قوۀ غضبیه که همان نیروی خشم در انسان است، ریشۀ به وجود آمدن فضایل و رذایل است. اوّلین بحثی که در ارتباط با این قوه مورد بررسی قرار میگیرد، خوف یا ترس و رجا یا امید است. این دو، هم میتوانند به عنوان رذیله مطرح شوند و هم به عنوان فضیلت اخلاقی مورد بحث قرار بگیرند. باید بدانیم چه زمانی و با چه انگیزهای و از چه چیزهایی باید ترسید و در چه شرایطی خوف، خوب نیست.
دادن راهکارهای عملی برای مقابله با خوف مذموم و نشاندادن مزیتهای رجای ممدوح از ویژگیهای بارز این مباحث به کلام حضرت آیتالله العظمی حاجآقا مجتبی تهرانی (رحمةالله علیه) است. رابطهای هم بین خوف و رجا وجود دارد که در انتهای مباحث این کتاب به زیبایی مورد تحلیل قرار گرفته است.
مجتبی شهیدی کَلهُری مشهور به آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مرجع تقلید شیعیان، استاد مشهور اخلاق و مدرس حوزههای علمیهٔ تهران بود.
جلسات اخلاق حاج آقا مجتبی و برادر بزرگترش (حاج آقا مرتضی تهرانی) نزدیک به چهاردهه از پررونق ترین و مهمترین جلسات اخلاق و عرفان تهران بود
زندگی نامه: آیت الله مجتبی تهرانی در سال ۱۳۱۶ش در تهران زاده شد. پدرش میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان عبدالکریم حائری یزدی بود که در زمان حکومت رضاخان، با همراهی محمود شاهآبادی، نماز جماعت مسجد جامع بازار تهران را امامت میکرد.
حاج آقا مجتبی تهرانی از پنج سالگی به مکتب رفت و در تا ده سالگی بخشی از مقدّمات دروس دینی را در مدرسۀ حاج ابوالفتح تهران گذراند. سپس بههمراه پدر به مدّت سه سال به مشهد مهاجرت کرد و مشغول دروس مقدّمات شد. بهطور خصوصی در درس محمدتقی ادیب نیشابوری شرکت کرد. در سال ۱۳۳۴ه.ش در ۱۸سالگی به قم رفت. امام خمینی، سید حسین بروجردی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد از جمله اساتید او بودند. وی در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
آیت الله تهرانی، تقریرات درس بیع امام خمینی را جمعآوری و با اجازه او به صورت یک اثر مستقل منتشر کرد. کتاب مکاسب محرمه آیت الله خمینی و همچنین دو جلد رسائل اصولی او نیز به همت شیخ مجتبی تنظیم و منتشر شد. تهرانی به امام خمینی علاقه ویژهای داشت و خود گفته بود که «از آیت الله خمینی بیشتر از پدرش استفاده کرده است.» وی مدتی نیز با مصطفی خمینی هم مباحثه بود. وی با آقابزرگ تهرانی نیز رابطه ویژهای داشت و خود گفته بود «آقا بزرگ تا آخر عمر، هر رمضان یک افطاری دونفری مرا دعوت میکرد.»
با درگذشت آیت الله بروجردی و مطرح شدن مرجعیت امام خمینی و با توجه به اینکه نسخههای نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ امام خمینی در دست مردم بود، او شاگرد خود، مجتبی تهرانی را مأمور به جمعآوری فتاوا و تنظیم صحیحترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حج خویش گرداند که در سال۱۳۴۳هـش به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان قرار گرفت. بعدها تهرانی بههمراهی بعضی دیگر از شاگردان امام خمینی، کتابخانۀ او را در قم دایر کردند که سهسال بعد توسّط ساواک تعطیل شد.
در سال ۱۳۴۷ش به نجف رفت و در اقامت سه ساله، در مدرسۀ آیتالله بروجردی کفایه تدریس کرد و در درس امام خمینی شرکت کرد، در درسهای خارج اصول سید ابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم حاضر شد.
اساتید: محمدتقی ادیب نیشابوری امام خمینی سید حسین بروجردی سید محمد رضا گلپایگانی سید محمد حسین طباطبایی حسن فرید اراکی سید محمد محقق داماد سید ابوالقاسم خویی سید محسن حکیم میرزا عبدالعلی تهرانی
درگذشت: حاج آقا مجتبی تهرانی در ۱۳ دی ۱۳۹۱ش (۱۹ صفر ۱۴۳۴ق) بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری درگذشت و در ۱۴ دی در حرم حضرت عبدالعظیم دفن شد. آیت الله خامنهای بر پیکر او نماز خواند. به مناسبت درگذشت او، علما و مراجع تقلید و برخی از سیاسیون پیامهای تسلیت صادر کرده و مجالس ترحیم در شهرهای مختلف برگزار شد.
نصفه خوندمش. دنبال چیز دیگهای بودم وقتی خریدمش و طبق معمول باقی کتابای اخلاقی که این مدت نگاه کردم یکی دو جملهای دربارهش گفت و گذشت. قبلا هم گفتم. اینکه من چیزی که میخوام رو توش پیدا نکردم اصلا نقطه ضعف کتاب نیست. شاید من دارم جاهای اشتباهی دنبال جوابم میگردم. به هرحال طبیعیه که انگیزهای برای ادامه دادن ندارم و شاهدش ضخامت لایه خاک روی کتابه. اما همین تورق جزئی هم چند تا چیز رو برام مشخص کرد: ۱. من تا نراققین بیشتر عقب نرفتم و تا همینجا به نظرم واضح و مبرهنه که چقدر همه متاثر از این پدر و پسرن. ۲. موقع خوندنش مدام داشتم به این فکر میکردم که علم اخلاق شاید تجربیترین علم اسلامیایه که به دستمون رسیده. هم از جهت نحوه شکلگیریش و هم از این جهت که به نظرم جزو معدود علوم اسلامیای هست که میشه ساز و کاری برای رد و تایید نظریات افراد توش پیدا کرد. الان که تو گیر و دار تموم نوشتن مقاله کنفرانسم ذهنم مدام میره به این سمت که اگه حوزه کاریم تو رشتههای مرتبط با علم اخلاق بود شاید لااقل یک دهم وقتم رو میذاشتم برای این جوری کارا. لااقل در حد یه پروژه جانبی از سر کنجکاوی که جذابه. (مقاله خورش هم نباید بد باشه.)