Jump to ratings and reviews
Rate this book

برای من غمگین نشوید

Rate this book
برای من غمگین نشوید اشعار چارلز بوکوفسکی (۱۹۹۴-۱۹۲۰)، با ترجمه سینا کمال‌آبادی از شاعر و داستان‌نویس آمریکایی است.

در یکی از سروده‌های بوکوفسکی به نام «کفش‌های جِین» می‌خوانیم:

کفش‌هایم داخل گنجه
شبیه زنبق‌های سفید فراموش شده‌اند.
حالا کفش‌هایم تنها مانده‌اند
مثل سگ‌هایی که در خیابان‌های دورافتاده پرسه می‌زنند
و نامه‌ای به دستم می‌رسد
از زنی در بیمارستان
می‌گوید:
«عشق، عشق»
اما جواب نامه‌اش را نمی‌دهم.
من از خودم هم سر در نمی‌آورم.
برایم عکس‌هایی می‌فرستد
که در بیمارستان گرفته است
و من شب‌های دیگری را
به خاطر می‌آورم
که او روبه‌مرگ نبود
و کفش‌هایش با پاشنه‌های مثل خنجر
داخل گنجه
کنار کفش‌های من نشسته بودند.
همهٔ آن شب‌های سنگین
به ما دروغ می‌گفتند
همهٔ آن شب‌ها

95 pages, Paperback

Published October 1, 2016

1 person is currently reading
90 people want to read

About the author

Charles Bukowski

854 books29.9k followers
Henry Charles Bukowski (born as Heinrich Karl Bukowski) was a German-born American poet, novelist and short story writer. His writing was influenced by the social, cultural and economic ambience of his home city of Los Angeles.It is marked by an emphasis on the ordinary lives of poor Americans, the act of writing, alcohol, relationships with women and the drudgery of work. Bukowski wrote thousands of poems, hundreds of short stories and six novels, eventually publishing over sixty books

Charles Bukowski was the only child of an American soldier and a German mother. At the age of three, he came with his family to the United States and grew up in Los Angeles. He attended Los Angeles City College from 1939 to 1941, then left school and moved to New York City to become a writer. His lack of publishing success at this time caused him to give up writing in 1946 and spurred a ten-year stint of heavy drinking. After he developed a bleeding ulcer, he decided to take up writing again. He worked a wide range of jobs to support his writing, including dishwasher, truck driver and loader, mail carrier, guard, gas station attendant, stock boy, warehouse worker, shipping clerk, post office clerk, parking lot attendant, Red Cross orderly, and elevator operator. He also worked in a dog biscuit factory, a slaughterhouse, a cake and cookie factory, and he hung posters in New York City subways.

Bukowski published his first story when he was twenty-four and began writing poetry at the age of thirty-five. His first book of poetry was published in 1959; he went on to publish more than forty-five books of poetry and prose, including Pulp (1994), Screams from the Balcony (1993), and The Last Night of the Earth Poems (1992).

He died of leukemia in San Pedro on March 9, 1994.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
18 (16%)
4 stars
41 (37%)
3 stars
34 (31%)
2 stars
16 (14%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 30 of 34 reviews
Profile Image for Mohammad Hanifeh.
334 reviews88 followers
March 30, 2020
از همان سه هفته پیش که آزمایش کرونای زندایی مثبت شده بود و دایی گفته بود «اگر مریم چیزیش بشه، من بیچاره می‌شم»، ما دلمان کباب بود. اما از دیشب که دایی پیغام داد «مریم پَر کشید»، دیگر حجم اندوهمان قابل بیان نیست. و عمق دردها وقتی بیشتر می‌شود که کاری -حتی در حدِ بودن، در حد تسلی دادن و شریک شدن در غم‌های خانوادۀ دایی- هم ازمان برنمی‌آید. و خودشان باید با این اندوه بزرگ تنها باشند و خدا می‌داند که چه صبری می‌طلبد!
صبحِ زود که از غصه بی‌خواب شده بودم، این کتاب را خواندم. تنها ارتباطش با چیزهایی که بالاتر نوشتم، این است که تقریباً تمامِ کتاب –مستقیم یا به‌اشاره- دربارۀ مرگ است و چقدر در تمام این سال‌ها مرگ را نزدیک احساس کرده و در فکرش بوده‌ام.

