Abū-Muhammad Muslih al-Dīn bin Abdallāh Shīrāzī, Saadi Shirazi (Persian: ابومحمد مصلح الدین بن عبدالله شیرازی, Arabic: سعدي الشيرازي) better known by his pen-name as Saʿdī (Persian: سعدی) or simply Saadi, was one of the major Persian poets of the medieval period. He is not only famous in Persian-speaking countries, but has also been quoted in western sources. He is recognized for the quality of his writings and for the depth of his social and moral thoughts. Saadi is widely recognized as one of the greatest masters of the classical literary tradition.
His best known works are Bostan (The Orchard) completed in 1257 and Gulistan (The Rose Garden) in 1258. Bostan is entirely in verse (epic metre) and consists of stories aptly illustrating the standard virtues recommended to Muslims (justice, liberality, modesty, contentment) as well as of reflections on the behaviour of dervishes and their ecstatic practices. Gulistan is mainly in prose and contains stories and personal anecdotes. The text is interspersed with a variety of short poems, containing aphorisms, advice, and humorous reflections. Saadi demonstrates a profound awareness of the absurdity of human existence. The fate of those who depend on the changeable moods of kings is contrasted with the freedom of the dervishes.
غزل های سعدی تعدادشون زیاده و اینکه کتاب گزیده غزل هایی به انتخاب اساتید بزرگ ادبیات هست اتفاق خوبیه. من مونده ام از توانایی این مرد ولی. چطور میتونه انقدر با کلمات مختلف مضمون مشابه رو تکرار کنه. تقریبا از دویست غزل منتخب در این کتاب صد و نود تاش مضمونش اینا بود: معشوق چه زیباست منِ عاشق چه بیچاره ام تورو خدا نظری به ما کن من کی باشم که اعتراض کنم بهت در عشق تو باید جان داد درد تو از هر درمانی بهتره هر مشکلی هم باشه باید تا ابد به یار وفادار موند دین من نظر کردن به خوبانه زندگی یعنی گذران وقت با یار خام ها/صوفی ها/ غیرعاشقان نمیفهمن
بقیه غزل ها محتوای مذهبی دارن که اون روی فقیه سعدیه انگار و تذکار میده به آخرت و اینا. ولی این طبع عاشفانه لطیفش هست که موندگارش کرده آقا
جدا از اینکه برخی ابیات فوق العاده زیبا هستن ، بعضیاشون اینجوری ان که واسه خواننده امروزی هم خرق عادت میکنه. یعنی اینطوری نیست که چون قرن ها از سعدی گذشته پس دیگه برای ما تکراری شده باشه توصیفاتش یا ابداعاتش. هنوز نوئه و گاه حتی نو تر از اونچه که نویسندگان امروز می نویسند. مثلا: گفته بودی همه زرقند و قریبند و فسوس سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست
یعنی من اونا نیستم ولی چشم چون تو میگی. یعنی حقیقت رو فدای معشوق میکنه میگه هرچی تو بگی من همونم اصلا. حتی اگه بگی من اون رذائل رو دارم و به خاطر اونا هم از من دوری کنی
یا کساد نرخ شکر در جهان پدید آید دهان چو بازگشایی به وقت خندیدن
یعنی قیمت جهانی شکر افت میکنه اگه تو بخندی. خب عالیه دیگه:))
در آخر شعری از سعدی می نویسم که نشون میده چرا کلام سعدی رو بهش میگن سهل ممتنع. اصلا مثل حافظ دشوار و سنگین نیست ولی اینطوری نیست که هر کی قلم برداره بتونه اینا رو بنویسه.