سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطرهگویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی میسرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافتهای شاعرانه ـ به دست میدهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب مینویسد: «بیشترینه نوشتههایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بیبهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزارهها گاه ساده است و گاه پیرایهمند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفتهام. این حقیقت را هم هیچگاه فراموش نکردهام که هر هنرمند، در آنچه میآفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از اینروست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفریندهاش هم توجه داشتهام.»
سیمین بهبانی دربارهی دیگران نوشته. گاه از در نقد و گاه از در دوستی. من با نگاه بهبهانی در بسیاری جاها همسو نیستم اما ارزش کتاب ارزشی تاریخی است، در یادبود بخشی از تاریخ ادبی معاصر ما.
از این کتاب دو چیز از سیمین بهبهانی فهمیدم. یکی دانش وسیع و ذهن باز این شاعر غزلسرا که اینطوری میتونه دربارهی این طیف از شاعرها و نویسندههای با سبکهای گوناگون، کلاسیک و نو نقد بنویسه و حرف برای گفتن داشته باشه. دوم قلب بزرگ و آغوش پذیرای این انسانه که هر نوشتهش بیشتر از نقد، انگار درک اون هنرمند و پذیرش حق حضورشه حتی اگه خودش جور دیگهای بنویسه و فکر کنه. مثلا وقتی از سهراب مینویسه یا بیژن جلالی که رویکرد زندگیشون نقطه مقابل زندگی اجتماعی و آزادیخواهانهی خودشه یا وقتی با مهربانی ازحمید مصدق و فریدون مشیری و آسانیابی ولی موفقیت کارهاشون و ارزش اونها حرف میزنه
نوشتهها هم خب پرن از خاطرات شخصی و مشترک و تداعیهای سیمین از هر شاعر یا نویسنده و خب هرچه دوستیها نزدیکتر بوده، غلبهی احساسات هم بیشتر شده و اینها همه نوشتهها رو زنده و خواندنی کرده. من به شخصه حجم کتاب رو حس نکردم و حتی بودند اسمهایی که نمیشناختم ولی از خود نوشتهها لذت بردم. این اما جدای از اطلاعات و فهمی بود که از خواندن این کتاب پیدا کردم.