Zdradzone testamenty

by Milan Kundera

Fascynacje literackie i wedrowka przez historie pisarstwa w doskonalym stylu jednego z najwybitniejszych autorow XX wieku Ile razy zastanawiales sie jakie ksiazki czytuje twoj ulubiony pisarz Czy tak jak ty kibicuje bohaterom zachwyca sie wspanialym jezykiem zdumiewa nieoczekiwanym zwrotem akcji Milan Kundera w dziewieciu esejach dzieli sie tym co w ksiazkach jest dla niego najistotniejsze Blyskotliwie dowcipnie i zaskakujaco analizuje najwybitniejsze dziela swiatowej literatury a jego wnioski czesto stoja w sprzecznosci z opinia uznanych krytykow

Genres: Essays, Nonfiction, Literary Criticism, Philosophy, Czech Literature, Literature, Criticism

320 pages, Paperback

First published January 1, 1993

About the author

Milan Kundera (1 April 1929 – 11 July 2023) was a Czech and French novelist. He went into exile in France in 1975, acquiring citizenship in 1981. His Czechoslovak citizenship was revoked in 1979, but he was granted Czech citizenship in 2019.

Kundera wrote in Czech and French. He revises the French translations of all his books; people therefore consider these original works as not translations. He is best known for his novels, including The Joke (1967), The Book of Laughter and Forgetting (1979), and The Unbearable Lightness of Being (1984), all of which exhibit his extreme though often comical skepticism.

Reviews

[Mohammad Hrabal · Rating 3 out of 5]

این کتاب قبلا در سال 1376 با نام «وصایای تحریف شده» توسط کاوه باسمنجی، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ترجمه شده است. ترجمه‌ای که من خواندم با عنوان «وصیت خیانت شده» از فروغ پوریاوری است. عنوان انگلیسی کتاب
(Testaments betrayed: An essay in nine parts)
هست. در ترجمه‌ی دوم، بخش چهارم کتاب، به دلیل اینکه نمی‌توانست برای خوانندگان ایرانی مفید فایده باشد حذف شده است
من با بخش‌هایی که با موسیقی ارتباط داشت به دلیل اطلاعات خیلی کم خودم یا شاید دلایل دیگر نتوانستم ارتباط برقرار کنم و لذت ببرم. ولی بخش‌هایی که درباره‌ی ادبیات، رمان، داستان کوتاه بود را دوست داشتم.
********************************************************************************
مسکوت گذاشتن داوری اخلاقی، اخلاق ستیزی رمان نیست: اخلاق آن است. اخلاقی که در برابر این عادت از بین نرفتنی بشر که آناً، مدام و بی‌وقفه، و درباره‌ی هرکس، و پیش از آنکه بفهمد و درک کند و یا اصولا بدون درک و فهم قضاوت می‌کند، می‌ایستد. از دیدگاه حکمت رمان این آمادگی پر شور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب‌ترین شرارت است. ص 5 کتاب
«چه خوش است فراموش کردن آن هیولایی که شیره‌ی زندگی کوتاهمان را می‌کشد تا ملاط بناهای واهی خود کند. چه خوش است فراموش کردن تاریخ!» (زندگی جای دیگری است) ص 15 کتاب
برود روشنفکر برجسته‌ای بود با انرژی‌یی استثنایی؛ مرد بزرگواری که مشتاق بود در راه دیگران مبارزه کند؛ دلبستگی‌اش به کافکا گرم و خالی از غرض بود. تنها اشکال، جهت‌یابی هنری‌اش بود: این مرد ایده‌ها از شوق به قالب (فرم) هیچ نمی‌دانست؛ رمان‌هایش (بیست رمان نوشت) به طرز اسف‌باری قراردادی‌اند؛ و از همه مهم‌تر: او معنای هنر مدرن را اصلا نمی‌فهمید.
چرا به‌رغم این همه، کافکا آنقدر به او علاقه‌مند بود؟ خودتان چه؟ - آیا از دوست داشتن بهترین دوستتان که مجبور است شعر بد بگوید، دست بر می‌دارید؟
اما آدمی که بد شعر می‌گوید زمانی که شروع به منتشر کردن اثر دوست شاعرش می‌کند بدجور خطرناک از آب در می‌آید. ص 27 کتاب
بشر آرزوی جاودانگی را دارد، اما فقط به بدل آن می‌تواند دست یابد: به لحظه‌ی وجد و خلسه. ص 70 کتاب
ما عادت کرده‌ایم که تصور وجد و خلسه را با لحظه‌های رازآمیز مهم مرتبط کنیم: اما چیزی به عنوان خلسه‌ی روزمره، عادی و پیش پا افتاده و عامیانه وجود دارد: خلسه‌ی ناشی از خشم، خلسه‌ی ناشی از سرعت چرخ‌های اتومبیل، خلسه‌ی ناشی از سرو صداهای گوشخراش، خلسه در استادیوم فوتبال. زندگی تلاش سنگین بی‌وقفه‌ای است برای از دست ندادن دیدرس خودمان، برای حضوری استوار در خودمان، در خلسه‌هایمان. فقط یک لحظه پا از خودمان بیرون می‌گذاریم و نزدیک به قلمرو مرگ قرار می‌گیریم. ص 71 کتاب
و باز جمله‌ی دیگری از ژید: «برایت هیچ چیز خطرناک‌تر از خانواده‌ی خودت، اتاق خودت، گذشته‌ی خودت نیست... باید ترکشان کنی.» ص 156 کتاب
از جیمز جویس به بعد فهمیده‌ایم که بزرگترین ماجرای زندگیمان، بی‌ماجرایی است... ص 161 کتاب
از بچگی شنیده بودم که می‌گویند دوست کسی است که با او در تمام اسرارتان شریک می‌شوید، و به نام دوستی حتی حق دارد برای دانستن آنها پا فشاری کند. برای دوست ایسلندیم، دوستی چیز دیگری است: محافظت کردن از دری است که در پشت آن دوستتان زندگی خصوصی‌اش را پنهان می‌کند؛ دوست آدمی است که هیچگاه در را باز نمی‌کند؛ که به هیچ کس دیگری هم اجازه‌ی باز کردن آن را نمی‌دهد. ص 222 کتاب
به نظر من، نسنجیدگی و بی‌ملاحظگی برود نابخشودنی است. او به دوستش خیانت کرد، او بر خلاف خواسته‌های دوستش، بر خلاف مفهوم و روح خواسته‌های او، بر خلاف احساس شرمی که در این مرد سراغ داشت عمل کرد. ص 223 کتاب
خاطره حضور متوفی را به ما باز نمی‌گرداند؛ خاطرات فقط تاییدی بر غیاب او هستند؛ در خاطرات، آدم متوفی فقط گذشته‌ای است که دارد رنگ می‌بازد، عقب می‌رود، و دسترسی ناپذیر می‌شود. ص 240 کتاب

[فايز غازي Fayez Ghazi · Rating 4 out of 5]

اذا كان تاريخ الإنسانية لا يتعلق بالإنسان، وان كان قد فرض عليه بوصفه قوة غريبة ليس له عليها اي تأثير، فإن تاريخ الرواية ولد من حرية الإنسان، من ابداعاته الشخصية كاملة، من خياراته.

