What do you think?
Rate this book
از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری
از پشت میز عدلیه خاطرات طنز امین تویسرکانی، قاضی دادگستری است. حالا چرا این خاطرات را در قالب طنز نوشته است، خودش اینگونه میگوید: «اول اینکه سالهاست طنز مینویسم و تقریباً مدل دیگری بلد نیستم بنویسم. من حتی گهگاه در آرایی هم که صادر میکنم، کاملاً به صورت زیرپوستی، تیکهای میاندازم و طنزی میپرانم. دوم اینکه جَو و اتفاقات دادسرا آنقدر تلخ و زمخت است که دیگر نیاز به مرثیهسرایی ندارد؛ بلکه قلم طنزی باید تا بتوان این زشتیها و تلخیها را خواندنی و دلپذیر کرد.»
امین تویسرکانی که تاکنون دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب نیز بوده است هدف خود را از نوشتن این خاطرات در قالب طنز، کم کردن فاصله میان جامعه و قضات ذکر کرده است. او عقیده دارد بین مردم و قاضی ها یک قهر قدیمی وجود دارد و این به دلیل تصویری است که رسانهها، به ویژه صدا و سیما از قضات به مردم میدهند: «قاضی در تلویزیون و سینما پیرمردی هفتادساله است با کتوشلوار خاکستری و یقهٔ دیپلمات و ریش بلند که با خودش هم قهر است و مدام با گوشتکوبش روی میز میکوبد و تنها جملهای که بلد است این است که «نظم جلسه را رعایت کنید.» اما اگر سری به دادگستری بزنید میبینید که بسیاری از قُضاتْ جوان و امروزی هستند؛ تعداد بسیار زیادی قاضی خانم در دادگستری کار میکنند؛ مدل و رنگ لباس قُضات اکثراً مثل سایر مردم است؛ قُضات در جلسات رسیدگی عصا قورت ندادهاند، بلکه گاهی با مراجعهکنندگان خوشوبش و شوخی میکنند؛ کلاً در دادگستری گوشتکوبی وجود ندارد؛ بسیاری از قُضات به سینما و سایر اتفاقات فرهنگی و هنری علاقه دارند؛ قُضات شعر میخوانند و صد البته گونههای نادری از آنها طنز مینویسند.»
تویسرکانی در این کتاب با زبانی خودمانی درباره واقعیات روزمره و جالب یک قاضی نوشته است. چه داخل دادگستری و چه بیرون از آن. او خودش و دیگران را در این کتاب نقد کرده، از خوشیها و سختیهای قضاوت گفته و به رفتارهایی که مردم با قتضی ها دارند اشاره کرده است. از آثار دیگر تویسزکانی میتوان به طنز «خونه نقلی» و «ضمانتنامه» اشاره کرد.
با خواندن این کتاب، تصویر شفافتر و واقعیتری از یک قاضی در ذهن شما نقش خواهد بست.
امین تویسرکانی که تاکنون دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب نیز بوده است هدف خود را از نوشتن این خاطرات در قالب طنز، کم کردن فاصله میان جامعه و قضات ذکر کرده است. او عقیده دارد بین مردم و قاضی ها یک قهر قدیمی وجود دارد و این به دلیل تصویری است که رسانهها، به ویژه صدا و سیما از قضات به مردم میدهند: «قاضی در تلویزیون و سینما پیرمردی هفتادساله است با کتوشلوار خاکستری و یقهٔ دیپلمات و ریش بلند که با خودش هم قهر است و مدام با گوشتکوبش روی میز میکوبد و تنها جملهای که بلد است این است که «نظم جلسه را رعایت کنید.» اما اگر سری به دادگستری بزنید میبینید که بسیاری از قُضاتْ جوان و امروزی هستند؛ تعداد بسیار زیادی قاضی خانم در دادگستری کار میکنند؛ مدل و رنگ لباس قُضات اکثراً مثل سایر مردم است؛ قُضات در جلسات رسیدگی عصا قورت ندادهاند، بلکه گاهی با مراجعهکنندگان خوشوبش و شوخی میکنند؛ کلاً در دادگستری گوشتکوبی وجود ندارد؛ بسیاری از قُضات به سینما و سایر اتفاقات فرهنگی و هنری علاقه دارند؛ قُضات شعر میخوانند و صد البته گونههای نادری از آنها طنز مینویسند.»
