کتاب جرات داشته باش (Oser: therapie de la confiance) برای نخستین بار سال 2009 در کشور فرانسه منتشر شد. فردریک فانژه دربارهی دلیل نوشتن کتاب جرات داشته باش مینویسد: «به عنوان یک روانپزشک، متوجه شدم که کمبود اعتماد به نفس، مشکل اصلی تمام افرادی است که اقدام به درمان کردهاند. رنجهای عاطفی یا شغلی بی شماری از این کمبود اعتماد به نفس ناشی میشود: ترس از انجام کارهای اشتباه، ترس از قضاوت شدن، ترس از دوست داشتن و دوست داشته شدن.»
فانژه معتقد است که اگر روزی و بر اثر اتفاقی اعتماد به نفس شخصی از بین برود، آسیبهای زیادی به شخص وارد میکند. او میگوید:«اعتماد به نفس پیشتر یک ویژگی ذاتی تلقی میشد، امروزه دیگر سرنوشتی گریزناپذیر نیست: اکنون امکان تغییر وجود دارد، میتوانید اعتماد به نفس خود را بهدست آورید حتی اگر تاکنون احساس میکردید که آن را نداشتهاید.»
فردریک فانژه در مقدمهی کتاب جرات داشته باش توضیح میدهد که این کتاب دربارهی تجربهی مشترک مراجعینش است. «این کتاب را نوشتهام تا به آنها کمک کنم که خودشان را از این کمبود اعتماد به نفس ظالمانه رها کنند و به این ترتیب این امکان را به آنها بدهم تا از دورِ باطل شکست خارج شوند. امیدوارم که آنها با خواندن این کتاب، یاد بگیرند که خودشان را بیشتر دوست بدارند، این جرات را پیدا کنند که دست به عمل بزنند و شهامت زندگی کردن در مقابل دیگران را به دست آورند. اغلب آنچه از دست میرود، اندکی احترام به خود است و کمی هم تحمل خویشتن.»
یکی از نکاتی که در کتاب جرات داشته باش دارای اهمیت است، استفادهی فانژه از نمودارها، جدولها و آزمایشهایی است که به خواننده کمک میکند تا میزان تغییرات اعتماد به نفسش را هنگام مطالعهی کتاب متوجه شود. استفاده از این نظرسنجیها یکی از روشهایی است که خواننده را درگیر کتاب میکند در نتیجه مطالعهی کتاب برای خواننده لذتبخشتر میشود. مروری بر فصلهای کتاب جرات داشته باش
فردریک فانژه کتاب جرات داشته باش را در سه بخش نوشته است. او در بخش اول این کتاب دربارهی مکانیسمهای اعتماد به نفس توضیح میدهد و خواندن این بخش را برای همهی خوانندگان الزامی میداند. یکی از مهمترین نکاتی که فانژه در نخستین بخش کتاب جرات داشته باش توضیح میدهد، دورِ باطل شکست است. این چرخهی معیوب از چند مرحله تشکیل شده است: 1) به خودتان میگویید که موفق نمیشوید. 2) شکست را پیشبینی میکنید. 3) فکر شکست شما را میترساند. 4) ترجیح میدهید تلاش نکنید. 5) عقب نشینی میکنید و کاری انجام نمیدهید. 6) نمیتوانید به آنچه میخواهید برسید. 7) دیگر نه میتوانید برای خودتان ارزش قائل شوید و نه میتوانید به عملکردتان افتخار کنید. 8) برعکس، بیشتر از اینکه کاری نکردهاید، شرمندهاید. 9) از درون خودتان را سرزنش میکنید: «میبینی که قادر به انجام آن نیستی.» 10) این مسئله، فرضیهی ابتدایی شما را تقویت میکند: «هرگز موفق نمیشوم!» و باز چرخه از مرحلهی اول آغاز میشود. فردريك فانژه توضیح میدهد این چرخهی معیوب پرتکرارترین اتفاقی است که درون افراد با اعتماد به نفس پایین رخ میدهد. فانژه معتقد است برای شکاندن این چرخهی معیوب کافیست تنها یکی از این مراحل را برعکس عمل کنیم، آنگاه مانند ساعتی دقیق چرخدندههای اعتماد به نفس ما تنظیم میشود.
