Jump to ratings and reviews
Rate this book

آینه‌های روبرو

Rate this book
چاپ اول ۱۳۶۱

103 pages, Paperback

First published April 1, 1982

2 people are currently reading
240 people want to read

About the author

بهرام بیضائی

70 books25 followers
بهرام بیضایی: مروری بر زندگی و آثار یک اسطوره زنده

بهرام بیضایی، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و اسطوره‌شناس برجسته ایرانی، در ۵ دی ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود ور در روز ۵ دی ۱۴۰۴ در سن ۸۷ سالگی، دور از وطن، چشم از جهان فروبست. او به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینما و تئاتر ایران و از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی معاصر شناخته می‌شود که با خلق آثاری عمیق و چندلایه، نقشی بی‌بدیل در غنای هنر و اندیشه ایرانی ایفا کرده است.


آغاز راه و شکل‌گیری اندیشه

بیضایی در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب در تهران زاده شد. پدرش، ذکایی بیضایی، شاعر بود و این پیشینه، او را از همان ابتدا با ادبیات و هنر مأنوس کرد. علاقه‌ی وافر او به سینما و نمایش از دوران نوجوانی آغاز شد و همین علاقه او را به سمت پژوهش‌های گسترده در تاریخ نمایش ایران و جهان سوق داد. بیضایی تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران آغاز کرد، اما آن را ناتمام گذاشت تا به صورت مستقل به تحقیق و آفرینش هنری بپردازد.


حاصل پژوهش‌های ژرف او در همان دوران جوانی، کتاب مرجع و ماندگار "نمایش در ایران" بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع در زمینه تاریخ نمایش ایرانی شناخته می‌شود و تسلط عمیق او بر ریشه‌های فرهنگی و نمایشی ایران را به نمایش می‌گذارد.


کارنامه هنری: از صحنه تئاتر تا پرده سینما

فعالیت‌های هنری بیضایی در دو حوزه اصلی تئاتر و سینما متمرکز است، هرچند قلم او در قالب فیلمنامه، نمایشنامه، پژوهش و داستان‌نویسی نیز آثاری درخشان خلق کرده است.


در عرصه تئاتر، بیضایی با نگارش نمایشنامه‌هایی چون "پهلوان اکبر می‌میرد"، "مرگ یزدگرد"، "چهار صندوق" و "افرا، یا روز می‌گذرد"، جانی تازه به تئاتر ایران بخشید. آثار نمایشی او با بهره‌گیری هوشمندانه از اساطیر، تاریخ و فرم‌های نمایش ایرانی (همچون تعزیه و نقالی) و ترکیب آن با تکنیک‌های مدرن تئاتری، به کاوش در مفاهیمی چون هویت، تاریخ، زن، مرگ و حقیقت می‌پردازند. زبان فاخر، ساختار پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق از ویژگی‌های بارز نمایشنامه‌های اوست.


در حوزه سینما، بیضایی کار خود را با ساخت فیلم کوتاه "عمو سیبیلو" در سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و با اولین فیلم بلندش، "رگبار" (۱۳۵۱)، نام خود را به عنوان یک فیلمساز صاحب‌سبک و اندیشمند مطرح کرد. "رگبار" با نگاهی دقیق و شاعرانه به تحولات اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته، آغازگر مسیری بود که با شاهکارهایی چون "باشو، غریبه کوچک" (۱۳۶۴)، "شاید وقتی دیگر" (۱۳۶۶) و "مساف" (۱۳۷۰) ادامه یافت.


فیلم "مرگ یزدگرد" (۱۳۶۰)، که اقتباسی از نمایشنامه خود او بود، نقطه عطفی در کارنامه سینمایی او و سینمای ایران به شمار می‌رود. این فیلم با ساختاری مبتنی بر روایت‌های متناقض و تمرکز بر مفهوم نسبیت حقیقت، نمونه‌ای درخشان از سینمای فلسفی و تاریخ‌نگر است. "سگ‌کشی (۱۳۷۹) نیز پس از سال‌ها دوری از فیلمسازی، بازگشتی قدرتمندانه برای او بود که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد.