تویسرکانی در این کتاب با زبانی خودمانی درباره واقعیات روزمره و جالب یک قاضی نوشته است. چه داخل دادگستری و چه بیرون از آن. او خودش و دیگران را در این کتاب نقد کرده، از خوشیها و سختیهای قضاوت گفته و به رفتارهایی که مردم با قتضی ها دارند اشاره کرده است. از آثار دیگر تویسزکانی میتوان به طنز «خونه نقلی» و «ضمانتنامه» اشاره کرد.
با خواندن این کتاب، تصویر شفافتر و واقعیتری از یک قاضی در ذهن شما نقش خواهد بست.
116 pages, Paperback
First published October 1, 2018
6 people are currently reading
156 people want to read
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 30 of 123 reviews
April 28, 2021
"تمام خاطرات نقل شده در این کتاب کاملا واقعی هستند. هر چند ادبیاتِ نوشتار طنز است، محتوا واقعیاتی است غیر تخیلی، غیر استعاری، غیر سورئال، غیر سمبُلیک، غیر فانتزی و کلاً غیر همه چیز."
از پشت میز عدلیه مجموعهای شیرین و خواندنی با قلم جداب قاضی امین تویسرکانیه!
البته از حق نگدریم جذابتر از خاطرات مجموعه نکات و پیامهای اخلاقی و تامل برانگیز پایان داستانهاست که توجه شما رو به یک مورد جلب مینمایم:
"نکته آموزنده این خاطره اینکه اگر روزی دیدید دارید حسابی از کسی کتک میخورید و کبود شدهاید، تلفن همراهتان را هم وارد معرکه کنید و آن را به ضارب بدهید تا چنان با گوشی بر سرتان بزند که هم خودتان خُرد شوید هم گوشی. گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت میکند."
چیزی که برام تو این کتاب جالب بود، این بود که مردم سر چه چیزها که نمیرن دادسرا و اصلا چه حوصلهای دارند این همه پیگیری کنند!
راستش چون اول کتاب یه مقدمه طور بود، شخصا انتظار داشتم پایان کتاب با یه چیز خیلی خاص تموم شه، اما نویسنده به یه داستان بسنده کرده بود و این یه کوچولو زد تو ذوقم :(
مطالعه کتاب رو به همه خصوصا حقوقیها توصیه میکنم.
پ.ن: اگر خدایی نکرده روزی سر و کار ما به دادسرا و قاضی تویسرکانی افتاد، لطفا چند خط ابتدایی را به عنوان ادله ذیل پرونده پیوست کنید، انشالله همه عاقبت بخیر شیم!
انشالله...
ختم نظراتم رو اعلام میکنم.
(صدای کوبیده شدن چکش رو میز قاضی!)
از پشت میز عدلیه مجموعهای شیرین و خواندنی با قلم جداب قاضی امین تویسرکانیه!
البته از حق نگدریم جذابتر از خاطرات مجموعه نکات و پیامهای اخلاقی و تامل برانگیز پایان داستانهاست که توجه شما رو به یک مورد جلب مینمایم:
"نکته آموزنده این خاطره اینکه اگر روزی دیدید دارید حسابی از کسی کتک میخورید و کبود شدهاید، تلفن همراهتان را هم وارد معرکه کنید و آن را به ضارب بدهید تا چنان با گوشی بر سرتان بزند که هم خودتان خُرد شوید هم گوشی. گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت میکند."
چیزی که برام تو این کتاب جالب بود، این بود که مردم سر چه چیزها که نمیرن دادسرا و اصلا چه حوصلهای دارند این همه پیگیری کنند!
راستش چون اول کتاب یه مقدمه طور بود، شخصا انتظار داشتم پایان کتاب با یه چیز خیلی خاص تموم شه، اما نویسنده به یه داستان بسنده کرده بود و این یه کوچولو زد تو ذوقم :(
مطالعه کتاب رو به همه خصوصا حقوقیها توصیه میکنم.
پ.ن: اگر خدایی نکرده روزی سر و کار ما به دادسرا و قاضی تویسرکانی افتاد، لطفا چند خط ابتدایی را به عنوان ادله ذیل پرونده پیوست کنید، انشالله همه عاقبت بخیر شیم!
