دل را به دریا زدم و کلّ شعرهای پس از تبعید را گذاشتم کنار. ماند شعرهای بعد از مجموعهی «انقراض پلنگ ایرانی با افزایش بیرویهی تعداد گوسفندان » که در ایران سروده بودم، امّا چاپ نشده بودند و همان شعرهای محذوف و ناقص و... که بالاتر به آنها اشاره کردم. امیدوارم عمری باشد و اگر تجربهی موفّق انتشار رمان قبلیام (گفتگو در تهران) تکرار شود و «دلقکبازی جلوی جوخهی اعدام » با استقبال روبرو شود به سرعت بروم سراغ انتشار آثار پس از خروج از ایران. پس از الان منتظرشان باشید.
یا ارّه باش بر تنِ سختم یا تیغ نصفه، داخل تختم یا سم بریز پای درختم وقتی تبر وجود ندارد
سید مهدی موسوی (زاده ۱۳۵۵ در تهران) شاعر و نویسنده ایرانی و بنیانگذار جریانی به نام «غزل پست مدرن» در ایران است شعرهای او علی رغم محبوبیت در بین جوانان در دهه هفتاد و هشتاد، با مخالفت حکومت روبرو بود که منجر به بارها بازداشت و حکم نه سال زندان و ۹۹ ضربه شلاق برای او شد.
از آثار مطرح او میتوان کتاب «فرشتهها خودکشی کردند» را نام برد. یکی از فعالیتهای مهم او ایجاد کارگاههای شعر و داستان در شهرهای مختلف ایران نظیر کرج، تهران، شاهرود، مشهد و... در طی سالهای ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۸ بودهاست، که همین مسئله را عامل محبوبیت او در آن مقطع زمانی برمیشمرند. از شاگردان او می توان به فاطمه اختصاری، محسن عاصی، محمد حسینی مقدم، الهام میزبان، مونا زنده دل، آناهیتا اوستایی و حامد داراب اشاره نمود. کارگاههای او پس از دستگیری اش در سال ۱۳۸۹ تعطیل شد.
همچنین او در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ سردبیری نشریهٔ «همین فردا بود» را به عهده داشت
خوانندگان بسیاری همچون ستار، آرش سبحانی، حامد نیکپی، رعنا منصور، شاهین نجفی، نوید زردی و آریا آرامنژاد اشعار او را به صورت موزیک اجرا کردهاند.
کتاب شامل شعر جدیدی نیست و صرفا شعرهایی که قبلا قسمتی یا تمامشون از زیر تیغ سانسور گذشتن بطور کامل در این مجموعه قرار گرفته. من زیاد از غزل پستمدرن لذت نمیبرم. صرفا به خاطر اون دسته از شعرهایی که شاهین قبلا خوندهشون کتاب رو مطالعه کردم و اتفاقا همونها هم بود که حسابی باعث کیفور شدنم شد، بخصوص غزل شماره هجده که چندباره خوندمش و با صدای شاهین گوش دادمش (با نام هرشب از آلبوم ترامادول) و خاطراتم رو زنده کرد: دارد صدایت میزنم، بشنو صدایم را/ بیرون بکش از زندگی و مرگ پایم را
سید مهدی موسوی کلا خوب است. مطابق با آنچه من از هنرمند و به طور خاص شاعر انتظار دارم. نوآوری در شکل و محتوا و زبان و ... . بیان ایده های نو حتی اگر انچنان که باید پخته نباشند یا خوب از کار در نیامده باشند، لااقل باعث برانگیختن ذهن مخاطب خاص می شود. چندلایه بودن اشعار و همچنین آوانگارد و رادیکال بودن انها هماز دیگر ویژگی های اشعار موسوی است. اما مهدی موسوی زیاد هم گزیده کار نیست! شعر بد هم دارد و متاسفانه نسبتا زیاد هم دارد! نمی شود به اسم غزل پست مدرن و بازسازی زبان در شعر و ... ، هرجا قافیه تنگ آمد و وزن ایجاب کرد، کلمات را کج و کوله کرد و افعال را به هم ریخت! مضافا شعری که محتوای آوانگارد و رادیکال دارد، تنها به همین دلیل، نمی تواند شعر خوبی قلمداد شود.