سبک و مضامین کلیدی

آثار بیضایی، چه در سینما و چه در تئاتر، از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردارند:


زبان و دیالوگ: استفاده از زبانی فاخر، ادیبانه و در عین حال دقیق و حساب‌شده که به آثار او عمقی چندبعدی می‌بخشد.
اسطوره و تاریخ: بهره‌گیری از اساطیر ایرانی و بازخوانی رویدادهای تاریخی برای طرح مسائل جهان معاصر.
هویت زنانه: توجه ویژه به شخصیت زن و جایگاه او در تاریخ و اجتماع. زنان در آثار بیضایی اغلب شخصیت‌هایی قدرتمند، کنش‌گر و پیچیده هستند.
ساختار روایی: استفاده از ساختارهای روایی غیرخطی، روایت‌های تودرتو و شکستن مرز میان واقعیت و خیال.
پژوهش و دقت: تمامی آثار او بر پایه تحقیقات گسترده و دقیق در زمینه‌های تاریخی، اسطوره‌شناسی و فرهنگی بنا شده‌اند.


مهاجرت و تداوم فعالیت

بهرام بیضایی در سال ۱۳۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان استاد مدعو در این دانشگاه به تدریس و پژوهش در زمینه ادبیات و هنرهای نمایشی ایران پرداخت. او در طول اقامت خود در آمریکا نیز از فعالیت هنری باز نایستاد و چندین نمایشنامه از جمله "طرب‌نامه" و "چهارراه" را با حضور بازیگران ایرانی در کالیفرنیا به روی صحنه برد و کارگاه‌های آموزشی متعددی برگزار کرد.


بهرام بیضایی، با بیش از نیم قرن فعالیت هنری و پژوهشی، نه تنها به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به مثابه یک اندیشمند و روشنفکر تأثیرگذار، جایگاهی رفیع در تاریخ فرهنگ

