اگر کتاب شيرين و طنزآميز «آبنبات هلدار» را خواندهايد، حالا وقتش رسيده که شيريني طعم «آبنبات دارچيني» را هم بچشيد! کتاب «آبنبات دارچيني» جلد بعدي کتاب «آبنبات هل دار» محسوب ميشود. ماجراهاي کتاب آبنبات دارچيني بين سالهاي 72 تا 74 ميگذرد و در اين کتاب، محسن درگير ماجراهاي پيشبيني نشدهاي ميشود که ناخواسته بر روي زندگي خود و اطرافيانش تاثير ميگذارد و همين امر موقعيتهاي طنزآميزي ايجاد ميکند. فقط همين را بگوييم يکي از شخصيتهاي محوري اين کتاب، پدر دريا است! اين كتاب ماجراي زندگي محسن و خانواده اش را با زباني شيرين و طنز و با لهجه زيباي خراساني در گفت و گوي ميان شخصيت ها، روايت مي کند. مليحه با آقاي دکتر زير يک سقف زندگي مي کند، دايي اکبر مدت هاست ازدواج کرده و دريا که محسن به خودش وعده داده با او ازدواج کند از خانه شان کوچ کرده و به جنوب رفته است. محسن پسري دبيرستاني است که با پدر و مادر و مادربزرگش زندگي مي کند و اتفاقات پيرامونش را به شکلي جذاب روايت مي کند. گزيده اي از کتاب اول درباره نامردي هاي امريکا چيزهايي گفت که همه ما فکر کرديم خوب است اسلحه برداريم امريکا را بکشيم. بعد هم از تغيير نقشه استکبار، به خصوص امريکا، براي جوان ها گفت و درباره ارتباط آن با بحران بلوغ نوجوان ها حرف هاي جالبي زد. غلامي، در حالي که يادش رفته بود که گفته سرما خورده، با صداي بلند پرسيد: «اجازه، مشه مثال بزنيد؟» -مثلا همون آدامساي هندي که توي بازار پر شده و توش عکساي آن چناني هست. ديدين ديگه؛ ها؟ -بعله. -خاک تو سرِتان. -اجازه، اونا مگه هندي نيستن؟ -برپا… بشين… برپا… بشين. آقاي کريمي نژاد، براي بازتر شدن موضوع، از غريزه حيواني و بلاهايي که در دنيا و آخرت بر سر آدم مي آورد چيزهايي گفت که باز همه بچه ها فکر کردند خوب است با همان اسلحه اي که مي خواستند امريکا را بکشند اول خودشان را نقص عضو کنند…
مهرداد صدقی، نویسنده، طنزپرداز و استاد دانشگاه، متولد سال ۱۳۵۶ در بجنورد است. او سال ۷۵ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته صنایع چوب در دانشگاه گرگان آغاز کرد و با دریافت مدرک دکترا از همین دانشگاه، آن را به پایان رساند.
اقا من یه گاف بزرگ دادم :)) کتاب اول رو خونده بودم( آبنبات هل دار) و بجای کتاب دوم ( آبنبات پسته ای)، کتاب سوم رو خوندم و هی با خودم میگفتم چرا یهو اینقدر ماجراها جلو پریدن. ولی بخدا یذره ام شک نکردم که دارم اشتباه میزنم.
سومین کتاب از سه گانه آقای صدقی البته تا اینجا سه گانه . امیدوارم که تعداد این کتاب حالا حالا ها بیشتر بشه . خیلی خوب بود ، کلی خندیدم زنده باشی آقای صدقی ، ادامه بده لطفا کتاب روتهیه کنید و بخونید و بخندید برای اوقاتی که حس و حال خوبی ندارید فوق العاده ست.