انشالله...
ختم نظراتم رو اعلام میکنم.
(صدای کوبیده شدن چکش رو میز قاضی!)
May 9, 2019
تا نصفه خوندمش... هدیه دادم به یکی از دوستان.قلم طنز شیرینی داره. برای استراحت بین کتابی خوبه :))
January 31, 2025
قبل از شروع کتاب، به خودم یادآوری کردم که این یک کتاب طنز ایرانیه و تو تا حالا توی این ژانر چیزی نخوندی پس توقع زیادی ازش نداشته باش.
اما اونقدرام که فکر میکردم بد نبود. یه جاهایی بلند بلند خندیدم و یه جاهایی چشمهامو روی جوکهای شوهرعمهای نویسنده بستم =))))
اگر بخوایم سختگیرانه بهش نگاه کنیم که به یه سری چیزها میشه گیر داد و جبهه گرفت ولی با دیدِ زنگ تفریح و طنز بودن خاطرات بهش نگاه کنید و رد شید.
برای یک بعد از ظهر جمعه که توی خونه استراحت میکنید، مناسبه و باهاش میخندید.
اما اونقدرام که فکر میکردم بد نبود. یه جاهایی بلند بلند خندیدم و یه جاهایی چشمهامو روی جوکهای شوهرعمهای نویسنده بستم =))))
اگر بخوایم سختگیرانه بهش نگاه کنیم که به یه سری چیزها میشه گیر داد و جبهه گرفت ولی با دیدِ زنگ تفریح و طنز بودن خاطرات بهش نگاه کنید و رد شید.
برای یک بعد از ظهر جمعه که توی خونه استراحت میکنید، مناسبه و باهاش میخندید.
September 19, 2024
این کتاب، انتخاب من برای خوندن نیست و نبوده هرچند اسم وسوسه کنندهای داره؛ و یه استراحت مطلق یک هفتهای با درد زیاد، باعث شد که بین کتاب های صوتی طاقچه، بیام سراغش.
گویندهی این کتاب، وحید رونقی بود که در واقع تنها عامل برای ادامه دادن کتاب شدن اینقدر که گویندهی خوب و ماهری بودن.
اما خود داستان... مسئلهی کپشن نویسی، با کتاب نویسی جدا دو مقولهی متفاوت هستن و دوستانی که کپشن های خوبی مینویسن، نباید حس کنن نویسنده هستن. این کتاب، میتونه کپشن باشه و در قالب کپشن خوبه اما کتاب نیست! در قالب کتاب، خوب نیست. بماند که سطح طنز نویسنده پایینه و گاهی یه تلاش عجیب غریب تصنعی اتفاق میافتاد برای طنز بودن و چقدر نچسب بود این تلاش. چند جایی هم میشد توهین برداشت کنی اما با کمی خودداری ازش میگذریم و صرفا میگیم که سطح طنزشون خوب نیست...
گویندهی این کتاب، وحید رونقی بود که در واقع تنها عامل برای ادامه دادن کتاب شدن اینقدر که گویندهی خوب و ماهری بودن.
اما خود داستان... مسئلهی کپشن نویسی، با کتاب نویسی جدا دو مقولهی متفاوت هستن و دوستانی که کپشن های خوبی مینویسن، نباید حس کنن نویسنده هستن. این کتاب، میتونه کپشن باشه و در قالب کپشن خوبه اما کتاب نیست! در قالب کتاب، خوب نیست. بماند که سطح طنز نویسنده پایینه و گاهی یه تلاش عجیب غریب تصنعی اتفاق میافتاد برای طنز بودن و چقدر نچسب بود این تلاش. چند جایی هم میشد توهین برداشت کنی اما با کمی خودداری ازش میگذریم و صرفا میگیم که سطح طنزشون خوب نیست...
March 31, 2022
خیلی خوب بود!
اصن سوپرایز شدم >.<
داستانها بسیار بامزهن، لحن نویسنده حتی ماجرا رو خندهدارتر هم میکنه.
من هی میخندیدم، و بقیه اینجوری بودن که بسم الله!
