز بعد دو برابر می شود. برکه ظرف 30 روز پر از نیلوفر می شود. در چه روزی برکه پر از نیلوفر می شود؟ برای جواب به گوگل یا کتاب مراجعه کنید. 😀
After a brilliant start it quickly became underwhelming. The fact that he's a scientist seems to hold little sway over his writing style, as he's content to make claims that are not founded on evidence, or are drawn using the most fragile of tenuous connections. One such example is his argument about the biological basis of culture. Nice idea, but pure speculation. Uncritical readers, beware!
این کتاب یه مجموعه مقاله ست در واقع تو سه بخش کلی:
طبیعت جانوران، طبیعت انسان
الگوهای طبیعت
فراوانی طبیعت
بخش اول در مورد سه جاندار(مار، کوسه و مورچه) صحبت میکنه
بخش دوم قضیه جذاب تر میشه چون شروع به صحبت درباره زیست شناسی اجتماعی میکنه و مثلاً در این مورد میگه که فداکاری و تهاجم تو گونه های دیگه به چه شکلی دیده میشه.
چیزی که خیلی برام جالب بود این بود که ما انسان ها نسبت به بقیه حیوانات ممکنه خیلی هم صلح جو تر باشیم!
قضیه دیگری که نویسنده مطرح کرد در مورد همجنسگرایی بود که میگه از نظر تکاملی مفید بوده چون اونا از خویشاوندانشون حمایت میکردن و ازین طریق ژن هاشون منتقل میشده به نسل بعد وگرنه خب تابحال حذف شده بودن. تو زندگی مدرن هم چون خانواده ها مث قبل نزدیک نیستن، احتمالا کم کم همنجسگرایی کمترم بشه.
بعد در مورد سوگیری ذاتی در یادگیری در مورد نقش ژنتیک بر فرهنگ صحبت میکنه. اینکه ژنتیک باعث میشه یه چیزایی رو راحت تر بپذیریم یا یاد بگیریم!
یه موضوع جالب در مورد فوبیاها بود که بیشتر توسط خطراتی برانگیخته میشن که تو محیط زیست باستانی بشر هم بودن. مث فضای تنگ، ارتفاع، مار و عنکبوت و..
بعد در مورد "شناخت" صحبت شد و نویسنده توضیح داد که شناخت به صورت یک فیلتر خنثی نیست و بعضی فرهنگ هارو آسونتر میپذیره و سوگیری ها هم اغلب با افزایش سن تغییر میکنه نرخ انتقال از یک انتخاب به انتخاب جانشین تحت تاثیر انتخاب های قبلی فرد یعنی فرهنگه! این قضیه در عین حال جواب خوبی بود به جبرباوران که میگن تمام رفتار انسان ناشی از ژنتیکه که البته به این موضوع تو کتاب اشاره مستقیمی نشده بود!
جلوتر نویسنده به خلا هایی که تو زیست شناسی باهاش مواجهیم اشاره میکنه. مثلا اینکه تو طبقه بندی تاکسونومی جاندارانی داریم که هیچکس به طور تخصصی نپرداخته یا رابطه دقیق ژنتیک و فرهنگ یا اینکه محرک بعضی حساسیت های روانشناختی تو انسان(مثل ترس از مار) بررسی دقیقی نشدن. این بخش چون روی صحبتش با زیست شناسان بود بیشتر، کمتر از دیگر بخش ها برام جذاب بود.
در نهایت نویسنده به خراب کاری های انسان و حرکتش به سمت نابودی گونه ها میپردازه و یادآوری میکنه که جبران گونه های از دست رفته در مقایسه با عمر انسان هیچه(چند ده سال در مقایسه با چند میلیون سال!) و در واقع چیزی که از دست رفت، برای همیشه از دست رفته. ما باید مراقب تنوع زیستی باشیم چون بخشی از آفرینشن، خویشاوندان مان، جزو میراث ملیمونن و مرز آینده هستن. در جهان سیاره دیگری مثل زمین در نزدیکیمون نداریم و رفتن هم بسیار هزینه بالایی میبره.. هزینه ای به مراتب بالاتر از تلاش برای نجات زمین! دو ضمیمه هم در انتهای کتاب به شکل مصاحبه با نویسنده اومده بود که در مورد نظریه "زیست گرایی" بیشتر توضیح میده و متوجه میشیم نویسنده معتقده هنوز امیدی برای نجات بشر و طبیعت وجود داره!
