این کتاب روایتگر داستان دختری جوان است که اتفاقی تلخ و دلخراش در دوران کودکیاش او را به درس خواندن در دانشگاه افسری ترغیب کرده تا شاید بتواند به سهم خودش از جرم و جنایت و گرفتار شدن خانوادهها در دردهایی مانند آن چه که روح و جان او را آزرده جلوگیری کند. امروز روز سرنوشتسازی برای سوزان است، روزی که میتواند یکی از بهترین فرصتهای شغلی را برای او به ارمغان آورد، برای دختری که سالهاست در ارتباط گرفتن با افراد دچار مشکل است… .
خب اصلا فکر نمی کردم با کتاب جنایی خوبی رو به رو بشم! واقعا دوستش داشتم و می تونم بگم واقعا قلم خوبی داشت و بهتر از مک فادن و آلیس فینی و ... بود . تعلیق خوبی داشت و روند داستان هم خوب بود . تا آخرش هم واقعا معلوم نبود کی قاتله و دلیلش برای قتل ها چیه.
موضوع جذاب بود البته من چند سال قبل یه فیلم خوب با این موضوع دیده بودم که اسمش یادم نیست . اما کتابی با این موضوع نخونده بودم . پرداخت داستان خوب و منطقی بود اما میشد شخصیت پردازی بهتری داشته باشه. در کل دوستش داشتم. .
امتیاز : ۴ پ.ن: من کتاب رو صوتی گوش دادم و به نظرم خیلی خوب بود. پیشنهاد می کنم صوتی گوش کنید.
~🖤 سوزان وایز کسی که در یازده سالگی شاهد به قتل رسیدن پدر و مادرش بود،اون شب رعد و برق میزد و هوا تاریک بود.خیلی تاریک. خاطرههای سوزان سراسر سیاهیه... رزی هم که بین لبان جسد پدر و مادرش گذاشته شده بود سیاه بود:)... این اتفاق به شدت برای سوزان وحشتناک بود،اما اون شب هویتش رو شکل داد،کسی که میخواد به اون تبدیل بشه... یک پلیس:> حالا بعد از 16 سال سوزان تونسته به هدفش برسه و الآن کارآموز پلیسه و با تمام وجود تلاش میکنه تا توی حل پروندهها کمک کنه... ولی توی پروندهی جدید مقتول به ضرب چاقو کشته شده.و یک رز سیاه بین لبانش قرار داره...:) کسی که همه فکر میکردن دستگیر و اعدام شده... آیا قاتل رز سیاه برگشته؟ چرا؟... ~🖤~🥀~ خب نمیدونم چی بگم وااای این کتاب بینظیره! نکات مثبت خیلی خیلی زیادی داره که الآن همهشون رو میگم. یکی اینکه کل کتاب روی یه پرونده تمرکز نکرده،یه عالمه پروندههای مختلف وجود داره اما در کنار اونها داستان قاتل رز سیاه هم پیش میره.و واااای که چقدررر اون پروندهها جذاب و متنوع بودن! موقع خوندن کتاب احساس سریال بهم دست داد،انگار هر پرونده یه قسمت بود اما همهی قسمتها با یه چیز بزرگتر به هم متصل بودن... فضاسازی کتاب... خیلی خوب بود! توصیفات بخشهای هیجانی میتونست یه ذره بیشتر و طولانیتر باشه البته خوشحالم نبود چون در اون صورت جدی جدی میمردم😂🙂 روند کتاب سریعه و حوادث پشت هم رخ میدن ولی واضحه عجلهای نوشته نشده و به نظرم این سریع بودن وقایع خیلی برای حفظ هیجان و خوندن کتاب توی یه نشست خوب بود،ولی میتونست انقدر 🤏 بیشتر توصیفات داشته باشه. شخصیت پردازی رو دوست داشتم،واقعا یه مدلی بود انگار همهشون رو توی دنیای واقعی میشناسم و دلم نمیاومد بهشون شک کنم🙂ولی واااییی..... البته چندتا شخصیت بودن که زیاد باهاشون ارتباط نگرفتم و وقتی یه نفر مرد اصلا ناراحت نشدم🤏 دیالوگ کتاب زیاده و هر چی داستان پیش میره واقعیتر و بهتر میشن،من کلا از خوندن صحبت بین شخصیتها خوشم میاد باعث میشه بتونم بهتر بشناسمشون و این توی کتاب جنایی خیلی مهمه،مخصوصا اینکه دید کتاب اول شخصه🤏 خب حالا بریم سراغ مهمترین بخش: غافلگیری ها هویت قاتل... این مسئله از اول کتاب تا آخر درگیرت میکنه و وادارت میکنه مدام تئوری بدی،یعنی قاتل کیه؟هدفش چیه؟این که موقعیت رو نداشته اونم سنش نمیخوره اینم که هدف مناسب نداره اون تئوریم هم که قطعا درست نیست... و وقتی مشخص میشه،هویت قاتل مثل بمب جلوی صورتت منفجر میشه و میبینی که نهههه اون تئوریای که همهش با خودت میگفتی چرته درست بوددد و اینطوری میشی که کی فکرشو میکرد؟ یعنی من فکرشو میکردم ولی «واقعا» فکرشو نمیکردم.(از دست رفتم نه؟😂) و پایان کتاب هم خیلی خوب و منطقی بود،فقط نمیدونم واقعا سریع نوشته شده بود یا من از شدت هیجان چهل صفحهی آخر رو با سرعت نور خوندم؟!😂احتمالا گزینهی دوم. خب،حالا بریم سراغ رده سنی این کتاب جنایی روانشاختیه و رده سنیش خیلییی به فرد بستگی داره من چهار پنج ساله خودم رو با کتاب و سریالهای جنایی،انواع اختلالات روانی و قاتلهای سریالی خفه کردم برای همین با این کتاب راحت میتونم کنار بیام،اما مثلا اگر یه نفر هم سن خودم باشه و با داستانهای جنایی و قاتلان روانی آشنایی نداشته باشه بهش پیشنهاد میکنم بعدا بخونه چون ممکنه تأثیر بدی روش بذاره! پس رده سنی رو بگیم +13 ولی با توجه فراوان به روحیات شخص. یه نکتهی دیگه راجع به کتاب وجود داره و اون فضای تاریک و اضطرابآورشه،انگار از اول تا آخر کتاب یه نفر مثل سایه دنبالت میکنه و میتونی صدای بمب ساعتی توی کیفش رو بشنوی و هر لحظه منتظر منفجر شدنشی(ولی تشبیهم خیلی خوب بود نه؟😂🙂) خب کپشن خیلی طولانی شد ولی هنوز یه چیز مهم دیگه هست که بگم قدردانی از نویسنده🪄 من یه دوره کلاس نویسندگی مجازی با خانم دادخواه داشتم و از اونجا همدیگه رو میشناختیم،و شما فکر کنین،من ساعت دو و نیم نصفه شب بهشون پیام دادم و کلی حرف و جیغ زدم و تئوری دادم😂😭و همون موقع جوابم رو دادن و کلی حرف زدیم!خدایی یه نفر چقدر میتونه مهربون باشه؟(البته توی دنیای واقعی،توی کتابها خیلی شخصیتها رو اذیت میکنن😂😭) حالا که حرف از اذیت کردن شد بذارین از شخصیت مورد علاقهم هم بگم،ایشون یه شخصیت آسیبدیدهس که طی یک پرونده جسد دختر شش سالهش رو که وحشیانه به قتل رسیده براش فرستادن...وقتی میگم زجر دادن شخصیتها منظورم اینه... به طور کلی فضای کتاب تلخه و درد بزرگی توش موج میزنه،یکی دیگه از دلایلی که عاشقش شدم. بخشهای عاشقانه کتاب خیلی کمن چون کتاب جناییه اما من از رومنسش لذت بردم🤏 خلاصه که به شدت پیشنهادش میکنم،مخصوصا اگر مثل من دیوونهی ژانر جنایی و قاتلهای سریالی هستین و یه کتاب میخواین که خواب از چشمانتان برباید🪄
خیلی خیلی داستان پیچیده و هیجانی داشت حاضرم شرط ببندم نویسنده تا آخر تصمیم نگرفته بود کی قاتل باشه خدایا چرا انقدر قوی بود داستانش 😍 شخصیت ها خیلی خوب بهش پرداخته شد بود نکات ریز خیلی خوبی داشت کراش هم زدم 🙈🤩
خب کتاب رز سیاه به قلم خانم الناز دادخواه! این کتابو به محض دیدن یه معرفی ازش شروع به خوندن کردم و انتظارات بالایی داشتم که برآورده شد. داستان کشش زیادی داشت به حدی که من حتی با سردرد هم راضی به کنار گذاشتنش نمیشدم و انقدر روان بود که تو نصف روز تمومش کردم. داستان اصلی حول محور پرونده رز سیاه میچرخه ولی همزمان پلیس با پروندههای دیگه سروکله میزنه که هرکدوم از پرونده قبلی جذابترن و به کشش داستان اضافه میکنن. شخصیت پردازی عالیه، مخصوصا شخصیت اصلی! اونقدر خوب بهش پرداخته شده، که درطول داستان تک تک احساسات و حالات سوزان رو درک میکردم فضاسازی هم مثل شخصیتپردازی فوقالعاده بود، انگار که کل کتاب مثل یه نوار فیلم جلوی چشمام پخش میشد. تک تک دفعاتی که سوزان با قاتلهای سریالی مواجه میشد، اون ترس رو حس میکردم و این بخاطر فضاسازی خوب نویسنده بود. و درمورد پرونده رز سیاه! تا آخر داستان به همه شخصیتها حتی خودتون! شک میکنید ولی مطمئنا حدس زدن قاتل آسون نیست :) ۲۰ صفحه آخر داستان و وقتی که تقریبا به بیشتر سرنخا رسیده بودن بالاخره تونستم حدس بزنم ولی بازم باورم نمیشد تا اینکه از قاتل پردهبرداری شد. این تنها کتابیه که از خانم دادخواه خوندم ولی بهشون افتخار میکنم.