دختره چشه هی الکی داره میخنده:)))
(نتیجه کتاب خوندن توی جمع)
داستانها و خاطراتش اصن ذهنیت آدم رو نسبت به عدلیه و دادسرا عوض میکنن، من دیگه از این به بعد نمیتونم به دادسرا و دادگاه به چشم یه مکان جدی نگاه کنم. ｡◕‿◕｡
وسطاش شاید بخاطر زیادی خاطرات و عادت به لحن و قلم نویسنده یکم از طنزش کاسته شد برام.
اما همچنان کیوت اند مفرح^^
بخونیدش!
به شدت پیشنهاد میکنم.
اصن سوپرایز شدم >.<
داستانها بسیار بامزهن، لحن نویسنده حتی ماجرا رو خندهدارتر هم میکنه.
من هی میخندیدم، و بقیه اینجوری بودن که بسم الله!
دختره چشه هی الکی داره میخنده:)))
(نتیجه کتاب خوندن توی جمع)
داستانها و خاطراتش اصن ذهنیت آدم رو نسبت به عدلیه و دادسرا عوض میکنن، من دیگه از این به بعد نمیتونم به دادسرا و دادگاه به چشم یه مکان جدی نگاه کنم. ｡◕‿◕｡
وسطاش شاید بخاطر زیادی خاطرات و عادت به لحن و قلم نویسنده یکم از طنزش کاسته شد برام.
اما همچنان کیوت اند مفرح^^
بخونیدش!
به شدت پیشنهاد میکنم.
March 9, 2019
فوقالعادهست... مدتها بود انقدر نخندیده بودم 🤣
January 30, 2019
مجموعهای از خاطرات کوتاه و طنز یک قاضی دادگستری.
بامزهست و تا حدی متفاوت. به حس مردمشناسی هم خیلی کمک میکند. :))
میشود بیوقفه خواندش.
+ سهونیم ستاره مدنظرمه و باید بررسی کنم به کدوم سمت گردش کنم.
+ + و اینکه قاضیها هم انسانهایی هستند مثل ما. [از جمله کشفیات.]
بامزهست و تا حدی متفاوت. به حس مردمشناسی هم خیلی کمک میکند. :))
میشود بیوقفه خواندش.
+ سهونیم ستاره مدنظرمه و باید بررسی کنم به کدوم سمت گردش کنم.
+ + و اینکه قاضیها هم انسانهایی هستند مثل ما. [از جمله کشفیات.]
May 2, 2022
" بیرون اتاق منتظر صاحب اتاقی بودم که صاحب اتاق خودش بیرون اتاق منتظر صاحب اتاقی نشسته بود که خودش بیرون اتاق نشسته بود تا صاحب اتاقی بیاید که خودش بیرون اتاق منتظر صاحب اتاق نشسته بود که ... "
" نکته آموزنده این خاطره این که اگر روزی دیدید دارید حسابی از کسی کتک میخورید و کبود شده اید ، تلفن همراهتان را هم وارد معرکه کنید و آن را به ضارب بدهید تا چنان با گوشی بر سرتان بزند که هم خودتان خرد شوید هم گوشی . گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت می کند ... "
این دوتا تیکهکتاب جاهایی بودن که باهاشون قهقهه زدم
امکان نداره داستانی از این کتاب بخونین و خنده به لبتون نیاد
این کتاب کلی داستان کوتاه طنز امیز از پرونده های عجیب دادگستریه که با نثر کوچه بازاری نوشته شده(کوتاه یعنی حداکثر یکی دو صفحه هستن/ خلاصه ی پرونده هان)
با نثر کتاب احساس غریبی نمیکنین چون کلی اصطلاحات فارسی داخلشه که برای ما غریب نیستن
یه سری از فصلا راجب فکر و احساسات نویسنده است و کلی نکته اموزنده هم داره😅
بخونیدش حالتون خوب میشه باهاش
" نکته آموزنده این خاطره این که اگر روزی دیدید دارید حسابی از کسی کتک میخورید و کبود شده اید ، تلفن همراهتان را هم وارد معرکه کنید و آن را به ضارب بدهید تا چنان با گوشی بر سرتان بزند که هم خودتان خرد شوید هم گوشی . گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت می کند ... "
این دوتا تیکهکتاب جاهایی بودن که باهاشون قهقهه زدم
امکان نداره داستانی از این کتاب بخونین و خنده به لبتون نیاد
این کتاب کلی داستان کوتاه طنز امیز از پرونده های عجیب دادگستریه که با نثر کوچه بازاری نوشته شده(کوتاه یعنی حداکثر یکی دو صفحه هستن/ خلاصه ی پرونده هان)
با نثر کتاب احساس غریبی نمیکنین چون کلی اصطلاحات فارسی داخلشه که برای ما غریب نیستن
یه سری از فصلا راجب فکر و احساسات نویسنده است و کلی نکته اموزنده هم داره😅
بخونیدش حالتون خوب میشه باهاش
December 23, 2018
برای تفنن کتاب بدی نبود. در یک نشست میشه همه ش رو خوند.