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
68 (36%)
4 stars
66 (35%)
3 stars
38 (20%)
2 stars
13 (6%)
1 star
3 (1%)
Displaying 1 - 30 of 30 reviews
Profile Image for Dream.M.
1,038 reviews652 followers
September 15, 2023
دومین فیلمنامه که از آقای بیضایی میخونم و اصولا دومین فیلمنامه که خوندم :))
این راحت تر بود برام و چقدر درخشان و خوبه.
.....
این حجم از هایپراکتیو بودن و پروداکتیویتی داره خودمو میترسونه. شبیه ویرجینیا وولف شدم توی دوره هایپرمانیا. قلوه سنگا رو از جلوی چشمم قایم کنید.
Profile Image for Zahra.
84 reviews43 followers
August 9, 2017
تاثير گذارترين واقعه اي بود كه از بهرام بيضايي خوندم ....
يعني تمام اين مدت يكي عقب من ميگشت....؟
خوشحالم كه قراره يك ماه تمام هرشب صحنه هاي اين فيلم تئاترو ببينم و نزهت رو...و قناعت رو.....
Profile Image for Fereshteh.
260 reviews24 followers
April 5, 2021
نقش میشود
ملت ستمدیده ایران
Profile Image for قاسم طوبایی.
35 reviews5 followers
September 12, 2017
فیلمنامه خوبی بود. مثل باقی آثار بیضایی
آدمهایی که فریب میدهند و آدمهایی که فریب میخورند
کسانی که خاک میشوند و کسانی که خاک میکنند..
اما مثل همه کارهای بیضایی در آخر این سوال برای من باقی میماند:
بازنده چه کسی بود؟
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
February 28, 2025
به‌نظرم نسبت به همه‌ی کارهایی که تا این‌جا از بیضایی خونده‌م و دیده‌م این کتاب دورترین شباهت رو به آثارش داشت.
Profile Image for G.
155 reviews18 followers
January 7, 2020
شاید بیضایی توانایی این را داشته باشد که از این فیلمنامه اثر شگفت‌انگیزی خلق کند ولی روی کاغذ متن متوسطی بود.
Profile Image for (A) Ghazal (of Hafiz).
50 reviews
March 10, 2025
با اینکه هنوز هم «مرگ یزدگرد» برام جایگاه دیگه ای داره ولی این رو هم دوست داشتم، از این خوشم اومد که اینقدر داستان قابل لمس بود که بیضایی نیازی نداشت از زمان و مکان خیلی حرف بزنه، خودت می‌فهمیدی چی‌ به چیه. و خب این حقیقت که فیلمنامه بود هم باعث شد یه جوری بخونمش که انگار دارم فیلم می‌بینم (جواب هم داد!) و واقعا انگار با نزهت و قناعت پرواز می‌کردم توی گذشته و حال.
نزهت من رو یاد نوش‌آفرین انداخت توی کتاب «سال بلوا». اما خب پایان نوش‌آفرین غم‌انگیز بود، اما پایانِ نزهت عملاً یه شروع تازه.
خوشم اومد خلاصه، کلا صد صفحه‌ست و همون بار اول که شروعش بکنید زمین نمی‌ذارید و تموم می‌شه، خوب بود.
Profile Image for OmiD PourMohsen.
35 reviews3 followers
July 24, 2021
#تجاوز_جنسی به معنای انجام نزدیکی جنسی با فرد، بدون رضایت اوست که سازمان ملل، آن را تحت عنوان «مقاربت جنسی بدون رضایت»، تعریف می‌کند. در تمام اظهارنظرات مربوط به تجاوز جنسی، عدم رضایت فرد قربانی، مورد توجه بسیار است. عدم رضایت ممکن است نتیجهٔ اجبار زیاد شخصی باشد که مرتکب تجاوز می‌شود، یا نتیجه‌ی ناتوانی فرد قربانی در اعلام رضایت خود باشد مانند زمانی که فرد خواب است، یا حالت عادی ندارد مانند زمان مستی یا ناتوان ذهنی است، با توجه به این توضیحات، تجاوز جنسی تنها یک حمله‌ی فیزیکی و جنسی نیست بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به همراه دارد، اما نوع دیگری از #تجاوز نیز وجود دارد که در هیچ یک از تعاریف فوق قرار نگرفته و #بهرام_بیضایی آن را در فیلمنامه‌ی ساخته ‌نشده‌ی #آینه_های_روبرو بکار برده که خلاصه‌ی آن در ذیل این نوشتار قرار گرفته است...
در پی آتش‌سوزی قلعه‌ی #شهر_نو در اوایل انقلاب یکی از دختران با همراهی فردی دیگر موفق به فرار از مخمصه می‌گردد که برخورد آن دو نشان از آشنایی دیرینه دارد، حضور آن دو در کافه‌ای در آن حوالی فلاش بکی به ۲۲ سال پیش خورده و با شرح داستان زندگی «نزهت حق نظر» همراه می گردد که به همراه پدر و خواستگارش «آقای افتخاری» در تدارک مراسم ازدواج هستند، در همان زمان برادرش «سروان حق نظر» توسط مأموران و طی یک عملیات مسلحانه دستگیر و زندانی می شود، جستجو و تلاش برای ملاقات با برادر بدون نتیجه سپری می شود تا اینکه یکی از مأموران نزهت را از وجود تیمساری مطلع می‌کند که توانایی ممانعت از اِعمال حکم اعدام را دارد، ملاقات با او اما با پیشنهاد برقراری رابطه همراه می‌گردد تا بلکه نزهت بتواند ملاقاتی با برادر داشته باشد و نیز از صدور حکم اعدام بدستور تیمسار جلوگیری نماید، او برای برقراری این ارتباط نامزدی خود را ناخواسته لغو نموده و از سر ناچاری به تمکین پیشنهاد تیمسار روی می‌آورد، اما اوج داستان آن هنگام رقم می‌خورد که متوجه می‌شویم پیشنهاد تیمسار تنها فریبی بیش نبوده و برادر نزهت را پیش‌تر کشته‌اند...
صحنه‌ای که نزهت بعد از دانستن مرگ برادر و قبر کردنش روی نیمکت جلوی گورستان نشسته است و با برشی موازی در آن سوی خیابان، کارگران در حال بریدن تنه‌ی درختی هستند، سقوط کامل دخترک را نشانمان می‌دهد که تنها اسلحه‌اش تحقیر خود است تا بدینوسیله به تحقیر تیمسار روی بیاورد، پدر بازنشسته‌اش نیز از این غم بزرگ چندی بعد در می‌گذرد و خانه‌شان مصادره می‌گردد، مسیر زندگی او از آن حالت طبیعی و دلپذیر در اوج به ناگاه در حضیضی از تاریکی و ذلت فرو می‌افتد که تصور آن در مخیله‌ی فردی نمی‌گنجد...
در آن سوی داستان اما با «خیری قناعت» آشنا می شویم، دانش‌آموز نخبه‌ای که دارای استعداد فراوانی در درس خود بوده و همگان منتظر موفقیت او در کنکور به عنوان نفر اول کشور بودند، غافل از اینکه نحوه‌ی دستگیری سروان حق نظر اثری شگرف بر روحیه‌ی جوانی گذاشته که بواسطه‌ی علاقه‌اش به آن خانواده، هوش و حواسش را از دست‌رفته می‌بیند، او تنها در پی نزهت می‌گردد تا بلکه بتواند از میزان عشق و علاقه‌ی خود به آن‌ خانواده پرده برداشته و همراهی‌اش با او را نوید دهد و از ایام زندگی‌اش در کابوسی که بر سرش آمده بگوید، دست تقدیر آن دو را ۲۲ سال بعد از ماجراهای آن روزگاران تلخ به یکدیگر رسانده تا با شنیدن وقایعی که بر سرشان گذشته، پایانی ارزنده را رقم بزنند، پایان‌بندی که در داستان رقم می‌خورد با کلمه‌ی رمز «من از طرف نزهت آمدم» نمایشی است از خشم و کینه در پی اعتلای اعتباری که از دست رفته و زندگی‌ای که به تباهی کشانده شده با مُهر ملت ستم‌دیده ایران...
بیضایی این داستان پرکشش و جذاب را در ۱۸ بهمن ۱۳۵۹ به پایان رساند که متأسفانه ساخت آن به سرانجام نرسید تا بلکه شاهد یک فیلم جذاب دیگر در مجموعه‌ی آثار سینمایی‌اش باشیم...
Profile Image for Nina.
73 reviews33 followers
April 9, 2020
فیلمنامه ی خوبی بود اول به خاطر اینکه اسم بیضایی روشه (!) و دوم هم ایده ی داستانیش. روایت قصه ی زندگی یکی از زنهای شهرنو.
داستانش شبیه داستان فیلم انتهای خیابان هشتم بود.
با اینکه فضای قصه، ایرانِ اون موقع، شخصیتهای اون دوران، احساسات خیلی صادقانه و عاشقانه های خیلی معرفتی و رفاقت و اعتقادات و این چیزها که همیشه تصویر شده برام تکراری بود ولی شیوه ی فیلمنامه نویسی و روایت بیضایی فرق داره و جذابه. کات های جالب و شخصیت پردازیِ خیلی خاص و صریح از زنها.
10 reviews6 followers
April 6, 2021
شگفت انگیز، پاکیزه، استخوان دار و محکم.

