کتاب بیگانه اثر آلبرت کامو زمانی به نگارش درآمد که الجزایر هنوز مستعمره فرانسه در شمال آفریقا بود. کامو از پدری فرانسوی که در الجزایر بزرگ شده بود و مادری خدمتکار در محیطی فقیرانه در الجزایر به دنیا آمد. شرایط جغراقیایی و فرهنگی خاصی در زمان رشد و بلوغ کامو در الجزایر حاکم بود.
شرایط فرهنگی که ملغمهای از فرهنگ اروپایی و عربی الجزایر بود. وجود اندیشههای گوناگون فلسفی و اخلاقی به همراه جنبشهای آزادیخواه و استقلال طلب و حتی آب و هوای خشک و کویری الجزایر تاثیرات خاصی در خلق اثر کتاب بیگانه داشتهاند. مورسو شخصیت اصلی داستان بیگانه در اصل کسی نیست جز قسمتی از وجود خود کامو، وجودی که در آن شرایط ویژهٔ الجزایر به دلیل چندگانگی فرهنگی دچار نوعی ابتذال و پوچگرایی شده است.
فقر اقتصادی یکی دیگر از مهمترین عوامل تاثیرگزار بر احساسات و رفتار مورسو است برای نمونه هنگامی که به خاطر ناتوانی مالی مورسوبه اختیار مادرش را به نوانخانه میسپارد اما باور به پوچگرایی در مورسو زمانی ظاهر میشود که نه تنها او به مادرش در نوانخانه سر نمیزند بلکه زمانی که مادرش فوت میکندهم احساس سوگواری یا ناراحتی از خویش نشان نمیدهد.
این یکی از نخستین قدمهای او برای شکستن هنجارهای اجتماعی است که جلوتر در داستان حتی برای دادگاه از ارتکاب به قتل نابخشودنیتر است چراکه از هر دیدگاهی مادر وجود مقدسی است و رفتار با زندگی یا مرگ او قابل تعمق و درخور احترام و احساسات بسیار است…