من تازه از کامنت ها متوجه شدم مثل اینکه این جلد سوم این مجموعه س! در حالیکه توی خلاصه داستان خود گودریدز هم این کتاب رو جلد دوم معرفی کزده! البته اذیت کننده نیود این جلد رو بیشتر از آبنبات هل دار دوست داشتم اینم صوتی گوش کردم وکلی خندیدم میر طاهر مظلومی گویندگی رو به عهده داشت و عالی از پسش براومده بود. نسیت به کتاب قبلی که ساده خونده یود اینبار با لهجه صحبت کرده بود که خیلی خوب بود. محسن از حالت بچگی در اومده و وارد دوره ی جوانی شده بود و توی دبیرستان درس می خوند. و هنوز عاشق دریا س . طنز کتاب واقعا جذاب بود. و من خیلی دوست داشتمش
پ. ن: آبنبات هل دار و آبنیات دارچینی صوتی اش هست بقیه هنوز صوتی نشده پ. ن۲: اگه این کتاب دوم نیست چرا اول اینو صوتی کردن؟؟؟ پ.ن۳: دارم آبنبات پسته ای رومی خونم و واقعا جاد دومه! پس بعد از هل دار ، پسته ای بخونید که دوران مدرسه ی راهنمایی محسنه
بی صبرانه منتظر آبنبات زنجبیلی مهرداد صدقی ام. اینجور که از شواهد پیداس ماجرای محسن همچنان ادامه داره چون نگفت محسن چه رشته ای و کدوم دانشگاه انتخاب شده بود،حتی آدرس خونه دریا را از پدرش گرفت پس هنووووز ادامه داره
خيلي كتاب شيرين و قشنگيه✨ اوايل براي اينكه زودي تمومش نكنم يه مدت خوندنشو كنار گذاشتم… واقعا طنز شيرين،گيرا و قشنگي داره و پيشنهاد ميكنم وقتايي كه نياز به ريكاوري دارين انتخاب خوبيه…
بهتر از مجموعه آبنبات هلداد بود. طنزهای به گمانم طنزتر بود. طبق ترتیب بعد از آبنبات هلدار باید آبنبات پستهای خوانده شود ولی بنده به سراغ "آبنبات دارچینی" رفتم. هرچند فکر میکنم مثل اکثر سریالهای ایرانی که چندین قسمت هم نبینی چیزی را از دست نمیدهی این مجموعه هم بدین قرار است. طنز این مجموعه از مجموعه قبل بهتر بود. حضور شخصیتهایی چون دایی اکبر و بیبی به این مورد کمک کرد. شخصیتپردازی و طنز دو مؤلفهای است که در این کتاب بهتر پرداخت شده بود.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست :) سر این کتاب هم مثل دو سری قبلی کلی خندیدم... معلم محسن، آقای جاجرمی، تنها کسی بود که جدی گرفتش و مثل یه رفیقِ دلسوز با محسن حرف زد و توی محسن تاثیر گذاشت... و اینکه درسته شخصیت محمد رو زیاد نتونستم درک کنم ولی از یه جملهش دربارهی رفیق جبههش که تو تصادف مجروح شده بود و مصدومیتش رو میخواست جانبازی ثبت کنه خوشم اومد:《بعضی تغییرا انقدر تدریجی اتفاق میافته که طرف خودش باورش نمشه بعدا اینطوری مشه.اگه از اول جلو لغزشای کوچیکِ نگیری، یکوقت به خودت میآی که...نه، شایدم اصلا هیچوقت به خودت نیای!》
خب توی سه روز خوندمش و واقعا دوستش داشتم، هر روز دوست داشتم کارام تموم شه و از زندگیم جدا شم و برم توی داستان زندگی محسن و اتفاقای اطرافش… واقعا این کتاب یه تابستون دلچسب برام ساخت دلم برای خوندن همچین داستانایی تنگ شده بود… داستان های ساده و صمیمی ایرانی
از اون کتاب هایی که با قلم روان و خودمانی و خنده دارش کلی لحظه ی خوب برات میسازه. داستان زندگی یه نوجوان دبیرستانی به نام محسن. البته این کتاب ادامه دو تا کتاب دیگه است. سیرش این شکلیه: اول آب نبات هل دار بعد آب نبات پسته ای بعد آب نبات دارچینی بعد هم غریزه وصل این کتاب ها سیر زندگی محسن رو به صورت طنز آورده. خیلی باحال بود. به نظرم بخونید. البته متاسفانه چون این سیری که گفتمو نمیدونستم الان دارم غریزه وصلو میخونم و اون دوتا اولی یه جورایی برام اسپویل شده است. شاید اصلا نخونم. شایدم خوندم. نمیدونم😅
آبنبات دارچینی ادامه کتابهای آبنبات هلدار و آبنبات پستهای است. داستان این جلد مربوط به سال آخر دبیرستان محسن و کنکور و عشق و عاشقی نوجوانیاش است. مثل دو کتاب قبل، این کتاب هم خنده بر لبان مخاطب مینشاند.