- "الوصايا المغدورة" هي دراسة مطوّلة على مدى تسعة اجزاء تتحدث عن فن الرواية وتطوّره، عن الموسيقى الكلاسيكية والإبداعات التي رفضت في حينها وحوربت وأهملت لكن الزمن لاحقًا اعطاها حقّها، عن المؤلفين (كتّاب وموسيقيين) الذين تمت خيانة وصاياهم وتصرف اصدقاءهم بعكس ارادتهم (نشرًا وحذفًا وتقطيع)، ذلك كلّه عبر تقسيم الزمن لثلاثة أشواط والتركيز على الشوط الثالث اي فترة الرواية الحداثية التي أبدع كونديرا نفسه فيها وخصوصًا في رائعته "الخلود"

المطلب الجمالي يتبدى فيما كتبه المؤلف بقدر ما يتبدى فيما حذفه. فحذف مقطع يتطلب ايضًا موهبة وثقافة وقوة ابداعية اكثر مما يتطلبه ما هو مكتوب. ونشر ما حذفه المؤلف هو فعل اغتصاب مماثل لرفض نشر ما قرر المؤلف ان يبقيه.

- تسير الدراسة بخطين متوازيين: الأول يختص بالكتابة والأدب والثاني بالموسيقى، يقاطع كومديرا بينهما لاحقًا ويبيّن التقارب في تطور كليهما من جهة وتعرّض المجددين فيهما الى النبذ في البداية والتقبل لاحقًا والشهادة بالعبقرية تاليًا. يحدثنا عن كافكا وانتاجه ووصاياه، كما يحدثنا عن سترافنسكي وياناتشيك وموسيقى كليهما، عارضًا للمصاعب والنفي وخيبة الأمل واليأس الذي واجههم.

وكما ان الموسيقى الرائعة يمكن الاستماع اليها بإستمرار، كذلك الروايات العظيمة أعدت من اجل قراءات متكررة

- لا تقتصر الدراسة على العرض بل يقحم كونديرا نفسه فيها كناقد لأعمال غيره ويستشهد ببعض أعماله الشخصية، كما انه ينتقد القوالب الجاهزة ويدعو الى الإبداع المستمر بعيدًا عن النمطية. ويعرّج على بعض القراءات التي قام بها بعض النقّاد والتي دمّرت تفسيراتهم جمالية النصوص (خصوصًا نصوص كافكا وهمنغواي)

يجب ألا يعد التأليف كقالب موجود مسبقًا، استعاره المؤلف كي يملأه بإبداعه؛ انما على التأليف نفسه ان يكون ابداعًا، ابداعًا يستخدم كل اصالة المؤلف.

- كتاب يحتاج الى عدة قراءات للإحاطة بكمية الأفكار التي طرحها كونديرا بين صفحاته

[Fatima Alammar · Rating 5 out of 5]

مجموعة من التأملات الذكية، العميقة، المُبهِرة، والصادمة أحيانا - لكن بشكل هاديء - لفني الرواية، والموسيقى.

كونديرا في هذا الكتاب، قاريء فذ، ناقد ينثر التماعاته عبر الورق فتستحيل إلى "دهشة" وهنا تكمن روعة هذا الكتاب.

أوصي به، جدا، للكتّاب، ولمحبي القراءة، بالأخص قراءة الروايات، لأنه سيشكل فرقا كبيرا

"معظم القراء الذين يقرأون الروايات بدون روية،هم يقرأون حياتهم بنفس الطريقة السيئة."

[Jeff Jackson · Rating 4 out of 5]

Insightful readings of Kakfa, Gombrowicz, Janacek, Stravinsky, etc. And a hard look at how the novel feels increasingly marginalized in today's culture. Although it was written in 1989, so much of this book feels like it's aimed at our Social Media age: "Suspending moral judgement is not the immorality of the novel; it is its morality. The morality that stands against the ineradicable human habit of judging instantly, ceaselessly, and everyone; of judging before, and in the absence of, understanding. From the viewpoint of the novel's wisdom, that fervid readiness to judge is the most detestable stupidity. Not that the novelist utterly denies that moral judgement is legitimate, but that she refuses it a place in the novel."

[Ahmed Ibrahim · Rating 4 out of 5]

في هذا الكتاب يمزج كونديرا بين الرواية والموسيقى في النقد والتحليل في محاولة منه لإمساك بنقطة محورية ومهمة بالنسبة إليه وهي خيانة الوصايا، الموضوع الذي شغله في أغلب أعماله، وأفرد لها جزء كبير في روايته الخلود.
كونديرا كاتب عبقري، وناقد ذو حس متميز، وأعماله تجسيد للمتعة حين تمتزج بالفكر في خليط محبب إلى النفس.

[hayatem · Rating 5 out of 5]

هذا الكتاب لايمكن ان تقرأه بدون استخدام قلم هاي لايتر"قلم تضليل" ،كي تقبض على التفاصيل والمعلومات والملاحظات الدقيقة والمهمة، لتكون ذاكرة أولية خام للقراءة الثانية والثالثة والرابعة ! لأنه بأمانة تامة لايمكن أن تقرأ هذا الكتاب لمره واحدة وتحقق الفائدة المرجوة منه .

عرّف كونديرا فن الرواية على "انه العالم الذي تتعطل فيه الأحكام الأخلاقية".

قسم كونديرا فن الرواية بين الأربعة عقود. السابع والثامن كالجزءأو الشوط الأول من تاريخ هذا الفن والذي لعبت فيه الاخلاق والسياسة والتاريخ دورا بارزا في التأثير على كتابة الرواية مع اهمال جوانبها الجمالية الاخرى حتى من ناحية النقد البناء للرواية من قبل الناقدين. والشوط الثاني المتمثل بالقرن التاسع والقرن العشرين الذي "اهتم بالقواعد الجمالية والرومانتيكية، حيث تمت المطالبة بمعقولية العمل الأدبي." فأصبح السرد حاضرا وبقوة مع بداية القرن التاسع عشر وكذلك الإهتمام بالتفاصيل الصغيرة كالمكان والزمان والتاريخ الذي بدى أكثر حضورا. وكذلك الشخوص"النواحي السيكولوجية ،استخدام التمويه و الفلسفة وغيره".

وتطرق كونديرا أيضاً حول تعرض العديد من كتاب الرواية للإقصاء والجلد من قبل حكوماتهم لأسباب سياسية
" ابان الفترة الشيوعية" وبعضها دينية، كما منعت أعمالهم من النشر؛وأذكر على سبيل المثال رواية سلمان رشدي "الآيات الشيطانية" وهو كاتب إيراني، أصدر الخميني فتوى بقتله ،بتهمة التجديف.

