اين كتاب حاوي برخي از خطبهها و موعظههاي امام حسين عليهالسلام است كه با ذكر مدارك معتبر نقل شده است و فقط به ترجمه آنها اكتفا شده تا بواسطه ايجاز و اختصار قابل آن باشد كه در محافل و مجالس نوشته شده در منظر مردم قرار گيرد و اذهان را از لمعات انوار حسيني روشن كند و اين ميراث پر مايه را به نسل بعد انتقال دهد
سی و هشت سال پیش، هنگام اذان ظهر عاشورای سال 1402قمری، وقتی مرحوم «علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی» داشت مقدمه کتاب «لمعات الحسین» را مینوشت، اثر جامعی مثل دانشنامه امام حسین هنوز نوشته نشده بود. از این جهت «لمعات لحسین» شد مهمترین کتاب با موضوع سخنان امام حسین (علیه السلام) و مناسب مجالس و محافل آیینی شیعه. علامه طهرانی درباب انگیزه و چگونگی نگارش کتاب در مقدمه آورده است:
« جزوهای که فعلا از نظر خوانندگان ارجمند می گذرد، عین برخی از کلمات حضرت سید الشهداء عليه السلام است که این حقیر با ذکر مدارک ، از کتب معتبره نقل کرده ؛ و فقط به ترجمه آن اکتفا شده است و از شرح و بسط خودداری شده ؛ تا آنکه به واسطه ایجاز و اختصار، قابل آن باشد که بر روی پردهها و تابلوها نوشته شده و در مجالس و محافل، در مرآی و منظر حاضرین قرار گیرد و در عین حال به واسطه سادگی قابل استفاده عموم برادران دینی بوده باشد.».
این کتاب با توجه به موضوع ارزشمند، محبوبیت و معنویت مولفش و همچنین علمیت و منابع محکمش برکات فراوانی داشت و به خانههای و هیئتهای بسیاری راه پیدا کرد. مولف هم علیرغم تالیفات فراوانش درباره این کتابش میگفت: «بهترین کتاب من لمعات الحسین است؛ کتابی که عین عبارات سیدالشهداء را آورده و آن را ترجمه کردم و علت اینکه به رفقا میگویم که کلمات آن را قاب کنید این است که شما کلمات یک امام معصوم را همیشه در جلوی چشمتان داشته باشید».
از قضا آشنایی من هم با این کتاب از همین راه بود. یکی از چیزهایی که از همان نوجوانی هنگام ورود به حسینیه مرحوم «حاج آقا مرتضی تهرانی» نظر مرا جلب میکرد کتیبههای سیاه بسیار زیبایی بود که حسینیه با آنها تزئین شده بود. کتیبههایی که روی هرکدامش سخنی از امام حسین (ع) به عربی و فارسی نقل شده بود و ذیل همه هم نام کتاب «لمعات الحسین» درج. اولینبار که در قفسههای شلوغ کتابخانه پدریام چشمم به نام این کتاب افتاد نه به اعتبار کتاب و نویسنده و...، به اعتبار کتیبهها کتاب را با احترام برداشتم.
البته که پس از نگارش 16جلد «دانشنامه امام حسین» (اثر ارزشمند آقای محمدی ری شهری) که برای محققان بینظیر است هم، ارزش و اعتبار لمعات الحسین به عنوان یک گزیده جمع و جور خواندنی در جای خود محفوظ است
______________
الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه علی ما درت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون مردم بردگان دنیایند و دین بازیچۀ زبانشان. تا آنگاه که آب و نانشان برسد همراه دین هستند، اما آنگاه که آزمون و بلایی رسد، دینداران اندکند
به نظرم توضیحات خود کتاب کفایت میکنه و مخاطب به خوبی می تونه بفهمه که با چی طرفه. بسیار عالی ست. نکته ی جالب اثر برای من این بود که حضرت علامه سید محمد حسیت طهرانی رحمه الله علیه درست ظهر عاشورا مقدمه ی کتاب رو در حرم رضوی نوشته
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
لمعات جمع لَمعة به معنای نور و پرتو و روشنیست. کتاب لمعات حسین مجموعه ای کوتاه از خطبهها و موعظههاي امام حسين عليهالسلام است. این کتاب که به زعم نویسنده ی آن بهترین اثر وی می باشد، کتابی است که عین عبارات سیدالشهداء در آن آورده و ترجمه شده است. روایت این کتاب از مقتل، روز عاشورا، ساده، کوتاه و در عین حال سوزناک است. از مزایای این کتاب عدم اعمال تفسیر و رای شخصی است (که البته در ترجمه امکان تاثیر هست که امریست اجتناب ناپذیر). در واقع نویسنده در کتاب به کلام آن حضرت اشاره و از کنار آن عبور کرده است. بنابراین تفسیر و تفکر تماما به عهده ی خواننده است. در فضای غبارآلودی که همه ی جای آن پر است از گرد و خاک ناشی از بازارگرمی و تسمک به هر دلیلی جهت رسیدن به هدفی واهی، در امور، این اثر به نظر حقیر مانند صدفی است بدور از آلودگی و میزان ارزش و عیار این گوهر به دست نمی آید مگر با تجربه ی شخصی مطالعه ی آن. کوتاه، مختصر و مفید که مطالعه ی آن به چند ساعت نمی کشد و شاید مطالعه ی هر ساله آن برای حقیر، خالی از لطف نباشد. در این کتاب آمده است: روایت کرد براي من پدرم، از پدرش- که بر آن دو سلام باد- که مردي از اهل کوفه، نامه اي به محضر حضرت حسین بن علیّ نوشت بدین مضمون: اي سیّد من و آقاي من! مرا خبر ده که خیر دنیا و آخرت چیست؟ حضرت براي او چنین نوشتند: بسم الله الرّحمن الرّحیم. امّا بعد، کسیکه رضاي خدا را طلب کند، گرچه همراه با ناراحتی وغضب مردم باشد، خداوند او را از امور مردم کفایت می کند. و کسیکه رضا و پسند مردم را طلب کند به غضب و سَخط خداوند، خداوند امور او را به مردم می سپارد؛ و السّلام
هلال بن نافع میگوید: من در نزدیکی حسین ایستاده بودم که او جان میداد. سوگند به خدا که من در تمام مدت عمرم، هیچ کشتهای ندیدم که تمام پیکرش به خون آلوده باشد و چون حسین صورتش نیکو و چهرهاش نورانی باشد. به خدا سوگند لمعات نور چهره او مرا از تفکر در کشتن او بازمیداشت.
"كتاب لا تتجاوز صفحاته الستين، تحتوي على بياناته عليه السلام وإعلاناته المهمّة وعند الأوقات الحاسمة من حركته والتي تبيّن أحوال الإمام عليه السلام والفضاء الذي كان يحلّق فيه وحقيقة نهضته المباركة، كما تحتوي هذه الكلمات على بعض مواعظه التي تعتبر قواعد عامّة وركائز في تربية الإنسان أفراداً ومجتمعات. "