رخوت مرا از پا درمی‌آورَد.
کتاب‌هایم نمی‌توانند به دادم برسند
همین‌طور شعرها
هیچ کمکی از کسی ساخته نیست.

فقط خودم هستم؛ تنها و منتظر، نفس می‌کشم
فکر می‌کنم
چیزی نیست که به آدم شهامت بدهد
این‌جا اصلاً چیزی نیست.
Author 1 book314 followers
April 21, 2019
بارها و بارها این کتاب صوتی رو شنیدم و هنوز هم دوست دارم هر مجالی که پیش بیاد دوباره بشنومش. این کتاب برای آدمایی که از دنیای خصوصی‌شون بیشتر از دنیای عمومی دیگران لذت می‌برن، جوابه.

عشق یعنی نوری که شب از میان مه می‌گذرد
عشق یعنی تشتک بطری آبجو که در مسیر حمام زیر پایت می ماند
عشق یعنی کلید خانه‌ات که در حال مستی پیدایش نمی‌کنی
عشق یعنی چیزی که ده سالی یکبار اتفاق می‌افتد
عشق یعنی گربه‌ای له شده
عشق یعنی روزنامه فروش پیر که گوشه‌ای ایستاده و دست از کار کشیده است
عشق یعنی آن چیزی که فکر می‌کنی دیگری خرابش کرده است
عشق یعنی چیزی که در عصر کشتی‌های جنگی از بین می‌رود
عشق یعنی زنگ تلفن، صدایی همیشگی یا صدایی دیگر
اما او که باید باشد، نباشد
عشق یعنی خیانت
عشق یعنی آتش گرفتن یک بی‌خانمان وسط کوچه
عشق یعنی فولاد
عشق یعنی سوسک حمام
عشق یعنی صندوق پست
عشق یعنی بارانی که به سقف هتلی قدیمی در لس‌آنجلس می‌خورد
عشق یعنی پدرت درون تابوت
پدری که از تو نفرت داشت
عشق یعنی اسبی با پای شکسته، که تلاش می‌کند جلوی چشم چهل‌وپنج هزار تماشاچی سرپا به‌ایستد
عشق یعنی جوشیدن، مثل جوشیدن خرچنگ
عشق یعنی همه‌ی آن چیزهایی که می‌گفتیم عشق نیست
عشق یعنی شپشی که پیدایش نمی‌کنی
عشق یعنی پشه
عشق یعنی پنجاه یگان نارنجک‌انداز
عشق یعنی لگن خالی تخت بیمارستان
عشق یعنی آشوب در سن‌کوئنتین
عشق یعنی دیوانه‌خانه
عشق یعنی الاغی که میان انبوهی از مگس می‌ایستد
عشق یعنی چارپایه ی خالی پیاله فروشی
عشق یعنی فیلمی که در آن هیندنبرگ تکه‌تکه می‌شود لحظه‌ای که هنوز فریاد می‌کند
عشق یعنی داستایفسکی کنار بساط قمار
عشق یعنی رقصیدن عشقت با یک غریبه
عشق یعنی پیرزنی که یک کف‌دست نان می‌دزدد
عشق یعنی کلمه ای که زیاد و زیاد و پیش‌از موعد به زبان می‌آید
Profile Image for Sara.
1,802 reviews561 followers
September 15, 2025
تحمل مرگ خودمان آسان است؛ مرگ دیگران! رسیدن مرگ دیگران است که نمیتوانیم تحملش کنیم.

می‌دونم که برای دوست داشتن شعر غیرایرانی قطعا باید به زبان اصلی شعر رو میخوندم ولی خب درهمین حد میتونم بگم که فارسی‌شده اش رو دوست نداشتم هرچند صوتی باکیفیتی داشت.
عجیب تنها هستیم
تا ابد تنها
و قرار بوده
همین باشد
اصلاً بنا نبوده
طور دیگری باشد

شهریور ۱۴۰۴
Profile Image for Mamadreza.
53 reviews4 followers
May 26, 2020
طنز تلخ و نیهیلیسم مشمئز کننده بوکوفسکی رو باید تک تک سانت دیوار نوشت