فانژه در دومین بخش کتاب جرات داشته باش دربارهی نگاههای متفاوت و گاها غلطی که از کودکی به خود داشتیم بحث میکند و مسائلی بنیادی مانند نیاز به دوست داشتن و پذیرفته شدن را بررسی میکند. در این فصل دکتر فانژه دربارهی خود شیفتگی توضیح میدهد. او خودشیفتگی را هم نوعی کمبود اعتماد به نفس میداند. از نگاه فانژه خودشیفتهها کسانی هستند که به یکی از جنبههای شخصی خود افتخار میکند و او معتقد است تنها عدم اطمینان کامل به خود است که سبب میشود یک جنبه از زندگی برای شخصی آنقدر پررنگ شود که فقط به آن افتخار کند. مهمترین نکتهای که فانژه در این بخش بیان میکند «پیشداوری کردن» است. او معتقد است که منشا کمبود اعتماد به نفس بیشتر انسانها پیشداوریهای ابلهانه و بیریشه است.
فانژه در بخش آخر این کتاب درمانهای کارآمد را برای افزایش اعتماد به نفس به خوانندگان ارائه میکند. فانژه معتقد است راههای درمان کمبود اعتماد به نفس متفاوت هستند بنابراین هر شخص باید کارآمدترین روش را برای خود انتخاب کند. یکی از ارزشمندترین راهکارهای فانژه در بخش سوم «بهتر دوست داشتن خود» است. او مینویسد: «تا زمانی که از خودتان قضاوتی منفی دارید، نمیتوانید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید. باید صدای درونی که از شما انتقاد میکند و مانع عملتان میشود را کنترل کنید.» فانژه در ادامهی این فصل تمرینهایی را به خوانندگان آموزش میدهد که با استفاده از آن تمرینها میتوانند اعتماد به نفس خود را افزایش دهند. برای مثال خودشناسی یکی از روشهایی است با استفاده از آن میتوانید اعمال و احساسات خودتان را تغییر دهید و در نتیجه اعتماد به نفس خودتان را افزایش دهید.
همیشه میخواستم درباره اعتماد به نفس بخونم تا این که بالاخره با معرفی یه روانشناس خوب این کتاب رو انتخاب کردم. این کتاب تو ایران به اسم جرات داشته باش « راهکارهای افزایش اعتماد به نفس » چاپ شده. کتاب سیر مشخص و علمی خوبی داشت و خیلی بهم کمک کرد. فهمیدم که این قضیه چقدر میتونه همهی زندگی آدم رو تحت تاثیر قرار بده و چقدر اضطراریه که هر چه زودتر درمان بشه. خلاصه که نایس بوک.
It was really a good book for those who think that they do not have self-confidence ، you precieve what self-respect is and you can find some practical methods for enhancing your self-confidence. It shows some parts of you that you do not think it is related to the lack of self-confidence.
کتاب خوبی بود و قسمتهای از رفتارهای مارو نشان می دهد که ما هیچگاه فکر نمیکردیم مربوط به نداشتن اعتماد به نفس هست. راهکارهای عملی خوبی در کتاب هست. با خواندن این کتاب و روشن شدن ضعفها با مثالهایی که در کتاب هست ،راهکارهای ساده قابل دسترس قرار گرفته است.