خوندن ش به حقوقی ها پیشنهاد و توصیه میشه
خوندن ش به حقوقی ها پیشنهاد و توصیه میشه
August 8, 2020
این جمله ازش، برام موند:" عدالت زمان دارد؛ زمانش که بگذرد، هرچه حکم شود، عین بیعدالتیست."
واقعیبودن خاطرات، جالبش کردهبود(درکل خاطرهخوانی برام جالبه.) و اینکه چه پروندهها و شکایتهای عجیبی که روزانه به آدمهایی که پشت اون میزها نشستن، برده نمیشه.
ولی طنزش از نظرم اصلاً خوب نبود. تو هیچ نقطهایش نتونست با خودش همراهم کنه و برام جالب باشه.
و فقط هی میخوندم به بهونهی اینکه زودتر تمومشه. اونم چون عادت ندارم کتابیو تمامنکرده، ولکنم.
واقعیبودن خاطرات، جالبش کردهبود(درکل خاطرهخوانی برام جالبه.) و اینکه چه پروندهها و شکایتهای عجیبی که روزانه به آدمهایی که پشت اون میزها نشستن، برده نمیشه.
ولی طنزش از نظرم اصلاً خوب نبود. تو هیچ نقطهایش نتونست با خودش همراهم کنه و برام جالب باشه.
و فقط هی میخوندم به بهونهی اینکه زودتر تمومشه. اونم چون عادت ندارم کتابیو تمامنکرده، ولکنم.
April 2, 2025
کتاب با عنوان خاطرات طنز معرفی شده اما جز یه قسمتش نتونست منو بخندونه.ولی چون براساس واقعیت نوشته شده بود ادامه دادم.
یه سری خاطراتش جالب بودن ولی در همین سطح میموندن.شاید اگه مدل پرداختش به سوژه جور دیگهای بود بهتر میشد.
یه سری خاطراتش جالب بودن ولی در همین سطح میموندن.شاید اگه مدل پرداختش به سوژه جور دیگهای بود بهتر میشد.
September 11, 2023
من کلا به خوندن سفرنامه و حسب حال و مجموعه خاطرات علاقه دارم و فکر میکنم که در لا به لای حرف کسایی که زندگی یا بخشی از زندگی خودشون رو به تصویر میکشن درس های مفیدی هست و هیچ آموزگاری بهتر از تجربه نیست
در مورد این کتاب هم بگم که بعد از خوندن دو روانشانسی زرد، یک کتاب روسی و اثری از ادبیات کلاسیک که از همشون بدم اومد، واقعا به خوندنش نیاز داشتم که بشوره و ببره
از قلم طنز نویسنده که بعضی جاها واقعا لوس میشد فاکتور بگیرم، به نظرم اثر قابل قبول و پر از ماجراهای جالب بود
در مورد این کتاب هم بگم که بعد از خوندن دو روانشانسی زرد، یک کتاب روسی و اثری از ادبیات کلاسیک که از همشون بدم اومد، واقعا به خوندنش نیاز داشتم که بشوره و ببره
از قلم طنز نویسنده که بعضی جاها واقعا لوس میشد فاکتور بگیرم، به نظرم اثر قابل قبول و پر از ماجراهای جالب بود
June 25, 2020
گه گاه خنده بر لب نشاند، گه گاه تلخ بود اما شیرین.
من که با حقوق میانه ای نداشتم خیلی اصطلاحات و قضاوتهارا دیدم و فهمیدم. جالب بود.