به آغاز داستان توجه کنید : محوطه آتش‌سوزی. روز. خارجی. دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از در‌ها و پنجره‌های آن‌ها دود بیرون می‌زند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجان‌زده به تماشا آمده است. از خانه زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه و سرفه‌کنان و بعضی سیاه شده از خفگی جیغ‌کشان بیرون می‌دوند و هنوز نرسیده، جلوی در خانه در حلقه‌ای از مردان خشمگین می‌افتند که با کمربند و چوب و پنجه بکس آن‌ها را می‌زنند. زنان وحشت‌زده در حلقه مهاجمین با حرکاتی حیوانی و فریادهای درد به دنبال راه فرار می‌گردند. گیس یکی از آن‌ها را جوان غیرتی کشیده و قیچی می‌کند. دیگری زیر دست‌وپاافتاده و در حال تحمل ضربه‌ها سرفه‌کنان می‌کوشد خود را از لای چوب‌ها و لگد‌ها در ببرد. یکی دیگر که با ضربه‌ای به بیرون پرتاب شده با چهرهٔ خون‌آلود عربده می‌کشد:
چی شده مشتری‌های دیروز حالا شدن پامنبری؟
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
December 12, 2014
ظاهرن داستان در روزهای انقلاب 57 رخ می دهد، زمانی که "شهرنو" یا محله ی فاحشه خانه ها را آتش می زنند. و بعد، سرنوشت یکی از این زنها در فلاش بک های پی در پی با مردی از هم محله ای های سابقش که پس از سال ها یکدیگر را دوباره دیده اند.
بیضایی در زمینه ی ادبیات نمایشی ما اثر گذارترین قلم در پنج دهه ی اخیر بوده است. بیضایی س��ت نمایشی ما را هم خوب می شناسد. خواندن بیضایی را، بهررو توصیه می کنم.