كما ذكر كونديرا كيف أن بعض الأوطان الصغيرة منها بالذات، حجمت من قيمة العديد من الكتاب لأنهم تمسكوا بها ولم يغادروها، وهي بدورها لم تعطيهم حقهم بالظهور ،واصفاً هذه الأوطان بالأسرة الكبيرة ،حيث يصبح الإلتزام مضاعف تجاهها ويأتي على حق الفردية الحرة. واذكر على سبيل المثال الكاتب ياناتشيك.الذي دفع الثمن غاليا لبقائه. وهو كاتب رائع ومغمور،كما ذكر كونديرا.

يقارن كونديرا بشكل جميل بين الفنون الموسيقية بين القرون الأربعة ومابين فن الرواية وكيف ان الإثنان ذو مسيرة متشابهة الى حدما من حيث نضج التجربة والتطور، وكذلك التغيير الذي طال كلا الفنَّين خلال الفترتين المتمثلة في الشوط الاول والثاني.

عجبني جدا قراءة كونديرا للروايات كنوتات وثيمات موسيقية، حيث حلل بعض النصوص أو بمعنى آخر حولها الى مقطوعات موسيقية جميلة. كما انه أوضح بالشرح جمال تناسق الثيمات في بعض النصوص لتشكل ميلودي"لحنا" رائعا.

كونديرا ناقد فذ وجميل استعرض خلال الكتاب، نقد عدة نقاد لبعض الروايات المهمة في تاريخ هذا الفن من عدة نواحي "فنية،تاريخية،سيكولوجية وفلسفية" ،وأذكر منها رواية "المحاكمة" لكافاكا وأهم ماقاله النقاد حولها، حيث "البعض حول كافكا الى قديس". وأيضا نقده لماجاء حول الرواية وعنها ،حيث تناول مشوار كافكا في الكتابة وباسهاب. كما ذكر أسباب ترك كافكا رسالتين"الوصية" لصديقه ماكس برود، حيث أمره بحرق كافة اعماله بعد وفاته، وكيف أن صديقه برود عمل ضد وصيته وهو الأمر ذاته الذي كان سيعمل به كونديرا لوكان في مكانه."خيانة الوصايا".

كما أن لكونديرا رؤية فلسفية جميلة حول الأشخاص، وتحليله للروايات من النواحي السيكولوجية والفنية كان جميل ومميز للغاية. هو مفكر وفيلسوف رائع بحق.
لذلك هذا الكتاب يستحق الخمس نجوم وأكثر.

[Eric Byrd · Rating 4 out of 5]

One of my favorite works of criticism--though 'criticism' may be too narrow a category. Maybe: aesthetic theorizing informed by a practitioner's ardor. A spirited essay on Kafka's sense of humor; the keenest appreciation of Janacek's operas I've ever read; a provocative private history of the novel (we gotta get back to Cervantes and Rabelais and Sterne, that fun, free-wheeling crew, Milan sez, cause 19th century realism is a con job); insightful defenses of Hemingway and Stravinsky from various hack detractors; and a delineation of Central European modernism (Broch, Musil, Gombrowicz). Kundera opens up so many vistas, spurs so much further reading; though he's probably choked off any desire to read Adorno for the near future: the drubbing he gives the musical writings is just too devastating. Adorno's Marxist advocacy of serialism as some sort of historically inevitable dispensation from which only irrelevant reactionaries (Stravinsky) dissent comes off as a terrible specimen of humorless, philistine lockstep. Who doesn't like Stravinsky? I mean, come on!

[Ο σιδεράς · Rating 4 out of 5]

Eίναι λίγο παράξενη η σκέψη ότι το χιούμορ είναι προϊόν πολιτιστικής εξέλιξης, έτσι;

Tο μυθιστόρημα, ένα σχετικά πρόσφατο απόκτημα του πολιτισμού, φέρνει μαζί του ακόμα μία  καινοτομία, το χιούμορ· τη «θεία αστραπή που αποκαλύπτει τον κόσμο στην ηθική αμφισημία του και τον άνθρωπο στη βαθιά αναρμοδιότητά του να κρίνει τους άλλους..»

Τρεις οι εποχές του μυθιστορήματος σύμφωνα με τον Κούντερα: ο χρόνος της ασυγκράτητης φαντασίας -κατά τη βασιλεία των Ραμπελαί, Θερβάντες και Στερν  (η αληθοφάνεια ήταν δεμένη στο καλοριφέρ κατά τη διάρκεια εκείνου του πάρτι), της καταγραφής της πραγματικότητας κατά τον 19ο : Γάλλοι, Ρώσοι, Τσαρλς Ντίκενς κ.α.) και  η εποχή της υποκειμενικότητας -γραφής με υλικό θραύσματα της αντίληψης– ο μοντερνισμός. Και έπειτα ήλθε ο Ναμπόκοφ, προσθέτω.. 

Χορταστικό ανάγνωσμα. Εκτός από τα υπόλοιπα εγκυκλοπαιδικά, παρουσιάζονται (με χιούμορ)  μερικές από τις περιπέτειες αντισυμβατικών κατά την εποχή τους δημιουργών όπως ο Ραμπελαί και ο Στραβίνσκι, που κυνηγήθηκαν και λοιδορήθηκαν ή, όπως στην περίπτωση των Τολστόι και Κάφκα, αγιοποιήθηκαν. 

Τελικά, το μυθιστόρημα είναι κάτι περισσότερο  από ένα λογοτεχνικό είδος. Ο τοίχος όπου βρίσκεται η βιβλιοθήκη με τα στραπατσαρισμένα ή ατσάκιστα βιβλία μας, μετατρέπεται σ’ ένα -μικρό ή μεγάλο- παράθυρο, με θέα που αλλάζει κι εξελίσσεται. Κι όσο περισσότερο στεκόμαστε μπροστά σ΄αυτό, τόσο πιο πανοραμική γίνεται η θέα.

Πίτερ Μπρίγκελ ο πρεσβύτερος: «Η παραβολή του Σπορέα»  

[Jonfaith · Rating 4 out of 5]

Over what period of time can we consider a man identical to himself?

Inspired by Mr. Clarke reading this, I picked up my own copy and upon reading, realized I read much of this, if not all upon its publication some 27 years ago. I highlighted the query above as it was crucial in this reading of such a sinuous essay. I read a great deal in my mid-20s, alas in 2020 I look back and recognize that as much time has lapsed since those initial encounters as I was of age at that point. I found several instances here Kundera pronounced judgement and like the scion of a Kafka parable, I heeded. Kundera offers rebukes to both Balzac and Orwell and I fear that at least through my 20s I followed such. Coining a phrase from Carlos Fuentes, my mind's customs house wasn't as rigorous as it could have been. Kundera offers a fragile albeit forceful certainty in his essays. This is similar to Auden in his. I must admit I find both bothersome. Kundera does celebrate the rolling , disproportionate grotesque of the novel and cites many. I appreciate that. I would be curious about Kundera's thoughts on Prae: Vol. 1. Speaking of such, I have decided the Hungarian bulky monster will be a home only read, given its bulk and titular homonym. I suppose my verdict is mixed, as most should be, given I enjoyed the return to a time (of my initial encounter with this essay) but I haven't found the argument here to pursue anything cited. I suppose that statement is imprecise. I would love to read Rabelais again.

