Jump to ratings and reviews
Rate this book

جزیره

Rate this book
روبر مرل رمان “جزیره” را در سال ۱۹۵۸ نوشته است و الهام بخش او در نوشتن این رمان واقعه ای تاریخی بوده که در پایان قرن هجدهم رخ داده است. ملوانان یک کشتی انگلیسی بر علیه یکی از افسران ارشد کشتی شورش می کنند و او را به قتل می رسانند. از آن جا که در عصر ویکتوریایی کیفر قیام علیه فرماندهان نظامی اعدام بوده است افسر و ملوانان درگیر در این شورش نمی توانستند به انگلستان برگردند بنابراین شورشیان تصمیم می گیرند در یکی از جزایر کوچک و گمنام اقیانوس آرام سکنی گزینند و به این منظور از بومیان “تاهیتی” کمک می گیرند. بومیان با رویی خوش با شورشیان بریتانیایی همراهی می کنند تا جامعه ای کوچک در جزیره “پیت کرن” شکل بگیرد اما مدتی بعد جنگی خونین بین بریتانیایی ها و بومیان، این جامعه کوچک را نابود می کند. روبر مرل تصمیم گرفته از این واقعه تاریخی بهره ببرد و رمانی بنویسد که “سرشت بشری” را مورد واکاوی قرار دهد

637 pages, Paperback

First published February 1, 1962

33 people are currently reading
861 people want to read

About the author

Robert Merle

107 books266 followers
Born in Tebessa located in ,what was then, the French colony of Algeria. Robert Merle and his family moved to France in 1918. Merle wrote in many styles and won the Prix Goncourt for his novel Week-end à Zuydcoote. He has also written a 13 book series of historical novels, Fortune de France. Recreating 16th and 17th century France through the eyes of a fictitious Protestant doctor turned spy, he went so far as to write it in the period's French making it virtually untranslatable.

His novels Un animal doué de la raison (A Sentient Animal, 1967), a stark Cold War satire inspired by John Lilly's studies of dolphins and the Caribbean Crisis, and Malevil (1972), a post-apocalyptic story, were both translated into English and filmed, the former as Day of the Dolphin. The film The Day of the Dolphin bore very little resemblance to Merle's story.

He died of a heart attack at his home La Malmaison in Grosrouvre near Paris.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
454 (43%)
4 stars
409 (39%)
3 stars
150 (14%)
2 stars
27 (2%)
1 star
6 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 86 reviews
Profile Image for Vit Babenco.
1,782 reviews5,779 followers
December 9, 2022
The book is very colourful, knowledgeable and brilliantly written.
The Island is a remarkable novel – Robert Merle turns the living of the small community on an uncharted island into a miniature model of the civilization history.
There are leaders and their henchmen. There is a kind of social structure…
He raised his head. He could see in the men’s eyes that his determination had found an echo in them. I am their leader, he thought with a touch of pride, and they expect me to save them.

Collisions of interests and racial conflicts rule even in the small groups of people…
In that case, it seems most unfortunate that it should have required a war merely to get back to where we were before. If we’d gone on as we were, there wouldn’t have been a war at all.

Wars don’t lead to the desired aim – they only aggravate the situation and commonly end in general ruination.
Profile Image for Maziyar Yf.
813 reviews630 followers
October 18, 2024
در کتاب جزیره ، واقعه تاریخی شورش در یک کشتی نیروی دریایی انگلستان در اواخر قرن نوزده ، به جناب روبرمرل فرصت داده تا در کنار بیان داستانی شیوا و شیرین ، اصول اخلاقی ، فلسفی و مذهبی بشر را هم به چالش بکشد ، او در این کتاب بسیار خواندنی عقاید انسان را تابعی از محیط زندگی او می داند ، این محیط است که عقاید انسان را اگر نگوییم شکل می دهد ، دست کم آنرا بسیار تغییر داده و شور بختانه این اصلی ایست که هیچ یک از ساکنان جزیره آنرا درک نکرده اند .
روبرمرل داستان خود را با شرح نظم آهنین یک کشتی جنگی انگلیسی آغاز کرده ، ناخدا در این کشتی و صدها کشتی دیگر قدرتی بسیار داشته و هیچ یک از تصمیم های او قابل پرسش نیستند ، او در کشتی ارباب و صاحب جان همه ملاحان ، خدمه و افسران است ، او با صلاحدید خود می تواند عدالت ویا شرح خود از عدالت را در لحظه اجرا کند . نویسنده با مهارت جامعه کوچک کشتی و طبقات مختلف و قدرت های متفاوت آنان را برای خواننده مجسم کرده ، در این جامعه کاست و طبقات اجتماع با دقت تعریف شده و کسی شهامت عبور از آن را ندارد . او در صفحاتی کوتاه اما با دقت فراوان به این تبعیض شگرف طبقاتی پرداخته ، بسیاری از مشکلاتی که در جزیره رخ می دهد ریشه در همین تفاوت طبقاتی دارد .
خطر فاش شدن داستان
نویسنده که نبوغ خود را پیشتر در کتابهای دیگر خود ، همانند مرگ کسب و کار من است و یا قلعه مالویل نشان داده بود ، یک بار دیگر در کتاب جزیره هوشمندی خود را به خواننده ثابت می کند ، پس از رویداد ناگواری که ناخدا با بی رحمی تمام آنرا به وجود آورده ، شورش شروع می شود ، اما برخلاف نظر ناخدا ، آشوب از طبقه پایین شروع نشده ، بلکه معاون ناخدا و نه ملاحان و جاشوان شورش را آغاز کرده و بدین ترتیب سیستم طبقاتی کشتی از بالا ست که سست شده و کم کم فرو می ریزد ، نه از پایین .

