What do you think?
Rate this book


171 pages, Paperback
Published January 1, 2003
خسته ام از زورق بیبادبانُ
ساحلِ بیساحل.
رهایم کن
امضا میکنم
بگذار بخوابم
میپرسی در غیابت چه کردهام؟
غیبتت؟
تو در من بودی.
برای تشکر از تو آمدهام
و تشکر از غنچههای غمی
که در دلم شکوفاندی.
آیا راهِ نجاتی برای زورقی شکسته
که نه غرق میشود،
نه زنده میماند، داری؟
از منُ تو کاری ساخته نیست
زخم، با خنجری که در دل دارد چه کند؟
عشقم باشُ ساکت شو
درباری مشروعیت عشق با من بگو مگو نکن
چرا میخواهی برایت نامه بنویسم؟
چرا میخواهی - با نوشتن - مانند انسان عصر سنگ
در برابرت برهنه شوم!
تنها نوشتن مرا برهنه میکند.
به سکوتم؛
به قویترین سلاحم احترام بگذار!
طنینش را میشنوی؟
وقتی حرف نمیزنم
از زیبایی آنچه میگویم لذت نمیبری؟
بیزمانم؛
چرا که تو زمان منی
با تو جهان دقایق کوچک من
به پایان رسید