As a postscript I have enjoyed listening to Janacek today.

[أحمد شاكر · Rating 4 out of 5]

-أحب هذا ال (كونديرا ). يغصلني عن حياة السأم. كتاباته محببة لنفسي. قرأت  وصاياه المغدورة بتشوق، برغم أنه يكثر فيها من الكلام عن الموسيقى وعن أسماء موسيقيين لم أسمع بها من قبل، نظراً لضعف اطلاعي على هذا الجانب.
 إنه يثيرني لأتعلم.

[Domenico Fina · Rating 4 out of 5]

Tutti i capitoli che riguardano Kafka sono eccellenti. È desolante non capire l'intenzione estetica delle cose, delle persone, dice Kundera, per difendere Kafka da quelli che non lo hanno capito. Max Brod il suo migliore amico non lo ha capito, già questo potrebbe essere un racconto di Kafka, molti traduttori non lo hanno capito. Ai traduttori piacciono i sinonimi, sembra più elegante la non ripetizione, ma Kafka usa ripetere talvolta la stessa parola.

Una voce chiamò Frieda, "Frieda" disse K. all'orecchio di Frieda, trasmettendo in tal modo il richiamo.
Frieda in questa frase è scritta tre volte, ma i traduttori scrivono 'all'orecchio della cameriera' (o all'orecchio della compagna) per non scrivere Frieda per la terza volta.

Kundera dice una cosa che stracondivido, cosa ci avrebbe messo Kafka a usare invece di Frieda, cameriera, compagna, fidanzata, amica, eccetera? Niente. E loro, i traduttori, non si pongono questa domanda, loro traducono secondo il fare comune (evitare le ripetizioni se non c'è un chiaro motivo). Ma questo significa non capire l'intenzione estetica di Kafka; a me sembra chiarissimo, Kafka scrive Frieda perché non vuole aggettivare una persona, non vuole renderla ruolo, vuole lasciarla intera. Kafka usa pochi aggettivi perché incanalano l'immaginazione quando lui vorrebbe lasciare le cose nello stato vivo, indefinito, come negli amplessi tra i suoi personaggi. Non scrive, è stato brutto o è stato bello, semmai scrive che provarono estraneità, ma non perché sono vergini, ma perché l'estraneità si prova solo quando non si è automatizzata l'esperienza. A Kafka interessa lasciare l'esperienza nello stato indefinito, che è quello più autentico. Per questo in Kafka i suoi personaggi si muovono in modo anomalo, strambo, grottesco. Spesso periscono.

[Ali · Rating 3 out of 5]

I like Kundra because he doesn’t imprison me in a fastened frame of a classic narration. Reading Kundra seems as if you meet an old friend after ages in a cafe shop, and while she/he relates her / his life story, you zip your coffee, listen to the cafe music, hear some chats and laughs at nabouring tables, look at the peddlers at side walk, or a passing tramvay, … as life is flowing around, ….

کوندرا را به این دلیل بسیار دوست دارم که مرا در چهارچوب بسته ی یک روایت زندانی نمی کند. خواندن کونرا مثل این است که دوستی را پس از سال ها در یک کافه ملاقات کنید و در حالی که به قصه ی روزگار رفته ی او گوش می دهید، قهوه تان را می نوشید، به موسیقی که از بلندگوی کافه پخش می شود، گوش می کنید، گهگاه متوجه ی صحبت ها و خنده هایی از میزهای کناری می شوید، صدای عبور و مرور خیابان در پس پشت این همه جاری ست، دوره گردی چیزی می فروشد، عبور تراموای، و همه چیز، درست مثل خود زندگی، ...


ـ وصایای تحریف شده، کاوه باسمنجی، چاپ دوم، 1377
ـ وصیت خیانت شده، فروغ پوریاوری، چاپ اول 1377

[iva° · Rating 4 out of 5]

prvenstveno štovan kao pisac, kundera je i vrsni muzikolog - da nisam pročitala ovu knjigu eseja, to ne bih ni znala. studirao je kompoziciju i muzikologiju, a spoj glazbe i teksta prožima svih ovih devet eseja. za moj ukus malo su previše intelektualno nabrijani, ali interesantni i nužni za pročitati ako si ljubitelj kafke, thomasa manna, stravinskog, bacha, rabelaisa. dotakao se i mnogih drugih, s različitih područja umjetnosti, i pokušao naknadno/posmrtno odati počast (i ispraviti određene nepravde) nekim od najvažnijih umjetnika XIX. i XX. st. - bilo da su glazbenici, književnici, slikari. uz razne teme kojima se bavi u esejima (humor, ekstaza, ironija, religija...), osobno mi je najviše legao onaj o prevođenju teksta (kao primjer uzima kafku i mnoge varijacije prijevoda njegovih djela) - potaknuo me da tekst koji -ukoliko nije na izvornom jeziku - čitam s oprezom.

[Οδυσσέας Μουζίλης · Rating 5 out of 5]

Την προδοσία πολλοί αγάπησαν, τον προδότη ουδείς :p

https://pepperlines.blogspot.com/2020...

[ياسر ثابت · Rating 4 out of 5]

تأملات عميقة، وإن يكن بعضها مبهماً كعادة كونديرا.
يحتاج الكتاب صبراً من قارئه، لكن فائدته كبيرة لمن استطاع إلى الصبر سبيلاً.
كم الفقرات التي استوقفتني وجعلتني أقارن بينها وبين ثورات الربيع العربي، قول كونديرا:
إننا نسير في الحاضر محاطين بالضباب، ولن نستطيع أن نرى خطواتنا إلا بعد أن يصبح الحاضر ماضيـًا. عند ذلك فقط حين نلتفت إلى الوراء، نجد أن كل الضباب قد انقشع وأننا نستطيع مشاهدة خطواتنا والطريق الذي رسمته بوضوح.
أتفق أحياناً مع من يرون أن هناك مبالغة في تقدير عطاء كونديرا، لكن في هذا الكتاب شيئاً ما يستحق القراءة.. والتأمل.

[Daniel Ballesteros-Sánchez · Rating 5 out of 5]

¡Pero qué 2024 tan productivo! Siendo el primer año de mis 30, y al menos de mis 24 o 25 años de lector en los que, gracias a Goodreads, me he obligado a llevar la cuenta de mis lecturas y a ponerme una meta en enero de libros -50 en total-, descubro con agrado que en 6 meses y 21 días ya doblé esa meta, alcanzando 100 lecturas (algunas nuevas, otras relecturas, otros fantásticos descubrimientos, otros amores pasados que no podrán ser, y otras que definitivamente no era el momento de encontrarnos.