با رسیدن کشتی به تاهیتی ، بخش مهم دیگری از داستان مرل شروع می شود ، اواز قصد تنها از زیبایی و خصلت های پسندیده مردمان بدوی تاهیتی سخن گفته ، او سابقه خشونت آنان را تنها هنگامی بیان می کند که دیگر چیزی برای گفتن نمانده . به همین گونه نویسنده نشان می دهد که برخورد میان دو تمدن ، یکی نژادپرست و انگلیسی که البته خود را برتر و متمدن می داند و دیگری مردمان بومی تاهیتی که اعتقادات و آیین خود را دارند اجتناب ناپذیر است .
اما با رسیدن به جزیره ، نظم و ساختار طبقاتی کشتی هم از بین می رود ، دیگر کسی به دلیل افسر بودن ، یا معاون ناخدا بودن فرقی با دیگران ندارد ، همه با هم برابرند ، هر فرد یک رای دارد و جزیره طبق آرای اکثریت ، ( البته تنها انگلیسی ها حق رای دارند ) اداره خواهد شد . اما این کلمات زیبا که دموکراسی را به خاطر خواننده می آورد ، دروغ و شعاری بیش نیستند ، ملاحان که تعداد بیشتری دارند رای بیشتری دارند و با استفاده از اکثریت خود ، حق بومیان و اقلیت را به شکلی سیستماتیک و منظم پایمال می کنند .
پرسل ، افسری جوان که زبان بومیان را هم می داند وهم بسیار معتقد به اخلاق و البته مسیحی متعصبی هم هست ، در جلسات رای گیری به عنوان رهبر اقلیت بارها و بارها ، اکثریت و رهبر عوام فریب آنرا به چالش می کشد ، نویسنده از فرصت جلسات رای گیری استفاده کرده و خواننده را بیشتر با ویژگی های افراد آشنا می کند ، او به همین ترتیب بارها با استفاده از قدرت بیان قوی پرسل ، اصول اخلاقی او را با قدرت شرح می دهد ، استدلال های پرسل به قدری قوی ایست که بارها در دل افراد دیگر هم اثر کرده و ترتیب اکثریت و اقلیت بارها جا به جا می شود .
اما وجه سوم قدرت ، بومیان یا تاهیتی ها کاری با اکثریت و اقلیت ندارند ، آنان تقریبا نادیده گرفته می شوند ، تنشها که پیشتر میان انگلیس ها و بومیان با تقسیم زنان و قرعه کشی آنان شدت گرفته بود ، با نادیده گرفتن سهم آنان در زمین به اوج رسیده و کار به جنگ خونین میان دو گروه می رسد .
نویسنده در میان جنگ ، دسته دیگری را هم وارد داستان کرده ، زنان تاهیتی اهل کار و اندیشه هستند و در زمانی که طرفین درگیر مست اندیشه ها و تابع آرا و عقاید محیط زندگی قبلی خود هستند ، زنان در فکر آرام کردن اوضاع ، به حداقل رساندن تلفات و در پایان پیشنهادی برای صلح هستند . زمانی که جنگ به پایان می رسد دیگر اکثریت و اقلیتی وجود ندارد ، گروه غالب تنها زنان هستند .
داستان سرانجام بسیار جالب و البته غیر قابل پیش بینی دارد ، روبرمرل درماندگی انسان را در برابر قدرت طبیعت به خواننده نشان می دهد ، بازماندگان جنگ ، در برابر خشم طبیعت چاره ای جز همکاری با هم و فراموش کردن گذشته را ندارند .
روبرمرل و امانوئل کانت
اگر اسم شخصیت اصلی کتاب قلعه مالویل یعنی امانوئل کانت را هم نادیده بگیریم ، اما از بازتاب اندیشه های فیلسوف شهیر آلمانی امانوئل کانت ، در کتاب جزیره و البته در عقاید پرسل نمی توان گذشت . میراث کانت برای بشر بسیار قابل توجه بوده و مبانی و پایه های فلسفی او بارها و بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند . امر مطلق او یعنی اول جهان شمول بودن یک قانون اخلاقی و دوم انسانیت ، یعنی ریشه داشتن در انسانیت و نه در اهداف شخصی . بنابراین از نگاه کانت ، دروغ گفتن همواره یک پستی و یک فرومایگی اخلاقی ایست ، این امر جهان شمول است ، یعنی تابع هیج زمان خاصی نیست و هیچ هدف و انگیزه ای هم نمی تواند آنرا توجیه کند . به همین ترتیب ، کانت کشتن را هم یک رذیلت می داند ، از نگاه او کشتن یعنی محروم کردن کسی از زندگی در هر زمان و هر مکان و به هر انگیزه ای فرومایگی و برخلاف اصول اخلاقی ایست .
پرسل در کتاب جزیره کاملا از اصول کانت پیروی می کند ، او نه تنها کسی را نمی کشد ، بلکه اصولا اسلحه هم به دست نمی گیرد ، او به هیچ عنوان دروغ نمی گوید ، دشنام نمی دهد و پیرو حقیقت است ، پرسل اگرچه بر اساس تعالیم مسیحیت عمل می کند اما اصول اخلاقی او ، چه در انگلستان ، چه در کشتی ، چه در تاهیتی و چه در جزیره پیت کرن مطلق است .
روبرمرل وشک در آموزه های امانوئل کانت
اما پافشاری پرسل بر اصول اخلاقی خود فاجعه می آفریند ، هم انگلیسی ها و هم بومیان او را روشن کننده آتش جنگ می دانند ، دوستان انگلیسی او به پرسل لقب خشکه مقدس انجیل دان می دهند و بومیان نیز او را حیله گر می دانند ، پرسل به خود و اصول اخلاقی خود شک می کند ، اگر واقعا حیله گر باشد چه ؟ در پایان داستان او در جواب پرسش یکی از بومیان می گوید که این بار اسلحه به دست خواهد گرفت و خواهد جنگید ، حتی اگر دشمن هموطنان او باشند . دیگر باید به امر مطلق کانت هم شک کرد ، حقیتی که باعث ایجاد جنگ و قتل شود آیا فضیلت است ؟
لذت مطلق ، حسی که خواندن کتاب جزیره در من ایجاد کرد را تنها می توان لذت مطلق نام گذاشت ، روبرمرل در کنار داستانی بسیار جذاب ، روایتی عمیق از سرشت بشر و میل همیشگی او به برتری ، شهوت و قدرت را به ساده ترین و شیواترین شکل ممکن بیان کرده است .
Profile Image for Sepehr.
208 reviews236 followers
April 22, 2022
این یک یادداشت دلی است :

