Jump to ratings and reviews
Rate this book

سان‌ست

Rate this book
Pacific Palisades, 1956. Weltberühmt und wohlhabend, aber argwöhnisch beschattet von den Schergen der McCarthy-Ära, lebt Lion Feuchtwanger im kalifornischen Exil. Als ihn an einem Augustmorgen die Nachricht vom Tod Bertolt Brechts erreicht, ist er tief erschüttert. Er hatte Brechts Genie entdeckt, hatte ihn gefördert, war ihm eng verbunden gewesen. In stummer Zwiesprache mit dem toten Freund ruft Feuchtwanger die Stationen dieser Freundschaft wach …

176 pages, Paperback

First published March 1, 2011

5 people are currently reading
110 people want to read

About the author

Klaus Modick

69 books19 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
42 (31%)
4 stars
56 (42%)
3 stars
28 (21%)
2 stars
5 (3%)
1 star
2 (1%)
Displaying 1 - 19 of 19 reviews
Profile Image for مجیدی‌ام.
216 reviews152 followers
February 6, 2023
شاید در زمان مناسبی سراغ این کتاب نیومدم. یا شاید همون بیماری سابق اومده سراغم! همون بیماری‌ای که نمی‌زاره از ادبیات آلمان لذت ببرم! :)) یا شاید هم سلیقه‌ام بده. نمی‌دونم.
هر چی که هست، من از این کتاب، اون لذتی رو که باید، نبردم و فقط خوندمش که تموم شه.
نه اینکه بگم کتاب زیاده‌گویی داشت، نه، ولی در کل اتفاقاتی که می‌افتاد برای افراد، دیالوگ‌ها و درکل داستان، روندی نداشت که من رو راضی کنه! قشنگ معلومه که تن نویسنده به کتاب‌های کلاسیک خورده. :))

اما از حق نگذریم، سان‌ست رمان نیست! اصلا قرار نیست با خوندنش درگیر فضاهای خیال‌انگیز بشیم و به خلیج‌های دور سفر کنیم!
یعنی رمان هست، منتها به دلیل اینکه از روی وقایع حقیقی نوشته شده، بیشتر حالت خاطره‌نویسی و تاریخ داره، تا رمان!
این کتاب در مورد دوستی لیون فویشتوانگر و برتولت برشت هست. داستان زندگی شخصی این غول‌های ادبیات آلمان، ماجراهای غربت نشین بودن و تبعید و جنگ جهانی دوم و جنگ سرد و تاثیراتش به روی زندگی این افراد.

قلم نویسنده قویه، شخصیت‌ها رو خوب پرورش میده و توصیفات گه گداری خیلی ملموس هستن.

نتیجه نهایی اینکه، اگر قصد مطالعه این اثر رو دارین، به دید رمان بهش نگاه نکنین، به نیت خوندن یک کتاب تاریخی-بیوگرافی به سراغش برید.
Profile Image for Parsa.
226 reviews13 followers
March 4, 2020
یک شاهکار تمام عیار
اینکه تبعید و مهاجرت چه بر سر نبوغ هنرمند می آورد، دستمایه رمانی خیالی از نویسنده آلمانی زبانی شده که یک دوستی غریب بین دو نخبه نویسنده را به تصویر بکشد.
کتاب یک طعم غالب دارد: تلخ. تلخ و فراموش نشدنی. یک روز از زندگی فویشت وانگر نویسنده مهاجر آلمانی در ویلایی زیبا در ساحلی زیباتر در امریکا.
حین خواندن کتاب افسوس می خوردم که چرا کسی به فکر غربت و تنهایی مسکوب و ساعدی و ... نمی افتد؟
یک مصاحبه قدیمی از ساعدی هست که می گوید به من ایراد میگیرند که چرا دیگر داستان نمی نویسم؛ مرد حسابی من حتی فارسی حرف زدن را هم دارم فراموش میکنم.
ترجمه کتاب هم خوب و بی ایراد بود.
Profile Image for Eshraq.
213 reviews22 followers
Read
October 22, 2025
کتاب رو به توصیه فرزانه کرم‌پور خوندیم و در آخر هم تو یه جلسه ۳ ساعت و نیمه درباره‌ش حرف زدیم.
همینقدر حرف داره این کتاب و همینقدر مهمه‌.

