What do you think?
Rate this book


Edição capa dura do clássico que inspirou o filme vencedor do Oscar de Melhor Filme e Melhor Roteiro Adaptado. Com texto de apresentação de Raphael Montes.
O assassino em série Buffalo Bill persegue um tipo específico de mulheres. Ele tem um propósito em mente, mas ninguém consegue entendê-lo.
Clarice Starling, aluna da Academia do FBI, fica surpresa quando é convocada por Jack Crawford, chefe do Departamento de Ciência do Comportamento. Sua missão: interrogar o Dr. Hannibal Lecter, um psiquiatra brilhante e um assassino perigoso mantido na ala de segurança máxima do Hospital Estadual de Baltimore para Criminosos com Transtornos Psiquiátricos. O trabalho de Clarice se resume a alimentar o banco de dados do FBI com informações sobre o prisioneiro; entretanto, a capacidade de Lecter de entender a mente de pessoas com transtornos mentais pode ajudá-la a encontrar e capturar Buffalo Bill.
Ainda que seja forte e inteligente, Clarice é abalada pela relação estranha e intensa que mantém com Lecter. As misteriosas pistas do psiquiatra – sobre Buffalo Bill e sobre ela própria – lançam Clarice em uma busca que pode salvar uma vida e que, ao mesmo tempo, faz dela um potencial alvo de Buffalo Bill.
Com um enredo inteligente e instigante, O silêncio dos inocentes já é um clássico do suspense e da própria literatura.475 pages, Kindle Edition
First published July 1, 1988










“I ate his liver with some fava beans and a nice chianti."




دیدگاه فمنیستی ماندگار فیلم سکوت برهها
چرا کلاریس اِسترلینگ یکی از مهمترین شخصیتهای زن در تاریخ سینما است؟
اگر او (بیل) اون دختر رو به چشم یک فرد ببینه، نه یک شی، آسیب رسوندن به اون دختر براش سختتر میشه
جملهی بالا توسط کلاریس استرلینگ گفته میشود، کاراکتر افسانهای که جودی فاستر در فیلم کلاسیک ژانر وحشت «سکوت برهها» به آن جان بخشیده است. قطعا دیالوگی که در بالا ذکر شد، به یاد ماندنیترین نقلقول در فیلم نیست اما آن نقلقول از کلاریس به قلبِ چیزی در مرکز روایت فیلم اشاره میکند: اهمیت مشارکتِ زنانه
دیالوگی که در ابتدای نوشته خواندید از آن جهت مهم است که در فیلم کلاریس در آن دیالوگ به بوفالو بیل ارجاع میدهد، آن دیالوگ به ایدهی کلیِ نهفته در فیلم که همانا ضدیت با خیرگی مردانه است اشاره میکند
برای توضیح بیشتر، خیرگیِ مردانه ابتدا توسط منتقد فیلمِ فمنیست،خانم لورا مالوِی در مقالهی تاثیرگذارش به نام «لذت بصری و سینمای داستانی» مطرح شد. فرض خانم مالوِی بر آن است که در یک جامعهی پدرسالار، فیلمها نیز فینفسه همان نگاه سلطهجویانه مردانه را بازتاب میدهند، چه به صورت ناخودآگاه یا چه به صورت واضح و آشکار. مالوِی میگوید سینما بیننده را به سمتی میکشاند که دیدگاه مردان هتروسکشوال را برای خود برگزینند در نتیجه [سینما] زنان را بر روی پرده به شی تقلیل میدهد. به کارگیری چنین دیدگاهی، مانع شکلگیری شخصیتِ کاراکترهای زن میشود و به جایاش آنها را به مانند اشیایی به قصد لذت بیننده عرضه میکند. به بیانی دیگر، مالوِی میگوید که فیلم به مثابه فرمی از اسکوپفیلیا عمل میکند که به معنی لذت بردن از طریق نگاه کردن است. سینما شکلی از دیدن زدن است که در آن بیننده لذتی را از طریق در اختیار داشتن قدرت خیرگیای که زنان را به شی تقلیل میدهد، دریافت میکند. قطعا این نظریه را نمیتوان به تمامی فیلمها نسبت داد، اما در صنعتی که اکثر نویسندگان و کارگردانانش را مردان تشکیل میدهند، پیدا کردن شاهد مثالی برای نظریهی خانم مالوِی کار چندان سختی نیست
به نظرِ کلاریس، برای قاتلی نظیر بوفالو بیل، تصور زن به عنوان یک فرد و نه به سادگی یک شی، استفاده و دزدیدن زنان را برای بیل سختتر و پیچیدهتر میکند.همین دیدگاه نیز در مورد فیلم از منظر هنری و با توجه به نظریهی مالوِی صادق است.با شیانگاری زنان در فیلم برای لذت بصری،ما هویتشان را به عنوان یک انسان سلب میکنیم. «سکوت برهها» نمونهای از یک فیلم نادر است که خیرگیِ مردانه را به زیر میکشد
کارگردان فیلم ما را وا میدارد تا کلاریس و تمام زنان را با دیدی فراختر ببینیم، همانطور که دیالوگ نقلقول شده در ابتدای نوشته بیان میکند، به مثابه انسان و نه فقط یک شی
در رد خیرگی مردانه، دِمی (کارگردان) و جودی فاستر این توانایی را دارند تا از کلاریس یک شخصیت عمیقِ باورپذیر و پخته بسازند. کلاریس فرد دوستداشتنی و چندلایه است نه صرفا یک شی. برای پاسخ به پرسش هانیبال، مطمئناً، کلاریس نیز میتواند، همانند تمام زنان دیگر، حرکت چشمان طماع را بر روی بدنش حس کند. نکته مهم این است که فیلم بیننده را وا میدارد تا آن تجربهی مورد دید زده شدن را تجربه کند به جای آنکه خودش نیز در عملِ دیدن زدن مشارکت کند. صحنههای بسیاری در فیلم وجود دارد که آن حس مشهود ناخشنودی را که زنان در شرایط خاصی حس میکنند را به خوبی نشان میدهد