مجموعه حاضر، بیان مجاهدت و جدیت عالمانه نسل سومی های دانش آموحته حوزه های علمیه خواهران است که در راه مبارزه با ملحدان فعال در فضای مجازی ایران، قدم گذاشته و با علم و توسل و تذکر و توجه به رسالت طلبگی خویش عمل کردند.
این کتاب، داستان اختصاصی از حال و هوای طلاب خواهر می باشد.
متن روان و داستان گیرا...از دل همین زندگیهای الانمون..همین زیست مجازیمون! روایت داستانش رو دوست داشتم..ازون داستانا که میان و تیرشون رو میزنن و میرن و تا یه مدت گیجی..:))
بالاخره رفتم سراغ یکی از کتابهای آقای حدادپور جهرمی. همه جور تفسیر و تعریف و تخریبی دربارهی کتابهای این نویسنده شنیده بودم و صراحتا اعلام میکنم که با دل خوش سراغ کتاب نرفتم. صرفا به این دلیل خواندمش که ببینم چه نوشته این نویسنده. نویسندهای که برخی، طرفدار پر و پاقرص کارهایش هستند و از آن طرف بعضی تا اسم این نویسنده را میشنوند، سری تکان میدهند و لبی میجنبانند.
اما برویم سراغ کتاب.
کتاب به شدت لوس شروع میشود. بعدا حین خواندن کتاب به این نکته پی بردم که تقریبا اکثر دیالوگهای کتاب لوس هستند. نچسب؛ مصنوعی. خاصه آنهایی که بین راوی داستان و همسرش جاری میشود.
شخصیتپردازی؟ شوخیست. خیلی شوخیست. در این کتاب ما داستان ۷ دختر طلبه را میخوانیم. اعتراف میکنم که هیچکدام اینها در ذهن منِ خواننده با هم متمایز نیستند. انگار که از روی یکیشان شش کپی گرفته باشی.
یک سری دیگر از گفتوگوهای داستان دچار مشکلی دیگرند: سادهلوح انگاری مخاطب. مثلا قرار است ما شاهد مناظرهی یک آتئیست تحصیلکرده با این تیم ۷ نفرهی دختران باشیم. سخنان رد و بدل شده، همسطح بحث یک پسر ۱۵ ساله با معلم درس دین و زندگیاش است.
یکی از حرفهایی که در رابطه با این نویسنده شنیده بودم، استفادهاش از مباحث اروتیک برای جذب و کشش مخاطب بود. در این کتاب صحنهی اروتیکی وجود ندارد. اما نمودِ طرز فکر نویسنده در این کتاب، به گونهایست که میشود حدس زد با چه ذهنیتی طرفیم...
تعداد مواردی که نویسنده حس میکند در خلال داستان باید برود روی منبر، بالاست. و خب این بد است. آزاردهنده است. از همه مهمتر اینکه ذرهای تاثیرگذار نیست.
یک سوال به وجود میآید. اینکه اگر این کتاب و احتمالا دیگر کتابهای این نویسنده انقدر مشکلات واضح ساختاری و ... دارند، پس چرا انقدر در بحث فروش موفق هستند و این همه طرفدار دارند؟ به نظر من، اگر بحث جاذبهی جنسی موجود در نوشتهها را کنار بگذاریم، به چند عامل میرسیم. اول اینکه ژانر کتابهای این نویسنده، امنیتی-جناییست. نویسندهی ایرانی دیگری را نمیشناسم که با این پشتکار و استمرار در این موضوع نوشته باشد و این موضوع دغدغهی آن نویسنده باشد. پس منطقیست که اگر کسی بخواهد رمان ایرانی امنیتی بخواند، به احتمال زیاد سر و کارش به کارهای آقای حدادپور خواهد افتاد. دلیل بعدی این است که کتاب هر چه که نداشته باشد، قصه دارد. همین قصه داشتن باعث میشود که خواننده کشانکشان خود را به انتهای کتاب برساند تا از سرنوشت ماجرا باخبر شود. ضرباهنگ و ریتم داستان گاهی اوقات چنان بالا میرود و ماجرا هیجانی میشود که مخاطب اصلا متوجه گذر زمان نمیشود. قصه داشتن و هیجان، خواننده را پاگیر میکند.
___
حرف آخر اینکه، اگر میخواهید رمان ایرانی امنیتی-جنایی بخوانید، یکی از گزینههای روی میز کتابهای آقای حدادپور جهرمی است. اما به زعم بنده، معایب کتابهای ایشان به مزایایش میچربد. پس از این گزینه بگذرید و سراغ کارهای کمتر خواندهشده بروید.