نویسنده واسه خلق اثر خیلی زحمت کشیده و این به وضوح تو سبک رواییش مشخصه. نکته جالب اینه که فویشت وانگر برخلاف برشت که اصلا یه زمانی نمایش‌هاش گوشه به گوشه‌ی شهر اجرا میشد چندان شناخته شده نیست درحالیکه یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های ادبیاته.
کلاوس مودیک واقعا جسارت به خرج داده با نوشتن این کتاب و تونسته بدون هیچگونه گزافه‌گویی به عمیق‌ترین مسائلی که اهمیتشون همیشگیه بپردازه‌.
مهاجرت
زمان
تبعید
وطن
زبان
سیاست
و انسان به مثابه موجودی سیاسی.
Profile Image for MiNa Sal.
158 reviews26 followers
September 5, 2024
کتاب هم‌خوب روایت شده و هم منبع خوبی برای آشنایی با احوالات یک نویسنده برجسته آلمانی(فویشت وانگر) است که در ایران کمتر شناخته شده، برخلاف برشت که آثار و اشعارش مورد توجه بوده در ایران. ضمنا دوره تاریخی خاصی رو به تصویر کشیده که از حیث تاریخ ادبیات مهم، تلخ و جذابه. در دل داستان به طور خاص اشاراتی به یکی از آثار فویشت وانگر میشه که شاید با خواندن آن اثر این ارجاع برای خواننده جذابتر و معنادار تر بشه. نخواندن آثارش سبب شد در پروسه فهم این قسمت احساس ضعف کنم، هرچند گمون نکنم تاثیری که آثار این نویسنده از فرهنگ و دین یهود گرفته امکان ترجمه آثارش رو بده.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Imke.
13 reviews1 follower
April 15, 2011
Pacific Palisades: ein einziger Tag im Leben des alten Lion Feuchtwangers eröffnet einen tiefen Einblick in das Dasein des Literaten und der vielen anderen Exilliteraten, die im Haushalt Feuchtwanger ein- und ausgingen. Im Mittelpunkt die Freundschaft Feuchtwangers und Brechts, den Modick schonungslos - v.a., was Brechts Haltung den Frauen gegenüber betrifft - und mit großer Sympathie zugleich beschreibt. Auf nur knapp 190 Seiten lässt Modick intensive Bilder und eine ganze Welt im Kopf seiner Leser entstehen. Ein wundervolles Buch.
Profile Image for Fine-art.
14 reviews
December 27, 2012
Ein Tag im Leben des alten Lion Feuchtwangers bildet den Rahmen für diesen Roman, der aus zahlreichen Erinnerungsfetzen und Rückblenden besteht. Aus der Sicht Feuchtwangers erfährt man viel über seine Biographie, seine Einstellung zum Leben und zum Schreiben, über seinen Freund Brecht und andere Exilschriftsteller und über die Repressionen der McCarthy-Administration. Das alles ist sprachlich hervorragend umgesetzt, atmosphärisch überzeugend und selbst dann interessant, wenn man von Feuchtwanger bisher nur wenig weiß.
Profile Image for Steffi.
1,121 reviews270 followers
June 9, 2011
Leichte, kenntnisreiche Geschichte über Lion Feuchtwanger, Bertolt Brecht, ihre Freundschaft und ihr Leben - angenehm zu lesen, aber ihne großen Eindruck zu hinterlassen.
Profile Image for Martin.
100 reviews38 followers
August 30, 2016
Eine Wucht, gepaart mit absolutem Lesegenuss.
Profile Image for Frank.
588 reviews119 followers
November 7, 2019
Thema interessiert mich. Ich mag die Protagonisten und fand das Ganze atmosphärisch stimmig und leicht zu lesen. Gute Lektüre also. Nicht wirklich geistesverändernd. ;-)
Profile Image for Navid Taghavi.
178 reviews73 followers
July 29, 2024
سان‌سِت درباره رابطه لیون فویشت‌وانگر نویسنده شهیر آلمانی و برتولت برشت است. آشنایی این دو از آلمان شروع شد. در زمانه‌ای که نویسندگان جوان با ادعاهای بزرگ هنری به پیش وانگر می‌رفتند، برشتِ جوان به نیت فروش نمایشنامه و کسب درآمد به سراغ وانگر رفت. امری که موجب تعجب وانگر شد و این شروع دوستی پیچیده‌ی این دو شد. این دوستی در تبعید و در آمریکا هم ادامه یافت و تا آخرین روز حیات برشت هم برقرار بود. از قضا رمان هم از روزی شروع می‌شود که نامه درگذشت برشت در آلمان شرقی به دست وانگر می‌شود و خواننده از اینجا با رجوع به گذشته از کیفیت رابطه فیمابین این دو نویسنده آلمانی مطلع می‌شود.جایی که کلاوس مودیک استادانه به ما از دوستی، تبعید، عشق و نویسندگی می‌گوید.