من که با حقوق میانه ای نداشتم خیلی اصطلاحات و قضاوتهارا دیدم و فهمیدم. جالب بود.
November 29, 2022
از پشت میز عدلیه. کتابی بینهایت سخیف، بیارزش با شوخیهای دم دستی، بینمک و نثری ضعیف. کل کتاب فقط یک جمله بانمک داشت اونم این بود که ایرانیها هرموقع ازشون شکایت میشه میگن من خودم هم شاکیام. همین و بس. کتاب ارزش ورق زدن هم نداره چه برسه به خوندن!
October 14, 2023
نسخه صوتی این کتاب را با مادرم شنیدم و لحن گوینده به قدری روی کتاب نشسته بود که لحظات زیادی را لبخند روی لبانمان میآورد. کتاب مجموعه روایتهای طنز کوتاهی از زبان یک قاضی جوان و طنزپرداز است که در دادگستری اتفاق میافتد. همین ذوق و قریحه خودش ایول دارد، همچنین روایتها خودشان تنهای هم به مخاطب میزنند برای اینکه به فکر فرو رفته و رفتارش را اصلاح کند. شنیدنش تجربه خوب و لذتبخشی بود.
May 18, 2021
کسل کننده و به غایت بیمزه
June 30, 2019
به عنوان کسی که هیچ گاه یک قاضی را از نزدیک ندیده، خواندن این کتاب به من فرصت خوبی داد تا با کارهای روزانه و دغدغههای ذهنی این افراد بیشتر آشنا شوم و با آنها همدلی بیشتری داشته باشم. در جامعهی سیاستزدهی ما، این جور کتابها کمک میکنند که مردم بعضی اقشار را بیشتر از خودشان بدانند. نویسنده در مقدمه از انگیزهی خود در نگارش کتاب ذکر کرده:
مرحوم باستانی پاریزی، به قضات توصیه کرده بود که خاطرات خود را بنویسند و منتشر کنند. به عقیدهی ایشان تاریخ اجتماعی ایران روزی به کمال نزدیک میشود که اطبا و قضات خاطرات خود را بنویسند؛ چرا که این دو گروه با حضور در بطن جامعه با معضلات و گرفتاریهای مردم ارتباط مستقیم دارند.
March 31, 2020
من با این کتاب قهقهه نزدم ولی دو سه تا از داستان هاش رو دوست داشتم و از بقیه داستانها یاد گرفتم و حتی تعجب کردم و افسوس خوردم! انتقادهای ریز نویسنده هم جالب بود.
January 23, 2022
خاطرات انقدر شیرین و صادقانه و گرم نوشته شده بودن که بسی بهم چسبید.
همین.
همین.
January 15, 2024
[ یک طنز بی نمک ]
April 9, 2025
از اون طنزای ساده و حالخوبکن که شاید با تعریفمون از طنز درست و ایدهآل فاصلهای داشته باشن، اما دوستداشتنیان و نویسنده یه حس رفاقت به مخاطب میده...
موضوع خاصش (پروندههای واقعی و عجیب یه قاضی دادگستری و خاطرات بامزهش از مردم) برای من جذاب بود.
من نسخۀ صوتی کتاب رو از رادیو گوشه شنیدم و به نظرم گویندگیِ خوبش، روایتها رو شیرینتر هم کرده.
موضوع خاصش (پروندههای واقعی و عجیب یه قاضی دادگستری و خاطرات بامزهش از مردم) برای من جذاب بود.
من نسخۀ صوتی کتاب رو از رادیو گوشه شنیدم و به نظرم گویندگیِ خوبش، روایتها رو شیرینتر هم کرده.
December 25, 2021
یک کتاب طنز نسبتا کوتاه، جذاب با قلمی روان
به نظرم این کتاب از پس ادعایی که کرده براومده واسه همین چهار یا پنج ستاره حقشه
ایده اولیه هم بسیار جالبه
خاطرات طنز یک قاضی
من که میگم اگه دنبال یه کتاب جذابید که باهاش حال کنید و نتونید زمین بذاریدش، اون کتابو پیدا کردید.