https://www.goodreads.com/author_blog...
Profile Image for امیرمحمد حیدری.
Author 1 book73 followers
July 27, 2021
نمی‌توانم فیلمنامه رو جزو ادبیات حساب کنم. اگر هم باشد، به‌عنوان یک اثرِ پیشاتکاملی در مدیوم سینماست. از این رو، فیلمنامه‌ای به‌شدت نمادگرایانه و پست‌مدرن بود که با زمان‌پریشی به‌شدت بازی کرده بود. خوب بود اما نیاز به چکش‌کاری بیشتری داشت. ایرادات سینماتیک داشت، مانند جامپ‌کات‌های بسیار زیاد که با هرکدامشان، زمان نیز بدون گفتن به تماشاگر، به جلو یا عقب می‌رود.
Profile Image for J.J. Rodeo.
303 reviews71 followers
August 26, 2012
داستان درباره دختری بود که برای نجات برادرش از اعدام، با تیمسار و چند افسر همخوابه میشه؛ در نهایت برادرش را اعدام می کنند و دختر هم برای مجازات آن تیمسار، شغل فاحشگی رو انتخاب می کنه و زندگی خودشو به گند می کشه. وقتی حدود چهل سالش میشه، سر و کله یه مردی پیدا میشه که بدون اطلاع دختر، عاشقش بوده...
نتونستم با شخصیت ها همذات پنداری کنم، چون کلن رفتارهاشون احمقانه بود. هم دختره، هم پسره. دختره به شدت منفعل و احمق بود. نقش حادثه و شانس هم تو داستان زیاد بود که به نظر من نقطه ضعف محسوب میشه. تنها حسن کتاب به نظر من پایانشه که البته قابل پیش بینی بود