نشر نو خیلی راه خوبی واسه تلکه کردن پول مردم با زدن جلدای جذاب روی این کتابا و تبلیغ نویسندشون پیدا کرده.خیلی این کتاب معمولی بود یه جاهایی از خریدنش پشیمون شدم.ولی خب اطلاعات خوب و مفیدم داشت.به تازگی ترجمه شده
کتاب خط فکری جدیدی رو به آدم اضافه می کنه و نکات تفکر برانگیزی داره. من مقالات اول رو دوست داشتم اواسط برام تکراری و خسته کننده شد اما در آخر باز هم کتاب به اوج خودش برگشت.
"انسان خطری است که محیط زیست را تهدید میکند. شاید تقدیر این بود که وجود هوش در گونهای از نوع اشتباه، معجونی مرگبار برای زمین باشد. شاید این یکی از قوانین تکامل باشد که هوش معمولا خودش را از بین میبرد."
"To be anthropocentric is to remain unaware of the limits of human nature, the significance of biological processes underlying human behavior, and the deeper meaning of long-term genetic evolution." pg. 100
"... culture is ultimately a biological product. .... Culture conforms to an important principle of evolutionary biology: most change occurs to maintain the organism in its steady state." pg. 107
"... culture is created and shaped by biological processes while biological processes are simultaneously altered in response to cultural change." pg. 111
"Biophilia, if it exists, and I believe it exists, is the innately emotional affiliation of human beings to other living organisms. .... The brain evolved in a biocentric world, not a machine-regulated one." pp. 165-166
"Biodiversity is the frontier of the future. Humanity needs a vision of an expanding and unending future. That spiritual craving cannot be satisfied by the colonization of space. .... The true frontier for humanity is life on Earth -- its science, art, and practical affairs. .... The manifold ways by which human beings are tied to the remainder of life are very poorly understood, crying for new scientific inquiry and bold aesthetic interpretation. .... The search is rendered more urgent by the rapid disappearance of the living part of that environment, creating a need not only for a better understanding of human nature but for a more powerful and intellectually convincing environmental ethic based upon it." pp. 178-179
بالاخره دیروز بعد یک سال تموم شد شاید یکی از تاثیرگذارترین کتابی باشه که تا الان خوندم. ادوارد ویلسون تو این کتاب با گفتن داستان هایی درباره مورچه ها ،مارها ، کوسه ها و حشرات اجتماعی اصول طبیعت رو از درون آن ها استخراج میکنه و با استناد به این منابع به طبیعت انسان نگاه میاندازه. "هروقت چیزی از ادوارد ویلسون میخوانم انگار یکی راز هایش رو با من در میون میگذارد".
Doğaya adapte olmak yerine onu değiştirme eğilimini sapıklık seviyesine yükselten insanoğlunun, dünyanın yaşam dinamiği olan canlıları "ııyyy" nidaları eşliğinde, kimyasal ilaçlarla yoketmeye çalışması dünya denen gezegeni bu güne kadar gördüğü en büyük dangalaklıktır!
"Psikolologlar tarafından ''hazırlıklı'' (lehte yatkınlık) ve ''karşıhazırlıklı'' (alehte yatkınlık) olarak tanımlanan içgüdüsel öğrenme yatkınlığı belki de kendini en çarpıcı biçimde fobilerde gösterir. Bunlar mide bulantısı, soğuk terler dökme ve merkezi sinir sisteminin başka tepkileriyle ilintili aşırı, mantıksız korkulardır. Fobilerin insanoğlunun tarihöncesi çevresinde karşılaştığı en büyük tehlikelerden, dar mekanlar, yükseklik, gökgürültüsü, akarsu, yılan ve örümceklerden kaynaklanması; modern teknoloji toplumunun, silahlar, bıçaklar, otomobiller, patlayıcılar ve elektrik fişleri dahil en büyük tehlikelerini neredeyse hiç kapsamaması ilgi çekicidir." (Kitaptan)
Who's the target audience? Several of these essays seem to be 'preaching to the choir.' I say this because they have a weighty load of technical vocabulary. Wilson usually defines the words he uses, but simply defining them and then using several in a sentence, doesn't make for casual reading. Even when the words are appropriate, the concept load can be heavy.
example, p 1114 Most of the concepts that make up the basic units of semantic memory are subject to purely phenotypic variation arising from the particularities of cultural history.
