این کتاب مجموعه خاطرات شکاریه و یادداشتهای روزمرۀ معیرالممالک است. به نظر میرسد که در ابتدا هدف از تحریر این یادداشتها شرح خاطرات مختصری از شکار روزانه، شمارش تیرها و تعداد پرندگان صید شده بود، اما بهتدریج روزیدادهای سیاسی و مطالب دیگر نیز به این یادداشتها اضافه شدند. کتاب حاضر خاطرات نویسنده را از رجب 1329 ق تا ربیعالاول 1331 ق دربرمیگیرد. این کتاب از چند جهت ارزشمند است: ابتدا از نظر تاریخ اجتماعی و سیاسی، سپس از نظر خاطرات شکار (زیرا فهرستی از اسامی پرندگان مناطق اطراف تهران، شکارگاهها و همچنین اصطلاحات شکار به دست میدهد).
شاهکار است اما این چاپ آخرش پرغلط و افتضاح و اصلاً چاپدیجیتال است که بعددو ورق زدن از تهش ورق ورق کنده میشود. چاپ دهه ۶۰ و ۷۰ بهتر است موقعی برای این کتاب نوشتم:
اصلاً فارسیِ بسیار جانداری مینویسد به قول آقای گلستان. خودش هم میداند. خیلی خوب. وقتی در سالها آخر عمر یاد میکند از خودش و آنچه به جا میگذارد که به سبب آنها «پس از بدرود غالباً به یاد مردم اهل زمان» خواهد بود، بعد از پردههای نقاشیِ زیادی که کشیده از هیچ چیز یاد نمیکند جز «عبارات راست و مختصر بیتریبی که در جزوهی شکاریهی خود نوشتهام موسوم به وقایع الزمان». سلامت نثرش و نیرومندیاش برای روایت و ثبت حالات و کردار و حرکات و اندیشههای مردمی که دیده و روزگاری که به تن دریافته و به چشم در آن نگریسته چیز مخصوصیست که هم از پوسیدگیِ زبانِ قاجاری دور است هم چکشی و یقینی و گزارشی نیست مثل عینالدوله یا اعتمادالسلطنه و هم حاصل چیز خواندن زیاد است هم به فارسی و هم به فرانسه، مکرر میبینیم در خاطرات شکار یاد میکند از روزهایی که حوصلهی شکار رفتن ندارد و صبحها به «تحریر» میگذراند که همان مشق باشد و عصرها به خواندن «تاریخ و رمان فرنگی». چشم که تعلیم نقاشی دیده خوب میبیند و ذهن که تاریخ و رمان خوانده خوب حلاجی میکند و دقتش در خواندنها و شنیدن میگذارد این دیدن و حلاجی را درست بنویسد، این میشود «عبارات راست و مختصر بیترتیبی» که حالا برای ما صد و اندی سال بعد حکم جواهر دارد.