روزها قبل، وقتی سبیل‌هایم نازک بود و تابستان بود و خانه‌مان ویلایی و حیاط‌دار و کیلومترها دور از تهران، صبح‌ها که مامان و بابا خانه نبودند، میرفتم حیاط، زیر آفتابی که پوست را گرم می‌کرد، صورتم را با آب سردی که از شلنگ بیرون می‌آمد می‌شستم، می‌رفتم پایین، جوجه اردک‌های زرد و تیز و فرزم را از خانه‌شان میاوردم بیرون، می‌بوسیدم و ول میکردم تا توی حیاط دنبال هم بکنند. یک سبد کوچک میوه میشستم، لم میدادم زیر سایه دیوار، روی قالی کوچک و «رابینسون کروزو» می‌خواندم و گاهی آب‌بازی جوجه اردک‌ها را تماشا می‌کردم و بعد دوباره غرق داستان میشدم. گاهی انگشت سبابه را لای کتاب میگذاشتم و کتاب را میبستم و فقط به این فکر میکردم که عصر دوباره به کتابفروشی بروم، کتابهایی که نشان کرده بودم را بخرم و بعد دوباره از اول حساب و کتاب می‌کردم، تا قِران آخر، تا هزینه اتوبوس، پول بستنی قیفی و ... تا ببینم چگونه همه‌چیز را بالانس نگه دارم، تا پول تو جیبی تا آخر ماه تمام نشود. روزهایی که شیفته ماجرا بودم، عاشق موبی‌دیک، جزیره گنج یا رابینسون کروزو که همه شامل دریا، ماجرا و کشف بودند.
الان دیگر از آن گذشته رنگی نمانده، خانه‌مان را فروختیم، آمدیم تهران، جوجه اردک‌هایم مردند، رفقایی که با آنها تنها کتابفروشی خوب شهر را زیر و رو می‌کردیم را الان سالی یکی دو بار بیشتر نمیبینم. یکی حزبی شد، یکی افراطی شد، یکی از زندگی برید. جزیره گنج آن گوشه، پشت کتاب‌های فلسفی و جامعه‌شناسی خاک میخورد. رابینسون کروزو زیر هیبت داستایفسکی، خورد شد. و اگر ملویل و کتابش هنوز نور چشمی من‌اند، به این دلیل که جور دیگری و از زاویه متفاوت نگاهش می‌کنم.
خواندن جزیره اما، در تهرانِ مشوش این روزها، در بیست و یک سالگی، بی حتی چشم‌انداز گنگی از آینده، در زمانی که پاتوق شده انقلاب و می‌خزیم آن گوشه کنار‌های کتابفروشی‌ها و درباره موریس بلانشو و باتای، تراژدی‌های اوریپید یا سینمای شاعرانه آنجلوپولوس و تارکوفسکی حرف می‌زنیم، خود سفری به گذشته بود. در روزگاری که به نظرم هوا همیشه ابری است، آفتاب تصنعی است، دیگر غیر از نوای محزون ساز تئودوراکیس یا آروو پرت چیزی از گوشی یا اسپیکر من پخش نمی‌شود، گیر کرده در پیله افسردگی و خودخوری، دیگر به رابینسون کروزویی که یک تنه، یک جزیره را برای خود آباد کرد و زنده ماند فکر نمی‌کردم. ال��ن هم نمی‌کنم. ولی خواندن جزیره دست کم این مزیت را داشت که مرورِ گذر ایام کنم. بار دیگر داستانی بخوانم که در آن نه فرم، نه محتوای فلسفی نه نقد تیز سیاسی و ... مطرح نیست. یک داستان که باید بخاطر داستانش بخوان��مش، نه بیشتر. هرچند اگر بی‌معرفتی هم نکرده باشیم، میتواند سمبلی از تمام تاریخ زیست بشری، چه از نظر سیاسی و انسانی باشد ولی این کتاب بیش از عصاره‌ی مفهومی‌اش، برای من جزیره بود و دریا و زنده شدن خاطراتی که دیگر امکان زیستش را ندارم.

فروردین هزار و چهارصد و یک
Profile Image for Ian.
982 reviews60 followers
April 30, 2023
I read the English translation of this novel, which was first published in French in 1962.

This initial inspiration for the book was the famous mutiny on HMS Bounty in the 1780s, and the mutineers’ subsequent settlement of Pitcairn Island along with a group of 6 men and 11 women from Tahiti. That apart, this is a work of fiction, with entirely fictional characters.

The storyline is based around the difficulties inherent in setting up a new society from such a disparate group of people. The on-ship division between officers and men no longer applies on the island, and leadership is more on the basis of force of personality. Even more significant are the cultural differences between the Tahitians and the British sailors, and the racial attitudes of (most of) the latter, who regard white men as superior and who view the Tahitians in the role of servants. Unsurprisingly this is rejected by the latter. Lastly, there is the matter of gender relations within an isolated community with more men than women.

The story is told largely through the perspective of a character called Purcell, who at the start of the book is the ship’s Third Officer. He is a devout Christian who resolutely sticks to his moral code even in the rapidly changing circumstances of the island. The book poses the question of whether it is best to keep to one’s principles or adopt a pragmatic approach to a changed situation.

I enjoyed the novel’s exploration of these issues, but I also found it to be an exciting story. The book stretches to 484 pages and whilst the first 100 pages are moderately paced, from then on the book became a genuine page-turner for me. A well-worked ending as well.

The novel seems to be fairly obscure today, at least in the Anglophone world. In my opinion, it deserves to be better known.