ژوئن، آخر شب
دردی عادی
مثل موش در دل و روده ام به تله افتاده است
چه شهامتی داریم که در این شعله وحشتناک راه می رویم
و خورشید سراسیمه میکند
و تاریکی ما را می‌بلعد
و ما راهمان را ادامه می‌دهیم
بنزین میزنیم، سیفون را میکشیم، قبض ها را می‌پردازیم
و در درد غرق می‌شویم
لگد می‌پرانیم
انگشت های پاهایمان را تکان می‌دهیم
به آهنگ های ناجور که در هوا منتشر است گوش می‌دهیم
و رنج، روح را می‌خورد.
بله، من فکر میکنم که ما تحسین برانگیز و شجاع هستیم
اما مدت ها پیش باید می‌رفتیم
شما این طور فکر نمی‌کنید؟
با این وجود سر جایمان می‌نشینیم
بطری های جدید باز می‌کنیم
شوستاکوویچ گوش می‌دهیم.
آن قدر مرده ایم که حالا حیران مانده ایم
که چرا هنوز غصه می‌خوریم.
پس یک گیلاس
برای همه مان
و یک گیلاس
برای خودم.


Profile Image for Nazin.
88 reviews16 followers
July 1, 2025
دومین کتابی بود که از بوکوفسکی خوندم و بیشتر از " موسیقی آب گرم " با این کتاب ارتباط برقرار کردم اما جز کتاب های محبوبم نشد. نمیشه ایراد جدی ازش گرفت و احتمالا چون آثار قوی‌تری در مورد مرگ و سوگ خونده بودم و توقعم بالا رفته !
تنها موردی که واقعا دوستش نداشتم منم زدن های بوکوفسکی بود ! میدونم حتی اسم بوکوفسکی خیلی بزرگتر از قد و قواره دهن منه اما من و امثال من ظلم دیده و رنج کشیده امیدمون به اینه که یک چیز عادلانه در جهان وجود داشته باشه همین مرگه ! " شکاریم یکسر همه پیش مرگ / سری زیر تاج و سری زیر ترگ " چه فرقی میکنه کی باشیم و چه ها کرده باشیم و چه طور بمیریم چه طور تجزیه بشیم ؟ خاک یا خاکستر ، کفن یا تابوت ، شش فوت زیر خاک به حکم کلیسا یا هفتاد سانت به حکم اسلام ، چه فرقی میکنه ؟  یه جای این جهان ناعادلانه ذره ای عدالت وجود داشته باشه همین مرگه ! پس مهم نیست چقدر آدم معروف و خردمندی باشی ! به قول حافظ :
" مزن دم ز حکمت که در وقت مرگ
ارسطو دهد جان، چو بیچاره کرد "
این پز دادن های بوکوفسکی رو دوست نداشتم با اینکه تلاش میکرد بگه جایگاهی که دارم اهمیت نداره اما بسیار زیرکانه و هوشمندانه از خودش تعریف میکرد خب تعریفی هم هست ؛ منم بوکوفسکی بودم از خودم که تعریف میکردم هیچ چشم شما رو هم در می آوردم ! ولی دم مرگ ؟ نمیدونم ! من فکر میکنم اگر آدم واقعا در موقعیتی قرار بگیره که مرگش رو حتمی بدونه دیگه خودش رو برتر از کسی نمیدونه !!!
کتاب های زیادی درمورد مرگ و سوگ خوندم و ترسیدن از مرگ ، سوگواری برای خود پیش از مرگ حتی خوشحالی از مرگ در راستای رسیدن به هدف ( بیشتر در جنگ ) رفتار های خیلی طبیعی تری هست تا بشینم یکجا و بگم منِ فلان ، منِ بهمان و ... انگار هنوز مرگ رو باور نکرده و از مرگ نوشتنش برای من تصنعی به نظر میاد به هر حال همون طور که گفتم این موضوع ایراد جدی نیست و سلیقه ای هست در یک کلام خلاصه کنم " به دلم نَنشست "