Después de esta pequeña celebración alcanzo mi 100 con Kundera. ¿Y saben? Mi historia con Kundera es antigua, pero mi amor hacia toda su obra es reciente. La primera vez que leí a Kundera estaba pasando del colegio a la universidad. Era un adolescente idealista, clasemediero, colombiano, manizaleño, formado en un colegio católico y de familia católica, ateo, absolutamente rebelde y cercano a las ideas socialistas. Y mi primer acercamiento fue, como la de muchos, a La insoportable levedad del ser. Me gustó, pero me negué sentir esa emoción, principalmente por la mordaz crítica del comunismo soviet con el que, otrora, simpatizaba.

Le retomo unos 14 o 15 años después, ya sobre mis 29, mucho menos idealista (y se lo debo principalmente a -sin dejar de serlo-, aún ateo, aún clasemediero, aún colombiano, lejos de todos los temas clericales aunque menos militante, y absolutamente convencido de que el comunismo y el socialismo es literatura de ficción que en la práctica termina en barbarie (tal y como pasa con el capitalismo, principalmente en algunas de sus corrientes). El encuentro fue por la noticia de su muerte, y empecé a leerlo nuevamente, y no he podido parar. ¡Cómo es que me privé tantos años de este otro checo que ahora amo, además de a Kafka! Una persona absolutamente importante en mi vida me insistió, por años, en retomarlo, y sí, tenías toda la razón.

Los testamentos traicionados es un libro, a manera de ensayo, absolutamente fundamental para quienes amamos de larga data la literatura. Por allí pasan los grandes autores europeos, y con agrado me encontré a algunos estadounidenses y latinoamericanos, principalmente a Carlos Fuentes pero también a otros de boom 8Cortázar, Márquez y eventualmente Borges). La pluma de Kundera destroza grandes mitos que, hasta ahora, me había creído, como el tema de que Franz Kafka le pidió a Max Brod quemar su obra, lo cual es claro. También ha sido una experiencia fantástica de temas que en el pasado me han interesado, como las traducciones y cómo los traductores pueden ser fácilmente los peores traidores de las obras, junto a los aduladores desinteresados y sin malas intenciones -como Brod-. En fin, que es un libro fantástico con el que peleé, me reconcilié, me disfruté lentamente. No estoy de acuerdo con muchas de las ideas que allí expresa Kundera pero es lo de menos. De lo que se trata cuando se trata de Kundera en esta faceta intelectual es de disfrutar esa pluma mordaz que puede ser pluma o navaja.

Empecemos...

Los testamentos traicionados, publicado en 1993, es una obra de ensayo en la que Milan Kundera explora temas recurrentes en su producción literaria, tales como la traición, la memoria y la identidad. Esta obra se sitúa en el contexto post-Guerra Fría, en un momento en el que Europa se encuentra en un proceso de redefinición de sus fronteras políticas y culturales. Kundera, checo exiliado en Francia, analiza con agudeza las tensiones entre Oriente y Occidente, la influencia del totalitarismo y el papel del arte y la literatura en la sociedad contemporánea.

Análisis de los testamenos

Los testamentos traicionados es una reflexión sobre la traición en sus múltiples formas: la traición del arte, del individuo y de la historia. Kundera utiliza una estructura fragmentada para desarrollar sus argumentos, entrelazando anécdotas personales con análisis literarios y filosóficos. Este estilo fragmentario permite a Kundera abordar una amplia gama de temas y crear un mosaico de ideas que desafían al lector a reflexionar sobre la complejidad de la traición.

La traición del arte

Uno de los temas centrales de la obra es la traición del arte, especialmente la literatura. Kundera critica la tendencia a reducir las obras literarias a meros documentos históricos o sociológicos, argumentando que esto traiciona la esencia misma del arte. Utiliza el ejemplo de Franz Kafka, cuyo legado fue manipulado y traicionado por sus herederos y críticos. No puedo dejar pasar este contexto para recordar la gran traición de la publicación del libro En agosto nos vemos de Gabriel García Márquez, una absoluta traición de su familia, albaceas y editores!. Para Kundera, la verdadera traición radica en no respetar la autonomía de la obra de arte, en no permitir que exista por sí misma, fuera de las interpretaciones y las agendas políticas o personales.

La traición del individuo

Kundera también aborda la traición del individuo, especialmente en el contexto de los regímenes totalitarios. El autor recuerda su propia experiencia bajo el comunismo en Checoslovaquia, donde la traición se convierte en una herramienta de control y opresión. La vigilancia constante y la manipulación de la verdad llevan a una pérdida de la autenticidad y la identidad personal. En este contexto, Kundera reflexiona sobre la importancia de la memoria y el olvido, y cómo estos elementos son manipulados para servir a los intereses del poder.

La traición de la historia

La historia, según Kundera, es otra de las víctimas de la traición. En su obra, critica la tendencia a simplificar y distorsionar los eventos históricos para adaptarlos a narrativas convenientes. Esto se refleja en la forma en que se recuerdan y olvidan ciertos acontecimientos y figuras históricas. Kundera argumenta que esta traición de la historia tiene consecuencias profundas para la sociedad, ya que afecta nuestra comprensión del pasado y, por ende, nuestra capacidad de aprender de él.

Kundera escribe Los testamentos traicionados entre la guerra fría y la caída del muro. Esto es fundamental para entender la profundidad de sus reflexiones. Tras la caída del Muro de Berlín y el colapso del bloque soviético, Europa experimenta una serie de cambios radicales. La reunificación alemana, la disolución de Yugoslavia y la transición de las ex repúblicas soviéticas hacia sistemas democráticos marcan un período de inestabilidad y redefinición. En este ambiente, Kundera analiza cómo las ideas de traición y lealtad se manifiestan en la política y la cultura, y cómo los individuos y las naciones lidian con su pasado.

En conclusión, la capacidad de Kundera para interrogar y desafiar las certezas establecidas, junto con su talento para entrelazar narrativas y ensayos, hace de Los testamentos traicionados una obra indispensable para aquellos interesados en la literatura, la filosofía y la política. ¡Pero qué grande eres señor Kundera! (y no digo fuiste porque, como lo menciona Kundera en Jacques y su amo, lo que se quiere permanece vivo cuando se mantiene en la memoria y se evita el uso del pasado).