My guess is that most casual readers couldn't restate what that sentence is saying. The message in this book is strong, but the book isn't friendly to the non-science reader.
Can the study of biology, of ants and other species, especially evolutionary processes inform our understanding of human evolution, culture, and behavior? The answer is yes according to Wilson, who does this with wonderful clarity and intelligence. There is a great section on global warming and what can be done and not done about it.
كتاب خوبي بود ولي به نظرم به لحاظ ترجمه خيلي خوب نبود. اطلاعات بسيار خوبي در زمينه گونه هاي مختلف حيات، اطلاعات كلي زيست شناسي و تا حدودي بحثهاي فلسفي در ارتباط بوجود آمدن انسان، تكامل و روح داشت كه براي من جذاب بود.
"در جستوجوی طبیعت مقدمهای خواندنی و قابل فهم برای آشنایی با یکی از با استعدادترین دانشمندان جهان است. ادوارد ویلسون، شاید بیش از هر دانشمند دیگری در قرن ما، جانوران را در زیستگاه طبیعیشان زیر نظر گرفته و قوانین حاکم بر رفتار، سازمان اجتماعی، و روابطشان را با محیط دریافته است. اما او نه فقط در پی آنچه این یافتهها دربارۀ خودِ این جانوران به ما میگویند، بلکه در پی چیزی است که میتوانند دربارۀ طبیعت انسان و رفتارِ گونۀ ما به ما بگویند. او نتایج جذاب و گاه شگفتانگیز بررسیهایش را به واسطۀ کتابهایی فوقالعاده همچون تنوع حیات، طبیعت انسان و زیستشناسی اجتماعی ، با خوانندۀ عام در میان گذاشته است. نثر جذاب و دقیق او دربارۀ موضوعات پیچیده دو جایزۀ پولیتزر برایش به ارمغان آورده و ستایش دانشمندان و خوانندگان سرتاسر جهان را برانگیخته است. ادوارد ویلسون، زیستشناس و طبیعیدان 88ساله امریکایی، یکی از بزرگترین نظریهپردازان تکامل در جهان است و نویسندۀ بیش از 30 کتاب دربارۀ مورچهها، بومشناسی و حفاظت، زیستشناسی اجتماعی، تنوع زیستی و تکامل است. او استاد بازنشستۀ دانشگاه هاروارد و برندۀ جایزههای متعدد است. دوران کودکی ویلسون در جنوب امریکا و جمعآوری مارها و حشرات در جنگلها و مردابهای این منطقه تأثیری جادوانه بر کار و زندگیاش گذاشت. در جستوجوی طبیعت ویلسون را در تهاجمی ـترین و خواندنیترین هیئتش به نمایش میگذارد؛ جشنوارهای از ایدهها درباره مورچهها، مارها، کوسهها و طبیعت انسان متعالی و وحشی، و نیاز عمیق ما به وحش. ناتالی انجییر، مجلۀ ساینس و نویسندۀ دلبری دیوها ادوارد ویلسون یکی از جسورترین و تأثیرگذارترین زیستشناسان قرن بیستم است. خوشبختانه او اتفاقاً نویسندهای دلپذیر و زبردست هم هست. در جستوجوی طبیعت، لبریز از شگفتیهای حیات و ایدههای مهمی است که با ظرافت بیان شدهاند. این اثر بار دیگر نشان میدهد که چرا ما غیردانشمندها باید از داشتن صدای او ممنون باشیم. دیوید کوآمن، نویسندۀ آواز دودو و غول خدا عجب ماجراهایی! ادوارد ویلسون داستانهای رنگارنگی دربارۀ مارها و کوسهها، مورچهها و کفتارها به هم میبافد تا از آنها اصول طبیعت را استخراج کند و به درکی از طبیعت انسان برسد. سپس با چشمی تیزبین و علمینگر، حس شگفتی شاعرانه، و با طنزی افسونگر، نگاهی به آیندۀ علوم تجربی و انسانی میاندازد. هرگاه چیزی از ویلسون میخوانم، احساس میکنم کسی رازهایش را با من در میان میگذارد. " هلن فیشر، نویسندۀ آناتومی عشق و جنس اول
I have strangely never read any E.O. Wilson. I keep meaning to, but until I found this short collection of essays I had not.
