نهضت مشروطهی ایران که در آغاز درصدد تجدید قدرت سیاسی به سیاق دموکراسی غربی بود، به استبداد، ایدئولوژی ناسیونالیستی و اقتصاد دولتمدار منتهی شد. از آن پس، ردپای ناسیونالیسم و اقتصاد دولتی را در همهی نهضتها و نظامهای سیاسی، از نهضت ملی شدن صنعت نفت گرفته تا انقلاب اسلامی میتوان مشاهده کرد. سیطرهی کموبیش تمام و کمال اقتصاد دولتی، تداوم و تحکیم آن، بهرغم همهی انتقادهای کارشناسانهای که به ناکارآمدی آن، از زمان رضاشاه تاکنون صورت گرفته، حاکی از قدرت ارزشهای ایدئولوژیک و تأثیرگذاری تعیینکنندهشان بر همهی نظامهای سیاسی است. در این کتاب، چگونگی شکلگیری ناسیونالیسم و اقتصاد دولتی در ایران و تأثیرگذاری آن بر تحولات اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با این رویکرد، ضعف مضمن و ساختاری نظام اقتصاد بازار آزاد و بخش خصوصی در ایران به عنوان مشکلی نشأت گرفته از شیوهی تفکر و ایدئولوژی توضیح داده خواهد شد. چاپ اول ۱۳۹۵
کتابی بسیار مفید در به دستدادن یک دیدگاه یکپارچه در مورد شکلگیری اقتصاد دولتی در ایران؛ مطالعهی آن برای برونرفت از شرایط فعلی و عدم تکرار اشتباهات گذشتگان ضروری است.
پس از خواندن کتابهای آبراهامیان و کاتوزیان دربارهٔ تاریخ ایران در بازهٔ بین مشروطه و انقلاب اسلامی، کتاب غنینژاد برایم تازه بود: نشان داد که چگونه پیشفرضها و گرایشهای فکری نویسنده میتواند تفسیر روایت تاریخی را شکل دهد.
آبراهامیان در «ایران بین دو انقلاب» و آثار مشابه، به شکلی متفاوت از آنچه من انتظار داشتم به نقش افکار چپ و بهخصوص حزب توده در تاریخ معاصر ایران نپرداخته؛ حتی در مواردی به نظر میرسد ستایشها یا مرکزیت دادن به کسانی مثل خلیل ملکی اغراقآمیز است. از سوی دیگر، کتاب کاتوزیان با لحن تند خود بسیاری از اقدامات محمدرضا پهلوی را بهصورت یکجانبه ناکارا جلوه میدهد و آن را کمتر میتوان اثری علمی و بیطرف دانست.
در مقابل، غنینژاد سویِ دیگرِ کمتر گفتهشدهٔ تاریخ را طرح میکند: نقش مثبت و موثر برخی روشنفکران دوران ناصرالدینشاه (مثلاً ملکمخان)، تلاشهای مدافعانِ حاکمیت قانون، و همچنین چگونگی تاثیر افکار چپ در منحرف کردن حرکت انقلاب مشروطه. کتاب بهخوبی به شخصیت مخربِ حیدرخان عموغلی اشاره میکند و نیز نقاط ضعف و کمواقعبینی مصدق را — که معمولاً در قابهای ساده دیو و پری بررسی میشود — بهصورت منصفانهتری نشان میدهد.
در بخش پایانی کتاب، نویسنده رابطهٔ فکری کسانی چون مطهری و شریعتی با افکار چپ را بررسی میکند؛ اما بهدلیل محدودیتهای فضای ایران، رویکردی منتقدانه نسبت به شخصیت آیتالله خمینی اتخاذ نمیشود — امری که قابل درک است، اما تا حدی از ارزش کار بهعنوان تاریخنگاری واقعگرایانه میکاهد. در کل این کتاب در کنار کتاب های کاتوزیان و آبراهامیان مکمل خوبی برای داشتن تصویر جامع از برهه بین مشروطه و 57 هست .
خیلی خوب و خوشخوان و پرمحتوا گرچه چارچوب کلی کتاب اقتصاد است اما به واقع تاریخ فکری معاصر هم میباشد. به گمانم بهترین کتاب تاریخ معاصر ایران است که تا کنون نوشته شده، در مقایسه با کتاب ایرانیان کاتوزیان و ایران معاصر آبراهاميان