Profile Image for Rosa .
194 reviews87 followers
November 10, 2025
جزیره قصه ی به ظاهر ماجراجویانه ی چند نفره که برای فرار از عواقب بعضی تخلفات و جنایات، تصمیم میگیرن از دنیای قبلیشون جدا بشن و زندگی جدیدی رو در جایی دور از بقیه ی ادم های شروع کنن، جایی که دور از دسترس ترین نقطه ی دنیا برای دیگرانه پیشین زندگیشون باشه.
اون ها از جزیره ای سر درمیارن و می‌خوان جامعه‌ای تازه بسازن. ولی می‌بینیم که این تلاش فقط ی بهانه‌ست برای اینکه روبر مرل آینه‌ای بگیره جلوی صورت ما و بگه: ببین! آدم‌ها حتی وقتی صفر تا صد رو از نو شروع می‌کنن، باز هم با خودشون همون عقده‌ها، جاه‌طلبی‌ها و تعصبات قدیمی رو میارن.
جزیره نشون می‌ده که جامعه، چیزی جدا از فرد نیست و دقیقا بازتاب روحیات ما آدم‌هاست. وقتی آدم‌های داستان تصمیم می‌گیرن تو جزیره قانون و عدالت بسازن، همون اولش به‌نظر میاد امیدی هست. ولی کم‌کم غرایز سلطه‌جو، میل به برتری‌طلبی و نگاه نژادپرستانه، فضا رو رقابتی و متشنج میکنه، مرل با پیام روشنی مشکل اصلی رو بیان میکنه: هیچ‌وقت خاک یا مکان یا حتی منابع دلیل بحران ها نیست بلکه مشکل خود ماییم!
از نظر شخصیت‌پردازی، مرل خیلی خوب تونسته تضادهای درونی آدم‌ها رو دربیاره. مثلا شخصیت‌هایی که اول کار منظم و منطقی به‌نظر می‌رسن، وقتی پای منافع شخصی یا قدرت وسط میاد، ماسک‌شون می‌افته. جزیره عملا تبدیل می‌شه به ی آزمایشگاه روانشناسی، آدم‌ها رو تو ی محیط محدود می‌بینیم که چجوری ذات واقعی‌شون بیرون می‌ریزه.
شخصیت پرسل در این کتاب خیلی برجسته‌ست. پرسل در ظاهر آدمی اهل نظم و ساختار نشون داده می‌شه، کسی که می‌خواد همه‌چیز قاعده و حساب‌وکتاب داشته باشه. ولی در حساس ترین لحظات می‌بینیم که همون روحیه‌ی کنترل‌گر و گاهی بی جسارت و محتاطش باعث می‌شه اختلاف‌ها عمیق‌تر بشن. پرسل نماینده‌ی اون تیپ آدم‌هاییه که فکر می‌کنن اگه قدرت دست‌شون باشه عدالت برقرار می‌شه، اما در عمل فقط خشونت و دیکتاتوری رو بازتولید می‌کنن.
از طرف دیگه، بعضی شخصیت‌های به‌ظاهر حاشیه‌ای هم نقش مهمی دارن. مثل آدم‌هایی که اولش دنبال آرامش و همکاری بودن، ولی با فشار و تهدید بقیه‌ی قدرت‌طلب‌ها، یا تسلیم می‌شن یا به‌ناچار با سلطه‌گران هم‌صدا می‌شن. جزیره ی نکته‌ی ظریفی داره: همیشه همه‌ی آدم‌ها خبیث یا خیر مطلق نیستن، خیلی‌ها خاکستری‌ن و در شرایط فشار جمعی، تغییر موضع می‌دن.
در مقابل، چند شخصیت مقاوم‌تر داریم که تلاش می‌کنن تعادل رو نگه دارن و جلوی این خودکامگی بایستن. ولی مرل خیلی واقع‌بینانه نشون می‌ده که توی جامعه‌های کوچیک هم همین آدم‌ها در نهایت قربانی یا به حاشیه رونده می‌شن. چون صدای قدرت و ترس همیشه بلندتر از صدای عدالت و همزیستیه.
از منظر جامعه‌شناسی، کتاب بیانگر اینه که حتی اگه جامعه‌ای از صفر ساخته بشه، باز هم سلسله‌مراتب، تبعیض و خشونت به‌شکل‌های جدید پدیدار می‌شه. انگار آدمیزاد نمی‌تونه بدون قدرت و دیگری‌سازی زندگی کنه. در واقع، مرل استثمار و خودخواهی رو فقط مختص جوامع بزرگ یا استعمارگر نمیدونه و رشد اون رو توی کوچک‌ترین جمع انسانی به تصویر می کشه.
زبان داستان ساده، روون و بی‌تکلفه و بیشتر به‌دنبال اینه که موقعیت‌ها و روابط رو واضح و روشن نشون بده. این باعث می‌شه کتاب خواندنی و درگیرکننده باشه، حتی وقتی وارد بحث‌های سنگین انسانی و اجتماعی می‌شه و نقطه قوتش همین صحنه‌سازی‌های دقیقشه.
با این حال، بعضی جاها ممکنه احساس کنیم کتاب زیادی مستقیم و آشکاره، یعنی بجای اینکه لایه‌های استعاری و عمیق‌تر بذاره برای کشف خواننده، خودش پیام‌ها رو جلو چشم می‌ذاره. همین می‌تونه نقطه ضعف باشه، چون گاهی حس می‌کنی نویسنده بیش از حد می‌خواد پیام بده و این ممکنه بار داستانی رو کمی کم‌رنگ کنه.
در مجموع، جزیره مثل ی هشدار می‌مونه: ما هرجا که باشیم، حتی وسط ی بهشت دورافتاده، همون آدم‌هایی هستیم که بودیم، و اگه با ضعف‌ها، تعصبات و میل به سلطه‌مون روبه‌رو نشیم، هیچ جامعه‌ی آرمانی‌ای نمیتونیم بسازیم...
Profile Image for سـارا.
294 reviews229 followers
March 3, 2019
همه از میزان ارادت من به روبر مرل خبر دارن، اینقدر که این بشر خوب داستان تعریف میکنه. یه فضای خاص رو میسازه، آدم‌های قصشو طراحی میکنه و به دنیایی پرتت میکنه که کاملا از زندگی رئال و روزمره‌مون جداست.
فصل های آخر ریتم داستان یه کمی افت کرد، بنظرم اگر حدودا ۱۰۰ صفحه کمتر بود و زودتر جمع‌بندی میشد راضی‌تر بودم. با این حال پایان بندی بی نظیری داشت. دنیای عجیب جزیره که تداعی کننده زندگی اولیه انسانه، با همون خشونت، قانع بودن، سادگی و حتی شادیای کوچیک...
شخصیت پرسل و تلاشش برای خوب بودن برام خیلی قابل درک بود، با اینکه بعضی جاها باهاش موافق نبودم اما تا انتها ستایشش میکردم.
احساسِ رضایت بعد از خوندن کلی کتاب خوب از یه نویسنده‌ی خیلی خیلی خوب :)
Profile Image for Behnam M.
80 reviews33 followers
April 23, 2019
اگه نخوام فقط در مورد روایت خیلی روان و جذاب کتاب بگم، باید به تمام تناقضاتی که توی ذهنم کاشته بپردازم که خیلی کار سختیه. این که جان انسان ها انقد برات باارزش باشه که عیسی‌وار در مقابل سیلی دشمنت اون یکی گونه تو بیاری جلو و اونو برای یک سیلی دیگه تقدیم طرف کنی، روی کاغذ خیلی شیرین و اشک درآره. اما توی این داستان چقد قشنگ و واقعی این تفکر به چالش کشیده میشه و طبعات همچین رویکردی رو به صورت یک فاجعه نشونمون میده.
شاید واقعا باید بپذیریم که همه‌آموزه های منتصب به مسیح، توی خیلی از شرایط و برای این نوع از بشر، نه تنها کاربردی نیست بلکه ممکنه فاجعه بار باشه. بهرحال شاید من و روبر مرل داریم اشتباه میکنیم و حق با پاپه
Profile Image for Robert Khorsand.
356 reviews391 followers
December 1, 2022
انسان برای آویختن به ریسمان زندگی، چه عذاب‌هایی که به خود نمی‌دهد!

پیش از هر حرفی اعتراف می‌کنم با این‌که قلعه‌ مالویل، ششمین کتاب محبوبم بود اما جزیره جایش را در قلبم گرفت.

گفتار اندر توصیف جزیره
رمانی‌ست شیرین، خواندنی و میخ‌کوب کننده، با متنی روان و بی‌آلایش به قلم یکی از برترین و قهارترین داستان‌نویس‌های جهان.
هسته‌ی داستان جزیره، یک واقعه‌ی تاریخی‌ست، اما مرل مورخ نیست و برای نوشتن داستانش به تخیلات خود پناه برده، پس جزیره زاده‌ی تخیلات مرل است و دنبال قاتل بروسلی نباشید.
قصد ورود به داستان را ندارم، اما یک کشتی نیروی دریایی بریتانیا در آب‌های آزاد در حال حرکت است. این کشتی نظامی متشکل است از انواع خدمه، نیروی نظامی و ناخدا که به شدت سلسله مراتب در آن رعایت می‌شود و هیچ‌کس حق اضافه کاری ندارد. تا این‌که اتفاقی رخ می‌دهد،‌که این اتفاق ضمن برهم زدن نظم کشتی، منجر به شورشی می‌گردد که این شورش سرآِغاز همه‌ی ماجراهاست.

