کتابی است بر پایه اسطوره و کهنالگو و به خصوص سفر قهرمان ووگلر که با توضیحی ابتدایی به تجزیه و تحلیل چند فیلم مهم سینما میپردازد. این کتاب میتواند هم برای نقد و هم برای یافتن راهکارهایی برای استفاده از سفر قهرمان در فیلمنامه مفید باشد. ۲۹ خرداد ۱۴۰۲
ایدهی کتاب خوب بود. این که از دریچهی کهنالگو و اسطورهها به سراغ فیلمها رفته بود ایدهی خوبی بود. امّا تمرکزش صرفاً بر روی کهنالگوی سفر قهرمان بود و برخی نقشهای کهنالگویی و از طرف دیگر در قسمت بررسی فیلمها صرفاً به سراغ فیلمهای روز هالیوودی رفته بود و سعی کرده بود ردپای کهنالگوی سفر قهرمان را در فیلمهای مختلفی پیدا کنه. از شوالیهی تاریکی برمیخیزد تا فیلمهای صرفاً سرگرمکنندهای مثل جامپ استریت! ( که همین نشان دهندهی این است که استفادهی تنها از یک کهنالگو دلیلی بر خوب بودن یک فیلم نخواهد بود.) در حالی که اگرسراغ سینمای اروپا و به خصوص اروپای شرقی اگر میرفت میتوانست با فیلمهای پچیدهتر و دقیقتری مخاطب را روبهرو کند.
«یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است» این بیت از حافظ را در کنار ساختاری که برای قصهگویی متداول پذیرفته است قرار دهید تا قبول کنید که استفاده از چنین محدودیتهایی میتواند خلاقیت را چاشنی یک اثر کند و باعث ماندگاری آن شود. محدودیتهایی که در کتاب «میانبر کهنالگو برای فیلمنامه» اثر تحقیقی #محمدرضا_نعمتی توسط #نشر_روزنه منتشر شده است و برای علاقمندان به نگارش فیلمنامه و آنهایی که دغدغهی کشف نمادهای کهنالگویی یا تحلیل درست فیلمها را دارند بسیار کاربردی است و میتواند گرهگشا باشد، چرا که با این فرمول برقرار و تثبیت شده زیباترین داستانها به رشتهی تحریر درآمدهاند و با علم به آن میتوانیم به ایرادات اساسی یک قصه بپردازیم. در بخش آغازین کتاب، ساختار سفرگونهی قهرمان مورد تبیین قرار میگیرد که دارای چارچوبی کلی و شماتیک است و ترتیبی را برای مراحل دوازده گانهی سفر ذکر میکند. در آغاز دنیای عادی قهرمان معرفی میشود و با حادثهی محرکی از او دعوت به عمل میآید، واکنش طبیعی پروتاگونیست در این مرحله رد دعوت و تردید است و ملاقات با استاد گام بعدی اوست تا نقش هدایت قهرمان را برعهده داشته باشد، پس از آن در نقطهی پیرنگ از نخستین آستانه میگذرد، با شناخت متحدان و دشمنانش به انجام آزمونها مبادرت میورزد که این گام را تا پایان پردهی دوم طی میکند. سپس با راهیابی به ژرفترین غار و سازگاری با دنیای ویژه از دومین آستانهی سفر خود عبور میکند و برای آزمایش یا آزمون نهایی آماده میشود که باید با آنتاگونیسم یا کهنالگوی سایه مواجه شود. پس از فائقآمدن بر مرحلهی نفسگیر آزمون، پاداش خود را با تصاحب چیزی که در جستجویاش بوده است به دست آورده و در مرحلهی بعد وارد مسیر بازگشتی میشود که همان نقطهی عطف دوم است. اینجا همان جایی است که قهرمان از آستانهی دیگری گذر میکند و با عبور داستان از پردهی دوم به پردهی سوم، چرخشی اساسی شکل میگیرد. آنگاه وارد مرحلهی رستاخیز یا تجدید حیات شده که در پیرنگ کلاسیک از آن به نقطهی اوج تعبیر میشود و در نهایت در انتهای مسیر، بازگشت با اکسیر را شاهد هستیم که مانند سوغات مسافر است و بدون آن سفر در نظر خود و اطرافیان، ناقص و گاهی ظالمانه است. در ادامهی کتاب شاهد معرفی کاراکترهایی هستیم که در یک داستان نقش قهرمان، منادی، استاد، متلون، نگهبان آستانه، سایه، دغلباز و معشوقه را دارند و هر کدام از آنها در این سفر نقش مهمی را ایفا مینمایند. در بخش دیگر کتاب نیز به سراغ کهنالگوهای اساطیری رفته و با معرفی خدایگان المپی زئوس، پوزیدون و هادس، به پسران المپی آپولو، هرمس، آرس، هفائستوس و دیونیزس نیمنگاهی میاندازد، آنگاه از ایزدبانوهای اساطیری نظیر آرتمیس، آتنا، هرا، دیمیتر، آفرودیت و پرسفون مطالبی عرضه میکند که این مختصر معرفی از آرکیتایپ های اساطیری و مراجعه به آنها در تحلیل داستانها کمک شایانی خواهد کرد. همینطور با وقایع دیگری از این داستانها نظیر الگوی قدیمی از خاک به افلاک، لابیرنت پیچیدهی ددالوس، قهرمانان کاتالیزور و قدیسهها نیز آشنا خواهیم شد. در فصل انتهایی کتاب نیز شاهد تحلیل دوازده فیلم در بازهی زمانی انتشار کتاب هستیم که آنها را مطابق مفاهیم مطرحشده در این کتاب مورد بررسی قرار داده و نشان میدهد که در طی مراحل دوازدهگانه ممکن است بعضی از مراحل حذف شده یا جابجا به وقوع بپیوندند هر چند موضوعی که مهم و کاربردی است همین استفاده از شیوهی فرموله شدهی این اصول است، کما اینکه لزومی ندارد تمام شخصیتها و آرکیتایپ های درون فیلم مطابق انتظار وارد داستان شوند. کتاب مذکور از آن دسته کتابهایی است که بینش مخاطب را برای تماشای فیلمها به شکلی مطلوب وسعت بخشیده و باعث بهبودی نظرات وی در خصوص تحلیل فیلمها و داستانها خواهد شد.