پ ن : نسخه صوتیش رو با صدای حامد خدادادی گوش دادم صدای ایشون عالیه خوانش بدون غلط بود ولی تمام کتاب با یک لحن خوانده شد بدون هیچ فراز و فرودی و خیلی خشک بود ! حداقل درمورد مرگ یکم هیجان به صدات راه بده مرد !
Profile Image for Baahaarmast.
77 reviews95 followers
July 6, 2018
شعرهای بوکوفسکی. بدیهیاتی که حواسمان به آن‌ها نیست. ترکیبات ساده برای پیچیده‌ترین مفاهیم. مثلا:
"عشق یعنی خیانت
عشق یعنی آتش گرفتن یک بی‌خانمان
وسط کوچه"
Profile Image for Ghazal Kazemi.
87 reviews102 followers
February 21, 2020
زمانی که رفتی
تقریبا همه چیز را
با خودت بردی.
شب‌ها زانو می‌زنم
مقابل ببرهایی
که نمی‌خواهند من وجود داشته باشم.
تو
دوباره اتفاق نمی‌افتی.
ببرها پیدایم کرده‌اند
و برایم مهم نیست.

پ. ن.: من شخصا شعرهای ترجمه شده رو خیلی نمی‌پسندم اما آقای کمال‌آبادی ترجمه‌ی بسیار خوبی انجام داده بودند.
Profile Image for Eärendilen.
209 reviews63 followers
January 16, 2020
حرکت جدیدیه که دیگه پاورقی نمیذارن؟
خوب نصف شعراش پر از مکان و آدمه،
بالاخره ترجمه کردین که به فهمیدنش کمک کرده باشین یا چی؟
بر همین اساس بگم که ۳/۴ اول کتاب خیلی جالب بود به نظرم،
بعد اونم نمی‌تونم خیلی نظر بدم.
Profile Image for Fafa.
36 reviews2 followers
June 4, 2023
عجیب تنهاهستیم
تا ابدتنها
و قراربوده
همین باشد
اصلابنانبوده
طوردیگری باشد
و زمانی که تقلای مردن شروع شود
آخرین چیزی که دلم می خواهد ببیند
حلقه ای از صورت های انسانی ست
که بالای سرم باشند
کاش فقط دوستان قدیمی ام باشند
دیوارهای خودم
کاش فقط آن ها بیایند..
Profile Image for Peyman.
97 reviews20 followers
July 16, 2020
برای هیچ‌کس غمگین نمی‌شوی��!

بوکوفسکی جانم، حیف که من از سرزمین فردوسی و حافظ و سعدی شعراتو میخونم (تازه اونم نسخه‌ی فارسی شده بی مزه شده‌اش رو میخونم) برا همین بهم حق بده که شعرات از لحاظ وزن عروضی و قافیه‌های آهنگین خیلی هوش از سرم نبره. ولی این دلیل نمیشه که من عاشقت نباشم. راستش رو بخوای من شیفته و دل‌باخته‌ی نگاهت به زندگی شدم. هرزه‌ها، الکل و سیگار، صریح‌ترین جملات ممکن که بعضی وقتا نمیشه کتابات رو با صدای بلند خوند. تو بزرگ‌ترین دهن‌کجی به روزمرگی مدرنی. عشق از نظرت «گربه‌ای له شده» یا یه «روزنامه‌فروش پیره»!

با سرخوشی (دوست داشتم با ادبیات خودت بگم ولی متاسفانه ما ایرانی‌ها متمدن هستیم نمیشه راحت صحبت کرد!!) دوست‌داشتنیت زندگیت رو با هرزه‌ها توی عرق فروشی‌ها گذروندی ولی زیر بار زندگی تکراری و خسته‌کننده نرفتی. زیر بار تلویزیون و سینما هم نرفتی. هانک عزیزم کاش همه آدما مثل تو انقد بی آزار بودن. الکل و هرزه‌ها و ولگردها بهترین دوستات بودن. معلومه که اونا خطرشون از آدمای شیک و تر و تمیز که هر روز خودشون رو به هزار شکل بزک میکنن کمتره. راستش من از کت و شلواریای خوش صحبت و مبادی آداب بیشتر میترسم. هانک عزیز کاش منم اون توپکای تحتانی (همون تخم منظورمه) تو رو داشتم و این زندگی مسخره‌ی هر روز در فکر فردای بهترِ انتها موفقیت رو رها میکردم و میچسبیدم به این دو روز دنیا و خوشی میکردم.
حیف...
هانک جان، هرکسی از این دنیای مترسک‌ها بره نباید براش غمگین شد، از این کثافت مستمر نجات پیدا کرده. بوکوفسکی عزیز برات غمگین نمی‌شم (ولی خیلی دوست دارم)