[Amene · Rating 2 out of 5]

مقاله ها در مورد موضوعاتی همچون رابطه موسیقی و رمان،ترجمه و رمان و بیشتر از همه ادای دین بسیار کوندرا به کافکا هستند.در مقاله های این کتاب که هر از گاهی سانسورهایی هم در نقل قول های کوندرا اعمال شده،بیشتر بر تجزیه و تحلیل های مختلف از موسیقیدانان و نویسندگان خصوصا کافکا و دیدروتاکید شده ایپست.در حقیقت ارتباط چندانی بامتن مقالات یا جستارها برقرار نکردم هرچند موارد بسیاری را به عنوان بندهای کاربردی در مقالات پژوهشی هایلایت کردم.جستارها خود هریک به تنهایی نیز در مواردی انسجام روایی و منطق روایی نداشتند و پراکندگی در میان بخش های مختلف یک جستار به چشم می خورد.در کل دو جستار آخر یعنی راه هایی در مه و دوست عزیزم،درخانه خودت نیستی را بیشتر از بقیه کتاب پسندیدم لحن نوشته ها صمیمانه تر یافتم.تعدادی غلط ویرایش و دیکته هم پیداکردم که از چنین ناشری بعید می دانستم.درکل کتاب بیشتر کتابی درسی است تا نوشته هایی روایی از تحلیلهای یک نویسنده از ادبیات یا موسیقی و مثلا شباهت چندانی به نقدها یا مقالات پل استر ندارد.

[Afrooz · Rating 5 out of 5]

یک کتاب چطور میتونه دید آدم رو به موسیقی و رمان عوض کنه؟! و این تغییر دیدگاه چطور تا زندگی هم ادامه پیدا میکنه؟!

[James Henderson · Rating 5 out of 5]

Kundera begins with a riff on Rabelais and leads us on a wild tour of European literature from Cervantes to Gombrowicz, with special attention to authors that I love including Musil and Broch. I found his continual focus on the ideas of literature attractive enough; but he assays music as well including a wonderful chapter on Janacek.
In part 1, “The Day Panurge No Longer Makes People Laugh,” Kundera speaks of the importance of humor in the novel. He loves the fact that the early novelists, such as François Rabelais and Miguel Cervantes, reveled in humor and delighted in allowing their characters to make fools of themselves. He also writes that the history of humor is closely connected to the history of the novel.

Perhaps more interesting to this reader was his thought-provoking discussion of Stravinsky's place in European music, “Improvisation in Homage to Stravinsky,”. In this section, part 3 of nine-parts, Kundera writes about Igor Stravinsky’s émigré status: “having understood that no country could replace it [his homeland], he finds his only homeland in music; this is not just a nice lyrical conceit of mine, I think it in an absolutely concrete way.” Kundera’s situation is similar to that of Stravinsky and to those of Joseph Conrad and Vladimir Nabokov, about whom Kundera also writes. Kundera, the most famous Czech writer, left Czechoslovakia in 1975 to live in Paris. He has continued to write fiction in Czech, but The Art of the Novel (1986; English translation, 1988) and Testaments Betrayed were written in French. As Stravinsky inhabited the world of music and served as one of its most important citizens and statesmen, so does Kundera inhabit the world of the novel, communicate in its unique language, and serve as a spokesman for its worldview and its practitioners.

Kundera’s main area of interest is specifically the European novel, by which he means “not only novels created in Europe by Europeans but novels that belong to a history that began with the dawn of the Modern Era in Europe.” For Kundera the history of the European novel is transnational; he believes that it is a mistake to view the novel in terms of national literary traditions. At one point, Kundera mentions the reaction of the Austrian novelist Hermann Broch to his publisher’s suggestion that Broch be compared to the Central European writers Hugo von Hofmannsthal and Italo Svevo. Broch proposed that he be compared instead to James Joyce and André Gide. Broch, like Kundera, believed that his realm was the macrocosm of the European novel, not the microcosm of Austrian fiction.

For Kundera, the novel is far more than a literary genre. It is a way of viewing the world which, when it is practiced by a great novelist, leads readers to think in fresh ways, to question some of their assumptions, to put aside their prejudices. In one interesting passage, Kundera speaks of the ways in which lyricism has been used in the service of totalitarianism. He mentions as an example the great Russian poet Vladimir Mayakovsky, a true artist who placed his verse at the service of the Russian Revolution. Kundera writes, “Lyricism, lyricization, lyrical talk, lyrical enthusiasm are an integrating part of what is called the totalitarian world; that world is not the gulag as such; it’s a gulag that has poems plastering its outside walls and people dancing before them.” In the world of the true novel, such lyricism is anathema, the enemy of clear thought. Repelled by the totalitarian lyricism he saw around him in the communist Czechoslovakia of his youth, Kundera turned to the novel.

Kundera wishes to be identified with no political position, no country, no rigid philosophical point of view; he wishes to view and to be viewed purely as a novelist. And with this in mind he includes embedded references to literature, great literature, and his own work, most of which I've yet to read. And did I mention his exceptional essay on Kafka. This is a relatively short book, but one of great depth and breadth. It is simultaneously brilliant music criticism, elegant literary criticism, commentary on the art of writing and translation, and a guide to the great literature of modern Europe. With this book, a loaf of bread and some wine (along with dozens of other texts) one could while away a year or two.

[Đông Huynh · Rating 5 out of 5]

Cùng với "Nghệ thuật tiểu thuyết", "Những di chúc bị phản bội" có thể nói là mảnh ghép thứ hai, làm hoàn chỉnh Nghệ thuật tiểu thuyết Milan Kundera.

Nếu như ở NTTT, Kundera khảo sát về Cervantes, Herman Broch, và Franz Kafka, thì ở NDCBPB này, ông dành sự quan tâm cho những nhà văn lớn của thế kỷ XX như: Thomas Mann, Hemingway, Rebelais, và Franz Kafka (lại là Franz Kafka), và những nhà soạn nhạc lớn mà ông ngưỡng mộ: Stravinski và Janacek. Thật trùng hợp, Murakami cũng rất yêu thích Franz Kafka và Janacek (hai nhà văn này có những sự trùng hợp khá ngẫu nhiên: đều đam mê nhạc cổ điển (Kundera học nhạc từ nhỏ, còn Murakami là nhà sưu tập đĩa nhạc có hạng), và đều cố ý gắn kết âm nhạc và tiểu thuyết lại với nhau trong những sáng tác của mình). Ở cuốn sách này, Milan Kundera đặc biệt dành nhiều trang cho âm nhạc, và với những ai không có kiến thức rành rẽ về nhạc cổ điển có thể thấy buồn ngủ chán chường ở những đoạn này, vì ông viết với một kiến thức chuyên môn của người trong nghề.

Cả 2 cuốn tiểu luận đều làm cho người đọc cảm thấy choáng ngợp với kiến thức về âm nhạc, tiểu thuyết và tính triết luận của Kundera (điều này là rất thường xuyên trong những tiểu thuyết và tiểu luận văn học của ông). Tuy nhiên, tôi đặc biệt lấy làm thích thú một đoạn "ngoại đề": Ở chương 6 đoạn 17, M.K viết về người thầy dạy nhạc cho M.K lúc ông 13, 14 tuổi. Trước khi bị chuyển đến Terezin (một pháo đài bị Đức Quốc Xã dựng lên làm nhà tù cho người Do Thái ở Tiệp Khắc thời đó), ông vẫn "lớn tiếng suy nghĩ trước một đứa bé về vấn đề kết cấu của tác phẩm nghệ thuật".