یه داستان طنز خوب که خوندنش بهم چسبید، حالا نمیدونم چون تابحال اینطور جدی، طنز نخوندم خوب اومد بنظرم یا واقعا خوب بود، یا شایدم هردوش! داستان بر محور یه پسر نوجوون به نام «محسن»عه که با خانوادش در بجنورد زندگی میکنه و نویسنده در جریان اتفاقات روزمرهای که واسه همهی ما میتونه رخ بده سعی در ایجاد موقعیتهای طنز داره که بنظرم تا حد خوبی موفق بوده، یجورایی از این نظر یاد قصههای من و بابام افتادم که مختصر و مفید طنازی میکرد!
من عاشق قلم مهرداد صدقی هستم و با خوندن آثارش واقعا حالم خوب میشه،،،،از نظر من دارچینیِ جناب صدقی جایی نزدیک پنج ستاره رو داره ولی منچهار روانتخاب کردم چون اولا بنظرم آبنبات هل دار قوی تر بود ثانیا گزینه ی چهار و هفتاد و پنج توی ستاره ها نبود😊 بیصبرانه منتظرم باز یه آبنبات دیگه بیاد بخرم و بخونم و حال کنم
جلد سوم این مجموعه و هنوزم قابلیت اینو داره که مخاطب رو با خودش همراه کنه و دلنشین باشه. سادگی شخصیتها و همچنین رفتارهایی که در با شخصیتشون هماهنگه و درتضاد نیست به نظرم از نقاط قوت این کتابه. اتفاقات تو بستر یه خانواده معمولی بجنوردی میافته که هرچند در زمان وقوع اتفاقات کتاب من حتی وجود هم نداشتم، با این حال خیلی راحت با حوادث و شخصیتها ارتباط برقرار کردم و دوستشون داشتم. پیش به سوی جلد بعدی!
علارغم جلد یک، بهش علاقه مند شدم، نمیدونم برای اینه که دیگه کل خانواده رو میشناسم یا نگارش داستان هم جذاب تر شده. به هر حال دارم میرم برای جلد های بعدی
چقدر فضاشو دوس داشتم و چقدر قراره دلم تنگ بشه... کتاباش جوریه که انگار خودم زندگیش کردم... حس خوندنش برای من، مث هندونه خوردن تو یه روز گرم تابستونی، بعد آخرین امتحان بود:))
جلد سوم از مجموعه آبنبات هاي مهرداد صدقي است. نويسنده اي كه اولين بار بود ازش كتاب ميخواندم و بايد بگويم انتظار طنز سطح پاييني داشتم ولى از همان صفحات اول غافلگيرم كرد و در تمام طول خواندن كتاب شاهد طنز هوشمندانه اي بودم كه حتي چند جا باعث شد بلند بلند بخندم! داستان در اواسط دهه هفتاد رقم مي خورد و خيل از عادت ها فرهنگ ها و تفكرات فراموش شده مان را يادمان مي آورد. آوردن فرهنگ و مكان ها و واژگان بومى زادگاه نويسنده هم باعث جذاب تر شدن داستان شده است. از شخصيت "بي بي" هم چه بگويم كه عاشقش شدم. داستان آبنبات دارچيني به نظر مي رسد ادامه دار باشد. من طعم زعفراني را براي جلد بعدى به نويسنده پيشنهاد ميدهم!
ای آقا محسن، حس جالبی از کودکی تا دانشگاه رفتنت همراه بودم باهات و لبخند که چه عرض کنم، قهقهه به لبم آوردی😂
واقعا هر چی بگم ارزش کار رو پایین آوردم، فقط میگم عالی و به از عالی!
* فقط دلم برای آقای جاجرمی کباب شد🥲 یکیم این بچه رو درک کرد اینطوری شد. * عشق محسن رو به دریا درک نمکنم، پسر خوب تو نهایت دوبار این دختر رو در بچگی دیده بودی، عشق ابدی چه صیغه ایه؟؟ * تا ابد کراش کتابیم: آقا جان🥰😂
This entire review has been hidden because of spoilers.