This collection of essays range from focusing on specific animals to discussing the human role in the fate of the Earth. While each is enjoyable in its own right and Wilson has a gift for communicating the natural world to lay audiences, some are written for a more biologically literate audience. The closing essay unfortunately ends on a bit of a fatalistic note which seemed unfortunate. I would have rather hoped for a more hopeful challenge, but the closing felt more resigned to whatever fate awaits the human race.
Great essays on biodiversity, comparing human society to animal societies, and conservationism. My only complaint is that some of the claims he makes when talking about species extinction do not have cited sources. I believe him, but I always like to check my facts.
His love for nature and his work comes through his writings, making this both an informative and enjoyable read. Must read for anyone interested in nature. The urgency of the final essay is hard-hitting and will stay with you for a long time.
This is a serious book, but it is neither long nor difficult reading, for the most part. The author, a renowned biologist noted for his studies of social insects, gives the reader a sense of the vast array of life forms, and an introduction to sociobiology, an outgrowth of his study of ants. One of his main points is that the animals with which we are most familiar are the large ones, and the ones most like us, but that the vast majority of animals are small or very small, and very different from us and each other.
The book is divided into three parts 1. Animal Nature, Human Nature; 2. The Patterns of Nature; 3. Nature’s Abundance. Each part has four chapters, of which I feel the chapter “Culture as a Biological Product” is the most troublesome. The writing is turgid, and the ideas are not well formed. One can say culture evolves, but how similar is its evolution to that of life forms? This book was published 1996 and sociobiology has developed since then, just as much else in biology. At that time the Human Genome Project was just getting under way, and science has learned much since then. However, the wonder we feel in the presence of nature has not changed.
In Search of Nature is (by the time I am writing this review) my first Edward O. Wilson book. Although there were parts of the book that I did not enjoy as much, such as the biological cultural sections, I thoroughly enjoyed his descriptions of ants and their colonial societies. You could practically read the excitement and fascination that the author had for these little creatures, and in turn, you find yourself fascinated by them as well. One of the most important chapters in the book is when he addresses the impact that humanity has had on biodiversity and entire ecosystems. Given that this book was written in 1997 and we are now in the year 2025, some of the predictions in this chapter have come to fruition, while others have yet to occur, and while there is a call for optimism regarding the problem, a realistic analysis of the situation is also spoken about. Overall, I enjoyed reading this book, and while it did not go in-depth on several topics, I believe that anyone interested in science or biology should give it a read.
This is a good collection of essay by EO Wilson, one of the great biologists of our time. The book does suffer from having a bit too much repetition in the material in some of the essays on sociobiology. It does contain some first rate essays on science, including "The Serpent", "In Praise of Sharks", "The Little Things That Run the World", and "Biophilia and the Environmental Ethic". The last essay mentioned contains many thought provoking gems abut our inherent attraction to nature. Consider this fact: "It is no accident of culture that more children and adults visit zoos than attend all major professional sports combined" (p. 165).
اين كتاب منسجم نيست و مجموعه مقالات و يك مصاحبه هست. براي همين شايد همه كتاب يه وزن و هماهنگ نباشه.آخراي كتاب به نظر من به اوج ميرسه و با يه مصاحبه تموم ميشه كه عاليه. در كل اين كتاب به دو مورد ميپردازه، يك طبيعت، و به قول نويسنده نه فقط چيزي كه اون بيرونه بلكه زيست بوم ما. و دوم طبيعت انساني كه چند مليون سال قدمت داره و توضيح دهنده رفتارهاي همگاني ما مثل ترس از ارتفاع، مار و غيره ميشه.