گفتار اندر ستایش نویسنده
روبر مرل را داستان‌نویسی قهار خطاب کردم، اما تمام هنر مرل به داستان‌نویسی معطوف نیست. مرل انسان‌ها را خوب می‌شناسد، پیرو مکتب کانت است و در نتیجه فلسفه خوانده، و در داستان‌هایش دائما به دنبال سنجیدن رفتار شخصیت‌هایش در شرایط و موقعیت‌های مختلف است. در «مرگ کسب و کار من است»، «قلعه مالویل»، «سیزیف و مرگ» و حالا در «جزیره» او فقط داستان نمی‌نویسد بلکه شخصیت‌هایش را عریان و برای قضاوت در موقعیت‌های مختلف مهیا می‌کند.
نمی‌شود داستانی به قلم مرل خواند و از آن لذت نبرد. خوشبختانه «قلعه مالویل» و «جزیره»‌ توسط اساتید «محمد قاضی»‌و «فرهاد غبرائی»‌ ترجمه شده و «مرگ کسب و کار من است»‌ درسته که نقدهایی به ترجمه‌ی شاملو داشتم اما او نیز متنی روان ارائه کرده بود، البته شاید مترجم‌های خوش‌نام و کاردرستی که نام‌ بردم، در این مورد کار سختی نداشته‌اند، چون اساسا قلم مرل شیوا و جذاب است.

شباهت‌ها با قلعه مالویل
یک‌سری المان‌ها و موضوعات در دو داستان وجود دارند، که نمایانگر افکار و دغدغه‌های مرل است، اعم از: زندگی اشتراکی، دموکراسی، جنگیدن بر سر زن، بقا، چنگ زدن به ریسمان زندگی، قتل نفس، مذهب، نژاد برتر، تشکیل گروه و ... که مرل با استفاده از این موارد به تخلیات خود شاخ و برگ می‌دهد و سپس همانند یک خالق از بالا به شخصیتی که خلق کرده نظارت می‌کند. فرقی ندارد پرسل باشد یا امانوئل، هدف یکسان است... باید انسان را سنجید و دنبال جواب برای سوالات بود:
انسانیت چیست؟
رفتار درست و غلط و مرز بین این دو چیست؟
آیا قتل و سایر جرم‌ها برای اهداف مطلوب، انسانی‌ست؟
اگر در شرایط سخت قرار بگیریم، انسانیت این است که به خود و جامعه‌ی مورد علاقه‌مان بپردازیم و یا انسانیت یع��ی همه در همه چیز برابرند؟
و یک چالش و نگرانی مرل بابت کمبود زن، فرض در جامعه‌ای ده مرد باقی مانده و چهار زن و یا ده زن باقی مانده و چهار مرد... انسانیت چه می‌گوید؟ آیا برای حفظ بقا باید پا به روی هرچه عرف و اخلاق گذاشت؟

نقل‌قول نامه
"قانون این است، کوچک‌ترها خوراک گنده‌ترها می‌شوند. گریه و زاری موردی ندارد، قانون است. فقط بهتر است که قوی‌تر باشی. همین."

"باور کنید بهتر است که آدم زن نداشته باشد، تا اینکه زنی را بدون رضایتش صاحب شود."

"گمان می‌کنید چون تفنگ دارید شکست ناپذیرید، اما اشتباه می‌کنید."

کارنامه
بدون هیج لطف و ارفاقی، ضمن درج پنج ستاره برای این کتاب، قرار دادنش در رده‌ی ششم تاپ تن کتاب‌های محبوبم(جای فعلیِ قلعه مالویل)، خواندنش را به تمام دوستانم پیشنهاد می‌کنم.

دانلود نامه
فایل‌ پی‌دی‌اف کتاب(متن کامل-چاپ دوم دهه‌ی هفتاد) که خودم داستان را با آن مطالعه نمودم را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/484

دهم آذرماه یک‌هزار و چهارصد و یک
Profile Image for fคrຊคຖ.tຖ.
303 reviews82 followers
January 27, 2020
فکر می‌کنم تعداد ستاره‌ها نشان‌دهنده‌ای کافی برای بیان نظر و احساسم به این کتاب هست. فقط حیف که چاپ تمام هست و نتونستم بخرمش و به صورتی نسبتاً داغون در کتابخونه پیدا کردمش و حداقل تونستم بخونمش
Profile Image for Irandokht.
15 reviews
June 19, 2022
داستان خوب و غم انگیز و اعصاب خورد کن بازم از یه سری جنایتکاری که پشت تمدن دورغینشون انسانهارو سلاخی میکنن و همین جنایتکارها برای جوامع بشری قانونگذاری کردن و دم از اخلاقیات متمدنانه و انسانی میزنن
🥴
نکته خسته کننده داستان برای من اسامی شخصیتهای داستان بود. صد رحمت به اسامی روسها در داستانها و رمانها
Profile Image for Vahid.
357 reviews29 followers
December 24, 2019
داستان جزیره روبر مرل داستانی همه اعصار و نسل‌ها و یا داستان آغاز تاریخ بشریت است!
خیلی جذاب و آموزنده بود اتفاقی که برای آدمهای داستان می افته خیلی باورپذیره و ممکنه برای همه پیش بیاد .
سیر اتفاقات کاملا طبیعی و لمس شدنیه در واقع اگه شخصیت های داستان رو عوض کنیم باز آخر داستان تغییر نخواهد کرد.
(انسان ها همه یکدل و یکزبان بودند ولی به تدریج بینشان تفرقه افتاد و از هم دورشدند و آنکه نباید می شد، شد .)
Profile Image for Mat.
132 reviews40 followers
September 8, 2024
این سومین داستان از روبر مرل بود که در اون بخشی از انسانها رو بنا به اتفاقی، از سایر جهان به کلی جدا کرده و پیرو اون به چالشها و مشکلاتی که باهاش مواجهن پرداخته.
ولی نکته جالب اینجاست که این سه کتاب (قلعه مالویل، مادراپور و جزیره) شبیه به هم نیستن و تو هر کدوم مرل با یه دید متفاوت و دغدغه مندی جدید به این جدا افتادگی نگاه کرده. شخصیت پردازیای قوی مرل مثل همیشه از نقاط قوت داستانه و قلمش گیرا و گاها حسرت برانگیزه.
بعد مدتها یه کتابی خوندم که به معنای واقعی لذت بخش بود و به جونم نشست.
Profile Image for Katayoon.
155 reviews66 followers
October 30, 2024
بخش‌های پایانی رو تقریبا بلعیدم! موقع خوندن پلک نمیزدم...
چقدر زن‌های تاهیتیایی خوب و دوست داشتنی بودن 😍
اما آیا پرسل تونست جای امانوئل مالویل رو در قلبم بگیره؟ خیر 😊
Profile Image for Emiliya Bozhilova.
1,912 reviews381 followers
June 16, 2024


Мерл признава, че за вдъхновение му е послужил бунтът на кораба “Баунти”. Любителите на военноморската английска история, на филма с Марлон Брандо и на приключенията из южните морета ще открият достатъчно прилики.

През 18-ти век част от екипажа на английски кораб на практика вдига бунт и убива капитана си. Неколцина от извършителите, наясно, че смъртна присъда не им мърда в случай на съд, решават да се отбият до Таити за провизии и женска компания, и после поемат към усамотен и неизвестен остров, за да се установят да живеят там.