کتابی جنایی معمایی با سوژهی قتلهای سریالی همراه با پایانی شوکه کننده.قدرت قلم نویسنده فوقالعاده است طوری که توانسته از دل این ماجرای پلیسی عاشقانهای زیبا را قلم بزند.
می توان به جرات گفت، نویسنده در این اثر اوج توانایی خودش را به نمایش گذاشته، کشش داستان به قدری زیاد بود که با وجود نداشتن وقت آزاد چندان، در عرض چهار روز داستان را تمام کردم،، داستان بسیار جذاب بود شخصیت پردازی بسیار عالی انجام شده بود و با وجود اینکه داستان در کشوری غیر ایران در جریان است و شخصیت ها نیز اسامی خارجی دارند(البته این مسئله در اکثر آثار این نویسنده به چشم می خورد) ولی آگاهی نویسنده از آن کشور کافی و فضا سازی به قدری خلاقانه و دقیق است که این موضوع به هیچ ��نوان اذیت کننده نیست و اگر اسم نویسنده کتاب را نبینید باور نمی کنید این کتاب نوشته یک ایرانی است. تنها ایرادی که میتوان به این کتاب گرفت نداشتن فصل بندی مناسب است، که البته مشخص نیست که این مشکل از طرف نویسنده است(گمان نمی کنم) یا این که ناشر برای کم شدن هزینه چاپ این مسئله را نادیده گرفته؟. همین موضوع باعث شده قسمت های فراز و فرود داستان و بخش های هیجان انگیز آن کمتر به چشم بیایند که واقعا برای این اثر ضعف بزرگی محصوب می شود و حیف است که به این دلیل خواننده لذت کافی را از کتاب نبرد.
هنوزم باورش واسم سخته که انقدر قشنگ بود و نویسنده انقدر قشنگ تونسته بود منو اذیت کنه و حرصم بده چون این داستان اصلا اصلا و اصلا از همون اول قابل حدس نبود(غیر یک سری جاهای جزئی تر) و من هرچی فکر میکنم نقطه ضعفی پیدا نمیکنم:"))
واو، واقعاً معمای اصلی داستان و قاتل خیلی شوکهم کرد. انتظارش رو نداشتم. همهچیز خیلی غیر قابل پیشبینی بود و این یکی از نقاط قوت کتابه. تا لحظهای که هویت قاتل رو بفهمم حتی حدسش رو نمیزدم. کتاب خیلی روون و خوشخوان بود و کشش بالایی داشت. فضاسازی و توصیفات هم خوب و قوی بودن، در حدی که حین خوندنش راحت میتونستم احساسات شخصیت اصلی رو داشته باشم. اون هیجان و استرس هم که تو کل داستان همراهم بود. با اینکه پایانش رو خیلی نپسندیدم و به نظرم اغراقآمیز بود و حس کردم خیلی سریع چند تا معماهای مهم حل شدن که صرفاً جمعبندی بشه، اما در کل کتاب رو دوست داشتم و از خوندنش لذت بردم. :))))
داستان در مورد دختری هست که در زمان بچگیش اتفاق ناگوار وحشتناکی رخ داده بود. تصمیم به افسر پلیس جنایی شدن رو گرفت و بعد ... . می تونم بگم اونقدر تحت تٲثیرش قرار گرفتم که هنوز تو همون فضای داستان بعد از تموم کردنش رو داشتم و بهم یاد داد که با نیمه ی تاریکَم که هر جوری هست رو بپذیرمش به علاوه باهاش دست دوستی بدم تا زندگی با کیفیت تر و لذت بخش تری رو تجربه کنم.
دختری به نام سوزان وایز در بچه گی شاهد قتل پدر و مادرش توسط قاتل رز سیاه بوده است آن قاتل اعدام شده است چند سال میگذرد سوزان برای اینکه تجربه ی تلخ خودشو دیگران نکنند پلیس میشود چند وقت که میگذرد متوجه پرونده ی قاتلی میشود که توز دهان قربانیانش رز سیاه میزارد و چند وقت بعد نامه های تهدید امیزی به سوزان میرسد ولی آن قاتل که سال ها پیش اعدام شده...