به نظرم این کتاب از پس ادعایی که کرده براومده واسه همین چهار یا پنج ستاره حقشه
ایده اولیه هم بسیار جالبه
خاطرات طنز یک قاضی
من که میگم اگه دنبال یه کتاب جذابید که باهاش حال کنید و نتونید زمین بذاریدش، اون کتابو پیدا کردید.
February 28, 2019
قاضی و طنز نویسی، مورد عجیبیه
طنز ارزنده ای نبود، متاسفانه
مخوصوصا که پشت بند این "کتاب فروش ادوارد براون" خونده بشه و حالتو خوش کنه اساسی
طنز ارزنده ای نبود، متاسفانه
مخوصوصا که پشت بند این "کتاب فروش ادوارد براون" خونده بشه و حالتو خوش کنه اساسی
June 9, 2021
با همه داستان های کتاب ارتباط برقرار نکردم ولی با چنتاش واقعا از ته دل خندیدم :)))
من یه استاد شمالی داشتم که قاضی بود و واقعا از نویسنده این کتاب چند برابر طناز تر بود و چقدر خوش گذشت کلاساش :) توی هر چیز خیلی جدی اگر عمیق نگاه کنی رگه های طنز رو میشه دید همیشه…
خاطره خوندن همیشه جذابه :)
و این جمله که (عدالت زمان دارد زمانش که بگذرد، هرچه حکم شود عین بی عدالتی است…)
من یه استاد شمالی داشتم که قاضی بود و واقعا از نویسنده این کتاب چند برابر طناز تر بود و چقدر خوش گذشت کلاساش :) توی هر چیز خیلی جدی اگر عمیق نگاه کنی رگه های طنز رو میشه دید همیشه…
خاطره خوندن همیشه جذابه :)
و این جمله که (عدالت زمان دارد زمانش که بگذرد، هرچه حکم شود عین بی عدالتی است…)
August 1, 2020
اون موقعها که بازار وبلاگنویسی داغ بود چند تا وبلاگ خاطرهنوشت معروف بود مثل خاطرات یک عاقد، خاطرات یک پزشک، خاطرات یک زندانبان...
موقع خوندن این کتاب یاد خاطرات شیرین وبلاگخوانی افتادم.
موقع خوندن این کتاب یاد خاطرات شیرین وبلاگخوانی افتادم.
August 2, 2025
این دیگه چه سمی بود؟
اون کسنمکمآبی عرزشیها و احمقها رو داره.
اصلا این چی بود که من برای زجر خودم تا آخر خوندم؟
همون اول که نظرات مثبتش رو خوندم متوجه شدم چه گوهیه.
اون کسنمکمآبی عرزشیها و احمقها رو داره.
اصلا این چی بود که من برای زجر خودم تا آخر خوندم؟
همون اول که نظرات مثبتش رو خوندم متوجه شدم چه گوهیه.
August 11, 2019
از پشت میز عدلیه کتاب خوبیه. خیلی کوتاهه و توی یک نشست تمامش کردم. این کتاب متفاوته، نثر خوبی داره و خوندن و همراه شدن باهاش راحته. باید بگم انتظار داشتم کتاب به شدت طنز باشه صرفا به خاطر نظراتی که از اطرافیان شنیده بودم ولی اینطور نبود. به هر حال سلیقه ها متفاوته و ایرادی به کتاب وارد نیست.
شاید اگه این کتاب به عنوان یک کتاب طنز ادورتایز نشده بود بهش چهار ستاره می دادم ولی خب یک مقدار با انتظاراتم متفاوت بود. از نیمه ی دوم کتاب داستان خیلی بهتر میشه. شاید هم من به متن عادت کردم و علاقه ام بهش بیشتر شد.
در هر صورت توصیه اش می کنم تقریبا به همه. کتاب جالبیه، خصوصا که از زبان یک قاضیه و این خودش برای من جدید بود.
شاید اگه این کتاب به عنوان یک کتاب طنز ادورتایز نشده بود بهش چهار ستاره می دادم ولی خب یک مقدار با انتظاراتم متفاوت بود. از نیمه ی دوم کتاب داستان خیلی بهتر میشه. شاید هم من به متن عادت کردم و علاقه ام بهش بیشتر شد.
در هر صورت توصیه اش می کنم تقریبا به همه. کتاب جالبیه، خصوصا که از زبان یک قاضیه و این خودش برای من جدید بود.