Тук започва истинското приключение - офицери, моряци и таитяни се установяват и започват да градят малка колония на малко парче земя наред океана. Нещата не потръгват добре и изскачат вечните проблеми на всяка цивилизация - борбата за ресурси (дори да е парче земя или едва две кокосови палми, или пък красива жена). Появява се нещо като парламентаризъм, припламват класови различия (кой в по-умният…) и расизъм към таитяните заради земята (удобно е някой да ти работи и да не му позволиш да има земя с оправданието, че е черен и прост), накрая неизбежно се разразява и война.

Мерл се опитва да изтъква благородството на толерантността и на пацифизма, защото не всички англичани на острова са зли, и не всички таитяни са добри. Но пацифизмът в даден момент започва да граничи с убийствена глупост, и се получи нереалистично. Другият тънък момент, който Мерл не успя да отрази достатъчно, бяха жените. Таитянките безспорно бяха екзотични и всяка си имаше характер, но като цяло авторът го удари на инерция и екзотични клишета.

Определено интересен прочит, с дъх на южно море.

3,5⭐️
Profile Image for Tahoura.
105 reviews21 followers
October 9, 2024
با هر کتاب روبرمرل بیشتر مطمئن‌ میشم که نویسنده‌ی موردعلاقه‌مه!
خیال‌پردازی، فضای عجیب و غریبی که خلق میکنه، تلاش و البته عذاب‌کشیدن برای زندگی، نقش پررنگ زنانگی، جدالی که سر اصول اخلاقی و مذهبی راه میندازه و اون شکی که بعدش به وجود میاره که مثل تلنگر میمونه و آدمو به فکر میندازه..
به علاوه‌ی متن و ترجمه‌ی روان، چیزاییه که در این کتاب باهاش مواجه میشید.
Profile Image for امیررضا.
107 reviews9 followers
May 30, 2022
عجب داستانی بود
چقدر زیبا
چه قلمی
میتونست از این هم بهتر بشه، ولی فکر میکنم خود روبرمرل نمی‌خواست رو یه سری چیزا مثل توصیف جزیره زیاد وقت بزاره و داستان بیشتر روی روابط بین انسان ها تمرکز داشت و بسیار تو این مورد خوب کار کرده و شمارو به خوبی با واکنش ها و احساسات درونی آدم ها روبرو میکنه
هر چه از انسان ها با نژاد های مختلف و روابطشون و خصوصیات اخلاقی که دارن تو این ۶۰۰ صفحه خواستین هست، از کشیش تا قاتل.
جذابیت داستان هم بالاست
ترجمه هم خوب بود
Profile Image for Masoome.
427 reviews51 followers
April 11, 2023
خب تموم شد.
همه‌ش فکر می‌کردم که از این کتاب‌هاییه که همه‌ش توصیفه و یه داستان ساده و کوتاه دارن و خسته کننده‌ن و دست و دلم به خوندنش نمی‌رفت، اما وقتی شروع کردم بخونم دیدم از اون کتاب‌هاییه که همه‌ش توصیفه و یه داستان ساده داره، اما وای از هیجانی که بهم می‌داد خوندنش!

چه توووووصیف‌هایی! چه توصیف‌هایی!
ببینید:
ئی‌تی‌هاتو تنها زن تاهیتیایی بود که پاهای بلندی نداشت، بلکه درشتی مختصر اعضایش که با باریکی فوق‌العاده‌ی کمرش جبران می‌شد، به قسمت تحتانی تنش حالتی گرد و فشرده می‌داد که با تامل به نظر خوشایند می‌آمد. بالاتنه‌اش پر بود و سرش به شدت ریز، گویی که آفریدگار پس از آنکه با گشاده‌دستی بسیار بالاتنه‌اش را به پایان رسانید، در قالب زدن سرش ناگزیر به صرفه‌جویی شده بود...

داستان کتاب درباره‌ی یک گروه بریتانیاییه که همراه یک گروه بومی سیاه‌پوست به یه جزیره‌ی خالی از سکنه می‌رن. راوی داستان سوم شخص محدود به ذهن یک شخصیت (پرسل)، هرچند گاهی از دل بعضی شخصیت‌های دیگه هم جملاتی رو گفته، اما شما همراه پرسل غافلگیر می‌شید، نگران می‌شید، یخ می‌کنید، عاشق می‌شید، خسته و کلافه می‌شید، می‌ترسید و شک می‌کنید.

داستان، داستان بهائیه که ممکنه آدم مجبور بشه برای ایستادن سر اعتقاداتش پرداخت کنه... و من چقدر دلم می‌خواد الان با یک نفر که کتاب رو خونده، درباره‌ی این که تصمیم پرسل درست بود یا نه، صحبت کنم.

این کتاب دوست خوبی بود برای من. خوشحالم که توی راه مطالعه‌م قرار گرفت. :)
Profile Image for r.
128 reviews81 followers
December 16, 2014
داستان به نوعی وام گرفته شده از داستان شورش در کشتی بونتی بوداما در کل متفاوت ..
یکی از جملات خیلی زیبای کتاب((اینک جزیره ای زیبا چون پاره ای از بهشت))
Profile Image for Amir.
8 reviews
January 3, 2010
یه حس توصیف ناپذیر ... یه بازنماییِ تقریباً بی نقص از کشمکش های انسانی و علت های درونیِ اونا
...

به دوستان سفارش می کنم خوندنش رو از دست ندن
.
Profile Image for MohammadJavad Talebi.
51 reviews3 followers
November 5, 2019
دوباره‌ خواندم‌اش. بی‌نظیر است. این‌که از یک خط قصه‌ی شفاهی، بتوانی هم‌چه داستانی در بیاوری، هنر می‌خواهد.
Profile Image for Abolfazl.
55 reviews
September 9, 2023
داستان در فصل اول برق‌آسا و نفس‌گیر شروع شد. یک شورش در کشتی که در پی آن سه نفر کشته می‌شوند؛ ناخدا، افسر دوم و کمک‌ملاح. از همین‌جا به کتاب امیدوار شدم و متوجه شدم با یک داستان کلیشه‌ای درباره‌ی گیر افتادن عده‌ای در یک جزیره روبرو نیستم و قرار است شاهد اتفاقات متفاوتی باشم.

در ادامه وقتی مشخص شد داستان قرار است به چه سمت و سویی برود، تا فصل پنجم کمی یکنواخت شد. توصیفات مربوط به بومیان تاهیتی جالب نبود و سادگی قصه‌های کودکانه رو داشت. استقرار مسافران در جزیره هم بدون چالش سپری شد و نگران شدم مبادا داستان همین‌گونه یکنواخت و بدون خلاقیت ادامه یابد.

از فصل پنجم و ماجرای مشاهده‌ی کشتی جنگی بریتانیایی و در ادامه محاکمه‌ی کاپیتان، جذابیت داستان بالا گرفت. شخصیت پردازی برای کاراکترهای منفی کتاب به خوبی انجام شده است: تعصبات نژادی مک‌لئو که زمینه‌ساز تفرقه و جنگ در جزیره است، ذهن سنتی و تغییرناپذیر کاپیتان که فقط به حفظ مقام خود می‌اندیشد، بدذاتی تنفربرانگیز اسماج، ساده‌لوحی رقت‌بار هانت که او را بازیچه دیگران می‌کند، خوی وحشی تیمی که به بهانه‌ی نابرابری نژادی، میلش به جنگ و خون‌ریزی را ارضا می‌کند و ... .