در مجموع تا حالا از هیچکدوم از کارای بیضایی لذت نبردم
Profile Image for Reza Mardani.
172 reviews
May 25, 2014
یک فیلم نامه خوب از یک هنرمند بزرگ. یک داستان از دید دو شخصیت
Profile Image for Mahsa Gazor.
58 reviews5 followers
May 23, 2022
.
ببینید کتاب اینطوری شروع شد:
محوطه آتش‌سوزی. روز. خارجی.
دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از در‌ها و پنجره‌های آن‌ها دود بیرون می‌زند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجان‌زده به تماشا آمده است. از خانه زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه و سرفه‌کنان و بعضی سیاه شده از خفگی جیغ‌کشان بیرون می‌دوند و هنوز نرسیده، جلوی در خانه در حلقه‌ای از مردان خشمگین می‌افتند که با کمربند و چوب و پنجه بکس آن‌ها را می‌زنند. زنان وحشت‌زده در حلقه مهاجمین با حرکاتی حیوانی و فریادهای درد به دنبال راه فرار می‌گردند. گیس یکی از آن‌ها را جوان غیرتی کشیده و قیچی می‌کند. دیگری زیر دست‌وپاافتاده و در حال تحمل ضربه‌ها سرفه‌کنان می‌کوشد خود را از لای چوب‌ها و لگد‌ها در ببرد. یکی دیگر که با ضربه‌ای به بیرون پرتاب شده با چهرهٔ خون‌آلود عربده می‌کشد:
چی شده مشتری‌های دیروز حالا شدن پامنبری؟
.
یه چیزی هست که،زندگی منو خراب کرده.یه چیزی که نه می شه نشونش داد،نه می شه با کسی گفت،و نه اصلا به زبون می آد.
.
داستانِ ملتِ همیشه رنج کشیده. آدم هایی که از خیلی چیزها گذشتند.نزهت حق نظر،زنِ درد کشیده ای که برای آزادیِ برادرش تن به خفتی داد که شد عقده‌ی بزرگ، شد زخم، شد بغض.برادری که حق گفت و سزای حق گفتن چیه:)؟
قناعت خیری که از اول بوده از اول عاشقِ نزهت بوده.
هر دو نفر دغدغه های مشترک داشتند،از یکی زخم خورده بودند.و توی اکثر صحنه ها بعد از مرور داستان، ناخودآگاه جفتشون حضور داشتند...تیمساری که نماد آدم هایِ بزرگی بود که فقط الکی بزرگن:)
و در آخر پایانِ شوکه کننده‌ی آینه های روبرو:)
الحق که چه اسم برازنده ای بود برای این فیلم نامه💙
و تا ابد ملتِ ستم دیده‌ی ایران🖤
.
جزئیاتِ #کتاب :
#آینه_های_روبرو
#ادبیات_ایران
نویسنده : #بهرام_بیضائی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
۱۰۳صفحه
۲۶ اردیبهشت
Profile Image for Farzad Akbari.
50 reviews1 follower
May 15, 2019
-یعنی تمام این مدت یکی عقب من می‌گشت؟ تمام این مدت یکیو داشتم و نمی‌دونستم؟
همین دیالوگ از نزهت بار سنگین قصه رو سبک کرد. قصه قصه‌ی ثمره‌ی یک انقلاب و یک آرمانه. اینکه چه زندگی و آینده‌هایی برای این که انقلابی رخ بده تباه شده، بدون اینکه تعمدی در کار باشه. از محتوا فاصله بگیریم. فیلمنامه رو دوست داشتم. شوک‌ها و تعلیق‌های قصه حرفه‌ای بود. یه جاهایی برای تراژیک کردن قصه، نویسنده وارد شده بود که چون تأثیری تووی خط داستانی نداشت میشه ندید گرفت. در کل کاریه که روی کاغذ خیلی خوب از کار در اومده، ولی جز بهترین‌های بیضایی نیست. به خاطر جذابیت و کششی که برام داشت و مجبورم کرد کارم رو بپیچونم تا بخونمش بهش یک نمره ارفاق میکنم. چهار از پنج.
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
May 29, 2022
"پدر ازت نمی پرسم روزها کجا هستی. ولی امروز کیفت جا مونده بود نزهت، بیا، من دیدم که توی کیفت یه عکس نگه می داری که من نمی شناسم. ببینم، اون لباس نظامی نیست تنش؟ به نظر سرهنگی تیمساری چیزی می اومد. چرا نگهش داشتی؟ نزهت نمی خوام صورتش از یادم بره. یه روزی می کشمش! پدر می دونم چقدر به برادرت علاقه داشتی، ولی اون هیچوقت راضی نبود زندگی تو هم خراب بشه. راستش من هیچوقت نفهمیدم تو چرا با آقای افتخاری بهم زدی. موضوع علاقه بود؟ نزهت نه."
Profile Image for Fatemeh Aarabi.
18 reviews
October 28, 2023
نقطه شروع داستان (دود خارجی روز) از یک آتش سوزی است و اینکه زنانی ترسیده و هراسان از ساختمان و میان دود خارج میشوند اما بعدتر متوجه میشویم که داستان آتش زدن شهر نو در اوایل انقلاب است و مردی که در این حادثه اتفاقی یکی از این زنان بنام نزهت را میشناسد و زن گذشته خود را برای مرد بازگو میکند.