یک روز می‌رسد
که بعد از ظهرها خوابم نگیرد

یک روز شعری می‌نویسم
که آتشفشان‌ها را به تپه‌ها می‌کشاند
اما فعلا بعدازظهرها خوابم می‌گیرد
و کسی از من می‌پرسد
-بوکوفسکی ساعت چنده؟
و می‌گویم
سه شانزده دقیقه و نیم
احساس می‌کنم گناهکار و منفور و بی مصرفم
احساس می‌کنم دیوانه‌ام
بعد از ظهرا خوابم می‌گیرد

...
Profile Image for _PARNIAN_.
181 reviews
June 4, 2020
همونطور که میدونید من عاشق این بشر هستم(کسی میتونه نباشه؟)(البته فک کنم برای هزارپیشه‌ش ریویو گذاشتم که دیگه زیادی توضیح داده و حالمو بهم زده، اونو ولش کنین. بچه بودمو ادای قدیسارو درمیاوردم).
خیلی حس خوبی از شعرهاش گرفتم. خیلی خیلی خیلی.
تازگی شعر "پرنده ی آبی" رو هم ازش خوندم که عاشقش شدم.
از نوشته هاش فکر میکنم که این بوکوفسکی از همه بیشتر میدونسته. از همه ی روانشناس ها و فیلسوف ها و متفکر ها. با این حال روش کنار اومدنشو دوست دارم. زاویه دیدش رو به دنیا و درد و رنج دوست دارم.
خوشبختی بزرگم این خواهد بود که همه ی شعرهای زبان اصلیشو پیدا کنم:)
بریده ها:
عشق یعنی اسبی با پای شکسته
که تلاش می کند
جلوی چشم چهل و پنج هزار تماشاچی
سراپا بایستد
.
چه شهامتی داریم که در این شعله وحشتناک راه می رویم
و خورشید سراسیمه مان میکند
و تاریکی مارا می بلعد
و ما راهمان را ادامه می دهیم-
بنزین می زنیم، سیفون می کشیم، قبض ها را می پردازیم
و در درد غرق می شویم
لگد می پرانیم
انگشت های پاهایمان را تکان می دهیم
به آهنگ های ناجور که در هوا منتشر است
گوش می کنیم
و رنج، روح را می خورد
بله، من فکر می کنم ما تحسین برانگیز و شجاع هستیم
اما مدت ها پیش باید می رفتیم.
شما اینطور فکر نمی کنید؟
Profile Image for Aynaz.
131 reviews222 followers
March 20, 2022
من عاشق بوکوفسکی و شیوه ی نگاهش به زندگی ام و شعرهاش رو بیشتر از هر چیزی دوست دارم و برای اولین بار بود که داشتم شعرهاش رو به فارسی می خوندم. احتمالا اخرین بار هم باشه‌. ترجمه نمی تونه اون احساسی که «باید» رو منتقل کنه. شاید هم به خاطر سانسور باشه. ولی حداقل فهمیدم بوکوفسکی از اون آدماس که باید شعرهاش رو به همون زبان اصلی خوند.

"...there's a bluebird in my heart that
wants to get out
but I'm too tough for him,
I say, stay in there, I'm not going
to let anybody see
you..."
Profile Image for Maryam.
109 reviews16 followers
March 18, 2019
جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمی‌شود
یک فضای خالی
و حتی در بهترین لحظه‌ها
و عالی‌ترین زمان‌ها
می‌دانیم که هست
بیشتر از همیشه
می‌دانیم که هست
جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمی‌شود
و ما
در همان فضا
انتظار می‌کشیم
و انتظار می‌کشیم.
Profile Image for Narges.
55 reviews5 followers
November 10, 2025
آنقدر مرده‌ایم که حالا حیران مانده‌ایم؛که چرا هنوز غصه می‌خوریم.
Profile Image for Amirreza.M.1.
43 reviews48 followers
November 14, 2024
یکی‌ از همکلاسی‌هایم در دانشگاه وقتی دید که دارم عامه‌پسند بوکوفسکی را می‌خوانم، این کتاب را بهم امانت داد. مدیونید که فکر کنید من برای نوشته‌های بوکوفسکی پول می‌دهم!
فقط این را بگویم و توضیح بدهم که شعرهای این مرد مشهور خیلی بهتر از رمان‌هایش هستند؛ هم از نظر معنا و منظور و هم از نظر تکنیک. بر خلاف رمان‌هایش، بعضی از شعرها را واقعا دوست داشتم. مخصوصا شعر “پرنده‌ی آبی”.
کلا بن‌مایه‌های قوی‌تر و فکرشده‌تری در اشعارش دیده می‌شود و باز هم تایید می‌کند که بوکوفسکی بیشتر شاعر است تا نویسنده. خودش هم در این کتاب چند جا به این قضیه اشاره کرده. برای اینکه متوجه شوید بوکوفسکی چطور رمان‌نویس شده، به ریویوی من برای کتاب عامه‌پسند مراجعه کنید.
کلا دوست ندارم توصیه‌ای برای خواندن بوکوفسکی داشته باشم ولی شعرهایش ارزشش را دارند و البته زیاد هم زمان شما را نخواهند گرفت.

