بحث در مورد ژانر و نظریۀ ادبی از بحث های داغ در ادبیات و نقد ادبی امروز است. با این تفاوت که در غرب تقسیم بندی های متنوع و مناسب است و در ادبیات ایران، هنوز نظام مشخصی برای طبقه بندی گونه ها و ژانرها وجود ندارد و تنها به سنت ادبی و نظریۀ تاریخ ادبی که به مدد سبک شناسی، سیستمی تصنعی در این باب برقرار نموده، اکتفا شده است. در حالی که بسیاری از گونه های جدید و تلفیقی در ادبیات معاصر ظهور کرده و سرنوشتشان هنوز بلاتکلیف مانده است.
البته نباید تصور داشت که کتاب حاضر تمامی این مشکلات را حل کرده است. متاسفانه با وجود تلاش بسیار برای تدوین، تنها در آخر کتاب و در دو صفحه، نویسندگان آرزوی برقراری چنین سیستمی را در تاریخ ادبیات ایران دارند! و در طول کتاب به سیر تحول و تطور ژانر در غرب از افلاطون تا تودوروف و دریدا می پردازند. بنابرین برای مخاطب ایرانی این کتاب هیچ مشکلی را در ادبیات خود گره گشایی نمی کند. خط روایت منسجم بررسی و معرفی و تحلیل نظریه های ژانر بسیار قابل توجه و خوب است و نویسندگان در این مورد با استمداد از منابع جدید در حیطۀ ژانر (دیوید داف، ورنون هال، اوپاکی و ...) مباحث جدیدی در تاریخ ژانر ترجمه کرده اند.
درخشان ترین فصل کتاب، فصل سوم (رنسانس تا مدرنیسم) است که برای من بسیار قابل توجه و تازه بود.
مشکل اصلی سبک شناسی نوین و تاریخ ادبی و ژانر در ایران این است که هیچ کتابی جسارت تغذیه از نظریات متقن و اصولی و ارائۀ نظریه و بسط و اِعمال آن در زبان فارسی را ندارد و حتی اگر در این موضوع، هزاران کتاب ناب نیز چاپ شود، صرفاً گزارش زیبایی است از تاریخ نظریه ادبیِ اروپا.