از سيد مهدى موسوى زياد ترانه و شعر خوانده ام شايد اصلا دليل گرايشم به سرودن اشعار با مضمون اجتماعى اشعار ايشان بوده باشه.
از مجموعه ترانه هاى موجود در اين كتاب به تعداد انگشتان دو دست ميشد اشعار زيبايي پيدا كرد و متاسفانه بر خلاف كتاب "به روش سامورايي" تنوع موضوعى زيادى نداشت ، و چارچوب موضوعي شعرها حول چند موضوع محدود ميچرخيد.
در كل چيزى كه در تمام آثار جناب موسوى چشمگير هست ، رك گويي ، دغدغه اجتماعى همراه با احساس فوق العاده است كه در اين اثر ، گزينه سوم كمتر احساس مي شد و تكرار موضوعات مشابه با ابيات متفاوت نقطه ضعف اين مجموعه بود.
مى پرى از ميون يه كابوس وسط اشك و موى آشفته اس ام اس مى زنى كه گريه نكن! اتفاق بدى نمى افته...
درد دارى و باز مى چرخى مث انگشتِ تو مداد تراش! نگرانى شبيه يه بچه واسه تنهايى عروسك هاش
مثل اينه كه خسته از كلمه به كسى نامه اى سفيد بدى! به كسى كه رسيده آخر خط وسط گريه هات، اميد بدى
دارى از هوش مى رى از سردرد توى لب هات باز حس دارى باز لبخند ميزنى به چشاش كه نفهمه كه استرس دارى
خواب و بيدار بودنت زجره همه ى زندگيت كابوسه اون ولى قول داده تو شعراش بر مى گرده به آخرين بوسه
نه به فكر تصاحبش هستى نه به دنبال يه هماغوشى واسه حرفاش منتظر ميشي صبح تا شب كنار يه گوشى
بغلش ميكنى از اون ور خط وسط حرف هاى ناگفته بغلش ميكنى و مطمئنى: اتفاق بدى نمى افته ...
خب آقای دکتر سید مهدی موسوی اشکال ایشون در نشناختن شعر نیست،بلکه در ریسک های خطرناکشه! اینقدر برای پست مدرن بودن شعر و جا دادنش توی این قالب اصرار داشت که بعضی از بیت ها هیچ چیز ادیبانه ای نداشتن!در واقع اصلا شعر نبودند!رفته رفته روند کتاب تکراری و خسته کننده میشه،اگر من جای شاعر بودم،با یک ویرایش،تعداد شعر ها رو از 77 تا به 3 الی 4 شعر بلند تبدیل میکردم،اینجوری حداقل کمتر خسته کننده میشد و اینکه اینقدر واژه های زننده و زشت به این کتاب _به بهانه سانسور نشدن_ هجوم برده بودند که من در 30 صفحه آخر کاملا حالت تهوع داشتم!شما چرا حرمت ادبیات و کلمه رو سانسور میکنید؟ البته سید مهدی موسوی در ترکیبات و واژه بازی استاد است و از این طریق نمیتوان به او ایرادی گرفت. درکل اگر قصد خواندن این کتاب را داشتید،تمام آن را به یکهو نخوانید و میان هر 20-30 صفحه،چند روزی فاصله بگذارید
یادم نیست کتاب رو از کجا پیدا کردم. حدود یک چهارم کتاب رو خوندم. اشعار به نظر خیلی خودمونی میان، اولهاش حس کردم که داره سعی میکنه خودش رو بذاره جای اشخاص متفاوت و از زبان اونها شعر بگه، اما تکرار موضوعات و احساسات باعث شد که اون حس از بین بره، ولی خب موضوعات تکراری شدن. خیلی از شعرهاش برای یک بار خوندن بد نیستن، و تک و توک کارهای قوی هم توشون هست. اما یه تعدادی رو هم اصلا نتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم. برای کسی که بخواد شناختی شخصی از شاعر داشته باشه فکر کنم کتاب جالبی باشه، توانایی بیان احساساتش بدون سانسور کردن خودش بالاست و به نظرم موفق بوده. اما من خیلی جذب موضوع نشدم.