یکی از بخش‌های جذابِ رمان، جایی است که برشت به دادگاه تفتیش عقاید مک کارتی فراخوانده می‌شود. از آنجایی که برشت از سرزمین آمریکا بیزار بود، در دوران اقامتش در آمریکا هرگز به دنبال کسب تابعیت آمریکایی نبود و این نکته در چنین دادگاهی به نفع او بود. چون در صورت عدم تبرئه او تنها از کشور اخراج می‌شد و هیچ محکومیتی در کار نبود. فویشت نگران دوستش بود، غافل از اینکه برشت پیش از دادگاه بلیتی به مقصد اروپا را تهیه کرده بود. دادگاه برشت به طور مستقیم از رادوی پخش می‌شد و فویشت‌واگنر به همراه همسرش و نویسندگانی از جمله مارکوزه با نگرانی پای رادیو بودند. روال دادگاه‌های مک کارتی این چنین بود که متهمین یا لجوجانه سکوت می‌کردند و یا دروغ می‌گفتند و قضات هم از این امر مطلع بودند، اما برشت تصمیم گرفت تا واقعیت را بگوید. دادگاه در برابر رفتار برشت جا خورد. تصور می‌کردند او فردی ساده‌لوح و بی‌آزار است که چنین سخن می‌گوید، اما برشت گویا در حال کارگردانی نمایشی مضحک بود و قصد دست انداختن آن‌ها را داشت. از تفتیش عقاید سیاسی برشت سودی نبردند، پس سراغ تفتیش کتاب‌های برشت رفتند. جایی که نمایشی مضحک‌تر در پیشِ رو بود. (بخش‌هایی از ویدئوی دادگاه برشت در اینترنت قابل مشاهده است.)
و اینک بخشی از رمان درباره دادگاه برشت:
"ترجمه‌ی شعر در ستایش آموختن را که به برشت نشان دادند، برشت گفت که ترجمه درست نیست. به صراحت گفت "مفهوم ترجمه درست نیست. ترجمه‌ی زیبایی هم نیست، اما مشکل اصلی من این نیست."
پشت‌سرشان صدای قاه‌قاه خنده می‌آمد. رئیس جلسه خرفت بود. بین او و بازپرس اصلی، استریپلینگ، و مترجم و برشت بحث مسخره‌ای در گرفت، طوری که حتی برشت هم نمی‌توانست در نمایش‌نامه‌هایش چنین صحنه‌ای را با چنین ظرافتی به تصویر بکشد.
رئیس جلسه گفت که حرف‌های مترجم را هم بهتر از حرف‌های برشت نمی‌فهمد. صدای قاه‌قاه خنده بیش‌تر شد. مارتا و فویشت‌وانگر هم جلو رادیو، هیجان و نگرانی‌شان به قاه‌قاه خنده مبدل شد. سرانجام استریپلینگ که معلوم بود شک کرده، ترجمه‌ی انگلیسی سرود هم‌بستگی و اتحاد برشت را خواند و پرسید، آیا او این سرود را نوشته؟
برشت با انگلیسی دست‌وپاشکسته‌اش زیرلب گفت "نه، من یک شعر آلمانی نوشتم، اما این چیزی که شما خوندید با اون شعر خیلی فرق داره."
قاه‌قاه خنده حالا به توفانی از خنده مبدل شد. استریپلینگ شتاب‌زده گفت که پرسش دیگری ندارد. رئیس دادگاه هم برشت را با تعریف‌وتمجید مرخص کرد و گفت که او سرمشق خوبی برای افراد بعدی خواهد بود.
///
به برشت گفته بود که منبع الهام شبیه یک گربه است. صدایش که می‌کنیم، نمی‌آید، هروقت دلش بخواهد می‌آید. چنین مقایسه‌ای به نظر برشت بی‌جا ب��د، چون به نظرش الهام و حس غریزی از آن حرف‌های مفتی بودند که بورژوازی درباره‌ی نبوغ از خودش درآورده بود. از دیدگاه او هنر نوعی آزمون‌وخطا بود، آزمونی مداوم و تحولی ممتد، همراه با کار سخت. در کارش پشت‌کار عجیبی داشت و آن را حتی از زن‌ها هم بیش‌تر دوست داشت.
///
به نوشتن فکر می‌کند. روند نوشتن این‌گونه آغاز می‌شود که اول می‌کوشد متن زیبایی بنویسد، بعد متنی فوق‌العاده و بعدها متنی بی‌نظیر، اخلاقی، سیاسی و تأثیرگذار. اما زمانی می‌رسد که می‌خواهد درباره‌ی واقعیت بنویسد، آن‌گاه متوجه می‌شود که واقعیت را نمی‌شناسد. فهمیدن چنین چیزی آزاردهنده و د��دناک است. اما می‌نویسد، چون می‌خواهد دوستش داشته باشند. اما با وجود شفافیت و منطق و حسن‌نیت، اداواطوار و خودپسندی و تلاش برای گرفتن تأیید، پول و عشق هم در آثارش نهفته است. سرانجام نوشتن برایش مانند یک وطن و سرپناه است... شاید تنها به این سبب می‌نویسد، به سبب وجود کمبودی در زندگی‌اش، کمبودی نامشخص و توصیف‌ناشدنی که در مراحل مختلف زندگی‌اش با آن روبه‌رو بوده است. از زیگموند فروید خیلی خوشش نمی‌آید، اما شاید در واژگان علمی فروید چنین حالتی را آسیب روحی یا تروما می‌نامند.
///
زن‌ها زودتر از مردها پیر می‌شوند. اما مردها زودتر می‌میرند.