NTTT và NDCBPB chắc chắn là 2 trong số những cuốn sách về tiểu luận văn chương hay nhất mà tôi từng được đọc. Có thể nói, nhà văn Nguyên Ngọc đã rất tinh tế và thông minh, khi gộp in chung 2 quyển này vào 1 cuốn sách Tiẻu luận văn học, vì chúng cần được đọc chung chứ không phải tách rời.

[Pilar · Rating 4 out of 5]

Kundera explica al gran público los entresijos de composición, recursos y métodos para leer las novelas de sus autores favoritos vinculándolos a estrategias musicales y del arte moderno, y de paso, expone la estética de sus propias novelas. Visto lo visto, Kafka y Janáček, por siempre jamás.

[moony · Rating 4 out of 5]

Nie mam siły teraz pisać dłuższej recenzji, ale pióro Kundery jest niesamowite, a uwagi nieziemsko błyskotliwe.

[James Murphy · Rating 4 out of 5]

Is it an essay, a 278-page essay? Yes, I finally decided; it's an essay which flows thematically along its course the whole length. But along the way it pools and eddies, backs up on itself into swirls of ideas and digressions.

The subject of this flow is modern European culture we recognize in the novel and symphonic music. Kundera conveniently teams them together as the novel form. His concern is whether we owe more allegiance to the artist or to his body of work. Betrayal, as I read Kundera, can fall on both sides of the fence. He begins with Salman Rushdie and The Satanic Verses, a novel he says is decidedly European in style and focus. One of the problems with the famous fatwa placed on Rushdie by Middle Eastern religious Diktat was that the whole dustup showed the west unable to defend its culture from unreasonable ideas. This is the opening salvo of Kundera's criticism that we're betraying our cultural aesthetic. Failures such as this, failures to support artistic work, can take many forms. His essay leaves Rushdie to discuss several other composers and novelists whose work has been amended or otherwise abused by critics and performers. So we learn that the great Jeffrey Meyers biography of Hemingway (the only non-European subject, if I remember correctly) caused the entire body of novels and stories to be erroneously viewed as roman a clef. We learn that the conductor Seiji Ozawa deflated a Mahler symphony by including a movement the composer has decided was inferior and had earlier deleted. We're convinced that Nietzsche and Beethoven can be paired together as novelists. More blurring occurs when we're faced with deciding when the novel becomes philosophy (Sartre) and philosophy becomes the novel (Nietzsche). And we learn that on the gradual shift from culture to journalism (an observation even more surprising when you remember the book was published in 1993), as Kundera seems to see cultural development in the 20th century, many masterworks like those of Hermann Broch and Robert Musil have been pushed to the margins of distinction by the aesthetic shift, which is another betrayal. Along the course of the essay's flow the discussion slows and pools around such subjects as Stravinsky, Leos Janacek, Thomas Mann, and Tolstoy. We leave them and return to them again and again.

The great ocean this streaming essays flows into is Kafka. His betrayal may be the most famous in literature, that of Max Brod's ignoring his written instructions--testaments--that his manuscripts be destroyed. The tributaries of Tolstoy, Broch, Musil, Mann, Nietzsche, Stravinsky and Janacek and all the rest have been headed here. Kundera interestingly writes that Kafka's wishes were motivated by shame that his private biographical influences would be laid bare--another of Kundera's themes--more than by an evaluation of the works themselves. After all, when Kafka died he was still unknown and unpublished and without literary stature. Just as interestingly Kundera admits he would have acted as Brod did, would have betrayed Kafka's testaments.

[mohsen pourramezani · Rating 3 out of 5]

هنگامی که برود خاطرات کافکا را منتشر ساخت، آنها را تا اندازه‌ای سانسور کرد؛ نه تنها هر اشاره‌ای به روسپی‌ها را، که هر آنچه نشانی از آمیزش داشت،‌ حذف کرد. کافکولوژی همواره درباره‌ی توان جنسی موضوع خود ابراز تردید کرده و از بحث درباره‌ی مظلومیت ناتوانی جنسی او لذت می‌برد. بدین ترتیب کافکا از دیرزمانی پیش بدل شد به قدیس نگهبان روان‌پریشان، افسردگان، بی‌اشتهایان، حقیران؛ قدیس نگهبان خل وضع‌ها، بانوان ادب‌پرور مسخره و هیستریک‌ها
..............
کتاب هشت فصل دارد و موضوع اصلی آن در مورد وصیت‌‌ هنرمندانی است که به وصیت آنها عمل نمی‌شود. وارثین با تغییراتی که در اثر می‌دهند و معرفی‌‌های اغراق‌آمیز، سعی می‌کنند از هنرمند قدیسی بسازند که با چهره‌ی واقعی‌اش همخوانی ندارد
...................
به نظرم فصل اول و جاهایی که در مورد ادبیات حرف می‌زد خوب بود اما حجم کل کتاب می‌توانست کمتر باشد. فصل اولش را دوست داشتم اما بقیه‌ی فصل‌‌ها کمی حوصله سربر می‌شد و حتی یک جاهایی را نخوانده رها می‌کردم

http://choobalef.blogfa.com/post/215

[Samer · Rating 5 out of 5]

تأملات كونديرا عن الفكاهة، الهوية، التاريخ، النشوة، الهجرة، ضياع ملموسية الزمن الحاضر، حكمة اللايقين، زوال الفردانية وإنكار الأنا، روح المحاكمة التي تسود عصرنا و بالتأكيد الرواية و الموسيقا.. برغم بعض(الشطحات) الموسيقية التقنية و التخصصية و الهوس الكونديري الكبير بكافكا، يبقى هذا الكتاب من أروع ما كتب ميلان كونديرا وتعبيراً ذكياً عن( رواياته الموسيقية) فكما أن " الموسيقا الرائعة يمكن الاستماع اليها باستمرار، كذلك الروايات العظيمة أُعدّت من أجل قراءات متكررة".

[Nadia · Rating 4 out of 5]

عن الأدب و الموسيقى يكتب كونديرا بطريقته الساحرة

[Karl Ocampo · Rating 5 out of 5]

Milan Kundera has this rare ability of finding the perfect words to describe anyone and everything with razor-like precision and clarity. I'm so embarrassed that I just have to delete my review of "The Unbearable Lightness of Being" wherein I called Kundera "pretentious." He is far from it. What makes these essays so good is actually their cold-blooded honesty. The way he reveres Kafka is also endearing. I can't wait to read more of his books now that I have been enlightened. I may actually reread Lightness of Being one of these days.

PS I remember one of my bosses saying that he would want Kundera to win a Nobel prize for Literature and I mentally snorted. I now have a change of heart. Kundera and Nabokov need to get their hands on that Nobel ASAP.