کتاب جرات داشته باش، اثری نوشته ی فردریک فانژه است که نخستین بار در سال 2003 به چاپ رسید. فردریک فانژه، روانپزشک و مختصص درمان های رفتاری و شناختی است. او در این اثر کاربردی و پرفروش، راه دگرگون کردن زندگی را به مخاطبین نشان می دهد. باور داشتن به خود، احساس توانایی در رسیدن به موفقیت، و نترسیدن از نگاه های دیگران، همگی وجوه اساسی و متعدد الماسی زیبا در وجود هر یک ما هستند: اعتماد به نفس. بسیاری از مشکلات عاطفی یا کاری ما در زندگی، به خاطر عدم وجود اعتماد به نفس شکل می گیرند؛ مشکلاتی مانند ترس از اقدام، ترس از اشتباه کردن، ترس از قضاوت شدن، ترس از عشق ورزیدن و ترس از دوست داشته شدن. فانژه در کتاب جرات داشته باش به شکلی ساده و قابل فهم، پاسخ این سوالات را به مخاطبین می دهد: اعتماد به نفس چه ساز و کارهایی دارد؟ چگونه ساخته می شود؟ چگونه می توان آن را سنجید؟ آیا می توان آن را «ترمیم» کرد؟ راه افزایش اعتماد به نفس چیست؟
این کتاب فوق العاده عالی و کاربردی بود؛ اسم کتاب در فارسی جرات داشته باش ترجمه شده که ممکنه تداعی کننده ی کتاب های زرد خودیاری رو به همراه داشته باشه اما رویکرد کتاب علمی و در عین حال کاربردی است و این حس رو به شما القا میکنه که نزد یک روانشناس حرفه ای و کاربلد دوره ی درمانی خودتون رو سپری کردید
کتاب جراَت داشته باش: راه های افزایش اعتماد به نفس از فردیک فانژه
خوندن این کتاب تقریبا ۱ سال طول کشید، میتونم بگم بهترین کتابی بود که تا الان در رابطه با اعتماد به نفس خوندم، سر فصل هاش و اینکه دقیقا چه تاثیری روم گذاشت رو یادم نمیاد، اما در طول این یک سال هر وقت که مطالعه ش کردم کمک خیلی بزرگی برام بوده. اصلا چیزهایی که فکر نمیکردم به اعتماد به نفس ربط داشته باشه هم یجورایی ربط داشت. کتاب علمی بود و کاملا مفید و کامل راجب مشکلات و مهم تر از همه روش درمان اونها توضیح داده بود. حتی یک سری بخش ها تمریناتی داشت که واقعا کمک کننده بود، مثال هاش کاملا قابل درک بود و کتابی نبود که سنگین و نامفهوم باشه. درکل حس میکنم بعد از خوندنش، تفاوت خوبی در من ایجاد شده و همچنان در حال تمرین کردن هستم. مگه یک کتاب خوب نباید همچین تاثیری بزاره؟
این کتاب با اسم "جرات داشته باش" ترجمه شده است. بهترین کتاب در حیطه عزت نفس و همچنین مناسب موقعیتهایی هست که فرد به هر دلیلی در عمل کردن به کاری مشکل دارد. تمام مواردی که باعث می شوند کاری را شروع نکنیم مورد به مورد بحث شده است. کتاب به صورتی نوشته شده که انگار یک مهندس آنرا نوشته است. چارتها و چرخه هایی که کشیده شده است مناسب خوانندگان با ذهن های ساختار یافته است.
Oui et non. Oui parce que ça rassure beaucoup donc ça c’est vraiment top ! Non parce que soudainement changer de coiffure et « prendre soin de soi » en se maquillant ne sortira jamais une femme de sa dépression. Il faudrait peut-être rééditer le livre avec des exemples plus au goût du jour, la misogynie était encore banalisée en 2004 apparemment…
C'est un livre riche en méthodes qui sont facilement applicables par n'importe qui. Il permet réellement de prendre confiance en soi et vraiment croire en soi-même et en ses capacités. Ce livre s'appuie sur des témoignages de patients et recherches intéressantes. Je vous le recommande si vous avez du mal à oser faire les choses et êtes très renfermés sur vous même !
Un libro en un francés claro y sencillo que explica los mecanismos de la confianza en uno mismo, los prejuicios responsables de la falta de confianza y una terapia de confianza basada en tres aspectos claves.
به خواندن این کتاب در زندگی ام نیاز داشتم. هر خطش پر از حرف بود. خیلی پیش می اومد که برگردم و دوباره پاراگرافی رو بخونم تا بهتر متوجه بشم. کتاب تموم شد ولی برای همیشه بسته نخواهد بود، چون باز هم نیاز به مرور و یادآوری داره.