مولف در این کتاب بر اساس اسناد و مدارک تاریخی نیز گزارشهای مندرج در مطبوعات ـ پس از مشروطیت ـ کوشیده است تصویری از مبارزه زنان در عرصههای مختلف مربوط به سالهای بین انقلاب مشروطه تا سلطنت رضا شاه فراهم آورد .وی نشان میدهد که زنان آزاد اندیش و ترقی خواه ایرانی از یک سو برای دگرگونی سازی ونوسازی روابط و مناسبات زن و مرد در محیطهای خانواده و جامعه تلاش نموده و از سوی دیگر برای دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی، مشارکت در حیات سیاسی و اجتماعی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب مشروطه، استقلال و ترقی ایران از هیچ کوششی دریغ نورزیدند .در این پژوهش، همچنین روشهایی که زنان برای دست یابی به اهداف خویش به کار میبرند، همکاری و همیاری مردان با آن برای تحول زندگی زن ایرانی، ضعفها و قوتهای زنان در این مبارزه و نیز دستاوردهای آن تشریح میشود .
جزو اون دسته کتابهاییه که زمان خاتمی چاپ شد و بعد هم تجدید چاپ نشد و تقریبا کتاب نایابیه . بین کتابهایی که به فارسی درباره جنبش زنان چاپ شده به نظرم جزو کتابهای خوبه و برای کسی که پژوهشی در این حوزه و این دوره تاریخی انجام میده حتما کتاب رو توصیه میکنم. اما جاهایی میشه به شیوه تحلیل اش از مستنداتی که به اونها اشاره میکنه نقد کرد، مثلا جایی از یک نقل قول نه چندان واضح نتیجه میگیره که بین زنان فعال دشمنی وجود داشت. این دشمنی وجود داشته یا نه از اون نقل قول مه آلود چنین تصمیمی نمیشه گرفت. به علاوه در چند مورد تحلیلهای روان شناختی رو وارد یک پژوهش تاریخی- جامعه شناختی کرده که سطح کار رو کمی پایین میاره. اما روی هم رفته در این برهوت پژوهش های تاریخی درباره جنبش زنان کتاب متفاوتیه و منابع متعددی رو بررسی کرده.