خیلی عالی بود، اولین نمایشنامه ای بود که از بیضایی خواندم، کاملا فضا رو برات مجسم میکرد و تو رو با داستان همراه میکرد. داستان قناعت و نزهت مثل دو آینه روبروست که یکدیگر را از درون خود و دیگری جستجو میکنند.
Profile Image for mehrdad hoseini.
16 reviews
March 3, 2025
اتاق، روز، داخلی‌.

ابتدای فیلم‌نامه به قدری تلخ بود که واقعاً چندین‌بار می‌خواستم کتاب رو نیمه‌‌خوانده رها کنم. کشش داستان اما من رو جلو برد و از این بابت خیلی خوشحالم. مگه میشه یک فیلم‌نامه‌ی صد‌صفحه‌ای انقدر آدم رو به وجد بیاره؟ بیضایی شاهکار می‌نویسه و پایان‌بندی‌هاش حساب‌شده و باشکوهه. چندین سکانس رو بارها خوندم. این‌ فیلنامه‌ هم مثل «اشغال» برای من موندگاره.
امیدوارم سال جدید بیشتر از بیضایی بخونم.
Profile Image for Parisa.
39 reviews10 followers
September 4, 2023
به نسبت بقیه ی نوشته های بیضایی اونقدر جذاب نبود و حتی تا حدی کلیشه بنظر میرسید. ولی شروع بسیار خوبی با توصیفات بینظیر داشت.
قصه ی نزهت و خیری که جفتشون به خاطر حضور یه سرهنگ مسیر زندگیشون واژگون میشه و بعد از سالها بدون دونستن این اشتراکشون رو به روی هم می نشینن و قصه رو از زبون خودشون روایت میکنن.
آینه های رو به رو
1 review1 follower
October 25, 2020
از متن کتاب:
یعنی تمام این مدت یکی عقب من می‌گشت؟ تمام این مدت یکیو داشتم و نمی‌دونستم؟
Profile Image for آروین ملک.
38 reviews2 followers
December 12, 2020
این "کریستوفر نولان" گویا از "بهرام بیضایی" خودمون ایده می‌گیره! نصف فلاش بک ها و صحنه ها متقابلا بین دوتا شخصیت اصلی داستان در تقابل بود...! 😃
Profile Image for mehran.
40 reviews
November 16, 2022
از مجموعه نوشته های هرگز فیلم نشده بهرام بیضایی
شروع خیره کننده ای دارد، چیزی شبیه شکستن دیوار چهارم در مسافران. کمی که جلو میرود به فیلمفارسی شدن تنه میزند.
Profile Image for Mina Shahbazi Moghaddam .
62 reviews29 followers
February 9, 2023
آینه‌ی ستمِ ملت. مُهرِ ملت ستمدیده ایران بر جبین متجاوز
روزهای آشوب و چندپارگی اعتقادات و موج سواری بر جهالت و در نتیجه ظلم
1 review
August 10, 2012
خیلی تاثیر گذار
یادمه سال 65 که سال سوم دانشگاه بودم این کتابو خوندم و تا 3 روز هیچ کاری نمی تونستم بکنم ، مبهوت شده بودم همه اش به داستان و اتفاقات و سرگشتگی شخصیت هاش که محکوم جبر زمان و جبر جغرافیا و همچنین تصمیمات اشتباه خودشون بودند ، فکر می کردم ، آدم نمیدونه اگه تو این شرایط قرار بگیره ، خودش چیکار می کنه
Displaying 1 - 30 of 30 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.