What do you think?
Rate this book


264 pages, Paperback
First published March 21, 2011
دموکراسی تنها روشی است که انسانها تا به حال برای تغییر صلحآمیز حکومت شناختهاند و ارزش آن را دارد که برایش مبارزه کنیم.
هرجا نهادهای دموکراتیک، توسط سنتِ حکومتِ قانون مهار نشدهاند، نه تنها «دموکراسی توتالیتر» بلکه، در زمان مقتضی، حتی به «دیکتاتوری مبتنی بر همهپرسی» انجامیدهاند.
لازمهی اعتقاد به دموکراسی در درجهی اول اعتقاد به چیزهایی متعالیتر از دموکراسی است.
دموکراسی یا حکومت انتخابی به معنای دقیق کلمه فاسد نیست، بلکه نهاد خاصی که ما انتخاب کردهایم، یعنی «هیئت مقننه» که برخوردار از قدرت مطلق است میتواند فساد به بار بیاورد.
چنانچه مرجعِ قضاییِ ارشدی وجود نداشته باشد که بتواند مانع اعطای امتیازات به گروههای خاص شود، هیچ محدودیتی در باجخواهی از دولت وجود نخواهد داشت.
نمایندگان مجلس به هیچوجه قوانینی وضع نکنند که خود و اعقابشان مجبور به اطاعت از آنها نباشند. یعنی نتوانند پولی را توزیع کنند، مگر اینکه سهم خود را از آن بپردازند. که هر کار بدی که بکنند نتایج آن را خود، همزمان با دیگر هموطنانشان تحمل کنند. در این صورت رایدهندگان میتوانند انتظار قوانین خوب با ضرر کم و صرفهجوییِ بسیار داشته باشند.
من نه تنها طرفدار چنین «دولت حداقلی» نیستم، بلکه معتقدم در جوامع پیشرفته، دولت باید بیهیچ تردیدی از قدرت خود برای گرفتن مالیات استفاده کند تا آن خدماتی را عرضه کند که بازار به هر علتی یا قادر به تامین آنها نیست یا حداقل نمیتواند به صورت مناسبی عرضه کند.
کنترل نرخ ارز و تمهیدات این چنینی تنها دست دولت را در ادامهی رقابت با شهروندان به روشهای شیطانی در بازار منابع- با خرج کردن پولهایی که به دلخواه چاپ میکند- باز میگذارد.
تا زمانی که دیگران آزاد نباشند پول بهتری از پول دولت عرضه کنند، ما پول درستی نخواهیم داشت.
جامعهای که به درجهای از رفاه رسیده است میتواند در یک چنین شرایطی از این افراد حمایت کند. تضمین حداقلی از درآمد برای همه یا سطح حداقلی از زندگی که هیچکس، حتی اگر قادر به تامین زندگی خود نباشد، نباید از آن سطح پایینتر باشد، نه تنها حمایتی کاملا معقول در مقابل خطری است که ممکن است گریبانگیر هرکسی بشود، بلکه بخش لازمی از «جامعهی بزرگ» است.