۱۴۰۳/۰۸/۲۴
Profile Image for Livewithbooks.
235 reviews37 followers
November 4, 2020
دیگر یقین دارم اراده ام پیش از آنکه وجود داشته باشم در این عالم دست به آشوب می زد. من کی این ها را نوشته ام؟ این خط من است...
سالها قبل، خیلی قبل، اراده کرده ام به دست های پیرمردی هجوم برم و وادارش کنم آنچه می گویم بنویسد.
سالها قبل در مغز پیرمردی حلول کردم تا اندیشه هایم نارس و ناکام نماند.
دیگر یقین دارم روحم پیش از آنکه در جسمم خانه کند در ذهن تو جا خوش کرده بود.
آن تکه ای از من که درون تو بود محکومت کرد که شاعر شوی. مجبورت کرد تافته بافته نشده ای بمانی برای چنین روزی!
و حالا تو آزادی...
آزادی که انتقام آن گوشه از من را از تمامِ من بگیری. و خواندن این شعرها خود انتقام است.
×********'' '' '' '' '' '' '' '' '' **************'×
بوکوفسکی بیمار و به انتها رسیده تو را با رئالی تلخ و عریان روبرو می کند. اما نصیحتت میکند که برایش غمگین نشوید. هر چه خوانده اید فراموش کنید و از چاه خودتان بنوشید و دوباره شروع کنید.
Profile Image for aurora.
87 reviews33 followers
April 22, 2019
جایی میان قلب است
که هرگز پر نمی‌شود
و ما
در همان فضا
انتظار می‌کشیم و
انتظار می‌کشیم.
Profile Image for Mo (a.k.a. Saba) Maleki.
35 reviews2 followers
February 15, 2021
بارها در شعرهای مختلف از مرگ صحبت میشه. از مرگ عزیزان و دوستان و یا خودش. اما همه اینها یادآور "زندگی‌ای است که باید قبل مرگ کرد. باید با شکوه زندگی کرد که خوب مُرد.
کتاب صوتی این اثر رو هم با صدای "حامد خدادادی" توصیه می‌کنم.
21 reviews
September 18, 2022
10)برای من غمگين نشوید. چارلز بوکوفسکی.
این کتاب باعث شد احساس کنم چارلز شاعر بهتری ست تا نویسنده. شعر‌های زیبایی بودند و دنیای عجیب و غریب او را خوب نشان می‌دادند. بوکوفسکی آدم غریب و دوست داشتنی‌ای ست، دلم می‌خواست بروم و از تو گور بیرون بکشمش و بغلش کنم..