October 15, 2020
«عدالت زمان دارد،زمانش که بگذرد هرچه حکم شود عین بی عدالتی است»
کتاب دربردارنده خاطراتی طنز از یک قاضی است که اتفاقاتی که در دادسرا برایش می افتد را بازگو می کند
من خودم به شخصه فکر می کنم طنز نوشتن کاریست بس دشوار که از عهده ی هرکسی بر نمیاد اون طور که باید و شاید بتونه بقیه رو بخندونه
ولی خب این کتاب رو دوست داشتم با توجه به واقعی بودنش لذت خواندنش چه بسا دوچندان هم بود.
اگر دنبال کتابی طنز،کم حجم و خوش خوان می گردید که لحظات خوبی را برایتان به ارمغان بیاورد احتمالا از خوندن این کتاب پشیمون نخواهید شد😊
کتاب دربردارنده خاطراتی طنز از یک قاضی است که اتفاقاتی که در دادسرا برایش می افتد را بازگو می کند
من خودم به شخصه فکر می کنم طنز نوشتن کاریست بس دشوار که از عهده ی هرکسی بر نمیاد اون طور که باید و شاید بتونه بقیه رو بخندونه
ولی خب این کتاب رو دوست داشتم با توجه به واقعی بودنش لذت خواندنش چه بسا دوچندان هم بود.
اگر دنبال کتابی طنز،کم حجم و خوش خوان می گردید که لحظات خوبی را برایتان به ارمغان بیاورد احتمالا از خوندن این کتاب پشیمون نخواهید شد😊
March 26, 2019
معلومه نویسنده آدم شیرینیه و مصاحبت باهاش لذت بخشه ولی اینکه این خاطرات رو بیاد کتاب کنه بحث دیگه ایه که من خوشم نیومد, خاطره ها همه خیلی کوتاه, بدون داستان جذاب و اغلب لوس هستن. شاید تنها نکته مثبت همین باشه که درباره محیط جدی دادگستری کتاب طنز نوشته شده و راه رو واسه کتابای بهتر باز کرده باشه.
May 28, 2021
به نظر من اين كتاب قطعا ارزش خوندن داره. دليل اول اينكه اين فرصت رو به ما ميده كه براي مدت كوتاهي تجربيات يك شغل ( كه براي من بسيار متفاوت هست) رو بخونيم و در لا به لاي داستان ها با برخي قوانين آشنا بشيم. اما از اين مهمتر، آنچه اين كتاب رو سزاوار حمايت ميكنه اين هست كه يك قاضي تأملي روي مراجعه كننده ها و خودش ميكنه و شغلش رو از حالت روتين روزانه به يك رابطه پويا تبديل ميكنه با ادم هايي كه ارزش دارن كه شخصيت هاي اول قصه هاي قاضي باشن. اما چيزي كه منو كمي نگران ميكنه اين هست كه متاسفانه سيستم آموزشي ما و بين رشته اي نبودن رشته هاي تحصيلي ، اكثر ما رو به موجودات تك بعدي تبديل كرده كه فقط از يك جهت ميتونيم قضايا رو ببينيم، اين در كار قضاوت ترسناك ميشه. مثلا در داستان" مسگر شوشتري" به نظر ميرسه متهم كردن رئيس اموزش پرورش براي عدم استاندار سازي حياط مدرسه پسرانه، اتهام دور از ذهني نيست ( كما اينكه چنين قوانيني در كشورهاي پيشرفته كاملا پذيرفته است) يا مثلا در داستان " دليل زنده"، فرد متهم واضحا بيماري رواني داشته و مسلما به جاي تلاش براي فرستادن اون فرد به زندان ، بايد از نيروي متخصص روانپزشكي كمك گرفته ميشد! اما اينها مشكل كتاب نيست، مشكل سيستم قضائي و در عمق بيشتر سيستم اموزشي ماست كه نوشتن و خوندن چنين كتاب هايي كمك ميكنه بهش آگاه بشيم . هر چند نويسنده از اين اصطلاح راضي نيست اما اين كتاب به ما فرصت اين رو ميده كه مدت كوتاهي با كفش قاضي راه بريم!
Displaying 1 - 30 of 123 reviews