Profile Image for Mojgan.
27 reviews1 follower
November 14, 2025
این کتاب صرفاً یک داستان نیست؛ یک سفر عمیق و دردناک به زندگی دو اسطوره‌ی ادبی آلمان در تبعید است: برتولت برشت (نمایشنامه‌نویس شهیر) و دوست نزدیکش لیون فویشت‌وانگر.

در زمانه‌ای که فاشیسم آلمان را فرا گرفته بود، این روشنفکران مجبور شدند به آمریکا پناه ببرند، اما آفتاب کالیفرنیا هم نتوانست سایه‌ی سنگین دوری از وطن و وحشت جنگ سرد (مک‌کارتیسم) را از سرشان بردارد.

موضوع اصلی: دوستی و تقابل فکری برشت (که چپ‌گرا بود) و فویشت‌وانگر در میانه‌ی قرن بیستم.

شروع تکان‌دهنده: رمان با دریافت خبر مرگ برشت توسط فویشت‌وانگر آغاز می‌شود و باقی ماجرا، فلاش‌بکی است به خاطرات پرفرازونشیب این دوستی.

جذابیت تاریخی: اگر به تاریخ آلمان، تبعید روشنفکران، و دوران جنگ جهانی دوم علاقه‌مند هستید، این کتاب گنجینه‌ای است که نباید از دست بدهید. مودیک (نویسنده) با تکیه بر وقایع واقعی و تخیل قوی‌اش، جهانی را خلق کرده که تلاش برای آزادی در آن به یک ارزش مطلق تبدیل شده است.

🖋️ حس و حال من:
"سان ست" یک رمان کوتاه، عمیق و به شدت خوش‌خوان است. لحظاتی که برشت و فویشت‌وانگر با هم بحث‌های داغ سیاسی و ادبی می‌کنند، درخشان است. حس دل‌تنگی و بی‌خانمانی نویسنده‌ای که تنها "وطن" او زبانش است، به زیبایی تمام به تصویر کشیده شده. این کتاب منو به فکر فرو برد که قیمت ایستادن پای آرمان‌ها در دوران استبداد چقدر بالاست واقعاً تجربه خواندنش لذت‌بخش و تأثیرگذار بود.

شما چطور؟ تا حالا مجبور شدید بین آرمان‌ها و امنیت یکی را انتخاب کنید؟
Profile Image for Sara Zandi.
16 reviews5 followers
December 16, 2022
شاید پر هایلایت ترین کتاب امسالم این کتاب بود. شاید اگه مهاجرت نکرده بودم اونجوری که الان درکش کردم درکش نمیکردم. داستان راجع به دوستی و تبعید و غربته، شاید حتی با تاکید بیشتری رو “غربت”.
داستان از تلگرافی شروع میشه که لیون فویش وانگر میگیره، که برتلوت برشت، بهترین دوستش، مرده. برشتی که تو برلین میمیره و دوستی که حالا هزاران کیلومتر اونورتر تو کالیفرنیا با این تلگراف غرق خاطراتشون میشه. نویسنده میگه که داستان ترکیبی از واقعیت و تخیله. ولی در انتها شکی نداری چیزی که خوندی واقعیه، یا شاید واقعیت حتی غمگین‌تر بوده.
یا اصلا چرا راه دور بریم؟ واقعیت زندگی خودمون که مهاجریم …
Profile Image for Hannes Spitz.
260 reviews4 followers
August 6, 2019
Lion Feuchtwanger steht im Mittelpunkt dieses historischen Romans. Wohlgesetzt, temperiert, effektvoll und ausgewogen ist Modicks Stil, das langweilt zunehmend.
Displaying 1 - 19 of 19 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.