_اهمیتی ندارد. کمی عشق یا کمی زندگی چیز چندان بدی نیست آن‌چه اهمیت دارد روی دیوارها منتظر است برای همین متولد شده‌ام متولد شده‌ام که در خیابان‌های بی رفت و آمد گل سرخ بفروشم.
_شاید باور نکنید اما آدم هایی پیدا می شوند که بی هیچ غمی یا اضطرابی زندگی می کنند. خوب می پوشند خوب می‌خورند خوب می‌خوابند از زندگی خانوادگی لذت می برند. گاهی غمگین می شوند ولی خم به ابرو نمی‌آورند و غالباً حالشان خوب است و موقع مردن آسان می‌میرند معمولاً در خواب. شاید باور نکنید اما چنین آدم هایی پیدا می شوند.
_به کشوری که زندان هایش پر و دیوانه خانه هایش تعطیل اند به جایی که تودهٔ مردم از احمق ها قهرمانان ثروتمند می سازند به این جا پا گذاشته ایم میان این ها راه می رویم و زندگی می کنیم به خاطر این ها می میریم به خاطر این ها لال می شویم اخته می شویم غیرمعمولی می شویم عاق والدین می شویم به خاطر این ها این ها سرمان کلاه گذاشته اند از ما سوء استفاده کرده اند گند زده اند به ما دیوانه و بیمارمان کرده اند خشن شده ایم این ها ما را بی عاطفه کرده اند.
Profile Image for نیلوفر بختیاری.
30 reviews5 followers
January 11, 2021
"پرنده‌ی آبی" وجود شاعر را در تمام این شعرها حس کردم. با وجود اینکه شاعر قصد دارد زشتی‌ها و روزمرگی‌ها را با بیانی صریح و طنزی تلخ به رخ بکشد و به پوچی زندگی اعتراف کند، انقدر درونش زلال است که پوسته‌ی خشن زندگی را که به او تحمیل شده، برنمی‌تابد. می‌توانم تصور کنم شاعر این شعرها از کدام دسته آدم‌ها بوده. آدم‌هایی با ظاهر تلخ که ممکن است حتی اطرافیان را از خودشان برانند، اما قلبشان مثل قلب گنجشک برای زیبایی‌ها می‌تپد. درونمایه‌ی بیشتر اشعار این مجموعه مرگ است. وقتی چگونگی مرگ شاعر را فهمیدم، رنج مضاعفی از خواندن این شعرها کشیدم... هرچند که او می‌گوید: "برای من غمگین نشوید"...
Profile Image for Nastaran.
257 reviews88 followers
December 31, 2020

پرنده ای آبی در قلب من است
که می خواهد بزند بیرون
اما حواس من جمع
است
فقط میگذارم بعضی شبها
که همه خواباند
بیرون بیاید
می گویم
من میدانم تو آن جایی
پس غصه نخور!
بعد میگذارمش سر جایش
اما آنجا کمی آواز می خواند
به او اجازه نداده ام بمیرد
و باهم میخوابیم
با عهد مخفی مان
و همین برای در آوردن اشک یک مرد
کافیست
اما من گریه نمیکنم
شما چطور؟


دی نود و نه
Profile Image for Niloofarhamidi.
501 reviews14 followers
March 18, 2023
مجموعه ی کوچکی از اشعار چارلز بوکوفسکی با محوریت مرگ. البته نگاه بوکوفسکی به مرگ، نگاهیه که بیان میکنه زندگی فعلی تفاوتی با مرگ و پوچی نداره.... یه نوع رنجش و خشم خاصی توی اشعارشون هست که من خیلی دوست داشتم. بعضی از اشعارشون واقعا قابل تامل بود. پیشنهاد میکنم که مطالعه کنید.

«برای من غمگین نشوید» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/28472
1 review16 followers
July 1, 2018
هر بندى كه بيشتر از اثار و اشعارش ميخونم بيشتر جدا شدن از شون برام سخت ميشه.
Profile Image for Hasti.
50 reviews3 followers
July 14, 2020
41
عجیب تنها هستیم
تا ابد تنها
و قرار بوده
همین باشد
اصلا بنا نبودی
طور دیگری باشد
Profile Image for Roghayeh Khosravizadeh.
6 reviews
August 22, 2020
مرگ، عشق، نویسندگی از مفاهیم حاضر در این مجموعه شعر هستن. اندوهی که با حضور مرگ در اشعارش ایجاد می شود همزمان با نوعی قناعت و رضایت از هرآنچه که موجود و درجریان است، همراه است.
Profile Image for Hamideh.D.
22 reviews3 followers
August 2, 2021
باز هم خواهم خواندش، در سکوت و تنهایی.
Profile Image for Arian.
17 reviews1 follower
November 21, 2021
عجیب تنها هستیم
تا ابد تنها
و قرار بوده همین باشد
اصلاً بنا نبوده طور دیگری باشد
:)
Displaying 1 - 30 of 34 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.