یکی دیگه از رمان های جذاب آقای حدادپور جهرمی که این بار داستان چند دختر طلبه رو روایت میکنه که با حضور فعالشون در شبکه های اجتماعی، ضربه بزرگی به تفکرات آتئیستها و گردانندگان اصلی این جریان زدن و همین کاری که شاید از نظر خودشون یک سری مناظره و مباحثه علمی و منطقی بوده، باعث شد که اتفاقاتی براشون بیفته که شاید حتی تصورش رو هم نمیکردن.
حتی فکر به اینکه تا این حد پروژهی نفوذ میتونه جدی و دقیق باشه، آرامش آدم رو به هم میریزه و در عین حال باور به اینکه هنوز هستن آدمای از خود گذشته ای که حاضرن به هر قیمتی برای روشن شدن حقایق و مبارزه با باطل تلاش کنند و افرادی که هر کاری میکنن تا امنیت این مرز و بوم حفظ بشه، حس آرامش و امنیت رو دوباره بهت برمیگردونه. و ای کاش هر کدوم از ما بتونیم حتی اگه شده قدم کوچیکی برای پرده برداشتن از ظلمتی که یک عده قصد تزیین اون رو دارند، برداریم.
اصلا ی جوری طلبه های خانوم رو توصیف کرده بود که من رفتم پرسیدم واقعا جو حوزه ها این قدر حرفه ای شده؟😐دیدم نه بابا..! داستان تخیلی و دراماتیکی بود.. بنظر من تینیجر ها بیشتر دوستش خواهند داشت .. داستان های آقای جهرمی معمولا پرکشش ن و تو مایلی به اینکه آخر قصه رو بدونی..و گاهی احساساتت هم درگیر میشه.. اما از نظر تخیلی بودن دل میزنن.. راستی داستان پتانسیل خیلی خوبی داشت که ی سری حرف های عمیق رو توی بحث با اون ملحد بگنجونه.. اما از این فرصت هم استفاده نکرده بود متاسفانه..
کتاب محتوای نسبتاً خوب و موضوع جدیدی داشت و ستارهها به خاطر محتواست. امتیاز منصفانهام به کتاب ۲ هست.
اخیراً کتابهای فارسی که محتوای خوبی دارن، متاسفانه ادبیات جذاب و گیرایی ندارن. حتی کتاب از نظر صفحهآرایی و طرح جلد باز هم سطح مطلوب و حرفهای نداره.
فصل اول کتاب که از زبون پریاست به شدت لوسه و احساس میکنم بهخاطر اینه که نویسنده نتونسته به درستی خودش رو جای یه شخصیت دختر بذاره و از زبون اون بنویسه. حتی شخصیتپردازی قوی نداره و ما برای بعضی از شخصیتها اسم نداریم و میخونیم: «یکی از بچهها گفت». این شبیه خاطره نویسیه و برای یه کتاب مناسب نیست به نظرم.
تو فصل دوم که به نسبت جذابتره، یکی دو بخش کاملا شبیه مقاله و گزارشه و از فضای داستانی فاصله داره. شاید چون نویسنده خواسته مستند و بر پایهی واقعیات باشه.
امروز ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، دقیقا ۶ روز بعد از ترور سرداران بلند پایهی سپاه و دانشمندای هستهایمون و شروع جنگ با اسرائیل هست. امروز شاید معنی اتفاقات این کتاب رو بهتر درک میکنم. اگه همیشه اوضاعمون امن و امان بوده، به این معنی نیست که هیچ وقت اتفاقی نمیافتاده، بلکه به قیمت جانهای پاک و خونهایی که بیصدا از شهدای گمنام امنیت بر زمین میریخت، در آسایش و بودیم. ماهیهایی بودیم توی آب امنیت، و قدرش رو نمیدونستیم... حالا هم همین طوره، ما هنوز هم اون طور که باید و شاید ابعاد اتفاقاتی که میافته رو درک نمیکنیم و زندگی رو داریم عادی ادامه میدیم و همهاش به لطف عزیزانی هست که جونشون رو گرفتن کف دستشون و شبانه روزی دارن تلاش میکنن. من نمیدونم شب گذشته کی با پدافند، موشکی رو هدف قرار داده و منهدم کرده، که شاید قرار بوده به خونهی ما بخوره و آرام خوابیده بودم. من نمیشناسمشون اما مادرشون حضرت فاطمه(س) تکتکشون رو خوب میشناسه... اجرشون با حضرت مادر انشاءالله.
یک کتاب ضعیف درباره فعالیت های طلبه های خانم برای حضور در فضای مجازی و گفتگو با آتئیست ها. داستان پخش و پلای�� بود و انسجام نداشت. تیکه های به زعم نویسنده بامزه ای هم داشت که اصلا بامزه از آب در نیامده بود! «حجره پریا» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/audiobook/99335
داستان کتاب رو خیلی دوست داشتم.راجع به بانوان طلبه دغدغه مندی است که درفضای مجازی هم فعالیت دارند و یک سری داستان براشون به وجود میاد.بخونید عالیه https://taaghche.com/book/89874