نویسنده برای شروع جنگ واقعی عجله‌ای ندارد و حدود دویست صفحه به زمینه‌سازی و ایجاد اختلافات می‌پردازد. به نظر من این دویست صفحه (فصل پنجم تا دهم) بهترین قسمت‌های کتاب است. دودستگی میان بریتانیایی‌ها و گفتگو و جنجال میان آن‌ها، بار اصلی هیجان این بخش را به دوش می‌کشد. رفتارها، صحبت‌ها و تصمیم‌های پرسل برای جلوگیری از تفرقه و خشونت میان ساکنان جزیره را کاملاً درک می‌کردم و با او همدل بودم و از تمایل نفرت‌انگیز بعضی کاراکترها برای ایجاد تنش و خشونت حرص می‌خوردم. آرزو داشتم پرسل در جلسات و گفتگوها موفق باشد و از اینکه برخی کاراکترها ناآگاهانه جزیره را به سمت جنگ و خونریزی می‌برند افسوس می‌خوردم.

وقتی نخستین خون‌ها ریخته می‌شود، خواننده پی می‌برد که مقدمه‌چینی به پایان رسیده و با آغاز جنگ میان بریتانیایی‌ها و تاهیتیایی‌ها، کسی قادر به مهار آن نخواهد بود. در این میان، باز هم بی‌طرفی پرسل و تلاش ستودنی‌اش برای ایجاد صلح، همدلی خواننده را برمی‌انگیزد. ولی هر چه خون‌های بیشتری ریخته می‌شود، خواننده نیز همچون پرسل امیدش را از دست می‌دهد و نومیدانه به تماشای درگیری‌ها می‌نشیند.

کاراکترها و گفتگو و جدال میان آن‌ها، بیشترین جذابیت و هیجان را برای داستان به ارمغان می‌آورند. بنابراین هرچه قصه پیش‌تر می‌رود و جنگ، مردان جزیره را به کام مرگ می‌کشاند، جذابیت داستان نیز فرو می‌کاهد.

به تدریج تمرکز نویسنده بر شخصیت اصلی داستان، پرسل، بیشتر و بیشتر می‌شود. تضادهای ذهنی او و شک و تردیدهایش، خواننده را نیز مثل او آشفته و عصبی می‌کند. آیا حفظ بی‌طرفی در خلال جنگ کار درستی بود؟ مقدس دانستن جان هر فرد و دست به تفنگ نبردنِ او چه تأثیری بر روند جنگ داشت؟ تنهایی پرسل در غار استعاره‌ای است از اینکه هیچ‌کس از اطرافیانش مانند او فکر نمی‌کنند. وقتی پرسل لحظاتی از گذشته را به یاد می‌آورد، لحظه‌ای که بیکر قصد داشت مک‌لئو (عامل و محرک اصلی تنش و درگیری در جزیره که نخستین قتل را مرتکب شد) را بکشد و او مانع شد، لحظه‌ای که تاهیتیایی‌ها به جنگل گریختند و او همراهشان نرفت، و چندین و چند اتفاق مشابه دیگر که باعث شد بسیاری از جمله تتاهیتی (رئیس تاهیتیایی‌ها) و بیکر (دوست و همراهش) به او بدبین شوند، از خود می‌پرسیم که آیا اگر پرسل تصمیم‌های دیگری گرفته بود، خون‌های کمتری ریخته نمی‌شد؟

پایان جنگ و پیروزی تاهیتیایی‌ها همان و پایان کشش و تعلیق و هیجان همان. صد صفحه‌ی پایانی کتاب جذابیتی برام نداشت و روند اتفاقات رو درک نمی‌کردم. از زمانی که پرسل در رسیدن به صلح ناکام ماند و برای زنده ماندن به غار پناه برد، دیگه سرنوشتش برام اهمیتی نداشت. دوست داشتم نویسنده از این کاراکتر کمی دور شود و نبردهای جنگی را روایت کند.

نویسنده در فصل آخر می‌کوشد با روایت نبرد پرسل و تتاهیتی با دریای توفانی و تأکید بر این نکته که همدلی و همکاری در شرایط دشوار، کینه‌های گذشته را از بین می‌برد و دوستی‌های تازه‌ای ایجاد می‌کند، داستان را در اوج تمام کند. هر چند فصل آخر و نحوه‌ی به پایان رسیدن کتاب -مثل شروعش- غیرمنتظره بود، ولی انتظار پایان قوی‌تری برای چنین داستان جذابی داشتم.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
June 5, 2017
روبر مرل رمان “جزیره” را در سال ۱۹۵۸ نوشته است و الهام بخش او در نوشتن این رمان واقعه ای تاریخی بوده که در پایان قرن هجدهم رخ داده است. ملوانان یک کشتی انگلیسی بر علیه یکی از افسران ارشد کشتی شورش می کنند و او را به قتل می رسانند. از آن جا که در عصر ویکتوریایی کیفر قیام علیه فرماندهان نظامی اعدام بوده است افسر و ملوانان درگیر در این شورش نمی توانستند به انگلستان برگردند بنابراین شورشیان تصمیم می گیرند در یکی از جزایر کوچک و گمنام اقیانوس آرام سکنی گزینند و به این منظور از بومیان “تاهیتی” کمک می گیرند. بومیان با رویی خوش با شورشیان بریتانیایی همراهی می کنند تا جامعه ای کوچک در جزیره “پیت کرن” شکل بگیرد اما مدتی بعد جنگی خونین بین بریتانیایی ها و بومیان، این جامعه کوچک را نابود می کند. روبر مرل تصمیم گرفته از این واقعه تاریخی بهره ببرد و رمانی بنویسد که “سرشت بشری” را مورد واکاوی قرار دهد.
رمان روبر مرل مفصل و سرشار از جزئیات ملموس است به گونه ای که ذهن خواننده با خلق و خوی تک تک بازیگران ماجرا، با آداب و رسوم بومیان تاهیتی و با طبیعت زیبا و بهشتی جزایر اقیانوس آرام درگیر می شود.
Profile Image for ali rezaei.
44 reviews2 followers
December 16, 2014
جزیره نوشته روبر مرل
داستان کشمکش و تنازع میان دسته ای از انسان ها که در جزیره ی کوچکی به سر می برند
Profile Image for Іван Синєпалов.
Author 3 books42 followers
August 4, 2021
Книга, очевидно, була не стільки художнім твором, скільки памфлетом, у якому Мерль висловив думки щодо найгостріших питань тогочасної Франції. Тому сучасному українському читачу всі сенси зрозуміти неможливо; без знання історичного контексту читаєш просто як пригодницький роман.

При чому цей пригодницький роман легко можна було б приписати Жулю Верну чи якомусь іншому письменнику, що творив за сто рокі до Мерля, - там аж надто багато описів і прямолінійності, не притаманної літературі XX століття.

