روی یک بلندی غیبش زد. ترسیدم کسی دیده باشدش و کارش رو یکسره کرده باشه. آخه اسلحه برنداشته بود. چند دقیقه همونجا نشستم تا ببینم چی میشه. ترس برم داشته بود. اگه عراقیها حمله میکردن کسی نبود به فریادم برسه. خودم تنها چه کار میتونستم بکنم. جنگ واقعی بود، نه مثل سربازی شما. یه حسی به من گفت برو بالای اون بلندی. رفتم. یه چاله بود. گود گود. به اندازه یه قبر. هول برم داشته بود. چند دقیقه که گذشت دیدم صدای گریه آدمی میآید گریه نه، صدای ضجه بود. از توی گودال میاومد. نمیدونم توی همچین موقعیتی گیر افتادی یا نه؟ واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم…
چند سطری به ارتجال درباره مجموعه داستان «گودال اسماعیلی» در سالگرد درگذشت مرحوم علی شاه علی
پابلو پیکاسو میگوید "هر کودکی یک هنرمند است. مسئله این است که چطور در حین بزرگ شدن هنرمند باقی بماند."
راستش برای این یادداشت مقدمه پر طمطراقی ترتیب داده بودم درباره این که چطور سطر سطر و صفحه صفحه هنر معاصر پر از فسق و فجور و محاکات انسان گناهکار است و از این حرف ها. اما همه را پاک کردم مگر همین نقل قول زیبا از پابلو پیکاسو که شاید معروف ترین هنرمند مدرن جهان باشد!
باید اعتراف کنم که حرف خاصی برای گفتن ندارم و به جایش سوال بزرگی دارم "چرا بازنمودن «معصومیت» در هنر این اندازه سخت و دور از باور شده است؟»
حتی در شاهکارهای هنرمندان خداباور بزرگی چون ویکتور هوگو و تولستوی نیز معصومیت همیشه در کنار گناه نشسته است. اگر ژان وال ژانی هست حتما باید ژاوری هم باشد. اگر لوینی هست حتما باید آناکارنینایی هم باشد.
همین طور که به این سوال فکر میکنید در گوش شما زمزمه میکنم که مجموعه داستان لاغر و بی ادعای دوست عزیزم علی شاه علی یک استثنا است. مجموعهای که نویسنده ش هیچ وقت فرصت نکرد آن را در دست بگیرد و در مراسم هفتمین روز درگذشتش رونمایی شد!
بله، این چهار داستان نازنین قاعدهء ذکر شده را شکستهاند و هیچ گناهکاری در آنها پیدا نمیشود!
مثل آب زلال هستند و پر از شخصیت های معصوم. دختری که نیاز دارد پدر شهیدش بر او تجلی کند ولو به کوتاهی لمحهای! دختر ایلیاتی نازک دلی که به همراه خانوادهش به شهر کوچیده تا نامزدش را ببیند و مراسم عروسی برگزار شود. سه سرنشین یک کوپه که به خوزستان آمدهاند هر یک به بوی یک خاطره شیرین. و بالاخره دختربچهای که با پدرش به مشهدآمده تا در حرم امام رضا علیه السلام یک ماموریت کوچک را انجام دهد!
من که هرچه گشتم هیچ شخصیت خطاکاری در این کتاب نیافتم. همه معصومند و فقط تفاوتهایی در دیدگاه با هم دارند. همه در حال امتحان شدن هستند و قرار نیست کسی در امتحان زندگی شکست بخورد تا جایگاه برندگان مشخص شود.
به نظرم علی شاه علی موفق شد با این چهار داستان استادانه و فنی، جهان کوچک و جمع و جوری بسازد که در آن میتوان معصومیت را معرفی کرد بدون این که اول مجبور باشیم گناه را تعریف کنیم. او موفق شد در جهان کوچکی که ساخت بزرگسالانی را به تصویر کشد که هنر معصومیت را از یاد نبردهاند. رحمت خدا بر او باد.