[Ana Rita Mateus · Rating 5 out of 5]

We all know that Milan Kundera is a wonderful novelist. What I was not (shamefully) aware of was his capacity to writing interesting and sharp essays. His knowledge of philosophy, music and of course literature is outstanding. He is a magnificent, and I do mean magnificent, thinker.

[Ahmad Gamal Saad-Eddin · Rating 5 out of 5]

تحفة فنية. شخص شديد الذكاء واللماحة. شيطان.

[Farhan Khalid · Rating 5 out of 5]

The story being told here is not serious

There are no statements of truths (scientific or mythic) here

No promise to describe things as they are in reality

The story being told here is not serious

Even though it is about the most dreadful things

Every answer is a booby trap

Paz: Humor renders ambiguous everything it touches

If I were asked the most common cause of misunderstanding between my readers and me, I would not hesitate: humor

Creating the imaginary terrain where moral judgment is suspended was a move of enormous significance:

Only there could novelistic characters develop

E M Cioran calls European society "the society of the novel" and the European as "the children of the novel"

The removal of gods from the world is one of the phenomena that characterizes the Modern Era

The removal of gods does not mean atheism, it denotes the situation in which the individual, the thinking ego, supplants God as the basis for all things

The historical and psychological exploration of myths, of sacred texts, means: rendering them profane

For religion and humor are incompatible

We belong to the same culture, rooted in the Christian past, without which we would be mere shadows without substance, debates without a vocabulary, spiritually stateless

My nonbelief and their belief were oddly close

What is an individual? Wherein does his identity reside? All novels seek to answer these questions

Dostoevsky's aesthetic: his characters are rooted in a very distinctive personal ideology, according to which they act with unbending logic

We think we act, we think we think, but it is another or others who think and act in us:

That is to say, timeless habits, archetypes, which — having becomes myths passed on from one generation to the next — carry an enormous seductive power and control us (says Mann) from "the wall of the past"

Individual is only a sum of the suggestions and requirements that emanates from the well of the past

Four personal communist universes grafted onto four European pasts:

Ludvik: the communism that springs from the caustic Voltairean spirit

Jaroslav: communism as the desire to construct the patriarchal past that is preserved in folklore

Kostka: communist Utopia grafted onto the Gospel

Helena: communism as the wellspring of enthusiasm in a homo sentimentalis

Each of these personal universe is caught at the moments of its dissolution:

Four forms of communism's disintegration, which also means the collapse of four ancient European ventures

In The Joke, the past appears only as a facet of the characters' psyches

The coexistence of different periods sets the novelist a technical problem:

How to link them without having the novel lose its unity

In Fuentes, his characters move from one periods to another as their own reincarnations

In Rushdie: supratemporal connection

In mine, the past and the present are bridged by common themes and motifs

As a novelist, I have always felt myself to be within history

All my novels breathe a hatred of history

The history of humanity and the history of the novel are two different things

The former is not man's to determine, it takes over like an alien force he cannot control

Whereas the history of the novel (or of painting, of music) is born of man's freedom , of his wholly personal creations, of his own choices

The history of an art is a revenge by man against the impersonality of the history of humanity

Satanic ambiguity turns every certainty into enigma

Kafka was the first to describe the comic side of that sadness

Filth: it is inseparable from sex, from its essence

Paradox: the "fusion of dream and reality"

The two assistants from the castle are probably Kafka's greatest poetic find:

Agents of the total destruction of private life

(Not just escape) apprehending the real world is part of the definition of the novel

Stravinsky's music is inspired only by music, it is "music about music"

Kafka's Amerika is a "literature about literature"

In Kafka's Amerika we find ourselves in a universe of feelings that are inappropriate, misplaced, exaggerated, unfathomable, or — the reverse — bizarrely missing

Through ecstasy, emotion reaches its climax, and thereby at the same time its negation (its oblivion)

Ecstasy means being "outside oneself": the act of leaving one's position

Ecstasy is absolute identity with the present instant, total forgetting of past and future

If we obliterate the future and the past, the present moment stands in empty space

Man desires eternity, but all he can get is its imitation: the instant of ecstasy

Stravinsky's music is a music from which music is banished

To know any phenomenon deeply requires understanding its beauty, actual or potential

Remembering is not the negative of forgetting

Remembering is a form of forgetting

We die without knowing what we have lived

The need to resist the loss of the fleeting reality of the present arose for the novel

In Joyce, a single second of the present becomes a little infinity

Hemingway's artistic obsessions: to catch the structure of real conversation

Melodization of dialogue is what is so striking in Hemingway

What is the melodic truth of this sentence?

What is the melodic truth of a vanished moment

In 1948, through the years of Communist revolution in my native country, I saw the eminent role played by lyrical blindness in a time of error

Are you on the left or the right? Neither. I'm a novelist

Modern art: a revolt against the imitation of reality

Mann: descriptive novel

Musil: thinking novel

Existence cannot be systemized

In Musil everything becomes theme (existential questioning)

If everything becomes theme, the background disappears and, as in a cubist painting, there is nothing but foreground

Lost Letters introduces the theme of man and history in its basic version: man collides with history and its crushes him

Thought, expression, composition are inseparable

The composition should itself be an invention

A novelist must systematically desystemized his thought

Nietzsche brought philosophy closer to novel

Musil brought the novel towards philosophy

The advantage of smallness (of nation): the wealth in cultural events is on a "human scale"

Ah, small nations

Within that warm intimacy, each envies each, everyone watches everyone

"Families, I hate you!"

And still another line from Gide:

"There is nothing more dangerous for you than your own family, you own room, your own past . . ."

The novel is the fruit of a human illusion

The illusion of the power to understand others

Since James Joyce we have known that the greatest adventure of our lives is the absence of adventure

The little provincial world that surrounds Tamina is characterized by an innocent egocentrism:

Everyone has sincere liking for her, and yet no one tries to understand her

The trial in Kafka's novel is the one that Kafka brings against himself, K. being nothing but his alter ego

Ecstasy is a moment wrenched out of time — a brief moment without memory, a moment surrounded by forgetting

Tolstoy argues against the idea that history is made by the will and reason of great individuals

History makes itself, he says, obeying laws of its own, which remain obscure to man

Great individuals "all were the involuntary tools of history"

Man lives consciously for himself, but is unconsciously a tool in the attainment of the historic, general aims of mankind

How is it possible to love someone and at the same time misunderstand him so completely

Shame is one of the key notions of the Modern Era

We are entering a time when the highest stake is the survival of the disappearance of the individual

This transformation of a man from subject to object is experienced as shame

What made him [Kafka] want to destroy them was shame

The shame of leaving private things lying about for the eyes of others

The shame of being turned into an object

The shame that could "outlive him"

He [Max Brod] betrayed him [Kafka]

Biography: newness and accuracy of real facts

Novel: revolution of previously unseen possibilities of existence

A memory doesn’t give us back the dead person's presence

Memories are only confirmation of his absence

In memories, the dead person is only a past that is fading, receding, inaccessible