Мерль пише зовсім просто: оцей персонаж подумав ось це, а інший відчув ось це. Не залишається жодної недомовленості, жодних підтекстів, якщо тільки не рахувати останньої сцени. Тобто зрозуміло, що всі підтексти залишились там же, де й актуальність "Острова", а сьогодні на їхньому місці залишилась доволі поверхнева, хоча і жвава історія.

Втім, одна думка таки залишилась на часі. Не можна сподіватися завершити війну, йдучи на неї беззбройним пацифістом. Добре відміреним вчасним насильством можна упередити багато смертей і горя загалом.

А ще Мерлю вдається написати таких жінок, які на позір ніби не втрачають стереотипної жіночності, але при цьому виявляються організованішими і мудрішими за чоловіків. Замість того, щоб ліпити з них бездоганних геройок, як це полюбляє нинішній Голівуд, Мерль дозволяє їм робити помилки і дурниці, але також дає свободу користуватися своєю природною м'якою силою, яка виявляється напрочуд дієвою.

"Острів" прочитався легше і швидше, ніж він того заслуговує, але мінісеріал за його мотивами міг би вийти непоганий.
122 reviews
October 20, 2022
What a beautiful book! The story is gripping and deeply philosophical. It's an analysis of human nature but with really exciting plots. I'll definitely read more of his books!
Profile Image for Valouutiine.
81 reviews4 followers
September 25, 2025
2.5/5

Franchement, je sais pas trop quoi en penser.

Déjà, je vais commencer en parlant du vocabulaire. Le vocabulaire est colonial, raciste et, en général misogyne.
Soit, on me dit que l'œuvre se veut une critique au colonialisme et au racisme, je le vois. Et je trouve que c'est pas si mal exécuté dans le récit. Si ce vocabulaire n'avait été présent que dans les dialogues ou pensées des personnages, je n'aurai rien dit. Mais les descriptions et la narration [à la 3e personne mais centrée sur Purcell] en sont truffées. Les femmes sont objectifiées tout du long. Et même si on suit Purcell dans la narration (on est pas dans sa tête mais on suit ses 5 sens), j'ai trouvé ces descriptions des tahitiennes [voire des tahitiens] souvent difficiles à lire, et je ne sais pas si l'usage du vocabulaire utilisé dans la narration était justifié.

Pour ce qui est des Tahitiens en général, je ne sais d'ailleurs pas si leur représentation était correcte, ne connaissant pas particulièrement grand chose à leur sujet.

Cependant, j'ai eu l'impression que plus le récit avançait, moins ce vocabulaire était présent. Je ne sais pas si j'ai abandonné ma vigilance en cours de route ou si, effectivement, la narration se faisait plus douce avec les femmes à mesure que le nombre de -machos- d'hommes sur l'île diminuait. La dynamique s'inverse plus ou moins vers la fin, lorsque les femmes ont largement la majorité numérique. Cependant elles restent, d'une certaine manière, au "service" d'un homme tout du long. Les hommes de l'île sont paternalistes (Purcell compris) et le narrateur infantilise beaucoup les femmes [tahitiennes], qui sont à mon avis pour la plupart très jeunes mais que les britanniques prennent pour femme et exigent d'elles d'en être.

En tout les cas, les femmes étaient malgré tout les personnages les plus intéressants et, à mes yeux, les plus importants du roman. Elles sont intelligentes. Et surtout elles ne sont pas passives. Elles ne se plient pas nécessairement aux volontés des hommes, n'hésitent pas à s'organiser entre elles vers un but commun et sont alertes.

Purcell, lui, est exaspérant. "Humaniste" mais faut pas trop lui en demander. Il ne prend jamais fermement position. Il n'est pas d'accord pour exclure les Tahitiens des votes/partage des femmes/partage des terres, etc, mais ne fait pas beaucoup plus que dire "je ne suis pas d'accord". Pire, il considère que la violence des opprimés envers leurs oppresseurs, même si il l'admet légitime, ne devrait pas s'exprimer. C'est navrant. Et comme les Tahitiens le lui reprochent : il est lâche. Choisir de ne pas se positionner pendant cette guerre c'est un luxe qu'il s'est octroyé tout seul.

Je dois cependant admettre que les personnages, surtout les hommes, (et les femmes aussi mais dans une moindre mesure) sont solides. Ils ont leur individualité et c'est ce qui fait tout l'intérêt du roman.

Malgré tout, ce livre est bien écrit. J'ai trouvé que le rythme est bon et que c'était fluide. Pour être honnête, bien que les chapitres soient longs et qu'il y ai quelques longueurs je l'ai trouvé captivant.

Ce qui m'étonne avec ce livre, c'est que je ne l'aime pas particulièrement, mais en même temps j'ai aimé le lire.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Mahtab Aramesh.
234 reviews7 followers
December 14, 2024
روبر مرل عاشقتم!
نمیتونم بگم اینو بیشتر دوست داشتم یا قلعه مالویل هرچند که اخرش یه کم افت داشت اما چیزی از ارزش های کتاب کم نمیشه. چون هر چی از یه اثر فاخر رو بخوایید تو این کتاب پیدا میکنید.
مثل قلعه مالویل از ساختن یه جامعه جدید ، نظم و قانون، اخلاقیات، قدرت، شهوت، طمع، طبقات اجتماعی، دموکراسی و ... حرف میزنه و آدم هایی که هر کدوم نماینده یه بخشی از جامعه هستن و جامعه رو به آشوب میکشونن . اینکه تصمیم بگیری سمت کی باشی و کدوم تصمیم درسته یه چالش تو زندگی هرکدوم از شخصیت هاس.
بی نهایت لذت میبرم از این نویسنده و جز نویسنده های محبوبمه . قطعا هیچ کتابی رو دست کتابای کلاسیک نمیاد !
Profile Image for Boshra.
90 reviews8 followers
October 7, 2022
خدایا خدایا... چه قدر خاص و لطیف و عزیز و شاهکار بود. پرکشش و روون و با ریتم تندی که تا صفحه آخر و جمله آخرش آدم رو میخکوب نگه میداشت. شخصیت پردازی و جزئیات روابط بین شخصیت‌هاش به قدری دقیق و عمیق بود که فکر کنم بعضی از شخصیت‌ها و صحنه هاش هیچ وقت یادم نره. کاش هالیوود یه کم یاد بگیره به جای فیلم‌های ضدنژادپرستی ضعیف و شعاریش از این اقتباس کنه. کاش میتونستن بپذیرن که نشون دادن آفریقای بدوی الزاما تحقیرآمیز و رقت انکیز نیست و دقیقا برعکس، میتونه تحسین برانگیز باشه.
جزیره راجع به نژادپرستی، استعمار، دموکراسی و جنگ خیلی حرف‌ها برای زدن داره ولی چیزی که از این کتاب تا ابد با من میمونه این سواله که برای دوری از جنگ و حفظ صلح خشونت میتونه مسیر درستی باشه؟

Displaying 1 - 30 of 86 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.